محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825991981
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:نقشه فتنه و اصالت اصول«نقشه فتنه و اصالت اصول»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛ميدان رزم و جبهه جنگ را تصور كنيد. با چند روش مي توان وارد اين ميدان شد. غريب ترين شيوه آن است كه انسان با مقتضيات بزم وارد ميدان رزم شود! دو روش ديگر را نيز براي ورود به جبهه جنگ مي توان سراغ گرفت، يكي بدون نقشه و اطلاعات و ديگري با شناسايي منطقه و اقتضائات آن. فرجام ورود بدون نقشه و اطلاعات به منطقه جنگي به احتمال قريب به يقين، غافلگيري و شكست است. اما جبهه اي كه مصمم به پيروزي است، قطعا شناسايي ظرفيت ها و موانع موجود در منطقه و استعداد نيروي دشمن و ميدان مين و تله هاي كار گذاشته شده را اولويت خود قرار مي دهد. جهان و جامعه بشري بي شباهت به اين ميدان رزم نيست. قواعد و قوانيني آن را احاطه كرده كه تخلف ناپذير است. مردماني در اين پهنه پيروزند كه اولا فرمول ها و قواعد حاكم را بشناسند و ثانيا به آن قوانين جاري ملتزم باشند.كساني در گذار پرپيچ و خم زندگي سالم و غانم به مقصد مي رسند كه تابلوهاي راهنما- چه قرمز و چه آبي، چه به نشانه ممنوعيت و چه به علامت مجاز بودن يك رفتار- را رصد كنند و پايبند باشند. بله، راننده اي هم مي تواند «غفلت» كند يا «لجاجت» به خرج دهد و مثلا وقتي به تابلوي خطر و گردش به راست رسيد، به جاي پيچيدن به سمت راست، به چپ بپيچد يا اصلا مطابق اقتضاي جاده نپيچد؛ صاف به عمق دره پرواز كند! هستي و حيات انساني به غايت قاعده مند است، مجموعه اي از بايدها و نبايدها، بشارت ها و خطرها و هشدارها. و خدا مي داند كه اين قاعده مندي هستي وحيات بشري چه نعمت بزرگ اما مغفولي است. فرض كنيد اين قاعده مندي حيات طبيعي و انساني نبود. آتش كه نوبتي به كار پختن مي آمد، نوبت ديگر ناگهان منجمد مي كرد. يا آب يخ به جاي فرونشاندن آتش عطش، ناگهان تا عمق جان آدمي را مي سوزاند. از بزرگ ترين موهبت هاي پروردگار به آدمي، همين قاعده مند ساختن طبيعت و حيات انساني از يك طرف و ارائه «نقشه زندگي» از طرف ديگر است. نقشه اي كه مقصد، مسير، امكانات و خطرها و كمين ها و ميادين مين را يكجا در خود دارد. و شگفتا از خيل بني آدم كه به اين كليدها و فرمول هاي طلايي نجات و تجارت پرسود، پشت پا زدند. شنيدند و به كار نبستند. ديدند و نديدند. ديدند و عبرت نياندوختند. و شگفت تر و باورنكردني تر از همه، اهل ايماني بودند كه در اين مسابقه عقبگرد انساني، تنه به تنه بي ايمان ها زدند و روي دست آنان بلند شدند. اين قدر پرت؟! آيا ارتفاع اين دره سقوط را مي توان متر زد؟ برخي صحابه پيامبر اعظم(ص) كه دل هاشان بيمار بود - تا آنجا كه شمشير بر جانشين او كشيدند و هلاك شدند- از پرتگاهي به ارتفاع چند هزار كيلومتر پرت شدند؟عبارتي دارد امير ايمان و كلام، علي ابن ابيطالب عليه السلام درباره برپاكنندگان فتنه جمل كه به غايت عبرت آموز است. قانوني طلايي براي امروز و فرداي ماست. با همه اختصار، يك نقشه كامل است براي هركس كه بخواهد اصول گرايانه مشي كند و به فلاح برسد. اميرمؤمنان قاعده زاد و ولد و تكثير شيطان- دشمن بزرگ انسان- را در متن تحليل فتنه گران جبهه جمل يادآور شده و مي فرمايد «آنان شيطان را تكيه گاه (ملاك) كار خويش گرفتند و شيطان نيز آنها را به عنوان شريكان و دام هاي خود قرار داد. بدين ترتيب در سينه آنها تخم گذاشت و جوجه درآورد و باليد و تدريجا در آغوش آنان جاي گرفت. پس با چشم آنها نگريست و با زبان آنان سخن گفت و بر آنها سوار شد و به سوي لغزشگاه ها راند و خطا و انحراف را براي آنها آراست، رفتار كسي كه شيطان در قدرت او شريك شده و با زبان او به باطل سخن مي راند» (خطبه 7 نهج البلاغه). شيطان در ذات خود عقيم و نازاست اما رمز موفقيت او در اين است كه سينه هايي براي القائات خود و رحم هايي براي پروراندن جنين خيانت و انحراف پيدا مي كند. موجهيني پيدا مي كند كه حاملان بار انحراف و اغوا مي شوند. جماعتي را مي جويد كه چشم و ذهن و جان و زبان خود را به اجاره مي دهند و به نام اجاره، صاحب خانه و مالك وجود آنان مي شود. اگر متذكر نشدند و بازنگشتند، تسخيرشان مي كند. از آن پس مي شوند جن زده. و چه تعبير نغزي است سرزنش امير مؤمنان خطاب به آن كه شب هنگام براي حضرتش به نام ارمغان، رشوه آورده بود؛ «أمختبط انت ام ذوجن ّه ام تهجر؟ آيا خرد آشفته اي يا جن زده و يا هذيان مي گويي؟» (خطبه 422 نهج البلاغه). ديوانه و جن زده و پريشان گو! كدام غفلت باعث مي شود آدمي رشوه را هديه پندارد، بوي تعفن را از مشورت مسموم نشنود و نصيحت خيال كند و... تا به خود آيد ببيند دور تا دورش را شيطانك هايي چون وليد و مروان و... يا رجوي و مهدي هاشمي معدوم- و جوجه هاي امروزي تر شيطان- گرفته اند.آيات 25 تا 55 سوره حج در تبيين نقشه شيطان و نقش فتنه در چالش با تمام انبياي الهي است، آنجا كه مي فرمايد: «هيچ پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزو مي كرد (و طرحي براي پيشبرد اهداف الهي مي ريخت) شيطان القائاتي در آن مي كرد اما خداوند القائات شيطان را از ميان مي برد، سپس آيات خود را استحكام مي بخشد... هدف اين بود كه خداوند القائات شيطان را فتنه و آزموني قرار دهد براي آنها كه در دل هاشان بيماري است، و آنها كه سنگ دلند... و هدف اين بود كه عالمان بدانند اين حقي از سوي پروردگار توست، بنابراين ايمان بياورند و دل هايشان در برابر آن خاشع شود. و خداوند كساني را كه ايمان آوردند، به سوي صراط مستقيم هدايت مي كند.» اگر دل بيمار علاج نشد، سرانجام، همان گفتار و رفتاري از آن برمي خيزد كه از سنگدلان اهل قساوت. ناگهان چشم باز مي كني و مي بيني از مقام «زبير منّا اهل البيت» رسيده اي به هم اردوگاهي با منافقين لجوج عنود و كيسه دوختگان بيت المال و جبهه اي كه مي خواهند انتقام نبي اعظم(ص) را از وليّ اعظم بگيرند! يا گيج و گنگ كه باشي، تازه مي شوي حارث بن حوط- خوارج بعدي- كه در ميانه كارزار جمل به علي(ع) مي گويد «پس من اكنون كه متحيرم كناره مي گيرم از جنگ همراه سعيدبن مالك و عبدالله بن عمر» و پاسخ مي شنود «آن دو هرگز حق را ياري نكردند و هيچگاه باطل را خوار نساختند». (كلمه قصار 262 نهج البلاغه).فتنه سبز سال 88 در چنين بستري باليد و برآمد. و پس از اين نيز شياطين هر فتنه ديگري تدارك كنند، از همان مسير، جوجه كشي و يارگيري خواهند كرد. شياطين روزگار ما به سان بزرگ خود يقين دارند بي آيندگي و نازايي و ميرايي خود را، و مدام به جست وجوي سينه هايي براي تخم گذاشتن- بخوانيد رحم هاي اجاره اي- در تب و تاب و تقلا هستند. شوخي نيست، بازي مرگ و زندگي براي آنهاست. اگر ديرباوري هنوز فرمول فتنه در كلام اميرمؤمنان را يقين نكرده، به هزاران اظهارنظري مراجعه كند كه در اردوگاه دشمنان جمهوري اسلامي، درباره لزوم پرورش جنين براندازي در آغوش منافقين جديد گفته شد. يكي از آنها اين تحليل پايگاه ضدانقلابي راهبرد به قلم «حبيب-ت» (هوادار گروهك تروريستي منافقين، مقيم سوئد) كه در تاريخ 12 مرداد 8813 منتشر شده است: «ما بايد از موسوي و اصلاح طلبان دفاع كنيم. بايد با رويكرد تاكتيكي جنبش سبز مبني بر دفاع از جمهوري اسلامي، از ظرفيت ريزش نيرو در طرف رژيم و درون ساختار قدرت بهره گرفت. جلب حمايت يا حتي بي طرفي و انفعال برخي روحانيون و اصولگرايان در اين رويارويي از اهميت استراتژيك برخوردار است و نبايد فعلا در دام شعار عبور از جمهوري اسلامي افتاد. فراموشي اين واقعيت كه موازنه نيرو به نفع ما نيست، به ضررمان تمام مي شود... بايد توجه داشت كه تقويت نقش نيروهايي چون موسوي و كروبي و خاتمي و... به معناي تخريب يا تضعيف نيروهاي تحول طلب معارض رژيم نيست زيرا در گفتمان افراد مذكور ظرفيت پيشرفتي [!؟] ماوراي تصور به چشم مي خورد. تقويت نقش اين افراد به سود كل اپوزيسيون است. نمي توان مسئله را از اين ساده تر توضيح داد؛ كوشش براي بديل سازي يا جلو افتادن از آنها، جز كمك به سقط اين جنين بسته نيست».حقيقتاً هم نمي توان مسئله را ساده تر از اين توضيح داد. مؤمن و جامعه ديني مگر چند بار مي تواند از يك سوراخ گزيده شود؟ آيا غير از اين است كه غفلت هاي بزرگ برخي مدعيان همراهي با خط امام، مجال تباهي مصلحت ها- بخوانيد نشستن مفسده جاي مصلحت- را فراهم كرد و آيا جز اين است كه در القا و دميدن بر اين غفلت، نفوذي هاي زنجيره اي نقش آفرين اصلي بودند؟ خطاي بزرگ آن طيف كه به تدريج تبديل به خط شد، اباحي گري و وسوسه يارگيري بي پروا و رقابت به هر قيمت- بدون رعايت اصول و موازين شرعي و اخلاقي و مصالح عاليه- بود. و اگر بعد از اين هم انحرافاتي بزرگ از خطاهايي به ظاهر كوچك پديد آيد، از همين گارد باز خواهد بود، آنجا كه دافعه هاي مبتني بر اصول، كمرنگ و جاذبه هاي معارض با اصول پررنگ شود. هرجا كه وسوسه ها و غفلت ها، عرصه را بر اخلاص تنگ كند، شيطان سر از مخفي گاه بيرون مي آورد و فرامي خواند و جواب مي گيرد.اصالت اصول ما و اصلي ترين اصل اصولگرايي، «ولايت» است و اقتضاي ولايت، «برائت» از هرچه غير آن است. ملت ما با همين فرمول طلايي كمر شيطان را شكست تا امروز كه از هر گوشه خاورميانه، ناله شياطين به گوش مي رسد. مشاهده نصرت هاي بزرگ الهي، جايي براي كمترين ترديد و تزلزل يا تحيّر و نااميدي باقي نمي گذارد. اما غفلت و بي احتياطي- ولو در بحبوحه جنگ پيروز احد- ممنوع است. حقيقت آن است كه در اين 23سال به يك معنا و در 2 ساله اخير به يك معناي ديگر، پاي برخي همراهان جبهه بزرگ انقلاب به اعتبار غفلت از تابلوها لغزيد، برخي جنبيدند و از سقوط جستند و حرّيت و آزادگي را معنا كردند و شماري، براي مدتي كه به قيمت تباهي آنان سپري شد، اسباب زحمت و كاستن از سرعت شتابان كاروان انقلاب را فراهم كردند. تكليف ملت روشن ضمير و اصولگرايان تراز انقلاب در اين ميان همواره روشن بوده است، از دوران دفاع مقدس و سازندگي تا اصلاحات و عدالتخواهي. هر جا رويكرد و عملكردها مبني بر شعارها و آرمان هاي انقلاب بود، پاي مسئولان و سينه سپر آنان در دفاع از آنان با افتخار ايستاديم و هر جا خطايي ديديم، مشفقانه تذكر داديم و اگر انحراف و خيانتي پديد آمد، در مواجهه با آن ترديد نكرديم. كه شنيده بوديم خطاب عتاب آميز اميرمؤمنان درباره جماعت متحير آوردگاه جهل و از جمله حارث بن حوط را؛ «تو پيش پاي خود را ديدي و سربلند نكردي تا افق دورتر را ببيني و گمراه و متحير ماندي. تو حق را نشناخته اي تا ياران آن را بشناسي و باطل را نشناخته اي تا بداني اهل آن چه كساني هستند». شعار صحابه بصير اميرمؤمنان(ع) پرچم هميشگي ماست كه «صحابه شما محترميد، اما حق محترم تر است». صاحب منصبان و تريبون داران در نظام اسلامي محترم و معززند، بي ترديد. دست خدمت خدمتگزاران در هر موقعيتي كه باشند، بوسيدني است اما از غفلت بزرگان به سادگي نمي توان گذشت چندان كه غفلت يك راكب دوچرخه با غفلت يك خلبان يا لكوموتيوران برابر نيست. اولي به خود آسيب مي زند و دومي و سومي به صدها نفر.يك نكته را به اجمال بايد گفت و گذشت. اختلاف سليقه سياستمداران امري طبيعي است. تا هر جا هم كه به حريم ها و قوانين آسيب وارد نشود، حق دارند به رقابت سياسي سالم- از جمله در مقاطع انتخابات- بپردازند. اما به اقتضاي عقل و شرع و قانون، هيچ كس مجاز نيست اولا اين اختلاف ها و دلخوري ها را بر سر سفره مردم بگذارد و ثانياً براي فيصله اختلاف يا پيروزي در رقابت هاي انتخاباتي و غير آن، از اغيار و نامحرمان و بدنامان يارگيري كند. چه آن كه خود را حامي خاص دولت و مجلس و مجمع تشخيص معرفي كند و چه ديگري كه خود را اصولگراي منتقد مي نامد، حق ندارد به واسطه جماعت فرصت طلب و بدسابقه و خيانت پيشه يا منافق «دوپينگ» كند. اگرچه كم اما متأسفانه بعضاً مواردي از اين دوپينگ ها در تشكيل حلقه هاي سياسي و راه اندازي روزنامه و سايت ديده مي شود. به خدمت گرفتن برخي عناصر ورشكسته زنجيره اي- كه اگر شفا مي دادند احزاب و رسانه هاي زنجيره اي شبه اصلاح طلب را به انتحار نمي كشاندند- از سوي برخي محافل و رسانه ها، جاي سؤال و ملامت جدي دارد، فرقي هم نمي كند در روزنامه ها و سايت هاي منتسب به مجلس و دولت باشد يا مجمع تشخيص و شهرداري. و شگفت اينكه اجاره اي هاي زنجيره اي هر از چند گاهي از سايت و روزنامه يك رقيب به سايت و روزنامه رقيب ديگر در جبهه اصولگرايان اسباب مي كشند، همچنان كه برخي از آنان در ميان اضلاع اين رقابت ها و اختلاف ها پراكنده شده اند و داغ تر از رئوس آن اضلاع، با توسن قلم مي تازند. جز اختلاف، بدگماني، شك، يأس، تفرقه و تحريف و انحراف بار اين قلم ها نيست. آنها كارفرمايان و راكبان خود را جز به جانب بن بست و گرفتاري نمي برند.جمهوري اسلامي:رژه بر روي خون!«رژه بر روي خون!»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛مطابق اعلام برخي منابع رسمي قرار است ملك عبدالله پادشاه عربستان طي روزهاي آينده به بحرين سفر كند. در برخورد اول چنين به نظر ميرسد كه سفر مقامات ارشد به كشورهاي همسايه و ديدار و مذاكره در جهت ارتقاء و تحكيم روابط، امري پسنديده است، اما همه ميدانند كه سفر ملك عبدالله به بحرين از جنس ديگري است و با اهداف و نيات خاصي صورت ميگيرد و دقيقاً بخشي از عمليات اشغال بحرين و سركوب قيام مردمي و حق طلبانه در بحرين محسوب ميشود.دنياي عرب اكنون ماهها است كه در تب و تاب تحولات پرشتاب در جهت آرمانخواهي، تلاش براي رفع بيعدالتي و تبعيض و گرايش نيرومند و محسوس به سمت و سوي اسلام قرار گرفته و تقريباً روزي نيست كه شاهد برافراشته شدن پرچم عدالت خواهي و حركت به سوي شرايط مطلوب نباشيم. با وجود آنكه انتظار ميرفت اين حركت پرخروش، هوشمندانه و مبتني بر تدبير و درايت از سوي دولتها مورد پذيرش و استقبال قرار گيرد ولي تقريباً بدون استثنا، برخوردهاي سركوبگرانه، خونين و به شدت خصمانه مواجه شده و قيام خودجوش ملتها رنگ خون و مظلوميت به خود گرفت. در اين ميان قيام مردم مظلوم بحرين از هر جهت يك استثنا بود و همگان ديدند كه حاكم جبار بحرين در سركوب مردم سنگ تمام گذاشت و از هيچ جنايتي فروگذار نكرد و چون خود را ناتوان ديد، به اشغال بحرين توسط دژخيمان سعودي تن داد، جامه ذلت پوشيد و براي سركوب مردم بحرين دست به دامان اشغالگران شرور سعودي شد.وجوه تمايز قيام بحرين در چند محور است.1 - بحرين جمعيت چنداني ندارد ولي حتي محدوديت جمعيت مردم به خاطر وجود فشارهاي شديد و غيرقابل تحمل نيز مانع قيام آنها نشد.2- رژيم آل خليفه و بوقهاي تبليغاتي منطقه و استكبار سعي كردند قيام مردم بحرين يك حركت فرقهاي معرفي كنند اما نتوانستند و كاملاً محرز شد كه قيام بحرين، اختصاصي به شيعه ندارد بلكه اين تمامي شهروندان هستند كه از اينهمه ظلم و ستم و تبعيض و جنايت به ستوه آمدهاند و فرياد اعتراض سر دادهاند.3 - ساير دولتهاي عرب، اگرچه در سركوب ملتها سنگ تمام گذاشتند ولي فقط به نيروهاي سركوبگر داخلي متوسل شدند و در اين ميان، فقط بحرين است كه براي اشغال اين كشور به سعوديها "چراغ سبز" داد و با استمداد از جنايتكاران شرور، آنها را به خيابانها و خانهها و مساجد و معابد كشاند تا مردم را قتل عام كنند و به ويراني مساجد و خانهها و حسينيهها بپردازند و روي تاريخ را سياه كنند.در هيچ كشور عرب ديگري شاهد حمله به مساجد و سوزاندن قرآن توسط نيروهاي سركوبگر نبودهايم. اما در بحرين نه تنها به مردم بلكه حتي به خدا هم اعلام جنگ كردند و در برابر دوربينها و در برابر چشمان حيرت زده ملتهاي مسلمان، شرارتي كردند كه تاريخ مشابه آنرا به خاطر ندارد.آنچه آل سعود در بحرين مرتكب شد، فقط جنايات جنگي نبود، فقط جنايت عليه بشريت نبود، بلكه جنايت عليه معنويت و اسلام نيز بود و اين بهيچوجه قابل تحمل نيست. آل سعود با اقدامات شرمآور و جنونآميزي كه در بحرين صورت داده طومار حاكميت پرننگ و نكبت خود را براي هميشه بست. چون با خدا اعلام جنگ داد، قرآنها را سوزاند و حريم مساجد و حرمت معابد و عزت مسلمين را به هيچ انگاشت. كم نيستند زنان و دختراني كه بازداشت و شكنجه شدهاند و مورد تجاوز قرار گرفته و نهايتاً به قتل رسيدهاند يا به نقاط نامعلومي منتقل شدهاند.بايد پرسيد ملك عبدالله درحالي كه لقب "خادم الحرمين" را يدك ميكشد و سالانه ميليونها نسخه قرآن را در يك اقدام فريبكارانه منتشر ميكند، آيا جنايت ديگري باقيمانده كه در بحرين مرتكب شود؟! آيا شرارت ديگري قابل تصور است كه اشغالگران سعودي با توسل به آن احساس افتخار و اظهار پيروزي كنند؟ امير خائن بحرين ادعا كرده گويا فضاي بحرين آرام شده و ديگر مشكلي وجود ندارد. اما بطور همزمان مقامات جنايتكار بحرين از طرح اعدام مخالفين و معترضين سخن به ميان آوردهاند. بعلاوه بايد پرسيد آيا "آرامش قبرستاني" به عنوان مطلوب اصلي شيوخ آل خليفه مدنظر بوده است؟سفر ملك عبدالله، رژه رفتن برروي خونهاي به ناحق ريختهاي است كه جرم بزرگ آنها فرياد مظلوميت و درخواست براي رفع بيعآور اشغالگران شرور بوده است.آل سعود، آل خليفه و شخص ملك عبدالله بدانند كه لبخند شادي و ادعاي پيروزي خفت بار آنها چندان به درازا نخواهد كشيد كه دست انتقام الهي، طومار زندگي سراسر ننگ و نكبت آنها را درهم بپيچد.آيات قرآني كه آل سعود آنها را به آتش كشيد، به ظالمان هشدار ميدهند و بلكه اخطار ميكنند كه فرصتهاي موجود، را قطعاً به نفع خودشان ارزيابي نكنند بلكه مطمئن باشند كه زيان آنها در مرور ايام، رقم خورده و فرصتها براي اتمام حجت الهي است و سرانجام نيز دست انتقام خدا از آستين به در ميآيد و آنچنان ضربتي بر پيكره نحيف جنايتكاران و دشمنان خدا وارد ميشود كه ندانند اين ضربات مهلك را از كجا دريافت كردهاند.آل سعود از بابت اشغال بحرين، زيان بزرگي را متوجه خود كرد و مطمئن باشد آنها كه باد ميكارند، قطعاً طوفان درو خواهند كرد. اگر اين جنايات بيشرمانه را نظاميان آمريكائي و اعضاي نظامي ناوگان پنجم دريائي آمريكا مستقر در بحرين مرتكب شده بودند، امروزه دنياي اسلام و دنياي عرب يكپارچه شاهد احساسات عظيم ضد آمريكائي ميبود و اين اوج بيشرمي آل سعود است كه پيشمرگ چكمه پوشان آمريكائي شده و در بحرين درصدد انجام "رقص شمشير" است! غافل از آنكه آل سعود با اين اعلام جنگ با خدا، در واقع گور خود را به دست خود كنده است. رسالت:مجلس ايران و حق تعيين سرنوشت ملتها«مجلس ايران و حق تعيين سرنوشت ملتها»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دكتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد؛هفته گذشته زماني كه خانم "فهميده ميرزا" رئيس مجلس پاكستان در مصاحبه با خبرنگار اعزامي صدا و سيماي جمهوري اسلامي، اعلام كرد كه كشورش به سود "ماده اضطراري" پيشنهادي هيئت بينالمجالس ايران، عقب نشيني كرده و از پيشنهاد ايرانيها حمايت كرده است، حتي شماري از تحليلگران و خبرنگاران داخلي نيز معناي "ماده اضطراري" را نميدانستند. خاصه اينكه موفقيت ديپلماسي پارلماني ايران در شرايطي شكل گرفت كه موضوع مربوط به وزير اطلاعات فضاي سياسي - خبري كشور را تحت الشعاع قرار داده بود و آن موفقيت بزرگ بازتاب لازم را در داخل نداشت.بر اساس ماده اضطراري پيشنهادي جمهوري اسلامي ايران، همه پارلمانهاي دنيا خود را موظف ميدانند كه ضمن دفاع از حق ملتهاي خاورميانه و شمال آفريقا در تعيين سرنوشت خود، از حركتهاي نوين دموكراسي خواهي حمايت كنند و با واگذاري امور به مردم، با مداخله خارجي مخالفت نمايند.اين ماده اضطراري پس از سه روز كار جدي هيئت ايراني در اتحاديه جهاني بينالمجالس (پاناما) به تصويب رسيد. پاكستان و ونزوئلا به سود ايران كنار كشيدند و نمايندگان اندونزي و زلاندنو نيز طرح پيشنهادي خود را در قالب طرح ايران تلفيق نمودند.در هر دوره اجلاس جهاني بينالمجالس، تنها يك ماده اضطراري تصويب ميشود و معناي آن اين است كه موضوع مورد نظر از نظر بزرگترين نهاد پارلماني دنيا، مهمترين موضوع روز است و همه مجالس دنيا بايد تلاشهاي خود را جهت همراهي با قطعنامه مرتبط با اين موضوع سامان داده و در اجلاس بعدي گزارش نمايند. بدين ترتيب هيئت پارلماني ايران موفق شد سلسله موضعگيريها و سياستهاي مجلس ايران در قبال تحولات پنج ماه اخير خاورميانه و شمال آفريقا را جهاني نمايد.البته در طول هفت سال اخير كه نگارنده افتخار نمايندگي پارلمان ايران در بين المجالس را داشته است، تصويب يك ماده اضطراري "سياسي" كم سابقه بوده است. به طور معمول، كشورهاي غربي مانع از اين ميشدند كه نمايندگان دنيا وارد موضعگيريهاي سياسي شوند. طوري كه در چند دوره اخير اغلب مواد اضطراري پيشنهادي ايران در مواردي چون، عراق، فلسطين و افغانستان با مقابله جدي مواجه شده و به تصويب نميرسيد.از طرفي همان طور كه پيشبيني ميشد، طرح پارلمان ايران با مخالفت جدي نمايندگان عرب و بازيهاي سياسي كشورهاي غربي همراه شد. گروه اول سعي داشتند تا توجهات از حركتهاي دموكراسي خواهي منطقه منحرف شود و گروه دوم در تلاش بود تا با طرح الحاقيههايي همچون اجازه مداخله طبق فصل هفتم منشور ملل متحد، اقدامات ناتو در ليبي و اقدامات احتمالي آينده را توجيه نمايد. به هر حال كشورهاي غربي كه همواره داعيه دموكراسي خواهي داشتهاند، پس از طرح پيشنهادي جمهوري اسلامي در موضعي انفعالي قرار ميگرفتند. آنها يا بايد مقابله جدي ميكردند كه آن را با شعارهاي گذشته خود همخوان نميديدند و يا اينكه با ارائه طرحي مشابه، نام خود را در ذيل نام ايران قيد كنند و لذا سكوت را ترجيح داده و به شاهدان خاموش تبريك و تمجيد ديگر هيئتها از نمايندگان مجلس ايران تبديل شدند.از جمله نكات قابل توجه اجلاس، آشفتگي در گروه عرب بود. عدم حضور "مصر" با توجه به محاكمه فتحي سرور رئيس مجلس آن كشور، گروه مرتجع را بيسروسامان ساخته بود. هيئتهاي عربستان و بحرين آشكارا عصباني بودند و برخي ديگر از اعراب حتي لباسهاي سنتي خود را كنار گذاشته با كت و شلوار در جلسات شركت ميكردند و جالب اينكه هيئت عراق به عنوان كشوري كه اكنون در مسير دموكراسي افتاده است، به يكي از فعالترين هيئتها تبديل شده بود و بر خلاف سنت مرسوم ميان اعراب، در هر گونه موضعگيري، همراه اصلي هيئت ايراني بود. پيشبيني هيئتهاي نمايندگي اين بود كه با تحقق انقلاب در مصر و تونس و اصلاحات عميق در برخي ديگر از كشورها، تحولات ديپلماتيك تازهتري در راه خواهد بود كه حداقل نتيجه آن پايان يافتن "غربت ديپلماتيك" جمهوري اسلامي در نهادهاي بينالمللي است.