واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: يك شاعر گفت: شعر سپهري مقبول و دلنشين است و خيلي زود مورد توجه قرار گرفته است و علتش اين است كه مدرن نيست و برذهن تربيت يافته با شعر قديم خوش ميآيد. كيومرث منشيزاده، شاعر و استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار ادبي فارس، گفت: سپهري نقاش و شاعري پرانرژي است همچنان كه نيما بسيار پرانرژي است. شعر نيما داراي كمپوزيسيون است در حالي كه شعر سپهري فاقد كمپوزيسيون است و ميتوان چند خطي را حذف كرد و چند خطي را بر آن افزود. وي ادامه داد: من هميشه فكر كردم شعر صداي پاي آب شعر دلنشين و مقبولي است ولي بي كمپوزيسيون است. چنانكه به نظر ميرسد دلبستگي او به نقاشي آنقدر وقت او را گرفته است كه وقت نداشته است آن را بخواند و خطي چند را خط بزند. اين شاعر درباره زبان اشعار سپهري تصريح كرد: زبان سپهري زبان آساني است و به همين علت برخلاف نيما بسياري از شاعران در تقليد آن موفق بودهاند. زبان آسان سپهري به آثاري مي انجامد كه برخلاف نيما مقبول ميافتد، در حالي كه با همه دلنشيني مهم نيست ولي شعر نيما مهم است گرچه براي برخيها مقبول نيست. منشيزاده به عرفان در شعرهاي سپهري اشاره و عنوان كرد: شعر سپهري عرفان زده است چرا كه او بچه كوير است. در سرودههايش ماهي هست، علف هست، غذا هست، زندگي هست. هرگز بيهوده نيست كه خاستگاه عرفان او هندوستان بي باران و جنوبيهاي كويري ايران است و به همين علت شعر نيما زندگي است و مهاجم و شعر سپهري شعري به ظلم رضا داده است به نحوي كه ميگويد «آب را گل نكنيد و يا چشمها را بايد شست، جور ديگري بايد ديد». او اظهار داشت: سپهري تحت تأثير حافظ كه ميگويد «نيست در دايره يك نقطه خلاف از كم و بيش»، همه چيز را خوب ميبيند غافل از اينكه حافظ ميفرمايد «جهان و كار جهان جمله هيچ در هيچ است». منشيزاده در ادامه افزود: سپهري ميگويد «كار ما نيست شناسايي راز گل سرخ» و اين فكر ارتجاعي و ضد تمدن است. اگر اين طور كه او ميگويد باشد بايد از خودمان بپرسيم چه كلاه گشادي سر دانشمنداني كه در مؤسسه ماكس پلانك در آلمان يا ناسا در آمريكا كه مشغول كنكاش در اعماق اتم و دوردستهاي كيهان هستند، رفته است. اين شاعر تصريح كرد: او يا نميدانست يا نميخواست بداند كه امروزه علم چقدر پيشرفت كرده است. سپهري همه چيز را خوب ميبيند.تا اينجا مشكلي نيست ولي اينكه بخواهد سر جامعه شيره بمالد كمي بي لطفي است انسان نبايد با وجدان خودش كشتي بگيرد. كاش به دخترك بي پاي روي پل، دب اكبر را نمي بخشيد. هر كسي اين شعر را بخواند فكر ميكند شاعر در روزگاري زندگي ميكرده است كه هنوز صندلي چرخدار درست نشده بود. منشي زاده درباره خاستگاه شعر سپهري گفت: خاستگاه شعر سپهري شعر سرمايهداري است. دقيقا برخلاف «ماياكوفسكي» و نيما و به همين علت سرمايه داري سنگ آن را بر سينه ميزند و درست به همان علت كه ضد سرمايه داري براي شعر نيما شوشكه ميكشد. ولي از آنجا نميتوان گذشت كه شعرش مقبول است و دلنشين و خيلي زود مورد توجه قرار گرفته است و علتش اين است كه مدرن نيست و برذهن تربيت يافته با شعر قديم خوش ميآيد همچنان كه نيما چنين نيست. وي خاطرنشان كرد: به هر روي شعر ميتواند دلنشين نباشد و مهم باشد همچنانكه والسهاي «اشتراوس» بسيار دلنشين است ولي مهم نيست و همچنانكه آثار «واگنر» مهم است هرچند دلنشين هم نباشد.شما از من سؤال كرديد بگذاريد من هم از شما بپرسم نظرتان نسبت به شعر «آي آدم ها»ي نيما چيست؟ انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]