واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دماغ به سبک ايراني!نگاهي به فيلم «سه درجه تب»فيلم «سه درجه تب» نيز با هدف گيشه به ميدان آمده است منتهي نه در حد و اندازه اي که به کمدي هاي سخيف نزديک شود. از ابتداي فيلم که با شرط عمل زيبايي بيني و انتخاب او براي يک خانواده ثروتند آغاز مي شود و تا انتها که همه چيز به
خوبي و خوشي به سرانجام مي رسد،فصلي طولاني قرار مي گيرد که روايت پراکنده اي را در خود پنهان کرده است؛پراکندگي اين روايت ومدت زمان طولاني طي شده در آن مهمانخانه جز بي حوصلگي مخاطب نکته ديگري را در بر ندارد. انگار صاحب مهمانسرا هيچ تاثيري بر افراد حاضر در آنجا ندارد و حتي به عنوان مسئول قدرت بيرون راندن آنان را ندارد.مثلا حضور آن مرد مسن و داستان عاشقانه اش چه کمکي به داستان دارد و با وجه کميک ماجرا چه نسبتي مي تواند داشته باشد و يا حضور نامزد قبلي سهيل شگفتي چنداني به وجود نمي آورد که بيننده را حداقل به خنده وادار نمايد؛همين نکات است که ذهن را به پراکندگي موجود معطوف مي نمايد و اين که آيا کارگردان بالاخره قصد روايت داستاني را داشته يانه. کارگردان در واقع تلاش داشته تا با ايجاد موقعيت هاي متعدد و با هر ترفندي که شده – که بازي بازيگران و نمايش چهره شان شامل آن خواهد شد - بيننده را به خود جذب نمايد؛اين ايراد را مي توان به روايت از هم گسيخته فيلم نسبت داد که بيش از همه بر شکل گيري موقعيت استوار است تا روند مناسبي از آغاز و پايان را نمايان کند. فيلم که با شرط عمل زيبايي بيني و انتخاب او براي يک خانواده ثروتند آغاز مي شود و تا انتها که همه چيز به خوبي و خوشي به سرانجام مي رسد،فصلي طولاني قرار مي گيرد که روايت پراکنده اي را در خود پنهان کرده است؛پراکندگي اين روايت ومدت زمان طولاني طي شده در آن مهمانخانه جز بي حوصلگي مخاطب نکته ديگري را در بر ندارد. فيلم شکل و شمايلي فانتزي به خود گرفته است و تصاوير و چهره ها بيشتر از موارد ديگر در صدد هستند تا بيننده را در کنار ماجراي فيلم نگاه دارند.اگر قرار بر اين است که داستان حداقل وجه گيشه را پر کند،بايد نگاه جديدي به ماجراي رخ داده داشته باشيم تا از منظري براي بيننده جذاب جلوه نمايد؛دختري براي از دواج با يک پسر ثروتمند بيني خود را به دست عمل جراحي مي سپارد به اين دليل که خواسته مادر پسر اين بوده است. زماني که همه چيز بر وفق مراد است و دختر انتخاب مي شود شناسنامه دختر توسط خودش از ميان مي رود و حالا نام عبدالکريم سوزني در شناسنامه جديد حک مي شود که حامل ماجراهاي بعدي است اما اين ماجراهاي بعدي فقط با حضور علي صادقي و فصل طولاني جاده و
حضور در يک عروسي در بين راه ادامه مي يابد که در امتداد روند اصلي داستان نيست. بايد بدانيم که هدف داستان نشان دادن وجوه کمدي و سرگرمي است يا به تصوير کشيدن معضلات اجتماعي براي قبول ازدواج که جراحي زيبايي بيني نيز از آن است. فيلم تکليف خود را با خود و تماشاگر نمي داند؛موضوعي که مي توانست با يک نگاه دقيق و حتي در قالب کمدي با جزييات مناسب تري تصوير شود،به شکل آشفته اي تبديل شده است که شايد حتي جوابگوي مخاطب عام نيز نباشد. حتي اگر اثري براي سرگرمي و به صرف نمايش براي مخاطبان اکران شود بايد نکته قابل قبولي را در آن بيابيم. چينش تصاوير در در کنار يکديگر به منظر رساندن پيام يا مفهومي نيست بلکه هدف نهايي ديدن بازيگران است؛انگار کارگردان و گروهش بايد با سرعت هر چه بيشتر و طي مدت زمان تعيين شده اي فيلمبرداري را به پايان مي رساندند و کيفيت معنايي فيلم نيز نزد آن ها چندان اهميتي نداشته است. موضوع فيلم به نوعي تکراري است و نمي تواند براي مخاطب امروز جذابيت فوق العاده اي داشته باشد مگر آن که نگاهي نو بدون تاکيد به گيشه در آن مستتر بوده باشد. با اين وصف شايد نويسنده يا کارگردان از ايرادهاي بي دليل منتقدين بر چنين فيلم هايي بگويند و نکات نوشته شده
توسط آنان را اشکال گرفتن بي سبب مي دانند چرا که از نظر برخي از فيلمسازان عزيز،فيلم ديدن در هر شرايطي جزء لازم زندگي است حتي اگر آن فيلم فاقد معنا و مفهوم خاصي باشد؛از اين رو تمام نقدهاي نوشته شده را نوعي روشنفکري مي پندارند. با اين همه هر فيلمي بايد داراي روايتي منسجم باشد به ويژه فيلم هاي کمدي که چندي است در نظر عموم شکلي ساده و معمولي يافته اند. به هر حال فيلم از حضور بازيگراني بهره برده است که سابقه ايفاي نقش در حوزه طنز و کمدي دارند و البته در اين فيلم باز هم به تکرار رسيده اند مثل علي صادقي که رفتارهايش شبيه گذشته است و حتي رضا عطاران که تصور مي شد مسير رو به رشدي را در ادامه کار بازيگري اش طي نمايد. الهام حميدي در نقش الهام سعي داشته تا از نقش هاي قبلي اش فاصله بگيرد و به وجوه ديگري از توانايي هايش برسد ولي باز هم بازي اش آنچنان طبيعي نيست تحت تاثير فضايي که موقعيتي است تا روايتي. لااقل بازيگران مي توانستند نمايش تازه اي از بازي ها در اين فيلم داشته باشند تا اتفاقات تا اين اندازه پراکنده و بي دليل ارائه نشوند. به نظر مي رسد تا زماني که فيلمسازان به هر قيمتي به گيشه و درآمد حاصل ازآن بيانديشند،وضعيت به همين منوال خواهد بود تا جايي که زماني مخاطب نيز از تماشاي چنين فيلم هايي دلزده خواهد شد و حتي براي سرگرمي هم که شده پا به سالن سينما نمي گذارد.سينما و تلويزيون تبيان سينماي ايران/ فاطمه فريدن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]