در كل، فضاي حاكم بر نمايندگيهاي پارلماني كشورهاي عرب، با موضعگيريهاي انتحاري برخي از دولتمردان اين كشورها متفاوت بود. اغلب آنها آشكارا ترسيدهاند و به طور جدي خواستار همكاري با جمهوري اسلامي در تحولات منطقه ميباشند. بيشك آنها پيام جدي ماده اضطراري اجلاس پاناما را به كشورهاي خود منتقل نمودهاند. دنيا نميتواند در قبال سركوب حركتهاي مردمي بحرين، اردن، عربستان، يمن و... بيتفاوت باشد. آنها كه معمولا ايران را متهم به مداخله ميكنند، اكنون در قبال قطعنامه پاياني اتحاديه جهاني بينالمجالس در پاناماسيتي چه ميگويند؟ پارلمانهاي بيش از 150 كشور دنيا، قطعنامهاي را صادر كردند كه محتواي آن، شباهتهايي جدي با محتواي بيانيههاي اخير مجلس شوراي اسلامي ايران داشت.فضاي كلي هيئتهاي كشورهاي اروپايي نيز قابل تامل بود. ميل جدي هر چند به صورت جبري در ميان اروپاييها شكل گرفته كه با ايران مذاكره كنند. با توجه به سونامي سياسي خاورميانه و شمال آفريقا ثبات مواضع ايرانيها براي آنها مهم است.در خلال اجلاس، پس از چند بار درخواست هيئت انگليسي براي ملاقات، سرانجام مذاكره صورت گرفت. بر خلاف پيشبيني آقاي گيبس رئيس هيئت انگليسي، طرف ايراني با موضعگيري تند و جدي شروع كرد. گفته شد الان كه خدمت شما رسيدهايم، مجلس كشورمان طرح تجديدنظر در رابطه با انگليس را در دستور كار دارد. با تشريح سير تاريخي روابط، نتيجهگيري شد كه انگليسيها همواره خلاف منافع و اهداف ملت ايران حركت كردهاند و اكنون نيز به دنبال تفرقهاند و سرانجام اينكه تاكيد شد، ما در ايران تعجب كرديم كه چرا دولت انگليس آقاي "سايمون گس" سفير سابق خود را به جرم خيانت به منافع ملي انگليس محاكمه نكرد چون در اينجا فقط به دنبال تضعيف و ويراني رابطه بود...جالب اينكه طرف انگليسي ابراز اميدواري كرد كه در فضاي بهتري به مذاكره با ايرانيها بپردازد، رابطه بهتر شود و... نتيجه اينكه در دنياي امروز كه دولتها در قيد مناسبات ديپلماتيك و موضعگيريهاي مصلحتي ناشي از آن هستند، حضور جدي كشورهاي مختلف در عرصه ديپلماسي پارلماني قابل تامل است. موضوعي كه بايد در ايران نيز مد نظر قرار گيرد. خيلي از مواضع و دغدغههاي جدي ملت را ميتوان در حوزههاي فراملي و جهاني مطرح كرد. با رئيس مجلس كويت از حساسيت جدي ايرانيها نسبت به مداخله نظامي در بحرين به عنوان اقدام انتحاري عربستان صحبت شد و به نايب رئيس مجلس سناي افغانستان در خصوص موافقتنامه امنيتي تازه با آمريكا هشدار جدي داده شد و در گفتگو با نايب رئيس مجلس فلسطين نيز تاكيد گرديد كه با مصر جديد، دوري از خط سازش وظيفه محتوم فلسطينيهاي نزديك به تشكيلات خودگردان است چون در غير اين صورت موج تحولات "فتح" را نيز با خود خواهد برد.خدا را شاكريم در شرايطي كه تحولات اخير دنيا منجربه وحشت يا نگراني شماري از هيئتها شده و برخي ديگر را مبهوت كرده بود، هيئت ايراني با هشت سخنراني بيشتر از گذشته از حرف و منطق گفتار برخوردار بود و در عين حال با اثرگذاري خود، موجبات صدور قطعنامه محكوميت رژيم صهيونيستي به نقض حقوق بشر را فراهم نمود. به عنوان مسئول هيئت از زحمات همه همكاران خودم كمال تشكر را دارم.والسلاممردم سالاري:عذرخواهي شايد وقتي ديگر...«عذرخواهي شايد وقتي ديگر...»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم سعيده ميرزايي است كه در آن ميخوانيد؛طي چند روز اخير و درصدر اخبار رسانه اي کشور يکي از موضوعاتي که تاسف همگان را برانگيخته و بيشتر از همه وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي را زير سوال برده است موضوع رهاسازي دو بيمار در بيابان هاي اطراف شهر تهران بود. طبق اخبار منتشره اين دو بيمار قبل از انتقال به حاشيه اتوبان خليج فارس و حوالي زمين هاي کشاورزي آن منطقه، در بيمارستان امام خميني بستري بوده اند و ظاهرا به دليل نداشتن وضع مناسب مالي و نپرداختن هزينه هاي درمان از سوي بيمارستان رانده شده و طبق اظهارنظر اهالي آن منطقه توسط يک آمبولا نس مزدا خاکي رنگ با لباس هاي بيمارستان مربوطه به اطراف تهران برده و در آنجا به شکل تاسف باري رها شده اند. حال در اين بين مقامات وزارت بهداشت و ساير مسوولين اظهارنظرهايي را در خصوص اين قضيه مطرح کرده اند به طوري که معاون وزير بهداشت از برخورد شديد با عوامل رهاسازي دو بيمار در حومه تهران خبر داد و گفت: افرادي که در اين کار مقصر بوده اند از مسووليتهاي خود برکنار شده و شکايت قضايي موضوع در دستور کار وزارت بهداشت قرار دارد. البته در سخنان وي اما و اگرهاي و تناقضاتي هم مطرح بود و ابهاماتي در اين قضيه ديده مي شود ولي اصل موضوع و نفس قضاياي رخ داده را نبايد فراموش کرد. دراين موضوع ترديدي نيست که اين رفتار زشت بوده و به هر دليل و برهاني هم که صورت گرفته باشد بايد با عوامل آن برخورد شود. البته در اين ميان بخشي از سخنان معاون وزير جالب است که گفته رئيس و مسوولا ن رده بالا ي بيمارستان امام خميني از اين ماجرا هيچ اطلا عي نداشته اند و سرنخ هاي به دست آمده نشان مي دهد اين کار به وسيله دو نفر از کارمندان رده پايين بيمارستان و توسط راننده آمبولا نس بيمارستان انجام شده است. حال سوال اين است آقاي معاون محترم وزير، مگر مي شود کارمند رده چندم يک مرکز که به يک حقوق بخور و نمير راضي است بدون اجازه کارفرما و رئيس خود دست به چنين کاري بزند و براي خود دردسر آفريني کند و ديگر اينکه اين کارمند و راننده آمبولا نس مذکور چه نفع شخصي از اين کار خود مي بردند؟ چرا بايد هميشه مسوولا ن از ماجرا پاپس بکشند و کارمندان رده پايين و بي پشتوانه در مظان اتهامات قرار بگيرند؟به هر حال اگرچه وزارت بهداشت و درمان همواره تاکيد کرد که هيچ بيماري نبايد به دليل فقر و وضع نامناسب مالي از شرايط درمان و پذيرش در مراکز درماني در صورت نياز محروم بماند اما ما شاهد اين حادثه تاسف بار از سوي زير مجموعه وزارت بهداشت و از يک مجتمع درماني بزرگ هستيم و ظاهرا هيچ يک از مسوولين بيمارستان امام تاکنون حاضر به پاسخگويي درخصوص اين قضايا نشده اند و فقط رئيس بيمارستان امام خميني که در روز اول به تلفن خود پاسخ داد گفته پيگيري کرديم اين موضوع از بيمارستان امام نبوده است که البته اين هم عذر بدتر از گناه رئيس مجتمع بيمارستان امام خميني بوده است.بايد خاطرنشان کرد اين رفتارها دون شان يک انسان واقعي در برخورد با همنوعان خود است چه برسد به اين که اين اتفاق در جامعه پزشکي و البته در زير سايه عدم مديريت مسوولا ن صورت پذيرد; نقطه اي که نگاه و اميد همه بيماران چه نيازمند و چه توانا بعد از خداوند قادر و متعال به آن است. اميد است وزارت بهداشت که ناظر و سرپرست تمام مراکز بهداشتي و درماني است و به نوعي با جان همه مردم سروکار دارد در اين باره تمهيدات لا زم را اتخاذ کرده و امنيت خاطري را به همه بيماران خصوصا افراد بي بضاعت بدهد که اگر پولي براي درمان خود ندارند به فکر مرگ نباشند و بدانند مراکزي وجود دارد که پذيرايشان باشد. از مسوولين وزارت بهداشت انتظار مي رود در رابطه با اين فاجعه غيرانساني که روح هزاران نفر اعم از ايراني و غير ايراني را خدشه دار کرده است حداقل از مردم عذرخواهي کنند چرا که اصولا در اين مواقع در کشور ما رسم بر استعفا وجود ندارد و-همانند سقوط هواپيماها و واکنش وزارت راه و ترابري- استعفا که نمي دهند هيچ، دريغ از يک عذرخواهي ساده که شايد تسلي بخش دل هاي هزاران هزار نفر از افرادي باشد که با شنيدن اين ماجرا از انسان بودن خود شرمسار شدند. مسوولين محترم کشور بدانيد همانقدر که جان شما براي شما عزيز است جان يک کارتن خواب و يک معتاد و... هم براي خودشان عزيز و شيرين است و دوست ندارند که به دليل فقر و تنگدستي تسليم مرگ شوند، چرا که فقر، اعتياد، بي خانماني، فحشا و... حاصل زندگي در همين فضاي اجتماعي است. و اي کاش يادمان نرود که:بني آدم اعضاي يک پيکرند که در آفرينش زيک گوهرندچو عضوي بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرارتو کز محنت ديگران بي غمي نشايد که نامت نهند آدميتهران امروز:چرا این همه آمار متفاوت در لایحه بودجه«چرا این همه آمار متفاوت در لایحه بودجه»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم رسول رضایی است كه درن ميخوانيد؛بالاخره پس از مدتها کش و قوس و نزاعهای کارشناسی و غیر کارشناسی ، لایحه بودجه 90 دو ماه پس از آغاز سال به جلسه علنی رسید و بحث نمایندگان درباره شاخصهای کلی آن آغاز شد . بحثهایی که تحلیل محتوایی آن نشان میدهد تفسیرهای متفاوت و گاه بسیار متناقضی درباره شاخصهای اصلی ان چون میزان وابستگی بودجه به نفت وجود دارد و آخر سر هم مشخص نشد که کدام دسته از موافقان یا مخالفان درباره شاخصهای آماری لایحه بودجه درست میگویند. این از عجایب فرآیند تصویب بودجه در ایران است که علیرغم گذشت 2 ماه از سال لایحه ای به مجلس آمده است که نمایندگان درباره آمار و ارقام آن نه تنها اعداد دقیقی ارائه نمیدهند بلکه برعکس آمارهای متفاوتی می دهند و سپس نماینده دولت هم به گونه ای سخن می گوید که یک تناقض ساختاری را درباره لایحه بودجه ایجاد می کند. مثلا در شرایطی که نمایندگان مخالف از افزایش 50 درصدی لایحه بودجه به درآمدهای نفتی سخن میگویند اما در همان حال نماینده دولت پشت تریبون مینشیند و از کاهش حداقل 33 درصدی لایحه بودجه به درآمدهای نفتی سخن به میان میآورد. تحلیل چنین گفتههایی نشان میدهد که از لحاظ میزان وابستگی بودجه کشور برای سال 90 دستکم اختلاف 83 درصدی بین نمایندگان مخالف و دولت وجود دارد و چنین تفاوتهای آماری در چند مورد دیگر هم تکرار شده است. البته شاید این بحث مطرح شود که اختلاف دیدگاه درباره لایحه بودجه امری طبیعی است. در پاسخ باید گفت اگر تفسیرها درباره نتایج بودجه و یا اینکه با ساختار بودجه ای که به مجلس آمده است فرضا اقتصاد کشور به سوی تورم و رکود یا برعکس رونق حرکت میکند ، بحثی نیست . اما در اینجا تفاوت و تناقض بر سر آمارهایی است که علی القاعده می بایستی بسیار روشن باشد و مثلا درباره درصد وابستگی نفت به بودجه ابهامی نباشد. این در حالی است که در جلسه علنی دیروز مجلس بحثهایی به میان آمد که نشان می دهد کمیسیون تلفیق نه تنها نتوانسته اشکالات بودجه را بر طرف کند که به گفته نماینده ای چون احمد توکلی حتی بر به هم ریختگی بودجه افزوده است. به هر حال چاره ای جز تصویب لایحه بودجه سال 90 نیست و مجلس نمی تواند به خاطر به هم ریختگی لایحه بودجه از تصویب آن شانه خالی کند. ولی تجربه بودجه 90 به همگان ثابت کرد که شیوه تدوین بودجه نویسی و فرآیند تصویب و تبدیل ان به قانون حاوی اشکالات اساسی و ساختاری است که اگر این اشکالات بر طرف نشود، چه بسا برای سالهای اینده با معضلات به مراتب بیشتری مواجه شویم. ناگفته پیداست عدم ارتباط ارگانیک مجلس و دولت و جزیرهای بودن مباحث کارشناسی بودجه چه در دولت و چه در مجلس از علل اصلی بی انضباطی در لایحه بودجه است و هر چقدر دو نهاد یادشده یکی به عنوان متولی تدوین و دیگری به عنوان مسئول تصویب بودجه از یکدیگر فاصله بگیرند درست به همان میزان هم علائم به هم ریختگی در بودجه بیشتر ظاهر می شود. تجربه بودجه 90 به همگان ثابت کرد که روند تدوین و تصویب بودجه بیمار است و لاجرم برای علاج این بیماری می بایستی دست به کار شد. ابتكار:سکسکه در بازار سکه «سکسکه در بازار سکه»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها و در اوج رکود بازارهايي از قبيل مسکن، خودرو، بورس و... ، بازار سكه و طلا از هر زمان ديگري داغتر است و ايرانيها در وانفساي رکود اقتصادي حاکم، با هرآنچه پول نقد در چنته دارند، راهي شعب بانکهاي عرضهکننده سکه و طلافروشيها ميشوند تا از شلوغي بيوقفه بازار سکه و طلا سهمي ببرند. هر روز، صف خريداران سکه طولانيتر ميشود و انگار عطش تقاضا براي انباشت سکه سيرماني ندارد.همزمان با روزهاي آغازين سال و پايانيافتن تعطيلات 14روزه نوروزي، بازار ايراني طلا و سکه به تبعيت از بازارهاي جهاني، تازهترين سير صعودي خود را آغاز کرد و سکه تمامبهار که گردنه 400هزارتوماني را پيش از اين پشت سر گذاشته بود، در اوج بيتحرکي مسئولان اقتصادي دولت، تا مرز 460هزار تومان را بالا رفت. اما سرانجام مسئولان بانک مرکزي متقاعد شدند که جلوي حباب کاذب بازار سکه را قبل از ترکيدن بگيرند. اين ورود، دير و پلّکاني اتفاق افتاد؛ اما بههرحال تا حدودي کارگر شد و بهتدريج سکه تمامبهار را تا 420هزار تومان پايين کشيد. بانك مركزي كه متولي ضرب سكه در ايران است، از هفته گذشته و پس از پيشيگرفتن ميزان تقاضا نسبت به عرضه و رشد ناگهاني و صعودي قيمت سكه، اقدام به عرضه تدريجي و قطرهچکاني سكه و شمش طلا در بانك كارگشايي كرد. يکيدو روز بعد، به تبع بالابودن تقاضا به بانک ملي مأموريت داده شد تا شعب منتخب خود را نيز به جرگه عرضهكنندگان سكه بيفزايد تا سکسکه بيوقفه بازار سکه متوقف گردد؛ اما حرکت دستبهعصاي شعب براي عرضه سکه و جنبوجوشهاي دلالان همراه با نگراني مردم و بيرونقي ساير حوزههاي اقتصادي کشور، دستبهدست هم داده است تا بازار سکه همچنان بيوقفه و سکسکهکنان در حباب به پيش براند.در حالي روند قيمت سکه و طلا در کشور متلاطم است که قيمت طلا در بازارهاي جهاني در معاملات ديروز، بر روي نرخ 1502 دلار متوقف بود؛ اما قيمتها در بازار داخلي، بدون اعتنا به قيمتهاي جهاني، مسير ديگري را طي ميکند و تقريباً بهصورت دقيقهاي، متأثر از متغيرهاي داخلي، رو به تغيير و عمدتاً افزايش دارد.تداوم اين وضعيت مبهم باعث شده است تا جو بدبيني به بازار طلا، هم از سوي اقشار مختلف مردم و هم مسئولان اقتصادي رو به گسترش بگذارد و با وجود تداوم عرضه سکه در شعب بانکها، انتقادها از عرضه قطرهچکاني سکه به بازار طي روزهاي گذشته به اوج برسد.طي چهار روزي که از هفته جاري گذشته است، با وجود عرضه هر روز سكه در بانك ملي و ادامه حراج بانك كارگشايي، تقاضاي مردم براي خريد سكه همچنان بالاست و دلالان با اجاره كارتهاي ملي مردم، اقدام به خريد سكه از بانك ملي ميكنند. چون سقف ارائه سكه در اين بانك پنج عدد است، صف خريد براي تهيه سكه از شعب بانك ملي در مقايسه با روزهاي گذشته طويلتر گشته و خريداران تکراري شدهاند و اشتياق مردم هم به خريد سكه همچنان بالاست.واقعيت اين است که بخشي از عوامل ترقي دامنهدار و هميشگي قيمتها در بازار سکه، از نرخ جهاني اونس طلا نشأت ميگيرد و بههردليل، خارج از کنترل بازار داخلي و برنامهريزان و متوليان اقتصاد کشور است. وضعيت جهاني بهگونهاي است که روزبهروز استخراج طلا از معادن، هزينه بيشتري را در بر ميگيرد. درخواست جهاني براي عرضه طلا بيشتر ميشود. ساير اجزاي اقتصاد جهاني عليالخصوص نرخ دلار و نفت بهعنوان پارامترهاي مهم تأثيرگذار بر قيمت طلا رو به افزايش هستند و همه اين عوامل، بر قيمت تمامشده طلا و بهاي جهاني آن تأثير ميگذارد.اما باهمه اين حوال آنچه در بازار داخلي سکه و طلا ميگذرد، نشان ميدهد که اين بازار هرچند در اراده اوليه براي ترقي قيمتها از بازارهاي جهاني تأثير ميپذيرد، اما در توقف افزايش قيمتها، همواره نرخهاي جهاني را کممحل کرده و تا جايي که توان دارد، پلهپله بالا ميرود، بهگونهاي که تقريباً هر زمان قيمت جهاني طلا 1تا2درصد افزايش را تجربه ميکند، قيمت سکه و طلا در داخل کشور، تا 5درصد بالا ميرود و با ورود دولت به ماجرا و بهکارگيري همه اهرمهاي کنترلي، اين بازار عجيب و غريب به توقف و در مواقعي کاهشي حداکثر يکدرصدي رضايت ميدهد.فعالان سکه و طلا و برخي کارشناسان متمايل به اين بازار، سياستهاي غلط و شتابزده پولي دولت، مقررات چالشبرانگيز بسته سياستينظارتي بانک مرکزي، فقدان قوانين نظارتي دقيق براي عرضه و ورود و خروج طلا از کشور، ورود ديرهنگام دولت براي کنترل بازار و عرضه قطرهچکاني سکه در بانک کارگشايي و شعب بانک ملي را عامل تداوم و تشديد تقاضا و باقيماندن حباب در بازار سکه و طلا ميدانند.درمقابل دولتيها و اقتصاددانان همسو با سياستهاي دولت، فعالشدن شبکه دلالان و حرفهايهاي بازار سکه و تحرکات هدفدار طلافروشان براي شکلدادن به تقاضاي کاذب و منفعتبردن اين عده از برجايماندن فضاي حبابي و همچنين بهوجودآمدن نگرانيهاي عمومي را از عوامل تداوم اين وضع ارزيابي ميکنند.اما بههرحال و فارغ از درستي نظرات دو طيف گفته شده، واقعيت اين است که سياست بانک مرکزي براي کنترل قيمت سکه، با وجود همه تلاشهاي انجامشده، تاکنون موفق نبوده است و بهنظر ميرسد براي برطرفشدن نگراني بازار درباره انتظارات تورمي، علاوه بر تدوام عرضه سکه، بايد راهکار اساسيتري را جستوجو کرد.در پايان اينکه هرچند بانک مرکزي راهحلي کوتاهمدت و مسکنگونه را براي کنترل حباب بازار پيش گرفته است، اما لجامگسيختگيهاي هرازگاهي نرخ سکه و طلاي ايراني، بهطور قطع، ريشه در عواملي خارج از اين بازار دارد و از همين رو، راه درمان دائمي الهتاب و بيقراري سکه را بايد در ساير زيربخشهاي اقتصاد کشور جستوجو کرد. هجوم هرازگاهي نقدينگي جامعه به بازار سکه نشان داده است که مردم به هزارويک دليل، اعتماد خود را به سرمايهگذاري در ساير زيربخشها از جمله مسکن و بورس و حتي بانکها از دست دادهاند و تنها بازاري که هنوز ميتوان خريدارانه به آن چشم دوخت، همين بازار پرسکسکه سکه است و بس... آفرينش: شادي و نشاط ضرورت جامعه«شادي و نشاط ضرورت جامعه»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛در سالهاي گذشته بارها و بارها اين جمله که« ايرانيان مردمي شاد نيستند »از گفتار و نوشتار بسياري از کارشناسان نقل شده است . در اين بين هر چند شاد بودن و يا نبودن بحثي کارشناسانه است اما به طور کلي مي توان عوامل و متغيرهاي زياد و گسترده اي را در شادي يک فرد و جامعه اي دخيل دانست.عوامل و اسبابي که هر يک به نوبه خود مي تواند زمينه و بستري مهم را براي تامين شادي يک فرد و جامعه فراهم نمايد.در اين بين بر اساس مطالعات و پژوهش هاي بي شمار در سراسر جهان بي گمان بايد پذيرفت که شادي و غم در زندگي اجتماعي ؛اقتصادي، فرهنگي و سياسي انسانها، تأثيرات عمده اي دارد و چه بسا که بسياري از کشور هاي گوناگون در راه افزايش شادي همگاني و فردي در کشور خود برنامه ريزيهايي دقيق را انجام مي دهند. اما به نظر ميرسد در کشور ما اين مهم با توجه چنداني روبرو نيست و گاه در کشور بنا به تعبيرهاي نادرست و بدون استدلال در بين شهروندان و برخي مقامات ، شادي امري متروک شده و به حاشيه گذاشته شده است در حالي که اين امر نه با فرهنگ ملي ايرانيان چندان تناسبي دارد و نه با فرهنگ ديني کشور .آنچه مشخص است جامعه ايراني از بسترها و بنيان هاي لازم براي ابراز شادماني بويژه به شکل گروهي و همگاني برخوردار نيست و علاوه بر اين نيز شيوه هاي شناخته شده و تعريف شده کمتري براي شادماني هاي همگاني در کشور وجود دارد. اين در حالي است که بي گمان شاد بودن يکي از شاخصه ها و بنيان هاي زندگي مطلوب در هر گروه و جامعه اي به شمار مي رود و در کلامي ديگر هر قدر مردمي شادتر باشد توان و پتانسيل بيشتري براي تلاش و حرکت به جلو دارند .در اين بين بايد گفت که اگر به گستره پيامدهاي مثبت و فراوان شادي بر حوزه هاي گوناگون ،اقتصاد، فرهنگ ، اجتماع ، سياست و..نگاهي داشته باشيم درمي يابيم که در جامعه اي شاد جدا از نگرش خوشبينانه نسبت به زندگي و امور پيرامون ، رضايت و اميد بيشتري از زندگي و احساس رفاهجريان دارد.در اين بين قابل توجه است که با توجه به وجود پتانسيل هاي گوناگون در کشور سن اميد به زندگي در ايران 69 سال است که خود حکايت از فاصله بسيار ما با کشورهاي پيشرفته و اروپايي است.در حالي که به نظر مي رسد در چارچوب برنامه اي اصولي و اصلاح برخي روش ها مي توان با ياري گرفتن از رسانه هايي همانند صدا و سيما و... به سوي جامعه اي شادتر حرکت کرد جامعه اي که در کنار شادي بيشتر مسلما نتايج مثبتي از تلاش و حرکت به سمت جلو را همراه خود دارد .حمايت:دردمشترکي به نام ترافيک«دردمشترکي به نام ترافيک»عنوان يادداشت روز روزنامهي حمايت به قلم مهدي خليلي است كه در آن ميخوانيد؛ترافيک درد مشترک و نام آشنايي استکه جزيي جدايي ناپذير از زندگي روزمره پايتخت نشينان شده است.ترافيک معضلي است که انواع مسائل را براي ساکنان کلانشهرها پديد آورده است. اما نکته جالب آن است که هر چه صحبت و راهکار در زمينه حل معضل ترافيک ارايه شده بر ميزان آن نيز افزوده شده است. در اين زمينه هم به نظر مي رسد بيش از آنکه به مساله افزايش سطح کمي و کيفي حمل و نقل توجه شود به فرهنگ استفاده از خودروهاي شخصي اشاره شده است. اما جايگاه حمل و نقل عمومي در جامعه ما کجا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 626]
صفحات پیشنهادی
- گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز كشور
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز كشور-* تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان پرونده هستهاي و ضرورت داشتن استراتژي براي آينده به قلم سيدجواد ...
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز كشور-* تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان پرونده هستهاي و ضرورت داشتن استراتژي براي آينده به قلم سيدجواد ...
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: نطق قاهره ...
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: نطق قاهره ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «نامه هاي ديگري هم هست!»،«... و اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «نامه هاي ديگري هم هست!»،«... و اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «واي اگر از پس امروز بود فردايي!
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «واي اگر از پس امروز بود فردايي!
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «نقدي بريك مصاحبه»،«نجابت ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «نقدي بريك مصاحبه»،«نجابت ...
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با ...
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «جراحى پلاستيک در CCU !
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «جراحى پلاستيک در CCU !
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز كشور
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز كشور-برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز كشور-برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «مناظره كانديداها، بايدها و ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «مناظره كانديداها، بايدها و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها