واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: با قلم «ما» ميشويم
حكمتو فلسفه- دكتر اصغر واعظي* :
شايد امروز بهتر از هر ديروزي آشكار شده باشد كه فرديت هر فرد ارتباطي وثيق و انكارناپذير با جهان دروني او دارد.
هر فرد جهاني است منحصر بهفرد كه اگرچه اشتراكاتي با ديگران دارد، اما صاحب خصوصياتي است كه بينش، منش و كنش او را رقم ميزند.جهان دروني هر فرد، جهاني است كه فرد درون آن و با آن زيست ميكند. اصل نخستين اين جهان خودخواهي است.
آدمي به حكم طبيعت و سرشت ذاتياش هرآنچه نيك ميپندارد، براي خود ميخواهد. از اين روست كه اگر كسي بهجاي خست، رو به جانب سخاوت گذارد و ديگران را با خود در خوبيها سهيم كند، به ساحت اخلاق گام نهاده است.
اما آگاهي را حكايتي است به غايت متفاوت. اگر طبيعت آدمي در حفظ و حراست از آنچه كمال ميپندارد جانب خست را برميگزيند، در مقوله علم و آگاهي اصل بر سخاوت است. شايد آدمي تمايل داشته باشد قدرت را، ثروت را، شهرت را و اساساً همه آنچه را كه برتري و خير و كمال ميپندارد، در جهان دروني خود محصور دارد و آن را به خود اختصاص دهد، اما بر عكس در مقوله علم و آگاهي اصل را بر سخاوت ميگذارد. با هر آگاهي جهان وجودي آدمي توسعه مييابد. اما ما نميخواهيم اين بسط و توسعه تاريخي در من فرديمان محصور بماند و در نهايت مدفون شود.
هر يك از ما ميخواهد موجي را كه در درونش به حركت درآمده است در او پايان نپذيرد و از ديوارههاي فرديت او لبريز شود. هر يك از ما ميخواهد موجي كه در درونش به راه افتاده است به منهاي ديگر، يعني به جهانهاي فردي ديگر گسترش دهد. در واقع، آگاهي سخاوتمندانه عامل ديگري را طلب ميكند و آن عنصر «ارتباط» است. آگاهي فردي به حكم آن كه نميخواهد در حصارهاي فرديت «من» پنهان بماند، تلاش ميكند تا ديگران را نيز در كشف و شهود خود سهيم كند.
قلم، پلي است كه امواج آگاهي پديد آمده در جهان هر فرد را به جهانهاي فردي ديگري منتقل ميسازد. قلم، پل ارتباطي ميان جهانهاست. با قلم است كه جهانهاي فردي ما درهم ميآميزد و جهاني ديگر را ميآفريند كه متعلق به همه ماست، اما منحصر به هيچكس نيست. با قلم است كه «من»هايمان «ما» ميشود و وجود فاني محصور مانده هر يك از ما در دو نقطه تولد و مرگ، در بستر تاريخ گسترش مييابد.
گفتيم قلم پل ارتباطي ميان جهانهاي فردي است. اما اين تعبير نبايد شأن و منزلت قلم را تا حد يك واسطه صرف تنزل دهد. قلم به صاحب خود اين امكان را ميدهد كه افق معنايي يا ذهنيت خود را در معرض فهم و قضاوت ديگران قرار دهد. به بياني ديگر، قلم و كتابت، فضا و ظرفي را ميآفريند كه محل تلاقي افق معنايي صاحب قلم و خواننده اثر او است. قلم، دريچهاي را ميگشايد كه خواننده اثر ميتواند از طريق آن به جهان دروني مؤلف راهيابد. به بياني دقيقتر، قلم با خلق يك اثر، اين امكان را فراهم ميآورد كه ظرف و افق معنايي صاحب قلم با ظرف و افق معنايي خوانندگان و مفسران اثر درهم بياميزد و نفس اين آميزش بهمثابه يك سنتز، افقهاي نوين ديگري را رقم ميزند.
پس قلم تنها يك واسطه نيست، بلكه خود منشاء زايش افقهاي جديد معنايي و آگاهيهاي افزوده است. علاوه بر اين، آنچه قلم را از هر وسيله ارتباطي ديگر متمايز ميكند، ماندگاري آن است. اثري كه با قلم پديد ميآيد، به خالق اثر اين امكان را ميدهد كه فكر و انديشه خود را براي هميشه در تاريخ جاودانه كند تا در آميزش با افقهاي فكري آيندگان، زايش انديشههاي دائما نوين را سبب شود.
* عضو هيأت علمي گروه فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي
تاريخ درج: 12 تير 1387 ساعت 09:21 تاريخ تاييد: 12 تير 1387 ساعت 09:46 تاريخ به روز رساني: 12 تير 1387 ساعت 09:44
چهارشنبه 12 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]