محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826054517
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند نويسنده: رنه ليتو مترجم: ونداد الوندي پور آيا توانايي در نگارش نثر ادبي الزاماً به معناي توانايي در فيلمنامه نويسي هم است؟ جواب منفي است. فيلمنامه نويسي احتياج به مهارت و دانشي خاص دارد. من در بيست سال فعاليتم در زمينه نوشتن، خواندن، ويرايش و بازنويسي فيلمنامه، شاهد انواع مختلف خطاها در فيلمنامه نويسي بوده ام: عدم رعايت ساختار صحيح (که دست افراد آماتور را به سادگي رو مي کند)، آغازهاي کسالت آور (که خواننده يا بيننده را از دنبال کردن اثر منصرف مي کند)، داستان هاي ضعيف و خسته کننده (که براي خواننده يا بيننده حکم قرص خواب را دارند) و ... . اما در اين ميان خطاهايي وجود دارند که ريشه در عدم درک صحيح از فيلمنامه و فلسفه نگارش آن دارند. افرادي که اين نوع اشتباهات را مرتکب مي شوند، فرق بين نوشتن فيلمنامه و نوشتن انواع ديگر نثر (مثلاً نثرهاي ادبي) را نمي دانند و چنين تصور مي کنند که فيلمنامه نويسي مساوي است با داستان نويسي به اضافه اندکي تفاوت در فرم ظاهري. بايد گفت که اين نوع اشتباهات بسيار مهلک و کشنده هستند! تفاوت هاي بين اين دو بسيار بنيادي تر و عميق تر از تفاوت هاي ظاهري است. تفاوت فيلمنامه با فيلم اگر رمان را يک خانه فرض کنيم، چرک نويس، يعني متن ابتدايي نوشته شده توسط نويسنده، به مثابه اسکلت و فونداسيون اين خانه و متن نهايي و ويرايش شده، به مثابه شکل نهايي، رنگ آميزي شده و نماسازي شده آن است. همان طور که ساکنان اين خانه تنها شکل نهايي آن را مي بينند و تصوري از فونداسيون آن ندارند، خواننده رمان نيز هرگز نسخه چرک نويس آن را نمي خواند، بلکه نسخه تميز و ويرايش شده اي را مي خواند که نويسنده به عنوان متن نهايي به چاپخانه سپرده است. اگر يک فيلم را يک خانه فرض کنيم، فيلمنامه حکم نقشه خام اوليه اين خانه را دارد. اين نقشه ممکن است در حين ساخت دچار تغييراتي شود. بيننده اي که فيلم را مي بيند، هرگز از نقشه اوليه، يعني فيلمنامه خبر ندارد و تنها اثري را مي بيند که بر مبناي تفسير عده اي (کارگردان و تهيه کننده) از اين فيلمنامه ساخته شده است. اين همانندسازي، تفاوت اساسي بين فيلمنامه نويسي و داستان نويسي را به خوبي نشان مي دهد. وقتي شما فيلمنامه اي را که نوشته ايد بازنويسي مي کنيد، هرگز نسخه نهايي اي را خلق نمي کنيد. نسخه نهايي فيلمنامه شما، فيلمي است که بر مبناي آن ساخته خواهد شد. تماشاچيان هرگز مستقيماً کلمات شما را نمي بينند. اين حقيقت دردناک در تئوري براي همه، واضح و بديهي است، اما بسياري از فيلمنامه نويسان تازه کار کاملاً آن را ناديده مي گيرند. صدا و تصوير چنين اشتباهي چگونه بر کيفيت فيلمنامه هاي اين افراد اثر مي گذارد؟ آن ها با نوشتن توضيحات و پي نوشت هايي خارج از متن اصلي، سعي مي کنند تا فيلمنامه شان را براي خواننده قابل فهم تر کنند، حال آن که اين توضيحات و پي نوشت ها اکثراً قابليت تبديل شدن به تصوير يا صدا را در فيلم ندارند. من فيلمنامه هاي زيادي را ديده ام که در آن ها نويسنده، با نوشتن مقدمه توضيحي، توضيحات خارج از متن و توصيفات مفصل از کاراکترها، سعي در ساده و ملموس تر کردن داستان داشته است، اما آن ها از اين حقيقت غافل اند که توضيحاتشان فقط روي کاغذ مفهوم دارند. عده اي آن قدر اين توضيحات تکميلي را بسط مي دهند که فيلمنامه شان از لحاظ ظاهري هم چيزي بين فيلمنامه و رمان مي شود! شما هميشه بايد به اين قانون مهم توجه داشته باشيد که: اگر نوشته شما نتواند به صدا يا تصوير بدل شود، به هيچ وجه براي بيننده قابل درک نخواهد بود. براي بهتر فهميدن تفاوت داستان نويسي و فيلمنامه نويسي به مثال زير توجه کنيد: مثال «الف» داخلي – اتاق سارا – شب جف، مشغول جست و جوي چيزي در کمد لباس هاست. به نظر مي آيد چيزي او را گيج کرده. او مطمئن است که سارا قرص ها را در اين کمد مخفي کرده است. اما چرا او نمي تواند آن ها را پيدا کند؟ چرا مثال «الف» نمي تواند صحنه اي از يک فيلمنامه باشد؟ اين سطر (مثال الف)، کاملاً واضح و روشن است و شما را کاملاً در جريان ماجرايي که در حال وقوع است قرار مي دهد، اما به ياد داشته باشيد که هر جمله در فيلمنامه بايد مابه ازاي صوتي يا تصويري داشته باشد. دو جمله آخر در عين اين که حاوي اطلاعات مهمي درباره ماجرا هستند، اما مابه ازاي صوتي يا تصويري ندارند. مثال «ب» دقيقاً همان ماجرا را بيان مي کند، اما اين بار اطلاعات به شکل صدا و تصوير انتقال داده مي شوند. مثال «ب» داخلي – اتاق سارا – شب جف با حالتي مصمم، مشغول جست و جوي چيزي در کمد لباس هاست. او ناگهان دست از جست و جو مي کشد و موجي از حيرت در صورتش هويدا مي شود. ديزالوبه: داخلي – اتاق سارا – روز سارا سراسيمه وارد اتاق مي شود و در را پشت سر خود قفل مي کند. او يک بسته قرص را از کيفش خارج مي کند، در کمد لباس ها را باز مي کند و بسته را با دقت زير لباس هايش مخفي مي کند. سپس نفس عميقي حاکي از آسودگي مي کشد. او متوجه حضور جف در پشت پنجره نشده است. در تمام اين مدت جف، مخفيانه سارا را زير نظر داشته است. ديزالوبه: داخلي – اتاق سارا – شب جف آهي مي کشد و به جست و جويش ادامه مي دهد، اين بار مصمم تر و با انرژي بيش تر. جف (زمزمه کنان): من مطمئنم که قرص ها اين جا هستند! بيان دروني و بيروني مثال «الف» کارکردي به عنوان صحنه اي از يک فيلمنامه ندارد، زيرا يکي از مهم ترين قوانين فيلمنامه نويسي را زيرپا مي گذارد؛ در اين مثال از شيوه بياني دروني به جاي شيوه بياني بيروني استفاده شده، در حالي که در مثال «ب» از شيوه بياني بيروني استفاده شده است. به اين معنا که هر کلمه، واقعه اي را توصيف مي کند که قابل ديدن يا شنيدن است. در اين شيوه، کلمات به توصيف لفظي افکار، حالات روحي، احساسات و خاطرات نمي پردازند، بلکه با استفاده از علايم بيروني، اين حالات ذهني را به صورتي عيني و ملموس توصيف مي کنند. يکي از راه هاي معمول براي نشان دادن حالات دروني کاراکترها، استفاده از فلاش بک است. در کارتون ها هم، حباب هايي که بالاي سر شخصيت ها سبز مي شوند و خاطرات و افکار آن ها را نشان مي دهند، حکم فلاش بک را دارند. فلاش بک روش مورد علاقه من براي بيان بيروني داستان نيست. من سعي مي کنم از راه هاي زيرکانه تري براي بيروني کردن افکار و حالت دروني کاراکترها استفاده کنم. فيلمنامه نويسان چيره دست، راه هاي جالب و هوشمندانه اي را براي هر چه ملموس تر نشان دادن واقعيت هاي دروني انسان ابداع کرده اند. يکي از اين راه ها، استفاده از علايم و سمبل هاي بصري است. بهترين نمونه اين روش را مي توانيم در فيلم ئي. تي.، موجود ماوراي زميني ببينيم. «ئي. تي.» از قدرت سحرآميز خود براي زنده کردن گل هاي پژمرده استفاده مي کند. زماني که «ئي. تي.» مريض و ضعيف مي شود، گل ها هم رو به پژمردگي مي روند. وقتي که اليوت فکر مي کند «ئي. تي.» مرده است، ما مي دانيم که نمرده، زيرا مي بينيم که گل ها دوباره در حال جان گرفتن هستند. در اين جا گل ها به واقعيت تجريدي عينيت مي بخشند. اين واقعيت، وضعيت سلامتي «ئي. تي.» است. در حقيقت گل ها، به مثابه پلي رابطه بين وضعيت بدني «ئي. تي.» و تماشاچي عمل مي کنند. شما مي توانيد در رمان ها، داستان هاي کوتاه، مقالات و اشعارتان تا آن جا که دوست داريد به شيوه بياني دروني مطالبتان را بنويسيد، زيرا در اين گونه نوشته ها دست نويسنده براي توضيح واقعيت ها کاملاً باز است. او مي تواند راجع به افکار دروني شخصيت ها اظهارنظر کند، فرضيه مطرح کند و به هر شکلي که دوست دارد اطلاعات را به خواننده منتقل کند. اما اين وضعيت در مورد فيلمنامه صادق نيست. فيلمنامه نويس بايد بتواند واقعيت هاي دروني داستانش را به شکل بيروني بيان کند. به خاطر داشته باشيد تنها ديدن يا شنيدن است که مي تواند تماشاچي را به سوي واقعيت رهنمون شود. مخاطبان و سرمايه گذاران مخاطبان فيلمنامه نويس، خوانندگان فيلمنامه او نيستند، بلکه بينندگان فيلمي هستند که قرار است بر مبناي فيلمنامه او ساخته شود. اين دومين فرقي است که بين فيلمنامه نويسي و داستان نويسي وجود دارد. همچنين فيلمنامه نويس بايد بتواند نظر سرمايه گذار يا سرمايه گذاراني را جلب کند تا فيلمنامه را از او بخرند. در صورتي که شما اين شانس را داشتيد که فيلمنامه تان خريداري پيدا کند، آن وقت مي توانيد اميدوار باشيد که کلماتي را که نوشته ايد روي پرده ببينيد. افرادي که قرار است فيلم را بسازند، بايد کاملاً فيلمنامه شما را درک کنند. همان طور که قبلاً گفتيم، فيلمنامه شما حکم نقشه يک خانه را دارد. شما بايد به خوبي و با رعايت اصول لازم و ذکر تمام جزئيات، اين نقشه را طراحي کنيد و آن را به تيم سازنده تحويل دهيد تا آن ها بدانند که خانه را چگونه بايد بسازند. آيا اين بدان معناست که آن ها کاملاً به فيلمنامه شما وفادار خواهند ماند؟ خير. آن ها دوست دارند که نظرات و عقايد خود را نيز وارد فيلمنامه کنند و بعضي از قسمت هاي آن را تغيير دهند. علاوه بر اين تغييرات تعمدي، اين احتمال وجود دارد که آن ها به علت بد فهميدن بعضي قسمت هاي فيلمنامه شما و در نتيجه تفسير غلط، به صورت غيرعمد نيز تغييراتي در فيلمنامه شما بدهند. پس شما نبايد با اشتباهاتتان، دست آن ها را براي اعمال تغييرات بيش تر روي فيلمنامه تان باز بگذاريد. داستانتان را با جزئيات کامل بگوييد اگر شما داستانتان را با توضيحات و جزئيات کاملي بيان کنيد، احتمال اين که فيلمساز بتواند پي به ديدگاه و منظور شما ببرد، افزايش مي يابد و با کمي شانس، شما شاهد پياده شدن اکثر نظراتتان روي پرده خواهيد بود. به ياد داشته باشيد که فيلمنامه نوعي نثر ادبي نيست و هدف فيلمنامه نويس خلق يک نوشته زيبا و پر از تعبيرات و توصيفات دل انگيز نمي باشد. تنها هدف شما، بيان داستان مورد نظرتان با حداکثر جزئيات لازم است. البته همان طور که گفتم اين جزئيات بايد به شکل بيروني بيان شوند. نبود جزئيات دقيق ممکن است حتي به کليت داستان شما نيز لطمه بزند. آيا مي دانيد چه اشکالاتي در مثال «ج» وجود دارد؟ مثال «ج» داخلي – اتاق پذيرايي جف – روز جف در طول اتاق قدم مي زند و سپس روي مبل مي نيشيند. او نگاهي به اشياي اطرافش مي اندازد و آهي مي کشد. سپس تلفن را برمي دارد و شماره گيري مي کند. جف: الو، سلام خانم جانسون، سارا اونجاس؟ خانم جانسون: نه، يک ساعت پيش اين جا رو ترک کرد. من فکر کردم داره مي ره خونه. جف: بسيار خوب، ممنون. جف گوشي را مي گذارد. بعد از لحظه اي درنگ بلند مي شود و از اتاق خارج مي شود. چه اتفاقاتي در مثال «ج» افتاد؟ ما از صحبت ها و حرکات جف خبر داريم. اما آيا از احساسات او نيز مطلعيم؟ تماس تلفني او چه اهميتي داشت؟ حدس هاي شما درست به اندازه حدس هاي من ممکن است صحيح باشد. اگر شما اين صحنه را به بيست نفر نيز نشان دهيد، به احتمال زياد با بيست تفسير مختلف رو به رو خواهيد شد و اين چيزي نيست که يک فيلمنامه نويس مي خواهد! مثال «د»، شکل بازنويسي شده مثال «ج» است. با اين که شما چيزي از اتفاقات قبل و بعد از اين صحنه نمي دانيد، اما با خواندن مثال «د» مي توانيد ماجرا را به شکل روشن تري درک کنيد. مثال «د» داخلي – اتاق پذيرايي جف – روز جف با بي ميلي در حال قدم زدن در اتاق است. سپس خود را روي مبلي که از بالش پوشيده شده مي اندازد و تقريباً در بين بالش ها گم مي شود. او به ظروف نشسته اي که روي ميز غذاخوري جمع شده اند نگاهي مي اندازد و سپس آهي مي کشد. ناگهان هيجان زده، گوشي تلفنش – که به شکل ميکي ماوس است – را برمي دارد و با عجله شروع به شماره گيري مي کند. او بيقرار به نظر مي آيد. جف (با نهايت احترام): سلام خانم جانسون. سارا پيش شماست؟ خانم جانسون: نه، يک ساعت پيش اين جا رو ترک کرد. من فکر کردم داره مي ره خونه. جف: بسيار خب، خيلي متشکرم خانم جانسون خداحافظ! جف در حالي که پريشان به نظر مي رسد سعي مي کند گوشي را سر جايش قرار دهد، اما اشتباهاً دوباره گوشي را روي شماره گير تلفن رها مي کند. عاقبت موفق مي شود گوشي را سرجايش بگذارد. او لحظه اي به فکر فرو مي رود. ناگهان از جايش مي پرد و مانند کسي که به دنبال مأموريتي مي رود با سرعت از اتاق خارج مي شود. آيا بعد از خواندن مثال «د»، تفسيرتان نسبت به صحنه عوض نشده است؟ در مقايسه با مثال «ج»، چه جزئياتي به مثال «د» اضافه شدند که فهم و تفسير آن را آسانتر کردند؟ به وسايل صحنه، اشيايي اضافه شدند که درونمايي از شخصيت جف را در اختيار ما قرار مي دهند. (چه جور آدمي از تلفني که به شکل ميکي ماوس است استفاده مي کند؟) همچنين، جزئيات زيادي به رفتار و ديالوگ هاي جف اضافه شدند که کار را براي کارگردان و بازيگر مشخص تر مي کنند. ديالوگ هاي او، تقريباً همان ديالوگ هاي قبلي هستند، اما اين بار ما مي دانيم که او چگونه اين ديالوگ ها را به زبان مي آورد و از اين راه مي توانيم نظر او را نسبت به مادر سارا بهتر بفهميم. جف در مثال «د» به جاي قدم زدن در اتاق و نشستن روي مبل، با بي ميلي در اتاق قدم مي زند و خود را روي مبل مي اندازد و به جاي خارج شدن از اتاق، مانند کسي که به دنبال مأموريتي مي رود، با سرعت از اتاق بيرون مي رود. اين جمله که شخصيتي از صحنه خارج مي شود، فاقد هر گونه بار دراماتيک و توصيفي است. البته من اشتباهاتي از اين بدتر را هم ديده ام. من فيلمنامه هايي را خوانده ام که در آن ها نويسنده حتي زحمت نوشتن جملات کامل را نيز به خودش نداده و مثلاً در مورد مثال «ج» / «د» نوشته: جف در اتاق قدم مي زند. به اطراف نگاه مي کند. مي نشيند. آه مي کشد... آيا خواندن چنين جملاتي شوقي را به ادامه خواندن در کسي برمي انگيزد؟ مسلماً خير. براي همين پيشنهاد مي کنم حتماً از جملات کاملي براي توصيف حرکت هاي کاراکترهاي فيلمنامه تان استفاده کنيد. چقدر بودجه براي ساخت فيلمنامه شما اختصاص خواهد يافت؟ فيلمنامه نويسي يک فرق اساسي ديگر نيز با داستان نويسي دارد. وقتي شما داستان يا رماني را مي نويسيد، هزينه چاپ نوشته تان ربطي به محتواي آن ها ندارد، يعني براي ناشر فرقي نمي کند که مثلاً شما در داستانتان سرگذشت يک زنداني را در طول اسارتش در يک سلول انفرادي نقل مي کنيد و يا به جنگ هاي ستاره اي بين کره زمين و مريخ مي پردازيد. در هر دو صورت، هزينه چاپ کتابتان ثابت است. اما اين مسئله در مورد فيلمنامه نويسي صادق نيست. هر کدام از صحنه هايي که شما در فيلمنامه تان خلق مي کنيد، براي تهيه کننده هزينه خاصي را دربر خواهد داشت. به عنوان يک فيلمنامه نويس، شما حداقل بايد بدانيد که چه صحنه هايي براي تهيه کننده گران تمام خواهد شد و چه صحنه هايي ارزان. اين مطلب در مواردي که شما قصد داريد فيلمنامه اي با بودجه محدود بنويسيد اهيمت بيش تري پيدا مي کند. شما بايد بدانيد که فيلمنامه تان را متناسب با چه بودجه اي مي نويسيد. بعضي از عواملي که باعث بالا رفتن خرج يک فيلم مي شوند، شامل اين موارد هستند: «لوکيشن هاي وسيع، دوردست و غيرمعمول»، «صحنه هايي که احتياج به طراحي دکورهاي پرزرق و برق و پيچيده دارند»، «جلوه هاي ويژه»، «صحنه هاي انفجاري و جنگي» و «صحنه هايي که احتياج به بدل کاري دارند». فيلمنامه شما چگونه است؟ براي اين که بدانيد فيلمنامه شما يک فيلمنامه خالص است يا ترکيبي است از رمان و فيلمنامه، اين آزمون را در مورد آن به عمل آوريد: 1. آيا شما واقعيت هاي دروني فيلمنامه تان را به شيوه بيروني بيان کرده ايد؟ 2. آيا شما توضيحات و جزئيات لازم را براي فهم بهتر اثرتان ارائه داده ايد؟ 3. آيا شما صحنه هاي فيلمنامه تان را به طور کامل توصيف کرده ايد؟ 4. آيا وضعيت روحي و احساسي کاراکترهاي شما، در ديالوگ ها و رفتار آن ها منعکس شده است؟ 5.آيا شما هنگام نوشتن فيلمنامه تان، بودجه لازم جهت ساخت آن را مد نظر داشته ايد و صحنه هايتان را واقع بينانه نوشته ايد؟ منبع:ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار / مهر 1382 / سال دوم / شماره 14 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]
صفحات پیشنهادی
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند نويسنده: رنه ليتو مترجم: ونداد الوندي پور آيا توانايي در نگارش نثر ادبي الزاماً به معناي توانايي در فيلمنامه ...
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند نويسنده: رنه ليتو مترجم: ونداد الوندي پور آيا توانايي در نگارش نثر ادبي الزاماً به معناي توانايي در فيلمنامه ...
داستان کوتاه ولی بسیار عمیق و جالب
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند تفاوت هاي بين اين دو بسيار بنيادي تر و عميق تر از تفاوت هاي ظاهري است. ... فيلمنامه نويسان چيره دست، راه ...
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند تفاوت هاي بين اين دو بسيار بنيادي تر و عميق تر از تفاوت هاي ظاهري است. ... فيلمنامه نويسان چيره دست، راه ...
اختلاف بر سر خرج خانه!
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند همان طور که ساکنان اين خانه تنها شکل نهايي آن را مي بينند و تصوري از ... ديزالوبه: داخلي – اتاق سارا – روز سارا ...
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند همان طور که ساکنان اين خانه تنها شکل نهايي آن را مي بينند و تصوري از ... ديزالوبه: داخلي – اتاق سارا – روز سارا ...
رشد شخصيت، انگيزه و کشمکش (2)
سبک انگيزه شخصيت در فيلمنامه نويسي هيچ چيز مهم تر از هدف شخصيت نيست: آن چه شخصيت در آغاز ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
سبک انگيزه شخصيت در فيلمنامه نويسي هيچ چيز مهم تر از هدف شخصيت نيست: آن چه شخصيت در آغاز ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
وقتي که عشق، ما را مي خنداند!
نويسنده: کيت ترميلز مترجم: ونداد الوندي پور مروري بر عناصر اصلي فيلمنامه هاي کمدي رمانتيک بنابر ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
نويسنده: کيت ترميلز مترجم: ونداد الوندي پور مروري بر عناصر اصلي فيلمنامه هاي کمدي رمانتيک بنابر ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
در اتاق خواب خود گل بگذاريد تا خواب هاي خوب ببينيد
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند آن ها با نوشتن توضيحات و پي نوشت هايي خارج از متن اصلي، سعي مي کنند تا ... مثال «ب» داخلي – اتاق سارا ...
سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند آن ها با نوشتن توضيحات و پي نوشت هايي خارج از متن اصلي، سعي مي کنند تا ... مثال «ب» داخلي – اتاق سارا ...
مبارزه با شمشير دامو کلس
رودخانه يخ زده از اين موارد بري است؛ يک فيلم آمريکايي مستقل که خارج از هاليوود و قواعد آن ساخته شده. .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
رودخانه يخ زده از اين موارد بري است؛ يک فيلم آمريکايي مستقل که خارج از هاليوود و قواعد آن ساخته شده. .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
سرزمين عجايب جديد آليس
سرزمين عجايب جديد آليس نويسنده :هادي علي پناه نگاهي به فيلمنامه « آليس در سرزمين عجايب» تيم برتون ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
سرزمين عجايب جديد آليس نويسنده :هادي علي پناه نگاهي به فيلمنامه « آليس در سرزمين عجايب» تيم برتون ... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف»
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس از مكّه بر گردد و تصميم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرش .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس از مكّه بر گردد و تصميم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرش .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
مسلمان عاشق عليه تروريسم
فيلمنامه اثر را شيباني باتهيجا نوشته و شاهرخ خان و کاجول جزو ستارگان فيلم هستند.گروه موسيقي سه .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
فيلمنامه اثر را شيباني باتهيجا نوشته و شاهرخ خان و کاجول جزو ستارگان فيلم هستند.گروه موسيقي سه .... سه تفاوت اساسي که فيلمنامه نويسان مبتدي از آن غافل اند ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها