واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنيفر لرچ، تحليل گر فيلم نامه هاي هاليوودي فيلم نامه هايي که در سينماي هاليوود براي ساخت فيلم ها انتخاب مي شوند، ابتدا بايد از مرحله اي گزينشي عبور کنند. در اين مرحله، گروهي به نام «خوانندگان فيلم نامه» آن را تجزيه و تحليل کرده و مناسب بودن آن را براي توليد فيلم ارزيابي مي کنند. جنيفر لرچ يکي از افراد گروه خوانندگان فيلم نامه است. او تاکنون ده هزار فيلم نامه را خوانده و آنها را ارزيابي کرده است. لرچ کتابي با نام «500 روش براي شکست خواننده فيلم نامه هاليوود» منتشر کرده است. در اين کتاب به ملزوماتي که يک فيلم نامه نياز دارد تا در دنياي امروز موفق شود، اشاره شده است. عنوان سر فصل هاي اين کتاب، آن را به مرجعي عملي، سهل الوصول و قابل فهم تبديل کرده است. مصاحبه اي که با اين خواننده فيلم نامه پيش روي شماست، بي مناسبت با مفاهيم کتاب او نيست.خوانندگان فيلم نامه چه خصوصياتي دارند؟خوانندگان فيلم نامه افراد اديب و باسوادي هستند که معمولاً زمينه اي از فعاليت در سينما يا تلويزيون داشته اند. يک خواننده فيلم نامه بايد بتواند خودش را به خوبي تأثير گذار در فيلم نامه نشان دهد و بايد توانايي تشخيص چيزهايي به دردنخور و نکاتي را که به کار داستان مي آيند داشته باشد. يک خواننده فيلم نامه بايد بتواند عصاره فيلم نامه را در چند خط پرمغز بنويسد. چند سطري که بايد بتواند با فيلم ها ارتباط برقرار کند و به آنان بفهماند با چه فيلم نامه اي روبه رو هستند.نوشتن فيلم نامه با «مفهوم پيچيده» چقدر اهميت دارد؟مهم ترين چيز، ساختن داستاني است که در آن شخصيت اصلي با وضعيت دشواري دست و پنجه نرم کند و براي رفع آن به زمان و انرژي نياز باشد. هر چيزي روي کاغذ امکان پذير است.ديالوگ هاي «تو دماغي» چه چيزي هستند و چگونه مي توان از آن ها دوري کرد؟ديالوگ هاي قابل انتظار، پيش پا افتاده، پرداخت نشده وکليشه اي را ديالوگ تو دماغي مي گويند. اين ديالوگ ها به منزله حاضر جوابي هايي هستند که از فيلتر شخصيتي بازيگر گذر نکرده اند و با حال و هواي او و جهان بيني که از او سراغ داريم، هيچ مناسبتي ندارد. يک ديالوگ خوب، شخصيت ها و صحنه ها را به خوبي معرفي مي کند و در نتيجه باعث پذيرفتن داستان توسط مخاطب مي شود. يک ديالوگ خوب همان قدر که مطالب را پنهان مي سازد، همان قدر نيز آن ها را آشکار مي کند.شما گفتيد که فقدان پيچيدگي در فيلم نامه، متداول ترين خطاي فيلم نامه نويسي است. چرا کافي نيست که شخصيت اصلي را تنها با يک مشکل مواجه کنيم؟ و چگونه يک نويسنده مي تواند داستان خود را لايه لايه کند و دومين و سومين مشکل را پديد آورد؟مواجه کردن شخصيت اصلي داستان تنها با مشکلي خاص در سراسر فيلم نامه، باعث مي شود داستان ژرفاي لازم را براي واقعي جلوه دادن آن شخصيت پيدا نکند. قرار دادن گرفتاري ها و پيچيدگي هاي بيش تر در داستان باعث جالب تر شدن داستان و واقعي جلوه کردن آن مي شود. نويسندگان مي توانند شخصيت هاي فرعي را نيز با مشکل مواجه کنند. قرار دادن مشکل واحد در داستان، همانند اين است که بازيگر در خلاء بازي مي کند.شما توصيه کرده ايد که داستان خود را با مضامين بي ربط آغاز نکنيد. مي توانيد مثال بزنيد؟فرضاً اگر داستان شما درباره يک مهماني است و شما در ابتداي سکانس، سه صفحه درباره صحنه اکشن تعقيب اتومبيل در خيابان نوشته ايد و سپس در باقي داستان به جزئيات مهماني پرداخته ايد بدون اين که دوباره به حادثه خيابان اشاره اي داشته باشيد، يعني اين سکانس خود را با مضامين بي ربط آغاز کرده ايد. صحنه نخستين بايد مقدمه اي براي سوار کردن داستان و زمينه ساز ماجراهاي بعدي باشد. اين صحنه بايد تماشاگر را در نوعي احساس نياز براي ديدن بيش تر و يافتن پاسخ هايي که با ديدن آن صحنه در ذهن او ايجاد شده است، رها کند.آيا فيلم نامه هاي چند ژانري به سختي فروش مي کنند؟مخلوط کردن ژانرها راه جالبي براي بازي کردن با يک داستان است. کامل کردن ژانرها در يک داستان باعث مي شود جرياني را که بر داستان سوار کرده ايد جالب تر به نظر برسد. شما مي توانيد داستاني کمدي، اسرارآميز و اکشن بسازيد ولي بايد توجه داشته باشيد که خنده، وهم انگيزي و صحنه هاي اکشن را در هر سکانس کامل کنيد. ولي در نهايت شما با داستاني روبه روهستيد که نصف مبلغي را که براي ساخت آن خرج کرده ايد به شما باز خواهد گرداند.آيا هنوز پايان دادن به داستان با صحنه هاي غم انگيز رضايت بخش است؟ساخت يک پايان شاد براي فيلم رمئو و ژوليت تمام رشته هايي را که براي ساخت آن ها در داستان وقت صرف شده است پنبه مي کند. پايان صحيح آن است که به خوبي چيزي را که در داستان مطرح کرده ايد و بالا برده ايد، پايين آورده و تمام کند. و بايد مناسب ترين مکاني باشد که شخصيت هاي داستان را در آن ترک مي کنيد.پيگردي يک فيلم نامه چقدر شايع است؟ و آيا فيلم نامه اي که از يک کمپاني بزرگ جواب رد گرفت بايد براي هميشه فراموش شود؟وقتي هيچ حمايتي از سوي کمپاني هاي فيلم سازي در مورد فيلم نامه شما صورت نگيرد، شانس موفقيت خود را از دست مي دهيد. وقتي شما جواب منفي شنيديد، عنوان فيلم نامه را عوض کنيد، صحنه نخستين را تغيير دهيد، و دوباره آن را صفحه بندي و پست کنيد. به ياد داشته باشد کار موقعي پايان مي گيرد که شما بگوييد پايان گرفته است.مطلب ديگري براي اضافه کردن داريد؟براي شما در نوشتن آرزوي موفقيت مي کنم. و توصيه مي کنم که هميشه شرايط را براي شخصيت هاي خود مشکل کنيد و آن ها را در واکنش هاي خود واقعي جلوه دهيد و سعي کنيد پايان خوبي براي داستان خود انتخاب کنيد. هرگز به کسي اجازه ندهيد به شما بگويد اين کار غيرممکن است. يک نويسنده خلاق که به زحمت کشيدن و قرباني شدن عقيده دارد، مي تواند هر چيزي را روي کاغذ امکان پذير کند. هيچ چيز غيرممکن نيست.منبع:نشريه فيلم نگار، پيش شماره 2/ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]