محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846056916
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا جمشيدي** شخصيت پردازي در مقامات حريري هنز شخصيت پردازي حريري ، که به آفرينش رفتارها و کنشهاي جذاب منجر شده است ، مي تواند بيانگر اين نکته باشد که وي از جايگاه شخصيت اهميت و ويژگيهاي آن و شيوه هاي پردازش شخصيت اطلاع داشته است . وي در داستانهاي خود کوشيده است تا هر سه شيوه ء شخصيت پردازي را به کار گيرد . با وجود چنين کوششي از سوي حريري ، وي به روال داستان نويسي قديم از شيوه رواتي توصيفي به نسبت ، بيشتر از دو شيوه ء ديگر استفاده کرده است . حريري در بسياري از موارد ، آن چنان در توصيف رفتارها موفق بوده است که خواننده احساس مي کند که در صحنه هاي داستان حضور دارد . براي نمونه به اين توصيف نگاه کنيد . «فضحک القاضي حتي هوت دنيته و ذوت سکينته فلما فاء إلي الوقار و عقب الاستغراب بالاستغفار قال ...» (1) (شرح مقامات حريري ، 1998م ، ج1، ص365) حريري در توصيفهاي مستقيمي که به کار گرفته ، آن چنان با دقت عمل کرده است که خواننده هرگز حضور وي را احساس نمي کند . سپردن اين توصيفها به دست يکي از اشخاص داستان ، خود نمايانگر تلاش وي در اين زمينه بوده است . وصفها بسيار طبيعي است و با ايجازي که دارد ، موجب مي شود تا خواننده احساس خستگي و بيزاري نکند . وي گر چه به برجسته کردن ويژگيهاي ظاهري شخصيتهاي فرعي توجهي ندارد با وجود اين بخوبي از اين شخصيتها در راستاي هدف مورد نظر خويش بهره مي گيرد . حريري قدرت تخيل خواننده را از نظر دور نداشته است . او بخوبي مي داند که خواننده ، قدرت تخيّل دارد و بايد به او اجازه دهد تا آن را به کار گيرد . او مي داند که قسمتي از توصيف را بايد به اشاره به خواننده منتقل کند ؛ لذا گاه به اشاره هايي ظريف ، تصوير مناسبي از شخصيتهاي داستان در برابر خواننده قرار مي دهد و جزئيات آن را به تخيل او واگذار مي کند . اگر چه حريري در پردازش شخصيتهاي فرعي از شيوه ء توضيح مستقيم بيشتر استفاده کرده به اهميت دو شيوه ديگر نيز بي توجه نبوده است . به نمونه هايي از هر سه شيوه توجه کنيد : الف »توصيف مستقمي :« فرافقت صحباً قدشقوا عصا الشقاق و ارتضعوا افاويق الوفاق حتي لاحوا کاسنان المشط في الاستواء و کالنفس الواحده في التنام الاهواء»(2)(همان ، ج1،ص158) ب:معرفي شخصيت قاضي از طريق گفت و گو هنگامي که با حاضران در مجلس مي گويد :« قد أشرب حسي و نباني حدسي ، انهما صاحبادهاء لا خصما ادعاء »(3)که اشاره به تيزوهوشي قاضي دارد يا پسر ابوزيد که در طي گفت و گو ، خود را اين چنين معرفي مي کند : «اسمي زيد ، منشئي ء فيد و وردت هده المدره أمس مع أخوالي من بني عبس »(4) (همان ، ص208) توصيف شخصيت از طريق رفتار : « فنا شدناه أن يعود و أسبيناله الوعود »(5) (همان ، ج5، ص75) که نشانه شيفتگي آنها به شخصيت ابوزيد است . حريري در پردازش شخصيتها همه تلاش خود را صرف پردازش دو شخصيت راوي ، يعني حارث بن همام و شخصيت اصلي يعني ابوزيد سروجي کرده است ؛چه اين که اين دو تن نماينده دو طبقه و گروه اجتماعي هستند . نويسنده در خلق اين دو شخصيت نگاهي دو سويه دارد . از سويي مي خواهد سير تحول و دگرگوني اين دو شخصيت و جايگاهشان را درجامعه مورد توجه قرار دهد و از سويي ديگر به ابعاد اجتماعي و فرهنگي عصر عباسي بپردازد . وي در توصيف خصوصيات دو شخصيت را وي و ابوزيد از سه شيوه ياد شده استفاده کرده است . در اين راستا سهم گفت و گو رفتار به ميزان زيادي با توصيف مستقيم برابري مي کند . حريري در توصيف مستقيم ابوزيد ، شخصيت اصلي خود چنين مي گويد : «طلع شيخ في شملتين ، محجوب المقلتين و قد اعتضد شبه المخلاه و استقاد العجوز کالسعلاه ، فوقف وقفه متهافت و حيا تحيه ء خافت و لما فرغ من دعائه ، أجال خمسه ء في و عائه ...»(6) (همان ، ج اول ، ص272) و يا از طريق گفت وگو ، ابوزيد خود را چنين معرفي مي کند : «غسان أسرتي الصميمه ء و سروج تربتي القديمه ء فالبيت مثل الشمس إش راق و منزله ء جسيمه و الربع کالفردوس مط يبه ء و منزهه ء و قيمه ء (7) (همان ، ص259) پس مي توان چنين نتيجه گرفت که اگر چه حريري در شخصيت پردازي از شيوه ء روايتي و توصيفي ، بسيار استفاده کرده است در راستاي آفرينش کنشها بيشتر اوقات ، اجازه مي دهد تا شخصيتهاي داستانش شخصاً وارد صحنه شوند و با حوادث مختلف روبه رو گردند . اين سبب شده است تا داستانهاي حريري از شکل افسانه هاي کهن و شرح دادن حوادث به وسيله راوي ، فاصله بگيرد و به داستانهاي کوتاه امروزي نزديک شود . شخصيت پردازي در مقامات حميدي قاضي حميد الدين نيز براي معرفي شخصيتهاي داستانش از هر سه شيوه ء شخصيت پردازي بهره گرفته است ؛ اما استفاده او از شيوه توصيفي بمراتب بيشتر از دو شيوه ديگر است . وظيفه توصيف شخصيتها در داستانهاي وي همچون مقامات حريري بر عهده راوي است . اگر چه حميدي با کمک گرفتن از امتياز آشکار بودن در اين شيوه مي توانست از سويي شخصيتهاي خود را بخوبي معرفي کند و از سوي ديگر از اطناب و سنگيني نثر داستان بکاهد ، علاقه نويسنده به لفظ پردازي موجب شده است تا نه تنها توصيفات او در مسير معرفي شخصيتها هدايت نشود ، بلکه بر سنگيني و اطناب نثر بيفزايد ، بدون اين که تصوير روشني از شخصيتها را به نمايش گذارد يا حتي هويت آنان را آشکار سازد . الف : شيوه مستقيم :حميدي در مقامه » في الربيع » شخصيت اصلي را چنين توصيف مي کند :« پيري بر بالاي منبر ، طيلساني بر سر ، روي چون خورشيد و موي سپيد و لهجه اي شيرين و خوش و زباني چون زبانه آتش .به دل ، چون شيران و به زبان ، چون شمشير بران . درّ مواعظ مي سفت و در اين آيت سخن مي گفت ...» (تصحيح مقامات حميدي ، ص45) راوي مقامات حميدي ، خلاف راوي مقامات حريري گاه توصيفات جسماني بسيار دقيقي را از خود ارائه مي کند ؛چنانکه در مقامه «في الغزو » ظاهر خويش را چنين وصف مي کند : «چون اين شرح و تفصيل بشنيدم و اين ترجيح و تفصيل بديدم ، عزم غزو درست کردم و از هرات قصد بست کردم . يماني بر ميان و عقيلي در زير ران ، داودي در بر و عادي بر سر و کمند تا بدار در بازو و سپر گيلي در پشت و قناتي عربي در مشت ، با آفتاب هم سنان و با باد هم عنان ....»(همان ، ص40) گفتني است که حميدي نيز در توصيف راوي خويش ، همان اشتباه حريري را مرتکب شده است ؛ زيرا راوي داستانهاي وي به راحتي زبان به تحسين خود مي گشايد ، حال اينکه چنين عملي از ديدگاه منتقدان ادبيات داستاني جز در موارد استثنايي پذيرفتني نيست ؛ براي نمونه : راوي در مقامه «في اللغز » اين چنين زبان به تعريف خود مي گشايد : «پنداري در سر ، که من صاحب ادبم و کامل صناعت عجم و عربم . مرا در هر کلامي مقالي است و در هر سخن مجالي ...»(همان ، ص53) لازم به ذکر است که حميدي ، توصيف جسماني را اغلب براي معرفي شخصيت اصلي و شخصيت راوي به کار گرفته است و در مورد شخصيتهاي فرعي ، بيشتر ، ويژگيهاي دروني و تيپي آنان را مطرح مي سازد ؛ چنانکه در مقامه « في اوصاف البلخ » شخصيتهاي فرعي را چنين معرفي مي کند : « ساداتي ديدم به اسلاف خود مقتدي و به انوار اجداد خود مهتدي ، هر يک از مراث نوبت ، صاحب نصاب و در ميدان فصاحت ، جياد و نجيب ؛ بعضي در معرض رياست و جمعي در مسند سياست . قومي از ايشان « اغنياء من التعفف » و فوجي از ايشان اسخياء بلا تکلف (همان ، ص163،164) ب: شيوه ء غير مستقيم : وي در مقامه » في صفة الشتاء » تواضع شخصيت اصلي را - با وجود دانش فراوانش - از زبان خود او چنين بيان مي کند : «اگر چه من در رتبت پايه ندارم و در اين دکان سرمايه ندارم ، اگرخواهي من اين درّ را از قالب منثور به قالب منظوم آورم و شرط تلفيق و تطبيق نگه دارم و در معني شدت اين فصل وحدت اين اصل در حسب حال به طريق ارتجال بسپرم و بپردازم » (همان ، ص192) هر چند حميدي با استفاده از گفت و گو ، برخي از ويژگيهاي دروني شخصيت اصلي را نشان داده است در بيشتر موارد به هنگام مطرح شدن پرسشي درباره ويژگيهاي شخصيت اصلي جز دانش وي ، درباره موضوع داستان ، هيچ رفتار و کلام قابل توجهي ، که معرف شخصيت او باشد ، از طريق گفت و گو به دست نمي دهد . اين در حالي است که به هنگام گفت و گوي ابوزيد ، خواننده افزون بر نام و نسب ، سن و خصوصيات خلقي و رفتاري حتي برخي از ويژگيهاي فردي را وي ، همچون :« زير چشمي نگريستن » وي به هنگام گفت و گو «نمايان شدن دندانهاي زردش » را به وقت خنديدن ، نمي تواند از نظر دور بدارد . روشن است که ارتباط خواننده با چنين شخصيت بمراتب از شخصيت در مقامات حميدي آسانتر است که خواننده حتي نامش را هم نمي داند . بنابراين در مقامات حميدي اگر چه با برخي از انديشه هاي شخصيت اصلي آشنا مي شويم ، اين شناخت ، همانند شناختي است که از نويسنده يک مقاله ادبي و يا يک سخنران در طول سخنرانيش به دست مي آوريم . البته حميدي در برخي از مقامات ، قدرت خود را در تحليل نفسانيات و افکار شخصيتها به نمايش گذارده است ؛چنانکه در مقامه «دهم » به گونه جالبي قدرت نفوذ عوام فريبان را مجسم مي سازد و در مقامه «بيست و دوم » افکار تازه به دوران رسيده ها و خود ستايان را به نيکويي تشريح مي کند (مقامه نويسي در ادبيات فارسي ، ص119) در بررسي اوليه و کلي مي توان گفت آنچه موجب تمايز شخصيت پردازي حريري از حميدي شده است و آن را بر شخصيت پردازي در مقامات حميدي برتري مي بخشد ، اين است که شخصيتهاي اصلي مقامات حريري داراي هويت مشخصي هستند و خواننده ، آنان را با اسم و خصوصيات ويژه مي شناسد ؛به گونه اي که اگر در حادثه اي نيز نامي از آنها به ميان نيايد ، شناسايي آنها با توجه به ويژگيهايشان کار مشکلي نخواهد بود ؛ زيرا دو شخصيت اصلي مقامات حريري از نخستين مقامه تا آخرين آنها ثابت است و تغييري نمي کند . بنابراين ، خواننده در مقامه هاي بعدي به کوشش دوباره براي شناسايي شخصيتها نياز ندارد ، بلکه بر شناختن از آنها افزوده مي شود و انتظار وي از شخصيتها ارائه رفتاري معقول و متناسب با شناختي است که از آنها دارد . پی نوشت ها : *استاديار دانشگاه شهيد چمران اهواز **کارشناس ارشد زبان و ادب عربي 1- ترجمه : قاضي چنان خنديد که کلاه او از سرش افتاد و سکون وي بر هم خورد ؛ چون به خود آمد ، استغفار کرد و گفت ...» 2-با دوستاني کاملاًمتحد که شير دوستي نوشيده و همچون دنده هاي شانه يکدست بودند و آرزويشان يکي بود ، همنشين شدم . 3- احساسم و گناهم مرا گفت که آن دو ، آن گونه که نشان مي دهند دشمن يکديگر نيستند ، بلکه در مسخره کردن ديگران متبحرند . 4-نامم زيد و محل تولدم فيد است . ديروز به همراه قبيله عبس به اين شهر آمدم 5-وي را سوگند داديم که باز گردد و به او وعده ء عطاي فراوان داديم . 6-پيرمردي با دو تکه لباس ژنده بر تن و چشم فرو هشته آمد در حالي که کيسه اي زير بغل داشت و پيرزني چون غول ماده را به دنبال خود مي کشاند . سپس ايستاد و آرام سلام گفت و چون از دعا باز ايستاد دست به کيسه خود چرخاند . 7- قبيله غسان ، خاندان من و سروج محل تولدم است . خانوده ام بسان خورشيد پرفروغ است و پرتعداد . منزلم همچون بهشت پاک و پرارزش است . منابع : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد باهنر کرمان دوره ي جديد ، شماره ي 21(پياپي18)بهار 86 پايگاه نور ش 30 ادامه دارد...
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]
صفحات پیشنهادی
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2)
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا جمشيدي** شخصيت پردازي در مقامات ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا جمشيدي** شخصيت پردازي در مقامات ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (1)
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (1)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (1) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا جمشيدي** چکيده مقامات حريري و حميدي ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (1)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (1) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا جمشيدي** چکيده مقامات حريري و حميدي ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (3)
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (3)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و ... و قد ذهبت فروتي لشقوتي و حصلت علي الرعده طول شتوتي » (2) (همان ، ص 253).
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (3)-عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و ... و قد ذهبت فروتي لشقوتي و حصلت علي الرعده طول شتوتي » (2) (همان ، ص 253).
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (4)
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (4) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا .... 2-انواع شخصيت بر اساس ماهيت و نقش آن ، براساس ماهيت ، اشخاص داستان در جريان ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (4) نويسندگان:دکتر حسن دادخواه* ليلا .... 2-انواع شخصيت بر اساس ماهيت و نقش آن ، براساس ماهيت ، اشخاص داستان در جريان ...
شناخت شخصیت هنگام دست دادن
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) اين سبب شده است تا داستانهاي حريري از شکل افسانه هاي کهن و شرح دادن حوادث به وسيله راوي ... اين در حالي است که به ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) اين سبب شده است تا داستانهاي حريري از شکل افسانه هاي کهن و شرح دادن حوادث به وسيله راوي ... اين در حالي است که به ...
راويولي گوشت و اسفناج
2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما. ... 2-دو قاشق غذاخوري روغن را در ماهيتابه بزرگي حرارت داده و نيمي از سير را حدود يک ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) ...
2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما. ... 2-دو قاشق غذاخوري روغن را در ماهيتابه بزرگي حرارت داده و نيمي از سير را حدود يک ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) ...
بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام و مسيحيت (2)
بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام و مسيحيت (2)-بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2).
بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام و مسيحيت (2)-بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2).
شرعي سازي سياست ؛ چارچوبي معرفتي براي تحقق ايده ي ...
1 ـ 2 ـ 2 ـ نظريه ي دين حداکثري جوهره ي «دين حداکثري »را اين تلقي عمومي شکل مي دهد که اصول و مباني ديني بر همه ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2).
1 ـ 2 ـ 2 ـ نظريه ي دين حداکثري جوهره ي «دين حداکثري »را اين تلقي عمومي شکل مي دهد که اصول و مباني ديني بر همه ... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2).
پيامك(اس ام اس) ولادت امام هادي(ع)
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (4) · عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (3) · عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) · عنصر «شخصيت »در ...
عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (4) · عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (3) · عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) · عنصر «شخصيت »در ...
شرعي سازي سياست ؛ چارچوبي معرفتي براي تحقق ايده ي ...
1ـ 1 ـ 2 ـ گفتمانها اگر گفتمان ( Discourse )را مجموعه اي از گزاره ها ، مفاهيم و مقولاتي بدانيم که در ارتباط منطقي با .... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) ...
1ـ 1 ـ 2 ـ گفتمانها اگر گفتمان ( Discourse )را مجموعه اي از گزاره ها ، مفاهيم و مقولاتي بدانيم که در ارتباط منطقي با .... عنصر «شخصيت »در مقامات حريري و حميدي (2) ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها