تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805508629




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اصطلاحات اسماعيليه در آثار ناصر خسرو(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصطلاحات اسماعيليه در آثار ناصر خسرو(3
اصطلاحات اسماعيليه در آثار ناصر خسرو(3)   نويسنده :*دکترغلام محمد طاهري مبارکه/**مسعود رأفت نيا   2و3-جزيره و برج   همان گونه که در پيش از اين گفتيم اسماعيليان جهان آن روز را به 12منطقه جغرافيايي تقسيم کرده ودر هر منطقه نيز يک"حجّت"را به عنوان رهبر مذهبي تعيين کرده بودند و به هر يک از اين مناطق جزيره مي گفتند.در ايران"جزيره"خراسان به رهبري ناصر خسروبوده است: جزيره خراسان چو بگرفت شيطان در و خار بنشاند و بر کند عرعر مرا داد دهقاني اين جزيره به رحمت خداوند هر هفت کشور خداوند عصر آنگه چون من مرورا ده و دو ستاره ست هر يک سخنور (308ابيات 17-15) ده دو=دوازده، اشاره به اين نکته دارد که 12جزيره در جهان اسلام آن روز جزومنطقه تبليغاتي اسماعيليان بوده است . او علاوه بر نام "جزيره " بارها از عدد"دوازده " و نيز "برج"به همان معناي "جزيره"استفاده کرده است. از خاک مرا بر فلک آورد جهاندار يک برج مرا داد پر از اختر ازهر (513-10) برج، علاوه بر اين معنا، ايهامي بر بروج دوازده گانه فلکي نيز دارد. او خطاب به مستنصر بارديگر از عدد12استفاده کرده است: خداوند عصر آنکه چومن مرورا ده و دوستاره ست هر يک سخن ور (308- 17) چون من دوازده ست ترا اسپ و بارگير ليکن ز خلق نيست جز از تو سوار من (300-2) بنمايم دوازده صف راست همه تسبيح خوان بي آواز (153-1) او خود را صاحب جزيره خراسان مي داند و به خواننده شعرش سفارش مي کند از سخنان صاحب جزيره خراسان تعويذي درست کن تا بتواني خودت را از ديودنيا برهاني: از اين ديو تعويذ کن خويشتن را سخنهاي صاحب جزيره ي خراسان (86-7) و سرانجام خود را مورد خطاب قرار مي دهد و مي گويد: اي حجّت زمين خراسان بگوي بر راستي سخن که توي ضامنش ابليس در "جزيره "تو بر نشست بر بي فسار سخت کش توسنش (441،ابيات5-4) 4ـ تعليم   اسماعيليّه را "تعليميه " و "اهل تعليم" نيز ناميده اند." ناصر خسرو نيز به تعليم و معلّم اهميّت فراواني مي دهد"(تحليل اشعار ناصر،دکتر محقق ،ص372)اودر شعري مي گويد: اندر خورافسر شود از علم به تعليم آن سر که ز بس جهل سزاوار فسارست (88-2) او تأکيد بسياري در اشعارش درباره اين "واژه"دارد. علم را 490بار سخن را (=انديشه)510بار، حکمت را 207بار،خرد را بيش از 400بار و عقل را 194بار به کار برده است واينها همه واژه هايي است که با معلّم و تعليم سروکار دارند او بارها از علم حق (ص89ب143/22ب159/5ب53/1ب74/3ب5/و...)، علم و دين (51ب125/2ب4124/20ب126/2ب169ب13/...)علم و طاعت (ص118ب120/6ب125/12ب128/13ب98/1ب98/1ب169/4ب16/)سخن گفته است،او معتقد است که: دست بر پرهيز دار و خوب گوي و علم جوي تا به اندک روزگاري خويشتن قارون کني (25-11) زيرا علم،جانِ جانِ تست(33ب10و نيز 81ب9)و پيغمبر،استاد علم است(ص69ب6)، جان لطيف من به علم برفلکست (ص79ب20)و شرف آدمي در علم و فضلست (ص81ب1)ومکان علم نيز قرآن است(ص81ب1ب)همان گونه که ديديم طاعت با علم به دست مي آيد و عمل توأم با علم است . او اين واژه را همراه با طاعت، عمل، دين و حق آورده است و به خوبي، انديشه تعليمي را در رسيدن به اين جهان پرورانيده است. خود معتقد است که : تا نبودم من به حيدر متّصل علم حق با من نمي کرد اتّصال (74-5) او بارها و بارها از علم علي(ع)سخن گفته است : علم علي نه قال مقالست عن فلان بل علم او چو درّ يتيمست بي نظير اقرار کن بدو و بياموز علم او تا پشت دين قوي کني و چشم دل قرير (105ب6-5) امير المؤمنين فرموده است که :قيمت هر کس به علم اوست(ص119ب13) ناصر،علم را به برگ (ص80ب10)، آذين بستن (ص90ب3)، مدينه (151ب1)، کيمياي همه شاديها(89ب21)،زيني که بر اسپ دنيا مي گذاري(119ب8)، گوهر(ص10ب10)، وجوشن در برابر تير دهر(ص475ب3)،سپر بر حوادث(360ب7و8)،رحمت(ص7ب9)،دارو(ص364ب12)،آفتاب ص(371ب20)و ...تشبيه کرده است . اين علم تاکنون نزد فاطميان است وبايد آن را از "دانا"يعني امام فاطمي ياد گرفت،بايد اين علم را که نهفته در تنزل است بيابي و آن ممکن نيست مگر "تأويل"بداني: جز به علمي نرهد مردم از ين بند عظيم کان نهفته ست به تنزيل درون زير حجاب چون نداني ره تأويل به علمش نرسي ور چه يکيست ميان من و تو حکم کتاب (189ب12و13) و اين علم تأويل را بايد از امامان که معلّمندآموخت-ببينيم تنزل و تأويل چيست؟ 5ـتأويل وتنزيل پيدا چو تن تو است تنزيل تأويل درو چو جان مستّر (94-2) ناصر، تنزيل را 14بار به کار برده است . تنزيل يعني فروفرستادن و گاه به معناي مطلق قرآن آمده است. امّا آنچه که از مجموعه اشعار ناصر و از ديگر نوشته هاي نثر او بر مي آيد،تنزيل را ظاهر قرآن و تأويل را باطن آن مي داند. اعتقاد به تأويل و باطن قرآن از مهمترين مباني فکري فرقه اسماعيليه است. تأويلي که صاحبش حضرت علي(ع)محفوظ مانده است،اکنون نزد امام فاطمي"مستنصر"موجود است و او به ديگران مي آموزد. ناصر در جامع الحکمتين در سبب تأليف کتاب مي گويد که وقتي به بدخشان آمدم:"و با آنکه من کتب علماي فلسفه را درس کرده بودم،علم دين حق را که آن تأويل و باطن کتاب شريعت [است]به حفظ داشتم ، اندر چهار صد و شصت و دوم از تاريخ هجرت رسول..."که امير بدخشان از او مي خواهد که سؤالات خواجه ابوالهيثم را به نام او حل کند.(جامع الحکمتين ص17به بعد)، او در زاد المسافرين قول بيست و هفتم و بويژه از ص472به بعد،بسياري از آيات را با روش خاصّ خود تأويل کرده است،ونيز در جامع الحکمتين (صص61-60)مي نويسد که : "خبرست از رسول -عليه السلام-که روزي با ياران نشسته بود، گفت:از شما کسي [باشد]که با شما جنگ کند برتأويل کتاب، چنان که من کردم و بکشتمتان بر تنزيل آن. بدين خبر:قوله"اين منکم لمن يقاتلکم علي تأويل الکتاب کما قاتلتکم علي تنزيله."پس ابوبکر گفت:اي رسول الله من هستم آن کس؟گفت:نه، پس عثمان گفت:من هستم يا رسول الله؟گفت: نه. گفتند :پس کيست آنکه بر تأويل کتاب جنگ کند؟رسول گفت:ذاک خاصف النّعل. گفت :آن کس ست که همي نعل دوزد. بنگرستند:علي ابن ابي طالب-رضي الله عنه -بود..آنگه دانستند که خداوند تأويل کتاب و شريعت اوست...(1)و نيز (خداوند)علم تأويل وصي رسول الله است؛ او در ديوان اشعارش نيز مسأله تأويل را از اين دريچه براي ما توضيح داده است:(همان،ص16). معدن علم علي بود به تأويل و به تيغ مايه جنگ و بلا بود و جدال و پرخاش هر که در بند مثلهاي قرآن بسته شده ست نکند جز که بيان علي از بند رهاش هر که از علم علي روي بتابد به جفا چون کر و کور بماند بکند جهل سزاش تيغ و تأويل علي بر سر امّت يکسر اي برادر، قدر حاکم عدلست و قضاش مايه خوف و رجا را به علي داد خداي تيغ و تأويل علي بود همه خوف و رجاش (276ابيات16-12) او معتقد است که ظاهر قرآن ، مانند آب دريا شورست ولي لؤلؤي اين دريا تأويل است. لؤلؤ و جواهر که در بن درياست و بايد غوّاص باشي تا بتواني آن را بيابي : شورست چو دريا به مثل صورت تنزيل تأويل چو لؤلؤ ست سوي مردم دانا اندر بن درياست همه گوهر و لؤلؤ غوّاص طلب کن چه دوري بر لب دريا؟ (5ابيات 17-16) بايد تأويل را به دانا داد و تنزيل را به غوغا (ص5ب19)، مردم؛ معنا را از ظاهر تنزيل طلب مي کنند(ص5ب21)، مي گويد که اي ناصر در دولت فاطمي ديوانت را به شعر حجّت :آگين بياگن تا : تا نور برآورد ز مغرب تأويل نماز بامدادين (51ابيات 17-16) اگر مي خواهي از سرّ قرآن سر در بياوري، پس علم تأويل را بايد بداني : بر رس از سرّ قرآن و علم تأويلش بدان گر همي زين چه به سوي عرش بر خواهي رسيد (53-2) به تنزيل از خسر ره جوي و تأويل ز فرزندان او يابي و داماد (62-2) تأويل پر خردست (94ب25)و در ميدان حکمت بر اسپ فصاحت جز به تنزيل و تأويل جولان مکن (ص58ب5)، اي خردمند؛ تنزيل سر به سر پر مثلست و سوره الفيل نيز مثلي است که اگر آن را نداني بر طريق پيل ملعون خواهي رفت. نيست تنزيل سوي عقل مگر آب در زير کاه بي تأويل (123-13) او در ق 55ديوان، ص123درباره تنزيل، سخن را به تفضيل بيان کرده است و بارها از تأويل با "رمز"و "مثل"سخن رانده است : قول مسيح آنکه گفت زي پدر خويش مي شوم " اين رمز بود نزد افاضل عاقل داند که او چه گفت و ليکن رهبان گمراه گشت و هر قل جاهل (137ابيات 3و2) پس ناصر، فهم تنزيل را بدون تأويل يک بعدي مي داند: هر که بر تنزيل بي تأويل رفت او به چشم راست در دين اعوراست (34 -25) و همان گونه که گفتيم : مر نهفته دختر تنزيل را معني و تأويل حيدر زيور است مشکل تنزيل بي تأويل او بر گلوي دشمن دين خنجر است حجّتان ، تأويل را از امام روزگار مي آموزند: حجتان دست رحمان آن امام روزگار دست اگر خواهند در تأويل بر کيوان کنند (151-7) از ابر، تأويل قطرات باران بر اشجار و بر کشت زار علي (ع)مي بارد: نبارد مگر ز ابر تأويل قطر بر اشجار و کشت زار علي (186-1) مردم از علمي که زير حجاب در درون تنزيل نهفته است و آن علم، تأويل نام دارد مي رهند. (ص189ب13-12)فضل به تازي دانستن نيست بلکه به تأويل قرآنست (ص249ب13-12)تأويل طلب کن که شمع و چراغ است و نادره افسون ، رازي است که تنها آنهايي که به عمل دعوت(=اسماعيليه)مي پردازند، مي دانند: در خانه رسول چو ماه نو تأويل روز روز بر افزونست تأويل کن طلب که جهودان را اين قول پند يوشع بن نونست تأويل برگزيد،مار جهل اي هوشيار نادره افسونست تأويل حق در شب ترسايي شمع و چراغ عيسي و شمعونست اين علم را قرار گه و گشتن اندر ميان حجّت و مأذونست اين راز را درست کسي داند که ش دل به علم دعوت مشحونست (257ابيات25،11تا21) او همچنين در :ص272ب276/23ب25،24،16،15،12/ص281ب284/18ب8/ص53ب212/2ب189/18ب281/12ب542/21ب2،از تأويل و تنزيل نام برده است. علاوه بر اين ها، او به تأويل بهشت در ص34ب23-18پرداخته و مي گويد اگر: در بهشت ار خانه زرّين بود قيصر اکنون خود به فردوس اندر است اين همه رمز و مثلها را کليد جمله اندر خانه پيغمبر است تأويل بهشت را در ص212ب3تا18،نيز آورده و نيز ص444ب13-11، وي همچنين به تأويل عرض ص324ب10تا12و ص150ب8-1مي پردازد. علاوه بر اين ها، همه مواردي که ناصر از "رمز" و "مثل"سخن گفته منظورش تأويل است. و نيز خطاب به پيروان بو حنيفه مي گويد: خمر مثلهاي کتاب خداي گرت بجايست خرد، چون خوري؟ (55-9) بر سر منبر سخن گويند، مر او باش را از بهشت و خوردني حيران همي زين سان کنند (151-2) پس نتيجه مي گيريم که : دشوار طلب کردن تأويل کتابست کاريست فروخواندن اين نامه بس آسان (484-8) و در سخني از دل با رسول خدا(ص)مي گويد: چون به مشکلهاي تأويلي بگيرم راهشان جز به سوي زشت گفتن ره ندانند اي رسول (542-12) پي نوشت ها:   1.جامع الحکمتين ص61. استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهر مجلسي مربي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهر مجلسي   منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 14 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 979]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن