واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - با توجه به فیلمهایی که از ابتدای سال 2009 تاکنون اکران شدهاند، به نظر میرسد امسال در فصل جوایز رقبای بخش فیلمنامه غیراقتباسی خیلی زیاد نباشند. استیون زایچیک: از 70 سال پیش که جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی به جوایز آکادمی اضافه شد، این بخش همیشه فرصتی برای صداهای تازه بوده و زمینه شکلگیری و مستحکم شدن موقعیت کاری نویسندگان مختلف مانند اورسن ولز، بیلی وایلدر و پدی چایفسکی را فراهم کرده است. اما امسال بخش فیلمنامه اقتباسی مانند بسیاری از مدلهایی که خود را بسیار لاغر کردهاند، نحیف به نظر میرسد. «یک مرد جدی» برادران کوئن، «لعنتیهای بیآبرو» کوئنتین تارانتینو و «بالا» نوشته باب پترسن و تاد مککارتی به احتمال زیاد نامزدهای قطعی این بخش در فصل جوایز هستند. به این ترتیب دو جا خالی میماند که یکی از آنها میتواند به اسکات نوستاتر و مایکل وبر برای «500 روز سامر» برسد. جز این چند فیلم، رایدهندهها باید دامنه جستوجوی خود را گسترده کنند. از جمله کسانی که میتوانند مورد توجه قرار بگیرند، روبرتو اورسی و الکس کورتزمان نویسندگان نسخه روزآمد «سفر ستارهای» هستند که فیلمنامه شاهکار سینمایی «ترانسفورمرها: انتقام کشتهشدگان» را هم نوشتهاند، هرچند آکادمی میتواند آن را برای حضور در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی واجد شرایط بداند. (شاخه نویسندگان در هفتههای پیش رو برای تصمیمگیری درباره قوانین امسال تشکیل جلسه میدهد.) بخش بهترین فیلمنامه در چند دهه اخیر تغییرات بسیاری داشته است. دفعه قبل که تارانتینو در بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نامزد شد، سال 1994 بود که روبهروی وودی آلن، ریچارد کرتیس و پیتر جکسن قرار گرفت. امسال او میتواند اسکات مور فیلمنامهنویس «خماری» را هم رقیب مقابل خود ببیند که به تازگی فیلم «ارواح دوستان گذشته» را روی پرده سینماها داشت. اینکه امسال به لحاظ فیلمنامه غیراقتباسی شرایط خیلی مساعد نیست، یک بحث است، اما چیزی که توجه خیلیها را جلب کرده، نبود نویسندگان تثبیتشده است. یک کارگزار اعتقاد دارد: «به نظرم موقعیت این بخش را باید نتیجه مستقیم وابستگی استودیوها به مارکهای شناخته شده و مرگ بازار فیلمهای خاص دانست.» فیلمنامههای غیراقتباسی زمانی بخش زیادی از فیلمهای هالیوود را دربر میگرفتند، اما از وقتی استودیوها تمام توجه خود را صرف بازسازیها و دنبالهها کردند، حذف ایدههای داستانی نو در دستور کار قرار گرفت. این روزها مضامین تازه صرفاً از داستانهایی کاملاً شخصی مانند «یک مرد جدی» و «500 روز سامر» ریشه میگیرند که در این شرایط نامساعد توانستهاند راه خود را به دنیای سینما بازکنند. پس از آنکه مدیران سونی مانند هر استودیوی دیگر فیلمنامه «500 روز سامر» را رد کردند، از نوستادر خواستند به جای آن فیلمنامه «پلنگ صورتی 2» را بنویسد. او میگوید: «به آنها گفتم، جدی؟ اصلاً فیلمنامه ما را خواندهاید؟» (هر چند نوستادر و مایکل وبر در نهایت نسخهای از دنباله «پلنگ صورتی» را نوشتند.) نبود فیلمنامههای غیراقتباسی میتواند یک رویه نامساعد را رقم بزند: استودیوها فیلمهای زیادی تولید نمیکنند، آکادمی خیلی حق انتخاب ندارد و این بخش جایگاه خود را از دست میدهد. این روند ادامه پیدا میکند و استودیوها از نشان دادن چراغ سبز به این پروژهها سر باز میزنند. بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی اساساً رها از سیاستهای بخشهای بازیگری و فیلم و در دور اول انتخاب بیشتر وابسته به گروهی مشخص از رایدهندگان است و همین مسئله به نوعی روح حاکم بر جریان فیلمسازی را نشان میدهد. در سالهای 1970 استودیوها به فیلمهای به لحاظ اجتماعی، واقعگرایانه مانند «محله چینیها» و «شبکه» اهمیت میدادند و این فیلمها اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را به خانه میبردند. وقتی در دهه 1990 فیلمهایی مستقل نظیر «بازی گریهآور» و «فارگو» در دنیا توفان به پا میکردند و برنده جایزه میشدند، به نوعی از یک رنسانس در این بخش خبر میدادند. امسال هم میتواند این اتفاق بیفتد. اگر فیلمهایی مانند «سفر ستارهای» و «خماری» در فهرست رقبا قرار بگیرند، به نوعی گرایشهای امروزی به بازسازیهای پرهزینه و کمدیهای کمهزینه را به نمایش خواهند گذاشت. کورتزمان و اورسی میتوانند ولزها و وایلدرهای امروز باشند. هالیوود ریپورتر / 2 نوامبر / ترجمه: علی افتخاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]