محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853324300
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2) نويسنده:عبدالحسين كافى بخش دوم: حمل روايات بر معانى عقل 2 - 1 - ديدگاه ملا صدرا 2 -1 -1 - معناى اولمعناى اول عبارت است از « غريزهاى كه انسان به وسيله آن از حيوانات امتياز مىيابد و آماده پذيرش دانشهاى نظرى و انديشيدن در صنعتهاى فكرى مىشود و كودن و هوشمند در آن يكسان هستند. حكما اين معناى عقل را در كتاب برهان مورد استفاده قرار مىدهند و مقصودشان از آن، نيرويى است كه نفس به وسيله آن بدون قياس و فكر و به صورت فطرى به مقدمات بديهى دست مىيابد و به علوم آغازين مىرسد.»2 -1 -2 - معناى دوممعناى دوم « اصطلاح متكلمان است كه مىگويند: عقل اين را اثبات و آن را نفى مىكند و مقصود ايشان، معانى ضرورى نزد همگان يا بيشتر مردم مىباشد؛ مانند اين كه عدد دو، دو برابر عدد يك است.»بررسى شرح «كتاب العقل و الجهل» نشان مىدهد كه ملا صدرا هيچ يك از روايات اين كتاب را مصداق معناى اول و دوم نشمرده است.2 -1 -3 - معناى سوممعناى سوم، عقلى است كه در كتب اخلاق به كار مىرود و مقصود از آن، بخشى از نفس است كه به سبب مواظبت بر اعتقاد، به تدريج و در طول تجربه، حاصل مىشود و به وسيله آن به قضايايى دست مىيابيم كه با آن، اعمالى كه بايد انجام يا ترك شود، استنباط مىگردد.الف - ملا صدرا حديث سوم را به معناى سوم عقل دانسته است.(35)متن حديث:عن بعض أصحابنا رفعه إلى أبى عبدالله(علیه السّلام) قال: قلت له: ما العقل؟ قال: «ما عُبِد به الرحمن و اكتُسِب به الجنان». قال: قلت: فالذى كان فى معاوية؟ فقال: تلك النَكْرأ، تلك الشَيْطَنة و هى شبيهة بالعقل و ليست بالعقل؛شخصى از امام ششم(علیه السّلام) پرسيد: عقل چيست؟ فرمود: «چيزى است كه به وسيله آن، خدا پرستش شود و بهشت به دست آيد». آن شخص گويد: گفتم: پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگ است. آن شيطنت است. آن نمايش عقل را دارد، ولى عقل نيست.(36)وى در اين باره مىگويد: ريشه معناى اين حديث، تعقل امور و قضاياى به كار گرفته شده در كتب اخلاق است كه آنها مبادى آرا و دانشهايى هستند كه ما مىتوانيم آنها را درك كنيم تا آنها را انجام داده؛ و يا از آنها دورى گزينيم. نسبت اين قضايا با عقل به كار رفته در كتب اخلاق، مانند نسبت علوم ضرورى با عقل به كار رفته در كتاب برهان است.پس اين دو عقل، دو جز نفس آدمى هستند، يكى جزئى انفعالى و علمى كه از مبادى عاليه به وسيله علوم و معارفى كه غايت آنها خودشان هستند، منفعل مىشوند (ايمان به خدا و روز قيامت) و دومى، جزئى فعلى و عملى كه به سبب آرا و علومى كه غايت آنها عمل به مقتضاى آنها مىباشد، يعنى انجام طاعات و پرهيز از معاصى و تخلّق به اخلاق حسنه و رهايى از اخلاق ناپسند، در طبقات زيرين اثر مىكند و اين همان دين و شريعت است، پس هنگامى كه اين دو هدف حاصل شوند، تقرب به خدا و بريدن از غير او حاصل خواهد شد.(37)وى در ادامه برداشت خود را تكرار مىكند:وقتى اين مقدمات و احكام بر تو روشن شد و اين معانى و بخشها در ذهنت صورت يافت و جاى گرفت، خواهى دانست كه به چه معناهايى بين عقل و بين بد انديشى و شيطنت، خطا رخ مىدهد، واصل اشتباه از آنجا سرچشمه مىگيرد كه هر دو در انديشيدن و سرعت تعقل در امور و قضايايى كه مبادى آرا و اعتقادات است، يعنى در آنچه كه اگر خواهيم آنها را برگزينيم و يا رها نماييم، مشتركند، خواه درباره خير و آينده باشد و يا درباره شر و حال، و آنچه از تعقلات و حركات فكرى كه تعلق به دنيا دارد، خالى از زياده روى و كوتاهى و كجروى و آشفتگى و سرگشتگى و شتاب نيست، چون از افعال شياطين و پيروان طاغوت است.واما آنچه از بندگان حقيقى خدا صادر مىشود و تعلق به امور دين و عرفان دارد، به صورت اطمينان و آرامش و استوارى و پايدارى خواهد بود.پس اين، برترين اخلاق نيكو، و آن، بدترين ملكات پست نفسانى است كه «جربزه» نام دارد و بلاهت و كودنى از آن بهتر مىباشد، زيرا همانگونه كه گفتهاند به رهايى و خلاص از زيركى موذيانه نزديكتر است.بنابراين، تعريف امام(علیه السّلام) از عقل (آنچه با آن خداوند پرستش گرديده و بهشت به دست آورده شود) به همين معناى سوم بوده، از جهتى مقابل شيطنت و از سوى ديگر در برابر كودنى خواهد بود.(38)ب - ملا صدرا حديث چهارم را حاوى معناى سوم يا چهارم عقل مىداند.(39)حديث چهارم:الحسن بن جهم قال: سمعت الرضا(علیه السّلام) يقول: صديق كل امر عقله و عدوه جهله؛(40)دوست هر آدمى، خرد اوست و دشمن او بىخردىاش.به توضيح ملا صدرا درباره مقصود از عقل در اين حديث توجه كنيد:مقصود امام از اين عقل، معناى سوم يا چهارم از معانى عقل كه نزديك به هماند مىباشد، زيرا مقصود از آن، غريزه مشترك انسانى و علوم ضرورى كه مبادى نظرياتاند و آراى مشهور و عقل كلى هم كه نخستين مخلوق است، نيست.عقل از آن رو دوست انسان و جهل دشمن او گرديده كه به واسطه عقل، انسان دوست را به دست مىآورد و به خيرات و نيكوييها راهنمايى مىشود، و به واسطه آن دشمنان را دفع مىنمايد و از شرور و بديها دورى مىگزيند و به اشاره آن طاعات و كارهاى نيك را انجام مىدهد و گناهان و كارهاى زشت را ترك مىكند و راه خشنودى خداوند و عبادت پروردگار را مىپويد.و به واسطه جهل، تمامى اين امور، عكس مىشود و اضداد آن به وجود مىآيد، يعنى انسان با جهل براى خود دشمن مىتراشد، دوستانش از او مىگريزند، از راه خير و نيكى به راه شر و بدى رفته، مرتكب گناه شده، از فرمان خدا سرپيچى مىكند.معنايى براى دوست جز آنچه مبدأ و اصل اين امور باشد و معنايى نيز براى دشمن جز آنچه مبدأ و اصل اضداد آن باشد نيست، خواه آن دوست و دشمن جوهر باشند و يا عرض، جسم باشند و يا غير جسم، درون نفس انسان باشند و يا بيرون آن، چون تمامى خصوصيات اين اشيا از حقيقت دوستى و دشمنى بيرون است، بلكه حقيقت دوست و دوستى و آنچه كه دوستى به آن تحقق مىيابد و روح معناى آن، عبارت از چيزى است كه انسان از آن بهرهمند شود و به آنچه خير و سلامت است، راهنمايى گردد.حقيقت دشمنى و روح معناى آن، چيزى است كه انسان از آن زيان ببيند و از آن شر و بدى و شقاوت برويد و عقل و جهل نيز چنين است پس سزاوار خواهد بود كه عقل، دوست انسان و جهل، دشمن او ناميده شود.(41)2 -1 -4 - معناى چهارممعناى چهارم در نظر ملا صدرا «چيزى است كه با وجود آن در انسانى، مردم مىگويند: او عاقل است، و بازگشت آن به خوب فهميدن و سرعت ادراك در استنباط آنچه سزاوار بوده كه برگزيده و يا اجتناب شود مىباشد، گرچه در زمينه غرضهاى دنيايى و هواى نفس باشد.» وى معناى چهارم را يكى از احتمالات عقلى مىداند كه در حديث چهارم به كار رفته است.(42) متن حديث، ترجمه، برداشت ملا صدرا و نيز نقد و بررسى آن در قسمت ب معناى سوم گذشت.حضرت رضا(علیه السّلام) در اين حديث مىفرمايد: دوست هر انسانى عقل او و دشمنش جهل اوست.ملا صدرا بر آن است كه مراد از عقل در اين حديث، معناى سوم يا چهارم است.2 - 1 - 5 - معناى پنجممعناى پنجم عقل مورد بحث در كتاب نفس است و داراى چهار مرتبه مىباشد: الف - عقل بالقوة؛ ب - عقل بالملكة؛ ج - عقل بالفعل؛ د - عقل مستفاد.الف - ملا صدرا عقل مذكور در پايان حديث يازدهم را به معناى پنجم دانسته است.(43)متن حديث:قال رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : ما قسم الله للعباد شيئاً افضل من العقل، فنوم العاقل افضل من سَهَر الجاهل و اقامة العاقل أفضل من شُخُوص الجاهل، و لا بعث الله نبيّاً و لا رسولاً متى يَستكمِل العقل و يكون عقله أفضل من جميع عقول امته، و ما يُضمِر النبى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فى نفسه أفضل من اجتهاد المجتهدين، و ما أدّى العبد فرائض الله حتى عقل عنه، ولا بلغ جميع العابدين فى فضل عبادتهم ما بلغ العاقل، و العقلأ هم اولوا الالباب الذين قال الله تعالى: «ما يتذكّر الااُولوا الألباب.؛(44)خدا به بندگانش چيزى بهتر از عقل نبخشيده است، زيرا خوابيدن عاقل از شب بيدارى جاهل و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (به سوى حج و جهاد) بهتر است، و خدا هيچ پيغمبر و رسولى را جز براى تكميل عقل مبعوث نساخته (تا عقلش را كامل نكند مبعوث نسازد) و عقل او برتر از عقول تمام امتش خواهد بود، و آنچه پيغمبر در خاطر دارد، بر تلاش تلاشگران ترجيح دارد، و تا بندهاى واجبات را به عقل خود در نيابد آنها را انجام نداده است. همه عابدان در فضيلت به پاى عاقل نرسند. عقلا همان صاحبان خردند كه خداوند درباره ايشان فرموده: تنها صاحبان خرد اندرز مىگيرند.(45)ملا صدرا در توضيح بخش پايانى حديث مىگويد:بيان پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «و عاقلان همان صاحبان خردند»، يعنى عقلى كه در اينجا گفته مىشود آن عقلى كه همگان فهم مىكنند نيست؛ يعنى هر كس را كه داراى زيركى و هوشيارى در كار دنيا باشد عاقل مىخوانند و نه آن غريزهاى كه باآن، انسان از چهارپايان امتياز مىيابد، و نه آن چيزى كه در علم اخلاق از آن بحث مىشود، بلكه مراد از آن، مفهومى خواهد بود كه از بيان الهى استفاده مىشود: «تنها صاحبان خرد، اندرز مىگيرند». پس، از اين بيان دانسته مىشود كه عاقلان، همان مخصوصان به اهل ذكر يعنى اهل علم و عرفاناند، چنانكه خداوند مىفرمايد: «اگر نمىدانيد از اهل ذكر سؤال كنيد» (نحل:43)، و آنان همان استواران در علماند، چنانكه خداوند مىفرمايد: «و استواران در علم گويند: به آن ايمان داريم؛ همه از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان اندرز نگيرند» (آل عمران: 7)، و آنان حكيمان الهىاند، چنانكه مىفرمايد: « حكمت را به هر كه خواهد دهد و به هر كه حكمت داده شود خوبى فراوان اعطا شده و جز خردمندان اندرز نگيرند». (بقره: 269). و اين جز داناى حكيم و فرزانه استوار در علم و كامل در حكمت و ايمان نيست، پس عقلى كه در اوست آخرين عقلى كه در معرفت نفس بيان شده خواهد بود. خداوند به حقايق داناست و بس.(46)ب - ملا صدرا حديث دوازدهم را بيانگر حقيقت «مرتبه چهارم از عقول چهارگانه مطرح شده در علم النفس» يعنى «عقل مستفاد» مىداند.(47) اين عقل، پنجمين عقلى است كه در بيان ملا صدرا گذشت.(48)امام موسى كاظم(علیه السّلام) در اين حديث، صاحبان عقل را هدايت يافتگان شمرده و در عالىترين بخش حديث، از عقل به عنوان همتراز رسولان و رسول باطنى ياد كرده و كسانى را كه تعقل نمىكنند مورد نكوهش قرار داده است.(49)وى در ابتداى شرح اين حديث مىگويد:اين حديث، اشتمال بر بيان حقيقت عقل به همان معنايى كه گفته شد، دارد، يعنى مرتبه چهارم از عقلهاى چهارگانه كه در علم نفس بيان شده و بزرگترين صفات و خواص و ستايش خداوند و معارف بلند قرآنى و اهداف شريف الهى را در بر دارد كه همانند آن در بسيارى از كتب عرفا يافت نمىشود و شبيه آن نيز در نتايج نظريات دانشمندان صاحب نظر نكته سنج ديده نشده، جز آنكه از يكى از ائمّه اطهار نقل شده باشد و يا از جهت سند از طريق آنان (شيعه) و يا از طريق عامه (اهل سنت) به رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برسد.(50)نظر ملا صدرا درباره تعريف چهارمين مرتبه از مراتب عقل مورد نظر در كتاب نفس (عقل مستفاد) اين است:چهارم (عقل مستفاد) مرتبهاى از اين ذات است كه هر گاه خواهد، اين معقولات مفصل را تعقل نموده، بدون آنكه نياز به جدا ساختن و تجريد و رنج به دست آوردن دوباره داشته باشد آن را حاضر مىنمايد؛ چرا چنين نباشد، در حالى كه پيش از اين از آنها متأثّر (اثرپذير) شده و (از مادّه) جدا نموده و اندوخته است، بلكه چون او را ملكه اتّصال به عقل فعال حاصل شده، وقتى به عقل فعال مىنگرد آنها را حاضر مىيابد، چون (عقل مستفاد) مادام كه تعلق و تدبيرش به اين عالم باقى است، پيوسته مستغرق شهود حق تعالى و اتصال به او و آنچه كه در پى آن است از بخشنده صورتها - به فرمان او - و به فعليت رساننده معقولات به نيروى او كه آسمان و زمين را نگاه داشته است نمىباشد و بهره او در اين عالم، نوعى از ملكه اتصال است.(51)2 -1 - 6 - معناى ششمالف - ملا صدرا حديث اول را به معناى ششم از معانى عقل دانسته است. (52)متن حديث:عن أبى جعفر(علیه السّلام) قال: لمّا خلق الله العقل استَنْطَقَه ثم قال له: أقبِل فأقبَل ثم قال له: أدبر فأدبر، ثم قال: و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا هو أحب الى منك و لا أكملتك الا فيمن احب، أما انى إياك امر و إياك أنهى و إياك اعاقب و إياك اُثيب؛امام باقر(علیه السّلام) فرمايد: چون خدا عقل را آفريد، از او باز پرسى كرده، به او گفت: پيش آى ، پيش آمد، گفت: باز گرد، بازگشت، فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى كه از تو نزد من محبوبتر باشد نيافريدم و تو را تنها به كسانى كه دوستشان دارم بهطور كامل دادم. همانا امر و نهى، كيفر و پاداشم متوجه توست.(53)ايشان در شرح حديث مىفرمايد:إن هذا العقل، أوّل المخلوقات و أقرب المجعولات الى الحقّ الأوّل و أعظمها و أتمّها و ثانى الموجودات فى الموجوديّة؛(54)اين عقل، نخستين آفريده و نزديكترين مخلوق به خداوند و بزرگترين و كاملترين آنها و دومين موجود است.ب - ملا صدرا حديث چهاردهم را نيز به معناى ششم از معانى عقل دانسته است.(55)حضرت صادق(علیه السّلام) در اين حديث مىفرمايد:خداى عزوجل عقل را از نور خويش و از طرف راست عرش آفريد و آن، مخلوق اول از روحانيين است؛ پس به او فرمود: پس رو، او پس رفت؛ سپس فرمود: پيش آى، پيش آمد... .(56)2 - 2 - ديدگاه علامه مجلسى2 - 2 - 1 - معناى اولعلامه مجلسى بر اين عقيده است كه اكثر روايات مربوط به عقل، ظاهر در معناى اول و دوم است و ريشه اين دو معناى نيز يك مفهوم است و در ميان اين دو معناى، بيشتر روايات در معناى دوم، ظاهرتر است.(57) ايشان در موارد زير، واژه عقل را به معناى اول دانسته است:الف - حديث دوم:عن على(علیه السّلام) قال: هبط جبرئيل(علیه السّلام) على آدم(علیه السّلام) فقال: يا آدم إنى اُمِرت أن اُخيِّرك واحدة من ثلاث فاختَرْها و دَع اثنتين فقال له آدم: يا جبرئيل و ما الثلاث؟ فقال: العقل و الحيأ و الدين. فقال آدم(علیه السّلام) انى قد اختَرْت العقل فقال جبرئيل للحيأ و الدين: انصرفا و دعاه فقالا: ياجبرئيل إنّا اُمِرنا أن نكون مع العقل حيث كان قال: فشأنكما و عرج؛امام على(علیه السّلام) فرمود: جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم، من مأمور شدهام كه تو را در انتخاب يكى از سه چيز، مخير سازم پس يكى را برگزين و دو تا را واگذار. آدم گفت: آن سه چيست؟ گفت: عقل و حيا و دين. آدم گفت: عقل را بر گزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت: شما بازگرديد و او را واگذاريد. آن دو گفتند: اى جبرئيل، ما مأموريم هر جا كه عقل باشد، با او باشيم. گفت: خود دانيد، و بالا رفت.(58)به نظر ايشان، مراد از عقل در اين حديث، مفهومى است كه معناى اول، دوم و سوم را در بر مىگيرد.(59)ب - علامه بخشى از حديث دوازدهم را به معناى اول از معانى عقل گرفته است. در اين بخش حضرت موسى بن جعفر(علیه السّلام) مىفرمايد:يا هشام انّ للّه على الناس حُجّتين: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرُسُل و الأنبيأ و الائمّة(ع) و أمّا الباطنة فالعقول؛اى هشام! خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان. حجت آشكار، رسولان و پيغمبران و امامان اند و حجت پنهان، عقل مردم است.(60)ايشان در ذيل حديث مىفرمايد:شايد مراد از عقول در اينجا عقلى باشد كه مناط تكليف است و با آن بين حق و باطل و نيكو و زشت، تميز داده مىشود.(61)ج - از عبارت علامه در ذيل حديث نوزدهم استفاده مىشود كه ايشان عقل در اين حديث را به معناى اول مىداند.عن اسحاق بن عمّار، عن أبى عبداللّه(علیه السّلام) قال: قلت له: جعلت فداك انّ لى جاراً كثير الصلاة كثير الصدقة، كثير الحجّ لابأس به؛ قال: فقال: يا اسحاق كيف عقله؟ قال: قلت له: جعلت فداك ليس له عقل؛ قال: فقال: لا يرتفع بذلك منه؛اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق عرض كردم: قربانت گردم، من همسايهاى دارم كه نماز خواندن و صدقه دادن و حج رفتنش بسيار است و عيب ظاهرى ندارد. فرمود: عقلش چطور است؟ گفتم: عقل درستى ندارد. فرمود: پس با آن اعمال درجهاش بالا نمىرود.(62)ايشان مىفرمايد: مقصود حضرت از اينكه فرمود: «عقلش چگونه است» يعنى نيروى تشخيص حق و باطل در او بهطورى كه سبب انقياد در برابر حق و اقرار به آن گردد چگونه است.(63)2 -2 -2 - معناى دومبه نظر علامه، معناى دوم، «ملكه و حالتى در نفس است كه او را به گزينش خيرات و منافع و دورى از شرور و ضررها وا مىدارد و نفس به مدد اين ملكه بر طرد خواهشهاى شهوت و خشم و وسوسههاى اهريمنى توان مىيابد. چنانكه گذشت از نظر ايشان، اكثر روايات باب عقل و جهل، ظاهر در معناى دوم است.(64)به نظر ايشان واژه عقل در موارد زير، در معناى دوم به كار رفته است:الف - حديث دوم: متن و ترجمه اين حديث و نيز نظر علامه در ذيلِ قسمت الفِ معناى اول آن گذشت.در اين حديث، حضرت آدم(علیه السّلام) مخيّر مىشود كه يكى از عقل، حيا و دين را برگزيند. آن حضرت، عقل را اختيار مىكند. جبرئيل به حيا و دين دستور مىدهد كه آدم را با عقل واگذارند؛ اما آنها مىگويند: «ما مأموريم كه هر جا عقل باشد، همراهش باشيم.»(65)ب - حديث سوم: متن و ترجمه اين حديث در بخش الفِ معناى سوم از ديدگاه ملا صدرا در همين فصل گذشت.چكيده حديث اين است كه امام صادق(علیه السّلام) درباره تعريف عقل مىفرمايند: «عقل، چيزى است كه با آن خداوند رحمان عبادت شود بهشت به دست آيد.»(66)علامه معتقد است كه ظاهراً مراد از عقل در اين حديث، معناى دوم است؛ گر چه ايشان احتمال بعضى ديگر از معانى را نيز رد نمىكند.(67)ج - حديث ششم:قال ابوعبداللّه(علیه السّلام) : من كان عاقلاً كان له دين، و من كان له دين دخل الجنّة؛(68)هر كه عاقل است دين دارد و كسى كه دين دارد به بهشت مىرود.علامه مىفرمايد: «مقصود از عقل در اينجا، همان مقصود از عقل در روايت سوم است.»(69)2 - 2 - 3 - معناى سومعلامه مجلسى، عقل در حديث دوم را مفهومى دانسته است كه معناى اول و دوم و سوم را در بر مىگيرد.(70)متن و ترجمه اين حديث در صفحات قبل (قسمت الف معناى اول) گذشت.خلاصه حديث اين است كه حضرت آدم(علیه السّلام) مخيّر مىشود كه يكى از عقل، حيأ و دين را برگزيند. آن حضرت عقل را اختيار مىكند. جبرئيل به حيأ و دين دستور مىدهد كه آدم را با عقل واگذارند؛ اما آنها مىگويند: «ما مأموريم كه هر جا عقل باشد، همراهش باشيم.»(71)2 -2 -4 - معناى چهارممعناى چهارم، مراتب استعداد نفس و قرب و بُعد آن نسبت به تحصيل نظريات است كه داراى چهار مرتبه عقل هيولانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل و عقل مستفاد مىباشد. علامه هيچ يك از روايات «كتاب العقل و الجهل» را بهطور مستقل بر معناى چهارم حمل نكرده است؛ گرچه برخى از روايات را بنابر بعضى از احتمالات بر معناى چهارم حمل نموده است.(72)2 -2 - 5 - معناى پنجممعناى پنجم، نفس ناطقه انسان است كه او را از بقيه چهارپايان جدا مىكند. ايشان معناى پنجم را نيز بهطور خاص بر هيچكدام از روايات حمل نكرده است. البته در برخى از موارد، امكان حمل آن را مطرح ساخته است.(73)2 -2 - 6 - معناى ششممعناى ششم، عقل مجرد قديمى است كه هيچ تعلقى در ذات و فعلش به مادّه ندارد. علامه هيچ يك از روايات را قاطعانه بر معناى ششم حمل نكرده است؛ گرچه احتمال آن را درباره پارهاى از روايات طرح كرده است.(74)از مقايسه اجمالى ديدگاههاى ملا صدرا وعلامه مجلسى درباره مفهوم عقل وحمل آن بر احاديث، چنين به نظر مى آيد كه گرچه نگرشهاى اين دو محقّق داراى نقاط اشتراك فراوانى است، اختلاف نظرهاى آنها را نيز نبايد از نظر دور داشت. پی نوشت : 35. شرح اصول الكافى، ج 1، ص 225 و 228 و 229.36. اصول كافى ، ابوجعفر محمدبن يعقوب كلينى رازى ، با ترجمه سيد جواد مصطفوى، ج 1، ص 11، ح 3 .37. شرح اصول الكافى، ج 1 ، ص 225 .38. همان، ج 1 ، ص 228 - 229 .39. همان، ص 231 .40. همان.41. همان، ص 231.42. همان، ص 231 .43. همان، ج 1، ص 251.44. سوره زمر، آيه 9.45. اصول كافى ، با ترجمه سيد جواد مصطفوى، ج 1، ص 14، ح 11.46. شرح اصول الكافى، ج 1، ص 250 - 251 .47. همان، ج 1، ص 252.48. همان، ج 1، ص 226.49. اصول كافى، ج 1 ، ص 14 ، ح 12 .50. شرح اصول الكافى، ج 1 ، ص 252 .51. همان، ج 1 ،ص 227.52. همان، ج 1 ،ص 216 و 227.53. اصول كافى ، ج 1، ص 10، ح 1 .54. شرح اصول الكافى، صدرالدين الشيرازى، ج 1، ص 216 .55. همان، ج 1، ص 227.56. اصول كافى، ج 1، ص 23 .57. مرآة العقول، ج 1، ص 27.58. اصول كافى، ج 1 ، ص 11 ، ح 2 .59. مرآة العقول، ج 1 ،ص 32 .60. اصول كافى، ج 1 ،ص 19 ، ح 12 .61. مرآةالعقول، ج 1، ص 57.62. اصول كافى، ج 1، ص 27، ح 19.63. مرآة العقول، ج 1 ،ص 78 ،ح 19 .64. همان، ج 1، ص 27.65. اصول كافى، ج 1، ص 11، ح 2 .66. همان، ح 3.67. مرآة العقول، ج 1، ص 32.68. اصول كافى، ج 1، ص 12، ح 6.69. مرآة العقول، ج 1 ،ص 34 .70. همان، ج 1، ص32.71. اصول كافى، ج 1، ص 11، ح 2.72 . همان، ج 1، ص 27، 33 و 65.73. همان، ص 28، 33 و 65.74. همان، ص 29، 33 و 65.منبع: www.hadith.net/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]
صفحات پیشنهادی
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2)
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2) نويسنده:عبدالحسين كافى بخش دوم: حمل روايات بر معانى عقل 2 - 1 - ديدگاه ملا صدرا ...
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (2) نويسنده:عبدالحسين كافى بخش دوم: حمل روايات بر معانى عقل 2 - 1 - ديدگاه ملا صدرا ...
ترجمه جديد اصول كافي در راه است
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي (2)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي (2) ... بسيارى از احاديث رسيده درباره اصول معارف و مسائل توحيد و جز آن نيز چنين است.
مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي (2)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي (2) ... بسيارى از احاديث رسيده درباره اصول معارف و مسائل توحيد و جز آن نيز چنين است.
عقل پنجمين منبع تفسير
در اين نوشتار، مراد از عقل به عنوان يك منبع، نيرويي است كه در هر انساني به ... به ذهن ميآورد؛ مانند آيه شريفه «يد الله فوق ايديهم»[2] «دست خدا بالاي دستهاي آنان است». .... مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (1)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (1) ...
در اين نوشتار، مراد از عقل به عنوان يك منبع، نيرويي است كه در هر انساني به ... به ذهن ميآورد؛ مانند آيه شريفه «يد الله فوق ايديهم»[2] «دست خدا بالاي دستهاي آنان است». .... مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (1)-مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى (1) ...
نظر ملاصدرا دربارة عقل اول در شرح اصول کافی
نظر ملاصدرا دربارة عقل اول در شرح اصول کافی نويسنده: کريم کرو (Karim Crow) ... دو مجعول جوهری ديگر عبارتند از نفس که در مبدأ وجود خود, فقط, نيازمند خداوند است, ... در جهانبينی فيضگرايانة ملاصدرا, مفهوم تشکيک (درجه بندی) کليد حالات و مراتب وجود است. ... حديث 2: تکليفاين حديث را در اينجا, خارج از نوبت, بررسی می کنيم؛ زيرا ...
نظر ملاصدرا دربارة عقل اول در شرح اصول کافی نويسنده: کريم کرو (Karim Crow) ... دو مجعول جوهری ديگر عبارتند از نفس که در مبدأ وجود خود, فقط, نيازمند خداوند است, ... در جهانبينی فيضگرايانة ملاصدرا, مفهوم تشکيک (درجه بندی) کليد حالات و مراتب وجود است. ... حديث 2: تکليفاين حديث را در اينجا, خارج از نوبت, بررسی می کنيم؛ زيرا ...
ديدگاه هاى حديثى ملاصدرا در شرح أصول كافى (2)
ديدگاه هاى حديثى ملاصدرا در شرح أصول كافى (2) نويسنده: دكتر نادعلى عاشورى د ـ تقطيع .... در عقل, براى تصحيح نقل, اقتضاى اشكال و عيب كردن در عقل و نقل هر دو را دارد. ... ضمن آن كه به مفهوم مى فهماند كه اختلاف, مربوط به جهان ماده و عالم كثرت است و در جهان ...
ديدگاه هاى حديثى ملاصدرا در شرح أصول كافى (2) نويسنده: دكتر نادعلى عاشورى د ـ تقطيع .... در عقل, براى تصحيح نقل, اقتضاى اشكال و عيب كردن در عقل و نقل هر دو را دارد. ... ضمن آن كه به مفهوم مى فهماند كه اختلاف, مربوط به جهان ماده و عالم كثرت است و در جهان ...
بررسي مفهوم عقل از ديدگاه اسلام
بررسي مفهوم عقل از ديدگاه اسلام گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : علامه طباطبائى ... در آيات و روايات كه دو منبع اصلى و اصيل شناخت اسلام است، به طور صريح از ... 2- در قرآن كريم 49 بار از مشتقات ماده «عقل» استفاده شده است و در عين حال واژههاى ... (در اين باب نگاه كنيد به: محمد بن ابراهيم، صدرالدين شيرازى، شرح اصول الكافى، ...
بررسي مفهوم عقل از ديدگاه اسلام گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : علامه طباطبائى ... در آيات و روايات كه دو منبع اصلى و اصيل شناخت اسلام است، به طور صريح از ... 2- در قرآن كريم 49 بار از مشتقات ماده «عقل» استفاده شده است و در عين حال واژههاى ... (در اين باب نگاه كنيد به: محمد بن ابراهيم، صدرالدين شيرازى، شرح اصول الكافى، ...
كار برد عقل در فقه از ديدگاه شيخ مفيد
پيش از آن كه به اصل موضوع بپردازيم لازم است به مفهوم عقل حجيّت عقل ديدگاههايى كه ... 1 وى دليل عقل را به دو قسم مستقلات عقليه و غير مستقلات تقسيم مى كند. ... 2 . طرفداران قياس استحسان و مصالح مرسله و... در برابر ديدگاه نخستين اعتبار و حجيّت عقل را ..... (وسائل الشيعه) ج20/18 باب 6 من ابواب صفات القاضى (اصول كافى) ج54/1.
پيش از آن كه به اصل موضوع بپردازيم لازم است به مفهوم عقل حجيّت عقل ديدگاههايى كه ... 1 وى دليل عقل را به دو قسم مستقلات عقليه و غير مستقلات تقسيم مى كند. ... 2 . طرفداران قياس استحسان و مصالح مرسله و... در برابر ديدگاه نخستين اعتبار و حجيّت عقل را ..... (وسائل الشيعه) ج20/18 باب 6 من ابواب صفات القاضى (اصول كافى) ج54/1.
فقه و عقل(1)
از همين رو قرآن دهها بار واژه «امنوا» را دركنار «عملوالصالحات» ذكر فرموده و اين دو را ... توجه و دقت در سير اين آيه، مفهوم كلام رسولاكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن .... 2- انكار درك حسن و قبح موجود در برخى از افعال ازسوى عقل - كه توسط عدهاى صورت .... 22) از صدرالمتالهين شيرازى در شرح اصول كافى، انتشارات مكتبةالمحمودى، ص 18 و 19.
از همين رو قرآن دهها بار واژه «امنوا» را دركنار «عملوالصالحات» ذكر فرموده و اين دو را ... توجه و دقت در سير اين آيه، مفهوم كلام رسولاكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن .... 2- انكار درك حسن و قبح موجود در برخى از افعال ازسوى عقل - كه توسط عدهاى صورت .... 22) از صدرالمتالهين شيرازى در شرح اصول كافى، انتشارات مكتبةالمحمودى، ص 18 و 19.
عقل از نگاه اخبارگرايان (2)
عقل از نگاه اخبارگرايان (2) نويسنده:مهدی اسلامیمنبع : راسخون هـ) عدم حجیت قطع حاصل ... میکند (که میدانیم تفقه دارای مفهوم عامی است که بر اجتهاد در عصور بعد از ائمه نیز صادق ... استدلال اخباری کافی است)آنست که این روایات در مقام مقایسه روایت حدیث از غیر ... پس اگر اشکال شود که دو توجیه فوق به معنای تخصیص عمومیت این روایات و ...
عقل از نگاه اخبارگرايان (2) نويسنده:مهدی اسلامیمنبع : راسخون هـ) عدم حجیت قطع حاصل ... میکند (که میدانیم تفقه دارای مفهوم عامی است که بر اجتهاد در عصور بعد از ائمه نیز صادق ... استدلال اخباری کافی است)آنست که این روایات در مقام مقایسه روایت حدیث از غیر ... پس اگر اشکال شود که دو توجیه فوق به معنای تخصیص عمومیت این روایات و ...
خدا از ديدگاه صدرا و تيليش
خدا از ديدگاه صدرا و تيليش نويسنده:اعلاء تورانى پل تيليش(Paul Thillich) (1965- ... اين نوشتار، در مقام بيان نظر دو حكيم پيرامون برهان امكان و وجوب، ابتدا مسئله امكان ... مفهوم اصالت وجود بعنوان يكى از مهمترين مبانى صدرا- كه ارتباط مستقيم به بحث ما در .... صدرالمتألهين در كتاب «عرشيه» و «شرح اصول كافى» در بحث عقل و جهل، ضمن ...
خدا از ديدگاه صدرا و تيليش نويسنده:اعلاء تورانى پل تيليش(Paul Thillich) (1965- ... اين نوشتار، در مقام بيان نظر دو حكيم پيرامون برهان امكان و وجوب، ابتدا مسئله امكان ... مفهوم اصالت وجود بعنوان يكى از مهمترين مبانى صدرا- كه ارتباط مستقيم به بحث ما در .... صدرالمتألهين در كتاب «عرشيه» و «شرح اصول كافى» در بحث عقل و جهل، ضمن ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها