واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: شكار روباه از منظر عوامل نمايش خشونت طنزآميز
مريم جعفرى حصارلو
نمايش شكار روباه در تالار وحدت به روى صحنه رفته است. اين نمايش از چند منظر نكات شاخصى دارد كه مى توان آنها را مورد بررسى قرار داد. شيوه طراحى صحنه، استفاده از بازيگران و /// كار على رفيعى را از ديگر كارگردان ها متمايز مى كند.
رفيعى در نمايش شكار روباه داستان تاريخى آغامحمدخان قاجار را با ديدگاه تازه اى نشان مى دهد. او در طراحى صحنه به ويژگى استيليزگى تأكيد مى كند. مكان نمايش فضاى پزشكى قانونى است كه جسدها روى هم انباشته مى شود. پرداخت مكانى كاملاً ساده، بى پيرايه به نظر مى رسد.
رفيعى در مورد طراحى صحنه مى گويد:«فضاى پزشكى قانونى نشان مى دهد كه آغامحمدخان در سرزمينى سلطنت مى كند كه به يك مرده خانه تبديل كرده بود، اين فكر به شيوه استيليزاسيون همراه با شاعرانگى و ايجاز صورت گرفته و در حقيقت نوعى «جسارت» در اجراست كه به جاى ايجاد فضايى همچون سريال هاى تلويزيونى و بازسازى هاى شلوغ، دكورهاى حجيم و گريم هاى اغراق شده خلق شد و تلاش كردم اين مسئله را در نهايت سادگى و پيراستگى نشان دهم.»
او با چينش رنگ هاى شاد در طراحى لباسش، تابلويى نقاشى مى كند كه در اولين نگاه غربى به نظر مى رسد، اما پس از بررسى معلوم مى شود كه منطبق بر لباس هاى ايلات و عشاير در تاريخ است.
رفيعى در مورد نحوه پرداخت طراحى لباس گفت: «طراحى لباس ها را از كتابى كه در مورد طراحى لباس دوره فتحعلى شاه و گراورها و عكس هايى كه از آن دوره باقى مانده بود، استخراج كردم. در مورد رنگ لباس ها هم به رنگ هاى لباس هاى تركمن و رنگ هاى گرم توجه كرده و براى شخصيت هاى مرد رنگ هاى آبى، سفيد و سبز انتخاب شد.»
رفيعى در هدايت بازيگرانش همواره به شيوه «ميرهولد» تأكيد داشته، خودش معتقد است: «من از متدى استفاده مى كنم كه كاملاً در ايران ناشناخته بوده و هست. در اين اجرا از ويژگى شاعرانه بودن رفتار و كردار بازيگر و جلوگيرى از بازى هاى اغراق آميز استفاده كردم. اساساً ميرهولد بازيگر را با شاعر مقايسه مى كند، همانطور كه در شعر ايجاز وجود دارد، بازى بازيگر هم بايد ايجاز داشته باشد كه اين مسئله نيز در اجراى ما وجود دارد.»
رفيعى در انتخاب بازيگر نيز جسارت به خرج داده و در ابتدا «سهيلا رضوى» را براى نقش آغامحمدخان قاجار انتخاب مى كند. «سهيلا رضوى» درباره علل انتخاب او براى اين نقش گفت: «نظر رفيعى اين بود كه يك زن در نقش آغامحمدخان بازى كند كه اين اتفاق مى توانست جريان ساز باشد و دوم اينكه شكل بهترى از ارتباطات فيزيكى ميان آغامحمدخان و ديگران مى توانست حادث شود.» اما پس از دو هفته تمرين برحسب تصادف تست گريمى صورت مى گيرد و مشخص مى شود كه در اجرا بايد موهاى «سهيلا رضوى» كاملاً تراشيده شود. بنابراين مجدداً تغيير بازيگر صورت مى گيرد و «سيامك صفرى» براى اين نقش انتخاب مى شود. «رضوى» در مورد انصراف از اين نقش گفت: «اينكه قرار بود موهاى من را در اجرا بتراشند، چندان برايم جذابيت نداشت، از سوى ديگر در طول اجرا براى چسباندن كلاه پوستى از چسب خاصى استفاده مى شد كه ممكن بود حساسيت پوستى پيدا كنم. ضمناً كمى هم نسبت به جنس بازى در اين نقش وحشت داشتم، چرا كه نيازمند طراحى يك صداى خاص بود و «سيامك صفرى» هم براى طراحى آن صدا زحمت بسيار كشيد». يكى ديگر از بازيگرانى كه در اين نمايش حضور دارد، افشين هاشمى است. او در ابتدا در نقش يكى از «سه سوار» ايفاى نقش مى كرد اما در نهايت در نقش «مرتضى قلى» بازى مى كند. او در مورد اين نقش مى گويد: «رفيعى ترجيح مى داد، در نقش يكى از سه سوار بازى كنم و در تمرين ها من، هدايت هاشمى و هومن برق نورد در نقش آن سه سوار بازى مى كرديم اما پس از يك ماه كه از تمرين ها مى گذشت من ترجيح دادم نقشى كه دوست دارم، يعنى «مرتضى قلى» را به عهده بگيرم.»هدايت هاشمى نيز در نقش «جعفر قلى» يكى ديگر از برادران آغامحمدخان بازى مى كند. «جعفر قلى» برخلاف برادران ديگر كه عليه او توطئه چينى مى كنند و به دستور او هم كشته مى شوند، كاملاً بى گناه به قتل مى رسد. او برخلاف ديگر بازيگران اساساً براى اين نقش انتخاب شده بود و نهايتاً نيز اين نقش را بازى مى كند.
اما از ديگر بازيگران اين نمايش، ستاره اسكندرى است. او نقش عمه آغامحمدخان را ايفا مى كند. عمه آغامحمدخان اگرچه حضورى رسمى در تاريخ دارد اما به نوعى ساخته و پرداخته ذهن رفيعى و در عين حال شكل دهنده نظام فكرى آغامحمدخان نيز هست.او در مورد شباهت ها و تفاوت هاى اين نقش و ساناز در «مرگ تدريجى يك رؤيا» گفت: «اگرچه اين دو شخصيت هر دو، دو شخصيت ديگر را تحت شعاع قرار مى دهند، اما به نظرم تفاوت هاى بزرگى بين آنها وجود دارد.
عمه تگم، اصولاً كسى را پرورش مى دهد براى «انتقام گرفتن و كينه توزى» در حالى كه «ساناز» در مرگ تدريجى يك رؤيا، صرفاً مارال را همراهى مى كند و كمى هم به او جهت مى دهد.» بنابراين عمده بازيگران اين نمايش براساس اتود زدنها و تغيير نقش در طول تمرين ها مواجه بودند اما از ويژگى هاى برجسته ديگر نمايش خشونت همراه با طنز است و شايد بتوان گفت نوعى گروتسك گونگى در اين اثر ديده مى شود كه دكتر رفيعى چندان موافق با اين ويژگى نيست و مى گويد: «من در طول ۳۵ سال گذشته هرگز از واژگان غربى استفاده نكردم، چرا كه به نظرم مفهوم گروتسك در ايران قلب شده و از دست رفته و باعث به وجود آمدن سوء تفاهم هاى بسيار مى شود اما در عين حال معتقدم به اين كه وقتى خشونت به حدى برسد كه از باور بشرى تجاوز كند، خود به خود لبخند را بر لبان تماشاچى جارى مى كند.
آنچه من قصد داشتم در اجرا ايجاد نشود، وجه غلو شده استبداد، خشونت، خون و مرگ بود و در نهايت خنده تماشاگر بر صحنه هاى خشونت آغامحمدخان كه در اولين اجرا شاهد آن بودم و متوجه شدم كه به هدف دست يافتم.»
دوشنبه|ا|12|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]