واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
داستان هاي بي پايان نويسنده: مايكل آلتن ترجمه ي ابوالحسن تهامي (چه گونه عنوان «پايان» از پرده ي سينما نا پديد شد؟) *هنوز كسي به درستي نمي داند كه چرا و از چه زماني عنوان «پايان»(The end) از پرده ي سينماها برافتاد و ديگر اتمام فيلم ها را عنوان «پايان» اعلام نمي كند. همه عادت كرده بوديم كه اين عنوان را در آخر فيلم ها ببينيم، ولي يك روز كه به تماشاي فيلمي نشسته بوديم ديگر از اين عنوان نشاني نديديم. در مورد فيلم هاي خارجي هم رسم چنين بود. در فيلم هاي فرانسوي عنوان Fin، در فيلم هاي آلماني عنوان Ende، و در فيلم هاي ايتاليايي عنوان Fine پايان فيلم ها را اعلام مي كرد، اما امروز ديگر چنين نيست و فيلم ها فقط به پايان مي رسند. با چنين پيشامدي شايد بتوان تاريخ سينما را به طور سطحي به دو دوره تقسيم كرد: فيلم هاي داراي «پايان» و فيلم هاي فاقد آن. اكنون به جاي عنوان «پايان»، سياهه اي داريم از نام كساني كه در فيلم كار كرده اند و به اصطلاح به آن اعتبار بخشيده اند: بازيگران نخست، بازيگران نقش هاي مكمل، بازيگران فرعي، راننده ي بازيگر اول، دستيار راننده و دستيار دستيار راننده. سپس سياهه ي همكاران موسيقايي فيلم مي آيد، و اين طومار نوشته ها را در آخر فيلم گذاشته اند كه ما بايستيم و بخوانيم. پس از آن اعلاميه اي مي آيد كه تصريح مي كند در جريان فيلم برداري آن فيلم به هيچ حيواني اذيت و آزار نرسيده است. اين روزها در بسياري از فيلم ها حتي از نوشتار ابتدايي هم نشاني نيست؛ و در اين صورت نام كارگردان و مدير فيلم برداري و فيلم نامه نويس را نيز بايد در طومار نام هاي پاياني پيدا كرد. در نتيجه -از نگاه فن شناختي- اين فيلم ها نه آغاز دارند و نه پايان. شك نيست كه پايان «پايان» تحولي بود كه پس از سال ها پژوهش دست اندر كاران صنعت فيلم روي داد. بسياري از تماشاگران كه مورد پرسش قرار گرفتند عنوان «پايان» را مفهومي منفي اعلام مي كردند. و به راستي هم در فيلمي كه زوجي جوان پس از تلاش هاي بسيار به يكديگر مي رسند و آينده اي مشترك را آغاز مي كنند، عنوان «پايان» چه معنايي دارد؟ هنگامي كه تازه آينده اي پر از اميد و دوستي آغاز شده، چرا «پايان»؟ عنوان «پايان» در دو دهه ي 1960 و 70 از چشم تماشاگران افتاد. روز و ماه دقيقش به درستي معلوم نيست. در آن سال ها هاليوود مي كوشيد از فرمول هاي قديمي و نخ نما شده ي داستان گويي، كه خود ابداع كرده بود، فاصله بگيرد. يكي از عناصر اين فرمول هاي قديمي همين نوشته ي «پايان» در آخر فيلم ها بود. اين نوشته به تماشاگران اطمينان مي داد كه در دنياي خارج از فيلم هيچ اتفاقي بدي نيفتاده و همه چيز به روال سابق ادامه دارد. «پايان» به راستي، دنياي تصور و تخيل فيلم و خط فاصل ميان قصه و واقعيت بود. شايد حذف عنوان اطمينان بخش «پايان» از پايان فيلم ها به كمونيسم، بمب اتم يا ظهور نويسنده/ كارگردان ها مربوط باشد. به هر روي اين نوشته از همه ي فيلم ها حذف شده و ديگر كسي آن را به كار نمي گيرد. و شايد دليل اصلي حذف «پايان» اين بود كه بيش تر قصه ها پيش از آن كه شروع شوند پايان گرفته بودند و ديگر نيازي نبود كه پايان شان اعلام شود. البته بايد اين را هم در نظر آورد كه نوشته ي «پايان» براي تماشاگران بيش تر همان معنايي را داشت كه مادر بزرگ ها در آخر قصه هاشان مي گفتند: «... و اون ها تا ابد به خوبي و خوشي زندگي كردند.» اين «پايان» به نوعي به تماشاگر اطمينان خاطر مي داد كه قهرمان مرد و قهرمان زن فيلم نه تنها تا ابد زنده اند كه تا ابد در ياد همه ي مردم دنيا خواهند ماند. يعني كه همفري بوگارت و كلودرينز [در كازابلانكا] هنوز در آن پادگان فرانسوي در حال مه نوردي اند و به افتخار دوستي شان و به ياد عشق هاي از دست رفته شان مي نوشند. و ويوين لي [در برباد رفته] هنوز انتظار مي كشد تا كلارك گيبل به فكر بيفتد تا نزد او باز گردد.
اما اين موضوع در مورد فيلم هاي جديد صادق نيست. عمر ستارگان فيلم هاي جديد از طول زمان خوردن يك پاكت ذرت بوداده، يعني طول خود فيلم، فراتر نمي رود؛ و در زماني كه طومار اسم ها باز مي شود و پايين مي آيد و مردم از سينما بيرون مي روند آن ها هم فراموش شده اند. اين موضوع به داستان فيلم ها هم بي ارتباط نيست. در حين تماشاي فيلم و پيش از آن كه طومار نام ها شروع به باز شدن كند، تماشاگران چندين بار تصور كرده اند كه فيلم به پايان رسيده است. آخر، دشمن بدجنس را مگر چند بار بايد كشت تا بميرد؟ امروز شخصيت هاي فيلم ها شده اند مثل گربه ها و هر كدام شان هفت تا جان دارند، و شايد هم فيلم سازان به اين دليل فيلم ها را كش مي دهند كه تماشاگران پس از صرف مخارجي مانند هزينه ي پرستاري بچه، پول پاركينگ و پول غذا به خود بگويند كه فيلمي طولاني را تماشا كرده اند. استوديوهاي فيلم سازي تصور مي كنند كه اگر فيلم هاي شان از 130 دقيقه كم تر باشد تماشاگران خود را مغبون احساس و اعتراض مي كنند. در نتيجه، گاه حدود هفت بار تصور مي كني كه فيلم تمام شده ولي شش بارش اين حدس غلط در مي آيد و فيلم ادامه مي يابد. با همان حدس اول مي توان از سينما خارج شد، گرچه هنوز 45 دقيقه ي ديگر، براي شش پايان ديگر، فيلم ادامه دارد. اين هفت پايان، همه پايان هاي واقعي فيلم هستند ولي ديگر كسي جرأت ندارد كه روي آن ها بنويسد:«پايان». از كتاب «شمايل فيلم هاي قرن بيستم» *مايكل آلتن، كارشناس ارشد در رشته ي هنر، منتقد و دبير بخش فيلم روزنامه ي «زود دويچه تسايتونگ« و نويسنده ي كتاب هايي درباره ي دين مارتين، رابرت ميچم و راك هادسن است. او در كار عملي سينما نيز تجربه هايي دارد. منبع:نشريه فيلم، شماره403 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]