واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رسيدن به ابرها ترجمه : عطيه محمدزاده گفت و گو با جيمز مارش،كارگردان مستند «مردي روي سيم» (Man on Wire) مردي روي سيم، برنده جايزه بافتاي 2008، درباره بندبازي فيلپ پتي بر فراز برج هاي دوقلوي مركز تجارت جهاني نيويورك است بر اساس كتاب او "رسيدن به ابرها" ساخته شده كه اخيرا يك بار ديگر با عنوان جديد "مردي روي سيم" منتشر شد. عنوان فيلم از گزارش پليس گرفته شده و به جلوگيري از نمايش پتي اشاره دارد كه تقريبا يكساعت طول كشيد. اين فيلم مانند يك فيلم مخفي ساخته شده و در طول بازآفريني اين تجربه از تصاوير مستند نيز استفاده شده است. اين فيلم در رقابت فيلم هاي مستند در جشنواره 2008 برنده جوايز هيات داوران و تماشاگران شد و همچنين در فوريه 2009 موفق به دريافت جايزه بافتا ، سينماي مستقل اسپريت و اسكار بهترين مستند سال شد. تهيه كننده فيلم ، سيمون چين ابتدا با فيليپ پتي در آوريل 1995 در راديو بي بي سي آشنا شد و بعد از آن تصميم گرفت او را براي فيلمي از روي كتابش پيدا كند. پس از چند ماه بحث و گفت و گو ، پتي با شرايطي كه بايد آن نقش را اجرا مي كرد موافقت كرد: همكاري در ساختن اين فيلم. در مصاحبه اي كه در طول پخش مردي روي سيم. در جشنواره تريبكا 2008 انجام شد، جيمز مارش كارگردان توضيح مي دهد كه به نوعي در داستان غرق شده بود ، زيرا بلافاصله او را مانند يك فيلم مخفي جذب كرد. همچنين مارش به عنوان يك نيويوركي ، اين فيلم را همچون نوعي اداي دين به اين شهر ديد. او مي گفت اميدوار است از مردم بشنود كه اكنون هر وقت برج هاي دو قلوي تجارت جهاني را به ياد مي آورند به پتي و كارش فكر مي كنند . در پاسخ به اين پرسش كه چرا به تخريب 27 سال پيش برج ها در فيلم اشاره اي نشده، مارش مي گويد:«كار پتي زيبايي باورنكردني داشت و غيرمنصفانه و اشتباه بود كه داستان او با هر گونه اشاره اي خراب شود.» چگونه به داستان باورنكردني فيليپ پتي رسيديد و دليل بازگشت به فيلمسازي مستند بعد از اولين فيلم داستاني تان پادشاه چه بود؟ دو دليل وجود دارد. اول اين كه پادشاه يك فيلم خيلي موفق به نظر نمي رسيد، بنابراين براي من ممكن نبود كه بلافاصله يك فيلم ديگر بسازم.پادشاه يك فيلم كم بودجه آمريكايي بود كه پول زيادي درنياورد. يك تجربه سخت در همه جوانب بود. من كاملاً از اين نوع فيلم ها و چنين تجربه هايي كه در همه زمينه ها سخت و بد هستند ، بريدم. پادشاه يك فيلم بي رحمانه خون آلود بود و اين يكي از دلايلي بود كه موفق نشد. مردي روي سيم چيزهايي دارد كه كه آن را براي من قوي مي كند . كاري كه فيليپ پتي كرد غيرقانوني است وهمچنين از ديدگاهي عمومي خيلي خرابكارانه است. كتاب را يك تهيه كننه به من داد كه آن را كامل خواندم وفكر كردم يك داستان شگفت انگيز است. مانند يك افسانه جن وپري . خب تمام اين ها دلايلي هستند كه مردي روي سيم يك فيلم واقعا خوب از كار درآمد. چگونه در ابتدا فيليپ پتي را با ايده پروژه آشنا كرديد؟ اولين مكالمه تلفني ما ناشيانه بود كه خوب هم پيش نرفت. سپس من يك نامه به او نوشتم كه در عباراتي توضيح داده بودم كه چرا بايد اين فيلم را بسازم و اين كه آن را خواهم ساخت. بعد ملاقات كرديم و خيلي خوب كنار آمديم . من ايده فيلم را به عنوان يك همكار با او در ميان گذاشتم . كار را با هم شروع كرديم، اين داستان او بود و من اين نكته را مي دانستم. ما بايد راجع به آن خيلي حرف مي زديم و دقيقا متوجه مي شديم كه چگونه آن را را با هم بسازيم . بنابراين فكر مي كنم او در اين رابطه راحت بود. ما اولين كساني نبوديم كه همراه مي شديم و سعي مي كرديم از يك داستان سر درآوريم ، افراد زيادي وجود داشتند. فكر مي كنم اوشيوه من را كه خيلي باز و مشاركتي بود، دوست داشت. احساس مي كنم داشتن اين داستان هاي جورواجور مهم است كه مي توان آن ها را با يكديگر به اشتراك گذاشت و موازي با هم حركت كرد تا نمايشي انساني خلق شود. يك تلاش جمعي واقعي بود مانند هر كار جمعي ديگري كه بين افراد پر از مخالفت ها ، كشمكش ها و اختلاف است. زندگي يك انسان در اينجا به يك شرط بسته است و مي دانيد كه شرط ها بسيار متحير كننده اندو هيچ كس نمي تواند با آن ها مقابله كند. به طور بالقوه مي تواند مهلك باشد و بنابراين در فيلم ، ما يك يا دو نفر را مي بينيم كه درگير هستند، كساني كه عقب نشيني مي كنند و فكر مي كنند امكان ندارد و بعيد مي دانند كه او از پس اين كار بر آيد. اما خوب است كه تمام محاسبه هاي مشترك وجود داشته باشند. اين فيلم را كاملا پرانرژي مي كند. چه چيز جالب توجهي در به وقوع پيوستن پرونده فيليپ پتي وجود داشت؟ گذشته از خود بندبازي او از بسياري از عنصرهاي كودتاي استراليا استفاده كرد، به روزنامه ها راجع به آن چه در نوتردام مي گذاشت اخطار داد و با مركز تجارت جهاني شروع به تبادل نظركرد كه به صورت وسيعي در رسانه ها منعكس شد. شما مي توانيد روح تمام آن افراد را كاملا شفاف ببينيد و اين چيزي است كه بسيار شگفت آور است ، جوان هايي را مي بينيد كه كارهايي را با شور و غيرت انجام مي دهند. وقتي راجع به برج هاي دوقلو صحبت مي كنيد نمي توانيد ارتباط روشن آن ها را با واقعه يازدهم سپتامبر نديده بگيريد، اما شما اصلا اشاره اي به آن ويراني ها نكرديد. آيا اين نديده گرفتن با تصميم آگاهانه اي از ابتداي توليد همراه بود؟ مطمئنا. با شروع پروژه من مي دانستم كه نبايد يك داستان را با وارد كردن داستان ديگري مغشوش كرد. متوجه شدم چشم انداز من و هر كس ديگري شگفت انگيز خواهد شد، اگر با واقعيتي كه آن ها به آن شيوه ويرانش كرده بودند ، تعريف شود. اما من فكر مي كنم مي توان ساختن ارتباطات را به تماشاگر سپرد تا در همان سطح دركش كند. فكر مي كنم اشتباه بود كه من اين اتفاق را با ويراني ساختمان ها در متن اين داستان شگفت انگيز كه سي سال پيش رخ داده بود، مطرح مي كردم. اين فيلم در واقع راجع به تولد آن ساختمان ها است و شيوه اي كه در آن از آنها به عنوان يك صحنه براي نمايشي شگفت انگيز استفاه شد. اگر مي خواهيد آن ارتباط را به وجود آوريد ، حتما مي توانيد . اما من آن روي سكه را به صراحت نساختم، در واقع كاملا عكس آن است ، قانوني وضع كردم كه اين كار را انجام ندهم. به تصاوير راه رفتن فيليپ بين برج ها نگاه كنيد؛ تقريبا اعتراض را تحريك مي كند. وقتي به اين تصاوير نگاه مي كنيد، چه احساسي داريد؟ هنوز هم نوعي وحشت دارم، با اين كه هجده ماه با اين داستان بوده ام. خود راه رفتن واقعي ، اولين قدم روي بند و فكر كردن به اين كه آن بالا شبيه چيست، وحشت آور است ، به هيچ كلمه ي ديگري نمي توانم فكر كنم. هنوز هم فكر كردن به آن اتفاق من را مي ترساند . ما هيچ حركت فيلمي نداشتيم، اما اين عكس هاي كوچك مستند را داشتيم. از يك منظر چقدر زودگذر بود و چه رؤيايي. چيزي كه در فيلم واقعاً جالب توجه است حرف زدن فيليپ راجع به اين رويداد به عنوان يك كار يا هنر است، اين كه فقط يك شوخي يا بدل كاري ابلهانه نبوده. واقعا مفهومي وسيع تر از آن داشت؟ واكنشي كه واقعاً از آن لذت بردم ـ از لحظه هاي مورد علاقه ام در فيلم ـ يكي از آرشيوهاي ويدئويي پليس بود كه براي دستگيري او به آن جا فرستاده شده بود. من معتقدم كه اين بخشي از هنر است كه پليس به شما ارائه مي كند . او فقط يك پليس عادي است كه با شيوه اي زيبا معرفي مي شود. اين شيوه تعريف وقايع است كه شهادت مي دهد و واكنشي شگفت آور را به شما نشان مي دهد. اگر سوالي داريد كه آيا اين يك عملكرد هنري است، پاسخ شما آن جاست. فكر مي كنيد مردم با ديدن مرد روي سيم چه برداشتي مي كنند؟ واكنش به اين فيلم زياد است ، زيرا مي دانستم اين داستان بسيار كامل است. اين يك داستان درخشان است، بنابراين وظيفه داشتم كه تا آن جا كه مقدور است آن را خوب به انجام برسانم. بقيه اش بسته به چگونگي دريافت داستان توسط خودم است. اگر احساس بقيه نيز به آن چه من احساس مي كنم نزديك باشد، واقعا خوشحالم. با بازگشت به عناصر كليدي اين فيلم، مي توانيد بگوييد از اين سبك كار به عنوان مقابله با فيلم هاي بلند خوشحال هستيد؟ مشكلي كه من قبلا هم در كار با آن مواجه بودم ، مانند سفر مرگ ويسكانسين كه آن هم يك فيلم هنري غيرمعمول بود، اين است كه اين فيلم ها به هيچ چيز ديگر اشاره نداشتند. در واقع ، تمام آن ها من را به سمت ورشكستگي و غيرقابل كار بودن تا چند سال بعد سوق دادند و هيچ كدام از آن ها امكان ساخت فيلم بعدي را به من ندادند. شايد مردي روي سيم متفاوت باشد. ساختن آن سخت بود، اما به آن افتخار مي كنم. راجع به تفاوت ژانرها چيزي نمي دانم، من هر فيلم را همچون يك پرده خيالي مي بينم كه وظيفه دارم آن را با داستان ها و هيجانات خوب پر كنم، و يك مستند نيز از اين ديدگاه به همان اندازه مي تواند مفيد باشد. منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]