تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805344170
يورش سه بعدي دريم وركس
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يورش سه بعدي دريم وركس نوشته : بيل دسوويتز ترجمه : آينوررجايي پور پويا نمايي «هيولاها عليه بيگانه ها» (Monster Vs Aliens)ساخته راب لترمن و كنراد ورنون حالا و پس از يورش پويانمايي هاي سه بعدي ، سرانجام هيولاها عليه بيگانه ها توسط دريم وركس (با پخش پارامونت) به پرده راه مي يابد. اما كنراد ورنون(شرك2) كه به همراه راب لترمن (داستان كوسه) كارگرداني اين اثر را بر عهده دارد، نخستين كسي است كه تأكيد مي كند هيولاها عليه بيگانه ها صرفا ماجراي گروهي هيولاي نخاله نيست كه قصد دارند دنيا را از دست موجودات بيگانه نجات دهند. بنا بر گفته ديو برجس (زنبور عسل ، ماداگاسكار و شيرشاه) سرپرست متحركسازان شخصيت :«من و كارگردان ها مدام به كارهاي چاك جونز مراجعه مي كرديم و از چگونگي حالت ها و ژست هاي شخصيت ها يادداشت بر مي داشتيم . شخصيت ها با حفظ ژست خود به اين پويا نمايي حسي از كارهاي چاك جونز را دادند كه يگانگي و بي همتايي است. من شخصا از نمايش معمول در پويا نمايي و زماني كه ژستي را براي مدت طولاني حفظ مي كنند. بيزارم . به متحركسازان گفتم كه مي بايستي فكر ديگري بكنند.» به طور كلي برجس معتقد است كه هنوز انسان هاي رايانه اي ساخت دريم وركس بهترين هستند كه بايد از پيشرفت هاي تكنيكي اخير و همچنين تعهد كارگردانان متشكر بود:«عمقي در پوشش پوست و درجه اي از جزئيات وجود دارد كه خيلي واقع گرايانه نيست. فكر مي كنم به خوبي از عهده اين كار بر آمديم و از غير طبيعي شدن آن اجتناب كرديم. شخصيت ها به اندازه كافي داراي سبك هستند؛ بخصوص سوزان (با صداي ريس ويترسپون) ، نامزدش درك (با صداي پاول رود) ، همچنين ژنرال مانگر (با صداي كيفر ساترلند) و رئيس (با صداي استفان كولبرت).» وي مي افزايد:«ما براي ايجاد حالت نيمه شفاف پوست براي سوزان ، رئيس و مانگر تلاش بسيار كرديم و به قسمت هاي ابرو و بيني شان كنترل كننده چين و چروك افزوديم . قبلا تا اين اندازه قادر به حركت دادن صورت نبوديم. يكي از مشكلاتي كه من به كرات در ساخت انسان سه بعدي با آن برخورد داشتم، وجود قسمت هاي مرده يا بي تحرك بين بيني و پلك چشم بود. حركت دادن اين مثلث كوچك ـ كه بيشتر خواست كارگردان بود ـ مشكل مي نمود. ما مي خواستيم حضور زنده داشته باشيم و با مصالح روكاري و ديگر چيزها تركيب خوبي به دست آمد. ما دست هاي الاستيك زيادي داشتيم كه بين مچ و آرنج استخوان نداشتند و در واقع توانستيم براي فريم هاي مياني آن را داخل يك منحني منحرف كنيم.» شخصيت B.O.B ژله اي (با صداي سِت راجن) بزرگترين چالش تكنيكي بود. برجس در اين مورد مي گويد:«ما حداقل يك سال را صرف ساخت اين شخصيت كرديم. در ابتدا با يك معما مواجه بوديم : اين كه او يك شبيه به بقيه شخصيت ها خواهد شد يا صرفاً يك جلوه است؟ و در آخر يك موجود مركب شد: شكل اوليه اي از شخصيت كه با جلوه حبابي روي سرش پردازش (رندر) شد. هنگامي كه با EMO (نرم افزار پويا نمايي مان) روي او كار مي كرديم، متوجه حالت چسبندگي و نيمه شفاف يا حباب مانندش نبوديم تا اين كه همه فريم ها پردازش شدند.» دو شخصيت ديگر به نام هاي حلقه مفقوده (با صداي ويل آرنت) و اينسكتورانوس اگر چه داراي ظاهر منحصربه فردي بودند، ولي در مرحله شبيه سازي تفاوتي نداشتند . برجس اين اختيار را داشت تا براي دست يابي به سيستم كششي دُم مطابق هيولاهاي ژاپني مراجعه كند؛ به ويژه درباره اينسكتورانوس كه 350فوت بلندي دارد. برجس توضيح مي دهد :«براي مثال ، سوزان در جايي از فيلم پشت او قرار مي گيرد و با دستانش لمس مي كند تا موقعي كه ما خز را در اين نما فعال نكرديم، شما حتي نمي توانيد سوزان را ببينيد؛ او عميقاً داخل خز فرو رفته است. از اين رو ، ما براي اين گونه موضوع ها در نماهاي اساسي ناگزير شديم از حقه اي آشكار استفاده كنيم.» دكتر كاكروچ (با صداي هيولري) تمرين خوبي براي بازآفريني يك دانشمند ديوانه ديگر در عالم سينما بود؛ ولي يكي از بيگانه هاي دم دمي مزاج به نام گالاكسر(با صداي راين ويلسن) از لحاظ كار روي شاخك و صورت يك چالش بود. برجس ادامه مي دهد:«افزودن دو چشم ديگر به صورت او نيازمند اعمال تغييراتي در فرايند توليد و دوباره سازي شاخك ها بود. ما به جاي اين كه كاري كنيم تا او مثل يك عنكبوت بزرگ راه رود، او را مثل تكه پنيري كه از پايين ريش ريش شده ساختيم ؛ اين نمونه ديگري از سبك كاري چاك جونز بود. من براي كمك به شبيه سازان يك تست دو بعدي از هيولاها تهيه كردم كه همه ـ بخصوص كارگردانان ـ از آن چه براي گالاكسر ساخته بودم ، خوششان آمد.» البته اين موضوع كمك كرد تا در اواسط توليد به پيشرفت عظيمي در كار با EMO دست يابيم . برجس اين گونه تشريح مي كند:«آن ها كش كردن هندسي را به كار بردند كه به شما اجازه مي دهد ديد هندسي بيشتري به دوربين داده ، آن را چرخانده ودر فضا حركت دهيد و ضمنا تا هشت بار سريع تر پردازش (رندر) كنيد. ما براي اولين بار به متحركسازان دوربين (webcam) داديم تا نماي مرجع بهتري پشت ميزشان داشته باشند.» وقتي نوبت به فصل شجاعانه مقابله روي پل گلدن گيت در سانفراسيسكو رسيد، ماهش راماسوبرامانيان (سرپرست جلوه هاي ديجيتالي) كاملا مجهز بود؛ در واقع ، هيولاها عليه بيگانه ها در مقياس بسيار باشكوهي تهيه شد ، به طوري كه دو گروه همزمان با نظارت او بر فصل تعقيب و گريز مشغول نوردهي بودند . وي مي گويد: «اساساً اين يك فرصت براي به رخ كشيدن جلوه ها بود كه شديداً هم مؤثر واقع شد. ما در هر چه با شكوه تر شدن اين فصل تلاش كرديم و كارگردان ها تصميم گرفتند آن را در يك مكان ويژه در كاليفرنيا برپا كنند. ما در ابتدا مشغول ساخت تمام پل با همه جزئياتش شديم، ولي دريافتيم كه توليد دوباره اش با آن همه جزئيات بسيار سنگين خواهد شد ؛ بنابراين سر صحنه رفتيم و ابتدا مدل را بدون جزئيات ساختيم .اما آن چه براي ما اهميت داشت ، دستيابي به حس تفاوت اندازه عناصر در نما بود؛ ما پل را داشتيم كه بسيار بزرگ بود و البته سوزان را كه تقريباً پنجاه فوت بلندي داشت و روبات بيگانه با 300 فوت بلندي و اينسكتو با 350 فوت بلندي . پس از ساخت پل متوجه شديم كه سرو كارمان در طول اين فصل ، تنها با شخصيت ها نيست. پل توسط شخصيت ها تكان مي خورد و خودروهاي روي آن هم مي بايست واكنش نشان دهند. ما كل پل را با قطعاتي مجهز كرديم و آن را به عنوان بخشي از محيط كه بعداً با جلوه اي تخريب مي شود ، رها نكرديم؛ سپس ، قطعه اي روي پل مستقر كرديم تا متحركسازان بتوانند آن را مثل يك شخصيت حركت دهند و تمام حركت هاي عمده اش را خلق كنند. اين وظيفه سنگيني براي ما بود؛ زيرا تا به حال مسئوليت قطعه بندي به اين بزرگي را نداشتيم . خوشبختانه ابزارمان به حد كافي پيشرفته بود كه موفق به انجام آن شديم. اين موضوع به ما اجازه داد به جاي سردرگمي بين پويانمايي و جلوه ها ـ كه بسيار گران تمام مي شد ـ همه چيز را در پويا نمايي انجام دهيم.» او مي افزايد :« ما بيشتر به صورت خطي پيش رفتيم . جايي كه پويانمايي مي تواند حركات شخصيت و پل را با آن حركات عظيمش انجام دهد رفتن به سراغ جلوه و افزودن آن همه جزئيات به آن در حركات لرزشي و فروپاشيدن بسيار بحراني بود.گروه شخصيت كنترل كننده ها را براي متحركسازي تجزيه كردند به طوري كه به كارگيري آن بسيار آسان شد. آن ها حركت پل را بسيار آهسته كردند. به محض تجهيز پل به (قطعات حركتي) بايد اطمينان حاصل مي كرديم كه شخصيت ها از پل منشأ مي گيرند. اين نيرنگ آميز بود چون همه چيز به پل قفل نشده بود. شما ماشين هايي داريد كه سرازير مي شوند ، قسمت جدا كننده پل كمي مي شكند چون شما نمي توانيد پل را بدون شكستگي خم كنيد . طراحي مه براي كمك به فريبندگي مقاس بايد به آن مه اضافه مي كرد. همچنين آب موجود در زير پل با جلوه ساخته شده بود. نوردهي آب هميشه چالش بوده و در مواجي آن اين چالش كمي بيشتر مي شود چون نور آينه اي و نور نقطه اي بايد براي ديد چپ و راست مطابقت داشته باشند.» سرپرست جلوه هاي ديجيتالي تصديق مي كند كه جلوه هاي تصويري هيولاها عليه بيگانه ها از تمام نمونه كارهاي قبلي دريم وركس بيشتر بوده است:«مقياس كار را تحت تاثير قرار مي دهد. به طور معمول، ما ابزارهايي براي گرد و غبار آثار مخروبه در اختيار داريم كه به آن ميزاني شفافيت مي دهيم تا جزئيات ذرات مشخص تر شوند؛ ولي در اين جا لازم است غبار ، ابري و غيرشفاف باشد، چون يك جور جلوه ويرانگر به شمار مي آيد. ما مدل هاي بيشتري از جزئيات آثار مخروبه داشتيم؛ چون هر كدام از آن ها به بزرگي يك ماشين بود!» به گفته وي تعدادي از جلوه ها در نرم افزار مايا ساخته شدند. از نرم افزار Vue براي ساخت مه، استقرار قسمت هاي الحاقي و محيط استفاده شد. ابزار در دسترس ديگر براي ايجاد ترك و شكاف و شبيه سازي مناظر و اشياي Blast Code بود كه ما را به مفهوم واقعي سه بعدي رساند. همان طور كه تقريباً همه مي دانند، هيولاها عليه بيگانه ها اولين محصول دريم وركس است كه به صورت استريوسكوپي كامل ساخته شد.» بنا به گفته ورنون ، آن ها از مشكلات كار در سه بعدي آگاه بودند: «ما نشستيم و فكر كرديم كه چگونه بر همه اين مشكلات غلبه كنيم؛ پس با گام هاي بسيار آهسته وارد دنياي سه بعدي شديم. ما نمي خواهيم چيزي را به بيننده تحميل كنيم يا بر چيزي روي پرده بيش از حد اصرار كنيم. بياييد تنها نگاهي به كار دوربين يا چگونگي بازي در صحنه بيندازيد . وقتي كل صحنه و چگونگي عملكرد سه بعدي را ببينيد ، متوجه وسعت كارمان مي شويد.» وي مي افزايد:« يكي از دلپذيرترين چيزهايي كه درباره سه بعدي شنيده ام، زيبايي اجتناب ناپذير آن است ؛ به طوري كه آن چنان غرق داستان مي شويد كه سه بعدي بودن آن را فراموش مي كنيد. وقتي گالاكسر براي ربودن سوزان پايين مي آيد و به سمت صحنه تيراندازي مي كند، حس سه بعدي بودن را به ياد مي آوريم . آن ها مي گفتند ما نمي توانيم در ابتدا برش هاي سريع داشته باشيم، ولي ما مي گفتيم كه يك فيلم تعقيب وگريز با نزاع و كشمكش مي سازيم و مجبوريم برش هاي سريع داشته باشيم ؛ پس گروه فناوري را مأمور اين كار كرديم و آن ها براي برخورد با اين مشكل با يك ابزار تركيبي بازگشتند. دليل اين كه شما نمي توانيد برش هاي سريع داشته باشيد ، اين است كه وقتي چيزي در عمق تصوير داريد ناگهان مي خواهيد آن را به چيزي كه از صفحه نمايش بيرون مي آيد برش بزنيد ، پرش در ديد ايجاد مي شود. اين ابزار تركيبي چشم شما را در طول برش از نمايي به نمايي ديگر هدايت مي كند و بدين ترتيب ، پرش را كاهش مي دهد . ما توانستيم برش هاي سريع ايجاد كنيم و عمق نما را وقتي يك و نيم ثانيه در نمايش است ، كم كنيم.» برجس به چند مثال ظريف ديگر نيز اشاره مي كند:«براي نمايي كه در آن سوزان تحت تأثير دارو قرار مي گيرد، به اندازه جديدش در مي آيد و بزرگ مي شود، لنزها را عوض كرديم تا مطمئن شويم دست سوزان به سوي تماشاگر بلند مي شود . چند جايي وجود داشت كه ما براي اين كه دوربين را از بالا حركت دهيم ، نماهايي اضافه كرديم.» راماسوبرامانيان در ابتدا اشاره كرده كه اين ابزار بيش از خلاقانه بودن ، حسي از ممانعت دارد: «اما لحظه اي كه ما براي ديدن نسخه اوليه نماي انفجار به اتاق پخش رفتيم ، ناگهان همگي تفاوت را به وضوح تجربه كردند و متوجه شدند كه اين كار فوق العاده ، ارزش تلاش را داشت . در نحوه استفاده از ابزارهاي استريوسكوپي (در همكاري با اچ پي و اينتل) و آماده سازي نرم افزارها (در همكاري با اتودسك و استفاده از مايا) مشكل يادگيري وجود داشت . شما نيازمند به يادگيري دو تكنيك يا تكنيك هاي بيشتر براي دوربين هستيد كه مي بايست چگونگي آن را بر آورد كنيد ؛ بنابراين در مورد اجسام صيقلي مث B.O.B وقتي حدود مياني به سرعت تغيير مي كند، ما بايد فريم ديد راست و چپ را هدايت كنيم . ابزاري ساختيم كه بتواند عمق انعكاس را تنظيم كنيد و انعكاس و انكسار در B.O.B كنترل كرديم. مورد ديگر ، محوسازي بود؛ اگر اجسام طي انفجار بيش از حد محو و نامشخص مي شدند ، شفافيت آن ها بالا رفته و در نتيجه شما قادر به درك دقيق عمق آن نبوديد ؛ پس ما در جايي كه شفافيت زياد داشتيم، مجبور به پياده كردن حيله اي براي محو سازي شديم. شما ناگزير در مورد چگونگي كار با خط داستاني استريوسكوپي تصميم گيري كنيد، ولي ما حساسيت خود را در طول فرايند كشف كرديم.» منبع: نشريه صنعت سينما شماره84 /س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها