واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وقتی جعبه جادو غمخانه میشود سينماي ما- با وجود آنکه علی دارابی، معاون سیمای سازمان صدا و سیما تولید و پخش فیلم و مجموعههای تلخ را در تلویزیون ممنوع کرده است، همچنان شاهد پخش چنین آثاری از تلویزیون هستیم. در سالهای اخیر پرمخاطبترین ساختار تلویزیونی ملودرامهای اجتماعی بوده و سریالهای متنوعی در این باره ساخته و پخش شده است، اما گاهی نگاه تلخ در این سریالها به حدی پررنگ است که محتوا رها میشود. تصور کنید یک روز جمعه همراه خانواده پای تلویزیون نشستهاید. در واقع بعد از گذراندن یک هفته پرکار قصد دارید همراه خانواده ساعاتی را در آرامش و لبخند سپری کنید، ساعاتی که فرصتی برای تمدد اعصاب شما فراهم شود. مسلماً اولین کاری که میکنید تلویزیون را روشن میکنید و این جعبه جادویی مثل همیشه مهمان ناخوانده خانههایتان میشوید. بیتردید انتظار دارید در روز جمعه شاهد فیلمها و مجموعههای مفرح باشید، اما باید چه چیز را تماشا کرد؟ چون با تغییر هر کانال شاهد آثار نمایشی تلخ تلویزیون میشوید. راه دوری نمیرویم. همین روز جمعه سوم تیرماه فیلم تلویزیونی «گل برار» از شبکه یک پخش شد. این فیلم تصویرگر پسری بود که اسب خودش را با نام (رخش) در اثر تصادف رانندگی از دست میدهد و بعد از آن کره اسبش فرار میکند و او در جنگلها گم میشود. ناراحتی او برای از دست دادن اسباش و بعد از آن دل نگرانیهای خانواده برای پیدا کردن فرزندشان حسابی روی اعصاب بینندگان میرود. بعد از پخش این فیلم در شبکه یک، ساعت ۲۱ پخش مجموعه غمانگیز «ستایش» شروع میشود. همه چیز این سریال تلخ است. انگار که از زمین و آسمان برای قهرمان قصه که ستایش است تلخی و ناکامی میبارد. او که همسرش را به تازگی از دست داده است با مشکلات بزرگی رو به رو میشود. پدر ستایش (محمود عزیزی) بعد از مرگ همسر و پسرش وقتی با مرگ دامادش رو به رو میشود کم کم مبتلا به بیماری آلزایمر میشود. از سوی دیگر حشمت فردوس - پدر شوهر ستایش- به دنبال گرفتن نوهاش از ستایش است. البته همزمان با این مجموعه هم یک سریال خارجی هم از شبکه دو پخش میشود که آن هم کمی موضوعاش غمانگیز است. حال در آخر شب هم مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» به کارگردانی داود میرباقری پخش میشود. گرچه این مجموعه امتیازات فراوانی دارد و به لحاظ ساختار و کارگردانی قابل مقایسه با دیگر آثار تلویزیون نیست، اما باید تصور کرد دیگر برای مخاطب تلویزیون که در طول روز آثار نمایشی تلخ دیده است، آیا باز هم توانی مانده یک مجموعه که مملو از جنگ، توطئه و... است را ببیند؟ معلوم نیست چرا برخی کارگردانان و تهیهکنندگان علاقه عجیبی به نگاه تلخ و غمناک دارند. شاید نایابترین مضمون در سریالهای خانوادگی تلویزیون ما یک خانواده متعادل و آرام ایرانی باشد و از آن سو تکراریترین مضمون، درگیریهای خانوادگی، طلاق و شکستهای عاطفی است. میتوان با ساخت یک ملودرام خوب خستگی را از تن مردم در آورد بدون آنکه اغتشاشی در ذهن او به وجود بیاوریم. ضمن اینکه مجموعه هم سرگرمکننده و هم آموزشی باشد. در این صورت است که میتوان تاثیر لازم را به لحاظ محتوا روی تماشاگر بگذاریم تا بعد از دیدن یک اثر نمایشی درباره موضوع سریال فکر کند. در واقع با یک محتوای فرهنگی خوب میتوانیم شاهد چنین اتفاقی باشیم. میتوان معضلات را با بیان خوب به تصویر کشید نه با یک نگاه تلخ. هنرمند واقعی کسی است که هنرمندانه و خیلی ظریف یک معضل را مطرح کند بدون آنکه مخاطب آسیب روحی ببیند، اما برایش هشدار دهنده باشد. در واقع میتوان در بستر اجتماعی موضوعهای متنوعی را که امروزه معضل بزرگی هستند مطرح کرد، اما نگاه امیدوارکننده باشد نه اینکه مخاطبان را مایوس کنیم؛ بلکه آرامش را به او هدیه بدهیم. گرچه علی دارابی، معاون سیمای سازمان صدا و سیما اخیراً دستورالعملی مبنی بر ساخته نشدن و پخش آثار نمایشی تلخ صادر کرده است، اما هنوز اتفاقی نیفتاده است و تهیه و پخش چنین مجموعههایی ادامه پیدا کرده است. امید است در آینده این روند با برنامهریزی صحیح درست شود. منبع : مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]