واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چه آينده اي پيش روي ژورناليسم است؟ نويسنده: جيم نوره كاس چكيده: رسانه هاي بزرگ آمريكايي چنان منافع در هم تنيده و پيچيده اي با شركت هاي بزرگ دارند كه به هيچ روي نمي توان بي طرفي و استقلال آنها را در انعكاس اخبار و گزارش ها باور كرد. سيطره اين رسانه ها بر فضاي جامعه، جاي چنداني را براي رسانه هاي مستقل و كم بنيه اي كه تلاش دارند صداي متفاوتي را به گوش مردم برسانند، باقي نمي گذارد. شركت ها عمدتاً از طريق آگهي هاي تجاري، سيطره خود بر رسانه ها را تداوم مي دهند و همين امر باعث مي شود كه آنها در ارائه اخبار، منافع اين شركت ها را مد نظر داشته باشند و همين فرايند باعث دور شدن ژورناليسم از اهداف راستين خود مي شود، اما آيا براي مقابله با اين وضعيت و رها ساختن ژورناليسم از قيد سلطه شركت ها و گروه هاي ذي نفع، راهي وجود دارد؟ هنگام انديشيدن به آينده ژورناليسم، چيزي را كه بايد همواره در ذهن داشت اين است كه گذشته ژورناليسم نيز آن چنان فوق العاده نبوده است. ژورناليسم را نه بر اساس سودي كه نصيب سهام داران خود مي كند، بلكه بايد به خاطر خدماتي كه به دمكراسي مي كند، روي آن قصاوت كرد. بر اساس اين معيار، حرف روزنامه نگاري در انجام وظيفه خود شكست خورده است. رسانه ها ما را به درون جنگي مهاجمانه با شواهدي مبتني بر دروغ رانده اند؛ متوجه به وجود آمدن انباشت نقدينگي كه قصور در پيش بيني آن، اقتصاد ما را نابود كرده، نشده اند؛ در به صدا درآوردن زنگ هاي خطر در ارتباط با فرسايش آزادي هاي مدني كليدي، قصور ورزيده اند. آنها قصورهاي ديگري نيز داشته اند: رسانه هاي شركتي در پوشش جنگ كوزوو، جنگ خليج فارس، حمله به پاناما و ويتنام، به همين اندازه، ضعف عملكرد داشته اند. گزارشگران اقتصادي هشدارهاي ناچيزي در ارتباط با مشكلات پيشين همچون شكوفايي فن آوري و رسوايي هاي مربوط به پس اندازها و وام ها داده اند. براي سال ها، رسانه هاي شركتي در برابر هر اصلاحاتي در سيستم مراقبت هاي درماني كه منافع شركت هاي بيمه را تأمين نمي كرد، ايستاده اند و براي آن دسته از سياست هاي تجاري كه به انباشت يك كسري تجاري شش تريليون دلاري از سال 1993 به اين سو انجاميده اند، هورا كشيده اند. رسانه هاي شركتي در ارتباط با نمايندگي كردن تنوعات موجود در ايالات متحده نيز عملكرد غم انگيزي داشته اند. ما در نگاهي به اخبار شبكه هاي شبانه در طول يك سال، دريافتيم كه منابع خبري آنها هشتاد و پنج درصد مذكور و نود دو درصد سفيد پوست بوده اند و در ميان منابع دو حزبي، هفتاد و پنج درصد جمهوري خواه بوده اند. حدود دو درصد از آمريكاييان در فقر زندگي مي كنند، اما كمتر از دو دهم درصد از منابع شبكه هاي خبري شبانه، افراد فقير هستند. مطمئناً همواره ژورناليست هايي بوده اند كه چه در درون و چه در بيرون ساختارهاي تشكيلات رسانه هاي خبري، كارهاي ارزشمندي را انجام داده اند اما اين تصوير كلي سيستم رسانه هاي ايالات متحده است: در ارتباط با مهم ترين مسائل ـ مسائل مربوط به جنگ و صلح، آزادي، عدالت اجتماعي، بهداشت و درمان عمومي و رفاه همگاني و سرنوشت سياره زمين ـ اين رسانه ها بارها و بارها مارا ناكام گذاشته اند. البته اين امر تعجبي ندارد، چون اين سيستم بر اساس دو ايده بسيار بد بنا شده است: اين ايده بدي است كه ژورناليسمي داشته باشيم كه عمدتاً توسط شركت هاي بزرگي اداره شوند كه منفعت اساسي آنها در پخش اخبار اين است كه چگونه حداكثر پول ممكن را به دست آورند. اين نيز ايده بدي است كه اين رسانه هاي شركتي متكي به كسب آگهي هاي تجاري از ساير شركت هاي بزرگ باشد؛ به اين ترتيب، انگيزه مالي اساسي صنعت خبر اين خواهد بود كه آگهي دهندگان را راضي و خوشحال نگه دارند. گذشته از ناپسند بودن انعكاس مقادير هنگفتي از تبليغات به عنوان بخشي منظم از برنامه روزانه رسانه ها، اين نكته بايد آشكار شود كه منافع شركت هاي غول پيكر سودمدار، با منافع جامعه، در كليت خود يكي نيست. اگر هم تشيكلاتي قادر به كنار گذاشتن منافع خود به هنگام گزارش اخبار باشد، اين امر در مؤسساتي رخ نمي دهد كه قانون آنها را ملزم كرده، كسب بالاترين سطح سود در هر كاري كه انجام مي دهند، در نظر داشته باشند. به طور خلاصه كيفيت اخباري كه در اختيار ما قرار مي گيرد، همان چيزي است كه انتظار داريم از اين نوع ساختار رسانه اي، به دست آوريم. بنابراين اگر معلوم شود كه اين شركت ها دريافته اند كه ديگر گزارش هاي خبري، راهي آنچنان مناسب براي پول درآوردن نيستند و اگر آگهي دهندگان به اين نتيجه برسند كه احتمالاً آنها ديگر منبع عمده تأمين بودجه ژورناليسم كشور نيستند، مشكل است بتوان نام آن را بحران گذاشت. اين وضعيت مثل اين است كه به انسان بگويند، روباه ها تصميم گرفته اند حرفه نگهباني از مرغداري ها را رها كنند. اما اگر رسانه هاي شركتي به راستي از كسب و كار اداره اطلاعات و اخبار خارج شوند ـ كه چندان اميدي به اين امر نداشته باشيد ـ معنايش اين است كه ما بايد به دنبال راه هاي ديگري براي انجام اين كار باشيم. آيا شبكه هاي خبري شركتي مي توانند خود را مؤسساتي غير انتفاعي تصور كنند؟ آيا بنيادهاي بشر دوستانه، بودجه هاي خود را از گزارش هاي تحقيقي بيرون خواهد كشيد؟ آيا دولت هاي فدرال يك «اقدام ملي براي ژورناليسم» را ايجاد خواهند كرد؟ آيا شهروندان بدون دريافت دستمزد، همان نقش گردآوري اخبار را كه قبلاً حرفه اي ها بر عهده داشتند، بر عهده خواهند گرفت؟ هر مدل جايگزيني براي ژورناليسم پايدار، دشوراي هاي خود را دارد. اما زمان كه اين يا آن مدل را كه براي ژورناليسم مطلوب هستند مورد توجه قرار مي دهيد، بايد از خودتان بپرسيد: در مقايسه با چه؟ اگر اين مقايسه را با رسانه هاي شركتي سودمداري كه بودجه خود را از طريق آگهي هاي تجاري تأمين مي كنند انجام مي دهيد، چنان اميدواري به بهبود شرايط نداشته باشيد. (Jim Naureckas نويسنده و سردبير نشريه Exstra)** منبع:سياحت غرب، ش77 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 750]