محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844863836
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «طرف ديگر مناظره؟!»آورده است: مناظره تلويزيوني آقايان مهندس موسوي و دكتر احمدي نژاد همانگونه كه از قبل قابل پيش بيني بود با استقبال گسترده اي در داخل و خارج كشور روبرو شد و بازتاب و آثاري بسيار فراتر از آنچه انتظار مي رفت، داشت. برخي از مراكز رسمي تعداد كساني كه اين مناظره را به دليل اهميت آن مستقيماً از شبكه هاي تلويزيوني داخلي و خارجي دنبال كرده اند بالغ بر 200 ميليون نفر تخمين زده اند و اين، جداي از كساني است كه از طريق خبرگزاري ها و به صورت گزارش خبري در جريان مناظره ياد شده قرار گرفته اند. درباره اين مناظره اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد؛ 1- در دو سوي اين مناظره اگرچه دو نامزد رياست جمهوري از دو جريان سياسي درون نظام حضور داشتند ولي از آنجا كه جبهه اصلاحات از آغاز تاكنون به طور جدي مورد حمايت تبليغاتي، سياسي و گاه عملياتي قدرت هاي بيگانه بوده و هست، اين مناظره به گونه اي بود كه گويي مناظره اي ميان گفتمان امام و انقلاب از يكسو و گفتمان ديگري كه در برخي از موارد اساسي و بنيادين از خط امام(ره) و منافع ملي فاصله دارد صورت گرفته است. ممكن است جمعي از خواهران و برادران مومن و متعهدي كه در جبهه اصلاحات حضور دارند با اين برداشت موافق نباشند و آن را تفسير و تحليلي نادرست و يا مغرضانه بدانند ولي واقعيت آن است كه تصوير مورد اشاره از مناظره مهندس موسوي و دكتر احمدي نژاد فقط يك «تحليل» نيست كه به گونه اي ديگر نيز قابل تفسير باشد، بلكه يك «گزاره مستند خبري» است و اسناد و شواهد غير قابل انكاري بر صحت آن دلالت دارد. بنابراين، آنچه تعجب آور- و صد البته تأسف آور نيز- هست اين كه افراد مؤمن و متعهد حاضر در جبهه اصلاحات، چگونه ميان تعهد ديني و انقلابي خود و جريان ياد شده تلفيق كرده اند و نزد خداي خويش براي اين تناقض چه توجيه و پاسخي دارند؟ بديهي است از برخي سردمداران جبهه اصلاحات كه آشكارا زلف خود را با محافل خارجي گره زده اند انتظاري نيست. آنها با صراحت اعلام كرده اند اصلي ترين مشكل دموكراسي در ايران، آن است كه اينجا هنوز خدا نمرده است! و دهها نمونه ديگر از اين دست كه تكرار آن نيز ملال آور است. 2- توضيح اين نكته نيز ضروري است كه آقاي مهندس موسوي را فرزند انقلاب مي دانيم و حضور ايشان در جبهه اصلاحات را با توجه به هويت فاش شده اين جبهه از يكسو و سوابق اسلامي و انقلابي ايشان از سوي ديگر تعجب آور تلقي مي كنيم ولي متاسفانه و به هر علت كه ساده انديشي خوش بينانه ترين احتمال است- و انشاءالله كه چنين است- امروز، ايشان از سوي جبهه اي به عنوان نامزد رياست جمهوري معرفي شده اند كه اگر سوابق ايشان را - صرفنظر از برخي موارد- در نظر بگيريم، حضور وي در جبهه اصلاحات غيرقابل توجيه است و اگر به مواضع كنوني آقاي موسوي نظر داشته باشيم، عبور ايشان از سوابق انقلابي پيشين تأسف آور است، هر چند كه اميد است، حال و هواي كنوني وي ناشي از ساده انديشي باشد و نه - خداي نخواسته- استحاله فكري! 3- و اما، مروري گذرا به مواضع مهندس موسوي در مناظره با دكتر احمدي نژاد نشان مي دهد كه متأسفانه ايشان در بسياري از موارد، به گونه اي ظاهر شدند كه انگار به نمايندگي از دشمنان تابلودار نظام عليه دولت نهم و مباني و اصول تعريف شده خط امام(ره) كيفر خواست صادر مي كنند! و در مواردي نيز به اطلاعات غلط، دروغ پراكني هاي ضد انقلاب، تفسيرهاي دم دستي و- با عرض پوزش- عوامانه متوسل شدند، و در مقابل ايشان، استدلال محكم و مستند و اطلاعات آشكار و غير قابل انكار احمدي نژاد، ترديدي باقي نمي گذاشت كه جناب موسوي بسيار ضعيف تر از آن هستند كه انتظار مي رفت. شايد اگر آقاي مهندس موسوي مجبور نبود در چارچوب از قبل تعيين شده مدعيان اصلاحات سخن بگويد، بسياري از آنچه را كه گفت، نمي گفت. به نمونه هايي از اين موارد توجه كنيد. 4- آقاي مهندس موسوي اصرار داشت كه سياست خارجي دولت نهم را باعث خواري و سرافكندگي دولت و ملت ايران معرفي كند! اين در حالي است كه نه فقط دشمنان بيروني با نگراني و عصبانيت بلكه افكارعمومي جهانيان و مخصوصاً ملت هاي مسلمان با افتخار و مباهات بر عزت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران كه حاصل شجاعت رئيس جمهور و ايستادگي او در مقابل باج خواهي قدرت هاي استكباري است تاكيد مي ورزند در اين باره گفتني است كه؛ الف: مذاكره انتقادي- CRITICAL NEGOTIATION- يكي از انواع مذاكرات سياسي است كه تاكنون ميان قدرت هاي بزرگ و كشورهاي در حال توسعه رايج بوده است. در اين نوع از مذاكرات همانگونه كه از نامش پيداست، كشورهاي قدرتمند، فهرستي از اتهامات- بخوانيد باج هاي برزمين مانده خود از كشورهاي جهان سومي - را روي ميز مذاكره گذاشته و با تهديد و ارعاب خواستار رفع اين به اصطلاح اتهامات مي شوند! در دوران اصلاحات اكثر مذاكرات انجام گرفته با كشورهاي غربي از اين نوع بوده است، يعني دولتمردان ما به عنوان متهم!! در مذاكرات حضور پيدا كرده و مي كوشيدند به اتهامات واهي عليه ايران اسلامي پاسخ بدهند؛ «چرا با وجود برخورداري از منابع فسيلي، در پي انرژي اتمي هستيد»؟!، « چرا فلان جاسوس را دستگير كرده ايد»؟!، «چرا از حزب الله لبنان و حماس در فلسطين حمايت مي كنيد»؟!، «چرا حقوق بشر- مورد نظر آنها- را نقض مي كنيد»؟! چرا، چرا و چرا... اما دولت نهم در تمامي اين مذاكرات به عنوان طلبكار حاضر شده و قدرت هاي غربي را به محاكمه كشيده است؛ «چرا برخلاف NPT در فعاليت هسته اي ما اخلال مي كنيد»؟ «چرا با صدام در حمله به ايران شركت كرده ايد»؟ «چرا به بهانه هولوكاست فلسطين را اشغال كرده ايد»؟ «چرا حقوق بشر را در گوانتانامو و ابوغريب نقض كرده ايد»؟ «چرا تروريست ها را عليه مردم ما به كار گرفته ايد»؟ «چرا دارايي هاي ايران را مسدود كرده ايد»؟ «چرا در امور داخلي ما دخالت مي كنيد»؟ و دهها چرا، چرا و چراي ديگر. اكنون بايد از آقاي مهندس موسوي پرسيد، كدام يك از دو حالت فوق عزت آفرين و كدام يك ناديده گرفتن عزت و اقتدار ملت ايران است؟! و آيا ادعانامه آقاي موسوي عليه دولت نهم، دقيقاً و بي كم وكاست- و البته ناخواسته- همان ادعاهاي بارها اعلام شده دشمن نيست؟! ب: آقاي مهندس موسوي با اشاره به پرتاب دماغ پلاستيكي دلقك ها به احمدي نژاد مي فرمايند در اجلاس دوربان به ايران اهانت شده است! و قبل از ايشان نيز آقاي خاتمي گفته بود در هيچ اجلاسي به بنده گوجه فرنگي پرتاب نكردند!! كه در پاسخ بايد گفت؛ وقتي عزت ايران اسلامي را زير پا مي گذاريد نه فقط هيچكس به سوي شما آقايان گوجه فرنگي- همان دماغ پلاستيكي- پرتاب نمي كند، بلكه گل هم برايتان مي فرستند. و اما، بدون قصد مقايسه نظير به نظير و بلاتشبيه، يك مسئله ديگر نيز در ميان است. مگر مشركان در سفر پيامبر اكرم(ص) به طائف، با پرتاب سنگ دندان مبارك ايشان را نشكستند؟- نگوييد احمدي نژاد را نستجيربالله با پيامبر(ص) مقايسه كرده ايد كه قياسي مع الفارق است- آيا رسول خدا(ص) نيز از نظر جنابعالي و آقاي خاتمي، عزت اسلام و مسلمين را ناديده گرفته و باعث خواري آن شده بود؟! به صحيفه حضرت امام(ره) مراجعه بفرماييد، ايشان در اين موارد خطاب به انتقادكنندگان مي فرمودند «ظاهرا شما به پيامبر خدا(ص) و ائمه اطهار هم اعتراض داريد»!! ساير انتقادات آقاي موسوي به سياست خارجي دولت نهم نيز دقيقا از همين دست بود و باعث تاسف است كه چرا شخصيتي مانند ايشان بايد- البته ناخواسته- به نمايندگي از آمريكا و متحدانش در مقابل دولت احمدي نژاد ظاهر شود! كاش آقاي موسوي مي فرمودند كه دولت نهم بايد چه كساني را راضي كند تا از نظر ايشان سياست خارجي موفقي داشته باشد؟! آمريكا و اسرائيل را كه دشمنان قسم خورده مردم ايران هستند؟ يا مردم ايران و ملت هاي مسلمان را؟ 5- آقاي موسوي درباره دولت نهم دست به يك سياه نمايي مطلق زد. ايشان حتي يك جمله در حمايت از اقدامات مثبت و فراوان دولت نهم نگفت و از سوي ديگر حتي يك جمله عليه برخي از اقدامات غيرقابل دفاع و خسارت آفرين دولت هاي سازندگي و اصلاحات بر زبان نياورد. و در همان حال اصرار داشت با ناديده گرفتن حاميان اصلي خود يعني احزاب كارگزاران و مشاركت وابستگي خويش به آنها را نفي كند! البته، ايشان بعد از مواجهه با استدلال ها و مستندات ارائه شده از سوي احمدي نژاد به طور محسوسي متوجه شد كه اطلاعات و اخبار مورد استناد وي تا چه اندازه دروغ، مخدوش و دم دستي بوده است. از جمله ماجراي ملوانان انگليسي كه روز گذشته سند عذرخواهي رسمي دولت انگليس در آن ماجرا منتشر شد و يا موضوع ستاره دار شدن دانشجويان كه مربوط به دولت اصلاحات بود يا سفر رئيس جمهور به عربستان كه بعد از دعوت چندباره پادشاه عربستان صورت گرفته بود و... 6-كاش آقاي مهندس موسوي با توجه به سوابق انقلابي خويش به اصلي ترين حاميان و اطرافيان خود نيز نيم نگاهي مي انداختند. كساني كه خط امام را در موزه تاريخ مي پسنديدند، كساني كه براي مردم ايران نسخه ذلت مي پيچيدند. آنها كه مقاومت در برابر زورگويي و باج خواهي آمريكا و متحدانش را عقب افتادگي سياسي معرفي مي كردند. راستي، آيا حمايت برخي از مفسدان نشان دار اقتصادي، دزدان بيت المال، جرياناتي كه وابستگي آنها به سرويس هاي اطلاعاتي دشمن برملا شده است، دشمنان تابلودار امام(ره)، رانت خواران و...از نامزدي آقاي موسوي براي ايشان سوال برانگيز نيست؟! كساني كه صدها ميليارد تومان از اموال ملت مظلوم و محروم را به جيب زده و از بازپرداخت آن سر باز مي زنند و اكنون در صف حاميان آقاي موسوي ايستاده اند، قابل ملامت هستند يا دولت نهم كه در پاكدستي آن كمترين ترديدي نيست و به خاطر مقابله با همين رانت خواران و دزدان بيت المال مورد اعتراض آنها قرار گرفته است؟ آيا فلان مفسد اقتصادي كه 400 ميليارد تومان از فلان و فلان بانك وام گرفته و در دوبي سرمايه گذاري كرده و هم اكنون حامي جناب آقاي موسوي است بايد مورد اعتراض ايشان قرار گيرد و در همان حال پرداخت سهام عدالت به مردم محروم و مستضعف گداپروري تلقي شود؟! 7- و بالاخره، نزديك به چهارسال است كه از طريق روزنامه هاي در اختيار خود، راديوهاي بيگانه، تلويزيون هاي ماهواره اي، محافل سياسي غرب، افراد و جريانات وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي دشمن و... بدترين و زشت ترين اهانت ها، ناسزاها و دروغ پراكني ها را عليه دولت نهم و شخص رئيس جمهور روا داشته ايد- كه فقط تيتر آنها بالغ بر 320هزار مورد است- بنابراين انتظار نداشته باشيد كه احمدي نژاد در دفاع از حق مسلم خود و مردم، مهر سكوت بر لب بزند و در ميان آن همه استدلال هاي محكم و اسناد غيرقابل انكار، سخني قابل تأمل نيز بر زبان نياورد. جمهوریاسلامیروزنامه جمهورياسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان «نظام مظلوم»آورده است:مناظره تلويزيوني آقايان ميرحسين موسوي و محمود احمدي نژاد دو نامزد رياست جمهوري كه در شب رحلت امام خميني رضوان الله تعالي عليه انجام شد به جاي آنكه مناظره باشد تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي و اركان آن بود. هرچند عده اي با برنامه از قبل تنظيم شده در تهران و بعضي شهرها تلاش كردند بلافاصله بعد از پايان مناظره با تجمعات و سردادن شعارهائي به نفع آقاي احمدي نژاد وي را برنده اين مناظره اعلام كنند ولي واقعيت اينست كه اين مناظره هيچ برنده اي نداشت و در عين حال آن شب وفاداران به نظام جمهوري اسلامي با قلب هائي مالامال از خون تا صبح به خاطر غربت اين نظام مظلوم آرام و قرار نداشتند. توجه به اجمالي از كالبد شكافي اين مناظره مي تواند دلايل مظلوميت نظام جمهوري اسلامي را بنماياند. 1 ـ مناظره چارچوب هائي دارد كه مهمترين آن ها بيان نقطه نظرات و برنامه هاي طرفين مناظره است . در اين برنامه تلويزيوني هيچ خبري از برنامه ها و نقطه نظرها نبود و جاي آن را بدگوئي گرفته بود. 2 ـ شروع مناظره با تهاجم و تهمت از طرف آقاي احمدي نژاد بود و اين روند تا پايان ادامه يافت درحالي كه طبق مقررات اعلام شده توسط تلويزيون اين اقدام خلاف اصول مورد نظر بود و متاسفانه مجري تلويزيون فقط تماشاچي بود و هيچ اقدامي براي متوقف ساختن اين روند خلاف بعمل نياورد. ملاحظه اين وضعيت سئوال برانگيز مي تواند افكار عمومي را در برابر اين سئوال قرار دهد كه آيا در اين زمينه يك هماهنگي ميان تلويزيون و آقاي احمدي نژاد وجود نداشت 3 ـ آقاي احمدي نژاد به جاي آنكه خود آقاي موسوي را نقد كند به سراغ دو رئيس جمهور قبل از خود رفت و سه دولت گذشته (دولت هاي آقايان موسوي هاشمي رفسنجاني و خاتمي ) را متهم به فاصله گرفتن از اصول و آرمان هاي انقلاب كرد. وي آقاي موسوي را بازخواست كرد كه چرا به فكر رقابت با كسي افتاده است كه دولت او تلاش مي كند اين فاصله را از بين ببرد و انقلاب و نظام را به مسير اصلي برگرداند! با قطع نظر از صحت و سقم اين ادعا اصولا چنين اعتراضي في نفسه به معناي اينست كه هيچكس حق ندارد در برابر آقاي احمدي نژاد به صحنه بيايد و همه بايد تماشاچي باشند تا وي بار ديگر رئيس جمهور شود. اين يعني نفي انتخابات و نفي حضور مردم در صحنه هائي كه طبق قانون اساسي حضور در آن صحنه ها حق آنهاست . 4 ـ همين اعتراض را آقاي احمدي نژاد به دو نامزد ديگر رياست جمهوري يعني آقايان كروبي و رضائي نيز داشت و اين دو را باضافه آقاي موسوي متهم كرد كه شما سه نفر عليه من متحد شده ايد. اين نيز به معناي نفي فلسفه انتخابات است و اين نكته را القا مي كند كه هيچكس حق ندارد وارد صحنه رقابت با آقاي احمدي نژاد شود! 5 ـ آقاي موسوي در برابر اين تهاجمات و اتهامات متحد شده بود كه به كدام يك از آنها پاسخ بدهد و چون انسان محجوب و محترمي است اصولا از مناظره چنين تصويري در ذهن نداشت . به همين دليل او نه توانست برنامه هاي خود را تشريح كند و نه توانست به اتهامات پاسخ بدهد. 6 ـ از كسي كه بر مسند رياست جمهوري كشور تكيه زده انتظار اين نيست كه همه دستاوردهاي دولت هاي گذشته كه غير از 4 سال دولت وي تقريبا شامل همه عمر نظام جمهوري اسلامي ميشود را منفي جلوه دهد. اين كاري است كه راديوهاي خارجي و گروهك هاي ضد انقلاب و منافقين انجام مي دهند كما اينكه بعد از اين مناظره همين راديوهاو گروهك ها به اين اظهارات استشهاد نموده و از اينكه ادعاهاي آنها توسط بالاترين مقام اجرائي كشور مورد تاييد قرار گرفته ابراز خرسندي كرده اند. 7 ـ زشت تر اينكه نفي دستاوردهاي جمهوري اسلامي در دو دهه و نيم قبل از اين دولت به معناي نفي تلاش ها و زحمات همه مسئولان اين نظام و دولت ها غير از بني صدر است . آنهمه زحمت و فداكاري مديران در دوران دفاع مقدس آنهمه تلاش و خدمت براي تامين زيرساخت هاي كشور و آنهمه مقاومت در برابر تحريم هاي سياسي و اقتصادي را ناديده گرفتن و همه را به انحراف از اصول و آرمان ها متهم كردن علاوه بر اينكه خلاف واقع است تاييد دشمنان قسم خورده اين نظام و مايوس كردن ملت نيز هست . 8 ـ از اين زشت تر سواستفاده از تلويزيون براي متهم ساختن افرادي كه حضور ندارند به غارت بيت المال و ساير اموري است كه واقعيت ندارد. اين اتهامات درصورتي كه در دادگاه صالحه اثبات شده باشند دستگاه قضائي صلاحيت اعلام آنها را دارد و اگر اثبات نشده باشند كسي كه در منظر عام آنهم از طريق تلويزيون و در مناظره اي كه ده ها ميليون بيننده دارد اقدام به اعلام آن مي نمايد بايد تحت تعقيب قضائي قرار گيرد. كما اينكه مسئولان تلويزيون نيز در اين زمينه مسئوليت دارند و حق ندارند اجازه بدهند كسي در هر مقام كه باشد با سواستفاده از اين امكان عمومي به افراد تهمت وارد كند. 9 ـ آنچه آقاي احمدي نژاد در اين باصطلاح مناظره گفت عوارض خطرناك تري دارد كه از اتهام وارد كردن به افراد فراتر مي رود و دامن گير بزرگان مي شود. آقاي هاشمي رفسنجاني علاوه بر اينكه از استوانه هاي نظام جمهوري اسلامي و رئيس مجلس خبرگان است با حكم رهبر معظم انقلاب رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را نيز برعهده دارد. مفهوم اتهامات آقاي احمدي نژاد به آقاي هاشمي رفسنجاني اينست كه رهبري شخصي را با اين ويژگي هاي منفي به رياست مجمعي منصوب كرده اند كه بالاترين نهاد در نظام قانون گذاري كشور و بازوي مشورتي رهبري است . اتهام به آقاي ناطق نوري كه رئيس بازرسي دفتر رهبري است نيز اين سئوال را به اذهان مي آورد كه فردي با اين ويژگي هاي منفي چگونه مي تواند مورد اعتماد رهبري باشد اتهام به فرزندان اين بزرگان نيز علاوه بر آنكه بدون سند و برخلاف قانون و اخلاق است خلاف واقع نيز هست و همين عوارض را نيز دارد. اينها همان مطالبي است كه پاليزدار گفته و حالا منبع آن مشخص شده است . 10 ـ اين اتهام كه آقاي هاشمي رفسنجاني به رئيس يكي از كشورهاي خليج فارس گفته است تا 6 ماه ديگر اين دولت ساقط مي شود يك دروغ است . دلسوزتر از آقاي هاشمي رفسنجاني براي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي چه كسي است كسي كه به امام پيشنهاد مي كند مرا قرباني جنگ كنيد تا خود شما به خاطر پذيرفتن قطعنامه مصون بمانيد چگونه مي تواند عليه كشور خود با بيگانگان اينگونه سخن بگويد محور بودن آقاي هاشمي رفسنجاني در نامزدي آقاي ميرحسين موسوي نيز يك دروغ آشكار است . اينكه ايشان از يك نامزد حمايت كند طبق قانون مجاز است ولي اگر چنين حمايتي وجود داشته باشد به معناي محور بودن نيست . اينكه رئيس جمهور چنين نسبت هاي دروغي به انسان هاي بزرگ و خدمتگزاري مي دهد برخلاف سوگندي است كه براي حفظ حرمت مردم كشور در منصب رياست جمهوري ياد كرده است . تكليف مردم شوراي نگهبان و دستگاه قضائي با چنين فردي چيست اين نكته نيز كاملا روشن است كه هيچكس نمي تواند با جسارت به بزرگان خود را بزرگ جلوه دهد. قضاوت مردم عكس اين است . 11 ـ شرم آورترين بخش باصطلاح مناظره نشان دادن برگه اي باعكس همسر آقاي موسوي و توسل به فضاسازي هاي تبليغاتي توسط آقاي احمدي نژاد بود . اين يك روش كاملا ضداخلاقي است كه افرادي كه قصد دارند بالاترين مسئوليت اجرائي يك كشور 70 ميليوني را به عهده بگيرند براي جلب آرا مردم به مسائل خانوادگي همديگر متوسل شوند. جاي تاسف شديد است كه ما اينهمه دچار سقوط اخلاقي آنهم در بالاترين سطح مسئوليتي كشور شده ايم . 12 ـ سواستفاده تبليغاتي حتي به مراسم سالگرد ارتحال امام هم كشيده شد و روز 14 خرداد صحنه حضور مردمي كه براي اداي احترام به امام خميني به حرم مطهر آمده بودند به ستاد تبليغات آقاي احمدي نژاد تبديل شد! اين نشانه ضعف مديريت حرم است كه نشان داد نمي تواند حتي يك مراسم را كه فقط يك روز در سال برگزار مي شود بگونه اي اداره كند كه مورد سواستفاده اين و آن قرار نگيرد. 13 ـ حضرات علما و مراجع بايد به اين سئوال پاسخ بدهند كه حكم شرعي آنچه در باصطلاح مناظره شب 14 خرداد از تلويزيون پخش شد چيست آيا هر كس مجاز است در برابر ده ها ميليون مردم به دروغ و تهمت و افترا متوسل شود آيا سكوت در برابر اين اظهارات جايز است آيا در آينده بزرگان ديگر از اين قبيل تعرضات مصون خواهند بود ! 14 ـ دستگاه قضائي در برابر اين تخلفات آيا احساس وظيفه قانوني نمي كند آنچه در اين باصطلاح مناظره گفته شد اگر درست باشد تحت عنوان اشاعه فحشا و اگر درست نباشد تحت عناويني از قبيل دروغ و تهمت و افترا قابل تعقيب قانوني است . آيا مسئولان قضائي ما شجاعت انجام وظيفه را دارند 15 ـ اگر براي باصطلاح مناظره شب رحلت امام خميني رضوان الله تعالي عليه 40 ميليون بيننده در نظر بگيريم با توجه به زمان يكساعت و نيمه اين برنامه بايد بپذيريم كه متاسفانه 60 ميليون ساعت وقت مردم ايران با ديدن و شنيدن بداخلاقي و بدآموزي تلف شد. شب رحلت بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي آيا شب اتلاف وقت مردم با نفي دستاوردهاي اين نظام پرافتخار بود ! 16 ـ اين ادعاي آقاي احمدي نژاد كه تخريب ها از استقرار اين دولت شروع شده كاملا بي پايه است . آغازگر تخريب عليه دولت هاي گذشته خود آقاي احمدي نژاد بود كه در تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال 1384 همه دستاوردهاي 16 سال قبل از آن را نفي كرد و در طول 4 سال گذشته نيز با استفاده از همه امكانات دولتي هر كس را كه كوچكترين انتقاد و ايرادي داشت تخريب كرد . اكنون نيز روشي در پيش گرفته است كه هر كس حتي طبق قانون وارد صحنه انتخابات شود گرفتار انواع اتهامات مي گردد. اين وضعيت قابل استمرار نيست و كشور را در جهتي به پيش مي برد كه نتيجه آن نفي جمهوريت و اسلاميت نظام خواهد بود و از نظام جمهوري اسلامي چيزي غير از پوسته و ظاهر باقي نخواهد ماند. در برابر اين خطر همه مسئوليت دارند و براي رفع مظلوميت از نظام همه بايد به مسئوليت خود عمل نمايند. مردمسالاری روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان «يك راي سهم من از سياست »به قلم آيت قيصر بيگي آورده است:با نزديك شدن به انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري تب و تاب كانديداها براي جذب آراي بيشتر نمايان تر مي شود، آنان به هر طريق ممكن سعي در ارائه شفاف برنامه ها و ديدگاه هاي خود دارند تا بتوانند آراي بيشتر را جذب كنند. از اين منظر توجه به ديدگاه و انتظار فرد راي دهند در قبال راي خود حائز اهميت است. در هر انتخاباتي هم و غم برگزار كنندگان، كانديداها و اعضاي ستاد هاي انتخاباتي جذب آراي بيشتر و حضور گسترده مردم در پاي صندوق هاي راي يك روي سكه را تشكيل مي دهد، آن روي ديگر سكه بعد از انتخابات و عملي كردن شعارها و اهداف برگزار كنندگان و فرد منتخب مردم است تا به قول وقرار خود به مردم پايبند باشند. پر واضح است كه بيشتر چالش هايي كه در انتخابات وجود دارد بر مي گردد به عمل نكردن برخي از منتخبين به وعده وعيدهايشان در برابر ملت و فرد راي دهنده در گذشته است. در دنياي امروز واژه دموكراسي، تعيين سرنوشت مردم به دست خود و نظارت بر حكومت از جانب مردم واژه هايي هستند كه از مقبوليت خاصي در بين كشورهاي پيشرفته و حتي جهان سومي برخوردار است و از آن به عنوان تراز حقوق بشر در حكومت داري ياد مي كنند. ماهيت راي از ديد روسو(حقوقدان برجسته فرانسوي) حق مطلق به شمار مي رود. از منظر او ويژگي مهم پروسه انتخاب و گزينش كه به راي، خصلت و ماهيت حق بودن مي بخشد يكي اين بود كه حاكميت ماحصل مجموع اراده هاي مردمي است. در واقع حاكميت زاييده اجتماع سهام است. هر شهروند اراده منحصر به فرد دارد و اين اراده و حاكميت سهم اوست. ماحصل جمع سهام حاكميت هر شهروند حاكميت مردم است. بنابر اين هر شهروند واجد سهم، هر گاه در تشكيل نهاد سياسي و حاكميت جمعي مشاركت كند«حق» خود را اعمال نموده است كه شامل سهم او در حاكميت مي باشد. مهمترين پيامد اين نظريه اين است كه راي حقي است متعلق به شهروند و از آن جا كه شهروند صاحب حق است مختار است حق خود را به اجرا بگذارد و يا از اعمال آن امتناع ورزد زيرا استيفا يا عدم استيفاي حق، خود حقي است كه به فرد تعلق دارد. نظريه حاكميت ملي بر تكليف بودن راي تمايل داشت زيرا از نظر مدافعان اين نظريه، حاكميت متعلق به عنصر«ملت» است نه اين كه ماحصل سهام فرد و شهروند باشد. ملت خود عنصري است ممتاز از فرد و داراي اصالت مي باشد و در حقيقت كليتي است مجزا از عوامل سازنده آن. يعني شهروندان و افراد از اين رو كاركرد فرد در روند گزينش و انتخاب، ناشي از اعمال حق نيست بلكه مبتني بر يك كنش جمعي و كاركرد عمومي است كه بر مبناي خواست اجتماع تحقق مي يابد. پيامد مهم اين نظريه اين است كه وقتي فرد اصالتا حق راي ندارد، در نفي و اثبات و اجرا و اجتناب آن مختار نيست. راي عبارت است از يك تكليف و وظيفه اجتماعي كه بر دوش فرد و شهروند گذاشته مي شود فرد زماني مي تواند اين بار را بردوش خود حمل كند و يا از حمل آن امتناع ورزد كه جواز آن را از ناحيه ملت داشته باشد از اين رو ملت حق ايجاد محدوديت در حوزه انتخاب را دارد و مي تواند اجازه آن را به هركسي كه سزاوار بداند اعطا كند و از هر كسي كه سزاوار بيند، سلب كند به طور خلا صه، اگر منافع جامعه ايجاب كند، ملت اين حق را دارد كه راي دادن را به عنوان يك تكليف اجتماعي الزامي نمايد و امتناع از شركت در انتخابات را به كلي ممنوع سازد. از نظر گرايش هاي اجتماعي و سياسي ملت ها به اين دو نظريه نوع رژيم ها و حاكميت ملت ها تعيين كننده مي باشد. به طور كلي، ملت هاي ليبرال و آزادي گرابه نظريه حق بودن راي تمايل دراند و راي را حق سياسي شهروند مي دانند با اين حال در اين جوامع نيز نظريه حق بودن راي به دليل عوارضي كه دارد و انگيزه هاي سياسي و اجتماعي جوامع به طور مطلق پذيرفته نشده است. به اين دليل با وجود قبول خصلت حق بودن راي، افراد و گروه هاي خاص از اين حق محروم مي شوند اما ملت هايي كه از دولت هاي اقتدارگرا و يا ايدئولوژيك برخوردارند به نظريه دوم يعني ديدگاه تكليف بودن راي رغبت نشان مي دهند در واقع ماهيت دولت هاي سياسي حاكم بر اين جوامع به گونه اي است كه حق بودن راي را براي حاكميت خود سودمند نمي دانند. در دولت هاي ايدئولوژيك غير مذهبي مانند نظام هاي سياسي سوسياليستي و دولت هاي كمونيستي، انتخابات تبلور اراده ملي و ابزار حضور سياسي حزب و دولت در گردونه سياست بين الملل تلقي مي شد. در حكومت هاي ايدئولوژيك مذهبي نيز اين روند تعقيب مي شود. در اين گونه نظام ها، انتخابات بيش از آن كه يك حق سياسي بشمار مي رود يك تكليف و تعهد ديني است كه بر دوش هر فرد گذاشته شده است. در واقع مهمترين تفاوت اين دو ديدگاه در اين جا پديدار مي شود كه بر پايه نظريه حق بودن راي، شركت و عدم شركت فرد يا شهروند در روند انتخابات در تامين مراد، هدف و غرض فردي او نقش ممتاز و يگانه دارد. فرد به دليل اينكه تصور مي كند مشاركت او در انتخابات از طريق اجراي حق راي در بهبود سازي وضع فردي او در اجتماع موثر مي باشد، اقدام به دادن راي مي كند. هر گاه بر اين باور باشد كه راي او اثري درچگونگي زندگي و معيشت اودر بعد از روند انتخاب ندارد، مي تواند از دادن راي امتناع ورزد. بر خلا ف نظريه دوم كه فرد را در هر حال موظف مي سازد به عنوان اداي دين و تعهد اجتماعي، در پاي صندوق راي حاضر شود و تكليف خود را انجام دهد. در نظريه حق دانستن راي انتخابات تبلور زيباي مردم سالاري و تجلي اراده ملت هادر عرصه تعيين سرنوشت خويش محسوب مي شود. اين مهم يكي از دستاوردها و نعمات بزرگ انقلا ب باشكوه اسلامي ملت ايران است. انتخابات نشان مي دهد كه عملكرد مقامات زير ذره بين تيزبين ملت قرار داشته و در صورتي كه عملكردها مورد رضايت مردم نباشند با اهرمي قانوني و قدرتمند به نام راي مسئولا ن ذي ربط تغيير خواهند كرد. از اين رو انتخابات را مي توان عرصه ظهور ارائه ملت نام نهاد كه بايد همگان در برابر اين اراده و خواست تسليم گردند. از اين رو اعتقاد به حقوق انسان ها مستلزم اعتقاد به آزادي اوست. در واقع حقوق انسان مبناي بهره وري و آزادي او در عرصه هاي مختلف از جمله عرصه هاي سياسي و اجتماعي محسوب مي شود. از سويي ديگر لا زمه اعتقاد به اصل توحيد و برابري انسان ها در برابر خداوند، مساوات انسان ها در برخورداري از حقوق والتزام و تعهدشان در احترام به حقوق يكديگر و ممنوعيت تصرف، نقض و تعدي به حقوق يكديگر است. بر پايه آنچه يادآور شد در جامعه مردم سالا ر افراد در سرنوشت آينده زيست اجتماعي و نحوه اداره جامعه به يك اندازه حق دارند ودر اين امور هيچ كس از حق ويژه و در نتيجه آزادي بيشتر و امكان تصرف گسترده تر برخوردار نيست. حكومت و اعمال قدرت براي اداره جامعه در واقع حقي است كه آحاد جامعه به انگيزه تامين آسايش دنيوي و اخروي امنيت تحقق اهداف فردي و اجتماعي به فرد يا گروهي تفويض مي كند. راي مردم در منظر و سيره عملي حضرت امام خميني «ره» چنان با اهميت و از جايگاه والايي برخوردار بود كه پس از گذشت مدت بسيار كوتاهي از پيروزي انقلاب و علي رغم مشكلا ت خاص و حادي كه فراروي آن قرار داشت، او نوع حكومت خبرگان تدوين كننده قانون اساسي و متن قانون اساسي را به راي مردم گذاشت . اين جمله تاريخي امام «ره» براي هميشه بر تارك تاريخ اين كشور خواهد درخشيد كه فرمود: ميزان راي ملت است. شركت در انتخابات علا وه بر آنكه نشانه رشد و بلوغ سياسي و اجتماعي راي دهنده و احساس مسئوليت او در قبال آينده خود و جامعه اش مي باشد راهكاري اساسي براي تغيير يا تثبيت وضعيت موجود است. اين ويژگي مثبت سيستم هاي حكومتي مبتني بر راي مردم است. فراموش نكنيم كه تك تك آراي شهروندان است كه به وضعيت موجود تداوم مي بخشد يا آن را دستخوش تحول نموده وموجبات روي كار آمدن دولتي ديگر را فراهم خواهد آورد. به قول مهندس ميرحسين موسوي جلوه گاه كرامت انساني، دخالت مردم در سرنوشت خويش است. علي رغم اهميت آراي مردم، امروز دو گروه يا دو دسته از راي ملت ايران وحشت داشته و خواهان آنند تا مردم از اين حق خدادادي خويش استفاده نكنند. يك گروه آناني هستند كه اعتقادي به جمهوري اسلا مي ايران نداشته و ندارند و هميشه در فكر براندازي نظام بوده و هستند. گروه دوم اگر چه به ظاهر علاقمند كشور و انقلاب هستند اما خود و همفكران خويش را معيار همه چيز دانسته و راي مردم را به جاي ميزان بودن، زينت مي دانند. اينان راي مردم را تا جايي قبول دارند كه به افكار و انديشه هايشان آسيبي نرسانيده و زمينه باقي ماندنشان را در پست ها و مناصبي كه در اختيار دارند همچنان تضمين نمايد. اين گروه هر گاه متوجه شوند كه اكثريت افكار عمومي نظري بر خلاف نظر آنان دارد، خواهان مشاركت حداقلي مردم هستند و براي نيل به اين هدف به انواع ترفندها و بداخلاقي هاي سياسي متوسل مي گردند. هر چقدر ميزان مشاركت ملت در انتخابات ها افزايش يابد، شانس برنده شدن اين گروه كمتر مي شود. شعار و روش عملي آنان «مشاركت كمتر نتيجه مطمئن تر» است. يكي از مهم ترين و اصولي ترين ويژگي ها در يك نظام مبتني بر دموكراسي پس از خداوند سبحان مهم ترين مرجع براي قضاوت و سنجش عملكرد حكومت و سياست هاي آن، راي و نظر مردم است. مردم در يك نظام مبتني بر دموكراسي هر ازچندگاه به پاي صندوق هاي راي قضاوت و نظر خود را پيرامون سياست هاي مسئولا ن و حكومت هايشان به نمايش مي گذارند . از يك جهت مي توان حق راي را وسيله اي براي انتقال قدرت دانست. توضيح آنكه اگر رابطه جامعه و حكومت را مطابق ديدگاه روسو يك رابطه قراردادي بدانيم كه طي آن شهروندان بنا بر مصالحي قدرت خويش را به نمايندگان خود مي سپارند تا آنها با در نظر گرفتن مصالح شهروندان به اداره جامعه بپردازند، در چنين حالتي مي توان حق راي را وسيله مناسبي براي اجراي قرارداد ملت - حكومت به شمار آورد. در ديدگاهي ديگر حق راي مبين قدرت شهروندان و مشاركت آنها در مناسبات سياسي محسوب مي شود. در اينجا ديگر نمي توان حق راي را وسيله اي براي اجراي قرارداد اجتماعي دانست، بلكه حق راي، خود نوعي اعمال قدرت و مشاركت در فرايند تصميم گيري سياسي است. مطابق اين ديدگاه، حاكميت به وسيله حق انتخاب و حق تصميم انتخاباتي شهروندان نمود پيدا مي كند. اگر حق راي را ابزاري براي انتقال قدرت شهروندان به نمايندگان خويش در نظر بگيريم آيا مي توان تمام نظام هاي سياسي مبتني بر انتخابات و حق راي را مردم سالار دانست. بنا به دلايل ذيل پاسخ منفي است: اول - حق راي و انتخابي بودن زمامداران تنها يكي از پيش شرط هاي مردم سالارانه بودن نظام هاي سياسي است. به ديگر سخن شناسايي و اعمال حق راي، شرطي لازم اما ناكافي است. تاريخ حقوق اساسي نيز مويد آن است كه صرف شناسايي حق راي حتي با مراعات تمام شرايط آن (مستقيم، مخفي، همگاني، اختياري و شخصي بودن) في نفسه مبين مردم سالار بودن نظام هاي سياسي نيست. در عصر حاضر در كشورهايي چون عراق تحت حاكميت صدام، مصر يا برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز حق راي را به رسميت شناخته اند. اما ترديدي نيست كه نظام سياسي اين كشورها نسبت چنداني با مردم سالاري ندارد. دوم - زمينه ها و شرايط ديگر انتقال قدرت شهروندان به زمامداران توسط اعمال حق راي از آنچنان اهميتي برخوردار است كه در فقدان آنها نمي توان به راحتي قائل به سلامت انتخابات و صحت آيين اعمال قدرت توسط حق راي شد. به عنوان مثال وجود آگاهي از شرايط ماهوي و مادي اعمال مردم سالارانه حق راي است. حال اگر در يك جامعه سياسي جريان آزاد اطلاع رساني و آگاهي سازي مخدوش باشد، به تبع آن مي توان انتخابات برگزار شده در آن نظام سياسي را مخدوش دانست. البته تخديش ياد شده، امري ماهوي است، يعني نظام هاي مورد بحث، از لحاظ شكل و صورت ظاهري به پيش بيني ساز و كارهاي انتخاباتي مبادرت كرده اند. اما ماهيت بسترها و شرايط اعمال حق راي آنچنان انتخاب ستيز است كه عليرغم همه ظواهر موجود، نمي توان به راحتي ساز و كارهاي مذكور را مردم سالار دانست. به عنوان مثال ممانعت از اعمال حق آزادي در معناي عام آن (به ويژه آزادي انديشه، آزادي بيان و آزادي سازمان يابي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي)، انكارنظري يا عملي اصل برابري و اصل كرامت انساني با تحديد ديگر حقوق و آزادي هاي بنيادين، نظام سياسي موردنظر را از پايه هاي جوهري مردم سالاري تهي مي كند. درايران نيز پس از انقلاب مشروطه حق راي جهت انتخابات مجلس شوراي ملي به رسميت شناخته شده بود. البته حق راي ياد شده محدود بود و تنها طبقات خاصي واجد صلاحيت اعمال آن بودند. مطابق ماده يك نظام نامه انتخابات اصنافي تنها شاهزادگان قاجاريه، علما و طلاب، اعيان و اشراف، تجار، ملاكين، فلاحين و اصناف از شايستگي لازم براي برخورداري از حق راي برخوردار بودند. قانون اساسي جمهوري اسلا مي ايران نيز در اصول متعدد خود حق راي - به مفهوم حق انتخاب كردن - را به رسميت شناخته است. هر چند كه حق راي به معناي حق انتخاب شدن هنوز هم با برخي موانع نظري و عملي روبه رو است. بنابراين ترديدي نيست كه مطابق اصول گوناگون قانون اساسي از جمله اصل ششم، نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران متكي بر يك نظم انتخابي نسبي است. حق راي تنها يكي از حقوق سياسي و اجتماعي انسان است، تضمين اين حق بدون تضمين ديگر حقوق و آزادي هاي بنيادين (به ويژه آزادي بيان، آزادي انديشه ، حق برابري، حق گروه يابي و تجمع)، اصولا ناممكن بوده يا حداقل، اعمال آن را دچار ابهام مي نمايد. طبيعي است در چنين وضعيتي فلسفه اعمال حق راي كه مبتني بر اراده مختار و آزاد افراد است رفته رفته رنگ باخته و از غايت نخستين خود دور مي شود. به هر حال مردم در يك نظام مردم سالار در برابر آينده زيست اجتماعي خود مسوول هستند و اين حق را دارند با آزادي عمل و انديشه در انتخابات شركت كنند و با توجه به معيارهاي مدنظر خود نسبت به انتخاب كانديداي اصلح اقدام نمايند، در صورتي كه تمام ساز و كارهاي دموكراتيك در انتخابات درگير باشد، منتخب ملت تعهد دارد كه در برابر حق راي مردم مسوول باشد و خط مشي تصميم گيري در امورات كشور را براساس خواسته ملت قرار دهد و در صورت لزوم در برخي اقدامات مهم از طريق همه پرسي نظر مردم را جويا شود (بر طبق آنچه در اصل 59 قانون اساسي نيز ذكر شده است)، به طوري كه فرد راي دهنده در مشاركت بر سرنوشت خود همانند دادن راي احساس مسووليت كند. در اين راستا لازم است كه مردم حق راي خود را يك پروسه بدانند كه نتيجه آن دست يابي به آن اهداف و آرزوهايي است كه مدنظر نظام و شخص راي دهنده است. از اين رو تنها با دادن يك راي اين فرايند كامل نمي شود بلكه مي بايست اين راي به سرانجام مقصد برسد و نتيجه آن به طرق مثبت در زندگي مردم و بطن جامعه مشاهده شود. صدای عدالت روزنامه صداي عدالت در يادداشت روز خود با عنوان «چرا سبز؟»به قلم مهندس ميرحسين موسوي آورده است: رنگ سبز، به عنوان نماد فعاليتهاي انتخاباتي در حال گسترش است. در مورد اين رنگ، نگاهها و باورهاي مختلفي وجود داشته و اكنون طيفها و گروههاي متعددي بنا بر خواست، باور، يا موجوديت خود در تمام جهان رنگ سبز را به عنوان نماد برگزيدهاند. برپايه دلمشغوليهاي هنريام ميدانم كه رنگها عوارضي درحال گذشتن نيستند. آنها از جنس واقعيتند تاثير ميگذارند و از وجود و عواطف انسانها متاثر ميشوند. قرنها پيش و براي هميشه تاريخ، ائمه اطهار عليهم السلام اين رنگ را انتخاب كردند. براي آن بزرگواران حتماً انتخاب رنگ سبز دلايل هستي شناسانهاي داشته و اتفاقي نبوده است. قرآن كريم لباس بهشتيان را سبز دانسته است و براساس بعضي احاديث، سبز رنگ ردايياست كه پيامبر (ص) در قيامت ميپوشد. سبز رنگ نماد اهل بيت و پرچم امام علي (ع) است و در هجمه ظلم و بي عدالتي يادآور اميد و انتظار ما براي ظهور حضرت مهدي (ع) است. ما ايرانيان نيز شادي هر شروع نيكي را باسبز نشان ميدهيم و دعا ميكنيم كه زندگي كساني كه عزيزمي داريم سبز باشد. همه دوستان ميدانند كه امروزه بخش بزرگي از مبادلات اطلاعات و اتفاقات براي كل و عموم جامعه بر عهده تلويزيون و راديو است، اما ظاهرا اكنون اين رسانهها تنها متعهد به گزينش اطلاعات به نفع خواست و مطالبات گروهها و افراد موردنظر و انتقال گاه غير امانتدارانه اطلاعات از جانب ديگر افراد فعالند. در نبود و يا حضور غير عادلانه و غير دوستانه رسانه ملي اين رنگ بهترين رسانه براي ما است تا مظلوميت خود را به گوش همگان برسانيم و البته براي ما به واسطه آن سابقه معنايي كه پيشتر گفته شد رنگ سبز به معناي متعهد بودن و باورداشتن به ارزشهاي مذهبي نيز هست. اين رنگ برگزيده شد كه با شعارهايي كه قبولشان داريم منطبق است، پيام آور شاديست. خدايا! تنها تورا ميپرستم و از تو كمك ميخواهم و با خود زمزمه ميكنم: برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش دفتريست معرفت كردگار گسترش صنعت روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله امروز خود با عنوان «استمرار عزتمندي ملت» آورده است:بعد از گذشت 20سال از عروج پيشواي فقيد انقلاب اسلامي خلف صالح امام راحل در جوار پيكر مطهر ايشان و در جمع سوگواران مراسم سالگرد عروج ملكوتي بنيانگذار انقلاب، استمرار 30ساله مسير عزتمندانه ملت ايران و انعكاس آن در دنيا را به جهانيان به تصوير كشيدند، حركتي عزتمندانه همراه با اعتماد به نفس عمومي كه با وجود فراز و نشيب بدون توقف تاكنون و با رهبري داهيانه رهبر معظم انقلاب استمرار داشته است. جمع پر شور و ميليوني دوستداران و عاشقان موحد و مومن امام در حرم مطهر از نزديك شاهد بودند كه رهبر معظم انقلاب، در واكنش به برخي تشخيصهاي غلط كه به بهانههاي مختلف در شرايط كنوني بيان ميشود موكدا بر تصور اشتباه و نابجاي خوار شدن ملت ايران، بهخاطر پايبندى به مبانى و اصول خود، در دنيا خط بطلان كشيدند. پرچمدار انقلاب اسلامي، مردم را در اين روز تاريخي كه همه به ياد امام راحل در اقصي نقاط جهان گرد هم ميآيند به دو پرچم برافراشته در دست امام رهنمون ساختند.پرچم احياء اسلام و پرچم عزت و سربلندى ايران و ايرانى كه اين دو پرچم برافراشته به دست قدرتمند امام بزرگوار موجب شد روشنفكران در دنياى اسلام با اميد تازهاى به ميدان آمدند و ياس و نااميدي و احساس شكست همه به رنگ اميد در جهان اسلام تبديل شود. رهبر معظم انقلاب در بخش ديگر سخنان خود، چهره آمريكا را با وجود همه تلاشهاي دستگاههاي تبليغاتياش چهرهاي سياه و مخدوش دانسته و اعلام كردند كه اگر رئيسجمهوري تازه آمريكا ميخواهد اين چهره را تغيير دهد، بايد روش كنوني خود را عوض كند كه با نطق و با شعار صرف حاصل نميشود. رهبر معظم انقلاب در خصوص انتخابات كه مساله حساس و مهم سرنوشتساز كشور است نيز توصيههاي مهمي داشتند. بر اساس رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب نخست ميبايست مردم ايران با توجه به حركتهاي مرموزانه دستگاههاي تبليغات غربيها در مسير بدنام كردن و مخدوش كردن چهره انتخابات در كشورمان، كه براى بدبين كردن مردم صورت ميگيرد هوشياري هميشگي خود را حفظ كنند و بدانند كه دشمنان انقلاب با انتخاب كردن مردم مخالف هستند و ميخواهند پشتوانه نظام را كه مردم و آراء مردم است، از نظام بگيرند پس با اين وجود تنها نتيجهاي كه از شرايط موجود ميتوان اتخاذ كرد، حضور حداكثري مردم در انتخابات بهعنوان يك وظيفه عقلي و شرعي است. طرفداران نامزدهاي انتخاباتي نيز بايد مراقب باشند كه علاقهمندىها و اختلافنظرهاي آنان با منش و روش رقباي انتخاباتي، به اصطحكاك و اغتشاش نينجامد. همچنين در بيستمين سالگرد عروج حضرت روحالله، نامزدهاى انتخاباتي نيز از رهبر معظم انقلاب شنيدندكه در مناظرهها و سخنرانيهاي انتخاباتي توسل به نفي ديگران روش ناپسندي براي اثبات خود است. در حاليكه كمتر از يك هفته به دهمين انتخابات رياستجمهوري باقي مانده است از هماكنون با اطمينان ميتوان گفت اين بار هم مردم اثبات خواهند كرد كه به انقلاب اسلامي و آثار ارزشمند آن پايبند هستند و وسوسه دشمنان هيچ خللي در عزم آنها براي حضور چشمگير در انتخابات و انتخاب فرد اصلح براي رياستجمهوري ايجاد نميكند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]
-
گوناگون
پربازدیدترینها