واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - مهرزاد دانش سهشنبه 17 شهریور، سالروز تولد زندهیاد رسول ملاقلیپور است. معمولاً یادمان هنرمندان متوفی، در سالگرد فوتشان انجام میگیرد، اما چه عیبی دارد این بار هنرمندی مرحوم را با زادروزش به یادآوریم. درباره ملاقلیپور بسیار نوشتهاند و گفتهاند و شاید نکته دیگری نمانده باشد که در حد بضاعت اندک نگارنده قابلیت ذکر داشته باشد. راستش عموم فیلمهای ملاقلیپور نیز - عمدتاً به دلایل سینمایی و نه متنی و محتوایی - چندان باب طبع حقیر نبود، اما در کارنامهاش یکی دو فیلم است که گمان میکنم کمتر منتقد حتی سختگیری است که بتواند از کنارشان بیتأمل عبور کند. سفر به چزابه او، اثری است که به رغم گذشت سالها از ساختش همچنان نه تنها بر صدر فیلمهای ملاقلیپور بلکه بر تارک فیلمهای دفاع مقدس و از آن فراتر در فهرست بهترینهای سینمای ایران میدرخشد. اکنون که تا یکی دو هفته دیگر هفته دفاع مقدس آغاز میشود، یادآوری این فیلم از ملاقلیپور مجالی مناسب است تا تأکیدی رسا به عمل آوریم بر نقش صداقت هنرمند در آفرینش فضایی که واقعیت جاری در آن متفاوت از هژمونیهای رسمی است. میدانیم که یکی از شایعترین آفتهای فیلمهای جنگی ما، تصویر پاستوریزه و قالبیای است که از آدمها و موقعیتها ترسیم میشود و لایههای رسمی نیز بر این کلیشهپردازی مهر تأیید میزند. ملاقلیپور از اولین کسانی بود که این قالب غالب را شکست و همانطور که خود «بی مزد و منت» راهی جبههها شده بود، تصویرش را هم متمرکز بر آدمهای حاشیهای جنگ کرد که هیچ ربطی به آن گفتمان تصنعی و ادبیات رسمی نداشتند: رزمندههایی که با هم دعوا میکردند، از دشمن میترسیدند و گاه نیز شکست میخوردند. البته این روزها فیلمهای لودهای مد شده است که با جنگولکبازی و متلکپرانی و مزهریختنهای فیلم فارسیوار، مثلاً میخواهند از ناگفتههای جنگ سخن بگویند و عملاً جز تهی ساختن متن جنگ و قلب واقعیت و نعل وارونهزدن اثر دیگری ندارند. فیلمهای ملاقلیپور - از بهترینش که همین سفر به چزابه بود تا ضعیفترینشان - هیچ ربط و ضبطی به این دلقکبازیهای تصویربرداری شده که در نهایت هم از قضا آب به همان آسیاب ادبیات هژمونیک میریزند، ندارد. آنارشیسم جاری در آثار ملاقلیپور از جنس سینهزدن زیر علم فلان و بهمان جریان سیاسی و مقام حکومتی نبود و از عمقدل میجوشید و برای همین هم بر دل مینشست. در آثار جنگی ملاقلیپور از رزمنده عرقخور تا دختر نامشروع حاصل از تجاوز بعثیها، از بسیجیای که از حمله دشمن میلرزد تا کسی که خودش هم نمیداند برای چه دارد میجنگد و. . . پیدا میشود، اما این همه ذرهای شائبه حرمتشکنی به خود نمیگرفت و در عین حال تصویرهای قالبی و کلیشهای را هم به چالش میکشید. تا یکی دو هفته دیگر به مناسبت هفته دفاع مقدس، لاجرم حرفهای زیادی از سینمای جنگزده خواهد شد، اما بد نیست در آن هنگام از سینمای ملاقلیپور هم یادی شود به عنوان الگویی که نه تن به مناسبات رسمی میداد و نه در ورطه هجوگویی و جفنگسازی میافتاد. او از رزمندگانی سخن میگفت که به هر دلیل با ربط و بیربط گذرشان به جبههها افتاده بود و بر حسب منش و شخصیت خود - و نه الگوهای باب طبع لایههای رسمی - میجنگیدند؛ نه کسی از آسمان هفتم در بین شان بود و نه کسی بعد از لودگیهای فراوان کارش به توبه و آدم شدن میکشید. هر کس خود خودش بود؛ با تمام فردیتش. و این تصویر آیا جز از هنرمندی برمیآید که منش فردیاش بر حسب صداقت، شرافت و آزادگی استوار شده باشد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 397]