واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خالق «خانه سبز» به «سرزمين سبز» رفت! اولين بار سال 61 در سريال هاي او بود که با چهره بازيگراني چون مرحوم رضا ژيان، اکبر عبدي، حسين پناهي، حميد جبلي، آتيلا پسياني، فردوس کاوياني، محمود جعفري و ... آشنا شدم. در سريال هاي "محله بروبيا" و "محله بهداشت"، کساني که به نوعي همسن سال من هستند به ياد دارند که چه تاثيري شگرفي روي مخاطبان کودک و نوجوان داشت. البته تنها اين دو قشر طرفدار اين سريال ها نبودند بلکه بزرگترها هم آن را دنبال مي کردند.اين دو سريال به نوعي سکوي پرتاپ بازيگري بازيگراني شد که نام بردم ! چرا که بعد از آن بود که توانستند به آثار بزرگتري راه پيدا کنند. آنان بدون شک وامدار عوامل اين سريال ها هستند.اين دو اثر به نويسندگي "بيژن بيرنگ" و به کارگرداني "داريوش مودبيان" توسط "مسعود رسام" در مقام تهيه کننده توليد شد. او سال 67-68 يک بار ديگر سريالي ديگر را روانه تلويزيون کرد با عنوان " چاق و لاغر" که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. مسعود رسام و بيژن بيرنگ يک زوج هنري بودند که نبض شبکه دوم سيما در آن سال ها در دستان آنان بود. ساخت سريال هاي پرمخاطب در دستور کار اين دو بود. غير از اين سريال هايي که ياد شد، رسام سريال هاي "در خانه" ، "هاچين و واچين"، "دنياي شيرين دريا"، "قطار ابدي" ، "دلبندم" ، "سيب خنده" و ... ساخت که همه اين آثار با اقبال مخاطبان رو به رو شد.اما يکي از اتفاقات خوب تلويزيون در سال هاي آغازين دهه 70 ساخت سريالي با عنوان "همسران" بود که يک اتفاق خوب در تلويزيون محسوب مي شد. انگار مديران تلويزيون تازه دريافته بودند که مي شود يک سريال پر بيننده را در يک آپارتمان ساخت! کاري که مسعود رسام با کارگرداني خوب خود انجام داد. همسران حکايت دو زوج جوان و ميان سال بود که رويدادهاي روزمره شان همراه با فراز و فرودهاي ساده و تاثيرگذار به نمايش در مي آمد.همين حال و هوا چند سال بعد باز هم رخ داد و رسام اين بار سريال "خانه سبز" را ساخت. زنده ياد "خسرو شکيبايي" در اوج کارهاي سينمايي بود که با اين مجموعه در تلويزيون ظاهر شد. باز هم فضاي قصه در يک آپارتمان مي گذشت اما موضوع هاي اجتماعي قصه سريال خيلي جذاب و قابل لمس بود و مانند همسران تاثيرات خوبي روي مخاطب مي گذاشت. به گونه اي که شايد خيلي از خانواده ها تحت تاثير فضاي بي آلايش آدم هاي اين مجموعه ها، زندگي شان از فروپاشي رهايي يافته باشد. چرا که همسران و خانه سبز مخاطب را به سوي تشنج و ايجاد فاصله رهنمون نمي کرد (کاري که بخش اعظم سريال هاي امروزي مي کند!) و هميشه باعث مودت و دوستي مي شد.همسران و خانه سبز را بايد از شريف ترين سريال هاي ساخته شده پس از پيروزي انقلاب اسلامي در تلويزيون قلمداد کرد!"سرزمين سبز" ادامه اي بر خانه سبز بود اما تلويزيون با نامهرباني دل رسام را شکست و اين سريال پس از چند سال تاخير با جرح و تعديل پخش شد! گويا به قصه هاي سريال انگ سياسي بودن زدند و اين اتفاق براي مسعود رسام خيلي تلخ بود. کاري که يک بار ديگر هنگام پخش سريال "بزرگ مرد کوچک" اتفاق افتاد و باز هم او را رنجاند. طوري که رسام خود از اين اتفاق به عنوان "سانسور غير هوشمندانه" ياد کرد.رسام کارگردان تلويزيون بود و بهترين آثار خود را در تلويزيون ساخت اما در سينما هم دو فيلم در پرونده کاري خود دارد. "علي و غول جنگل" که فيلمي براي کودک و نوجوان بود و "سيندرلا" که حکايت تنهايي دختري (زنده ياد پوپک گلدره) است که در شهري بزرگ به دنبال آرزوهاي خود است.رسام با همين دو فيلم ثابت کرد که مي تواند در سينما هم موفق باشد اما گويا تلويزيون و مخاطبان آن را بيشتر دوست داشت و ترجيح داد در اين فضا با مردم حرف بزند.يکي از ويژگي هاي آثار مسعود رسام چه در مقام تهيه کننده و چه کارگردان، نگاه ساده به زندگي آدم هاي پايين يا متوسط جامعه بود. نگاه انساني به مشکلات شخصيت ها که همراه با راهکار هم بوده است. در سريال هاي همسران، خانه سبز و سرزمين سبز و يا آثاري که براي مخاطب کودک و نوجوان ساخته بود، چنان کارشناسانه بود که مي شد از موضوع هاي طرح شده آن بهره برداري کرد.آخرين سريالي که او کارگرداني کرد سريال "غير محرمانه" بود که سال گذشته از شبکه تهران پخش شد.مسعود رسام که بود؟مسعود رسام متولد 1336 تهران، فارغ التحصيل کارگرداني از مدرسه عالي تلويزيون و سينما (دانشکده صدا و سيما) بود. وي فعاليت هنري را سال 1358 در تلويزيون با تهيه کنندگي و کارگرداني فيلم هاي کوتاه، تئاتر و سريال آغاز کرد.زنده ياد رسام کارگرداني، تهيه کنندگي و نويسندگي فيلم ها و سريال هايي نظير غير محرمانه، مادر، بزرگ مرد کوچک، سريال مرواريد سرخ، دريايي ها، سيندرلا، تولدي ديگر، دنياي شيرين دريا، نوعي ديگر، سرزمين سبز، قطار ابدي، دلبندم، سيب خنده، همسران، علي و غول جنگل، چاق و لاغر، دو مرغابي در مه، ماموريت، منبع موثق، در خانه، هاچين و واچين، از نو بسازيم، محله بهداشت، محله برو بيا، برده رقصان، کيف، شازده کوچولو و ... را در پرونده کاري خود دارد.مسعود رسام نزديک به دو سال بود که با بيماري سرطان خون مبارزه مي کرد و عاقبت روز يکشنبه دهم آبان ماه در بيمارستان لاله جان به جان آفرين تسليم کرد.بيژن بيرنگ: شريکم مسعود راه آساني را طي نکرد!"بيژن بيرنگ" دوست و همکار قديمي رسام محسوب مي شود. بيژن بيرنگ که از سال 1360 تا 1380 با شادروان مسعود رسام همکاري کرده است، در مراسم تشييع جنازه دوست و همکارش گفت: قرار نبود که او برود و من بمانم. نمي دانم چگونه صحبت کنم. من به او يک جوري سنجاق بوده ام. مردم وقتي مرا مي بينند مي گويند رسام و زماني که او را مي ديدند مي گفتند بيرنگ.او به «خانه ي سبز» اشاره مي کند و مي گويد: يک جايي در «خانه ي سبز» خسرو شکيبايي مي گفت «مرگ بالاخره سراغ تک تک اعضاي خانه ي سبز مي آيد»؛ خسرو رفت و امروز سازنده ي اين سريال هم مي رود.او که از دهه ي 60 با شادروان رسام همکار بود، ادامه مي دهد: در جايي زندگي مي کنيم که متاسفانه عمر هنرمندان آن قدر که بايد باشد، طولاني نيست؛ علت آن حساسيت ها و دردهايي است که در طول زندگي خود تحمل مي کنند، هنرمندان حساس تر هستند و به همين علت غم ها و دردها را بيشتر مي فهمند.بيرنگ که با بغضي در گلو صحبت مي کند، با اشاره به همکاري خود با شادروان مسعود رسام، مي گويد: دوستم مسعود، همکارم مسعود، شريکم مسعود راه آساني را طي نکرد. شايد در حال حاضر افرادي به راحتي در صدا و سيما و سينما حضور دارند و کار مي کنند. آنان به راحتي از مسيرهايي که براي بازکردن آن زحمت کشيده شده است، استفاده و فعاليت مي کنند.سال هاي سختي بود. او جوان 21 و 22 ساله اي بود که من او را در راهروهاي شبکه ي يک پيدا کردم يا او مرا پيدا کرد. ما با هم شروع به کار کرديم. بايد از نو تلويزيون را کشف مي کرديم. آن هايي که در اين سال ها کار کرده اند، معناي حرف من را مي فهمند.از او در جشنواره ي فيلم شهر به عنوان کسي که 30 سال در تلويزيون به فرهنگ مملکت خدمت کرد، تقدير شد و شهردار تهران به شادروان مسعود رسام به نوعي کليد شهر را داد. اين کار به معناي آن است که او به همه ي شهر و تمام مملکت ايران تعلق دارد.بيرنگ در ادامه از سابقه ي کاري زنده ياد مسعود رسام مي گويد: افراد مختلف زماني که او را مي ديدند، مي گفتند که با کارهاي او بزرگ شده ايم. اين حرف جاي تعجب ندارد چون چندين نسل با برنامه هاي رسام رشد کرده اند. افرادي که در زمان پخش برنامه «محله برو بيا» 10 ساله بودند امروز 40 ساله هستند. دوره به دوره با او بزرگ شده اند و با او خاطره دارند.بيرنگ مي افزايد: مفهوم رنگ سبز را شايد رسام معرفي کرده است. «سبز سبزم ريشه دارم در زمستان هم بهارم» (آغاز تيتراژ پاياني سريال «خانه ي سبز»). او هميشه سبز بود و سبز خواهد بود و در سرزميني که سبزتر از جايي است که ما در آن زندگي مي کنيم، منتظر است. او را در اين جمع مي بينم و حضورش را احساس مي کنم. مي گويم: خوش آمدي! خوش آمدي! خوش آمدي!پيکر مسعود رسام در ميان بهت خانواده و ناله هاي "فريبا نادري" - همسرش - و اندوه دوستداران هنر و دوستان و همکاران در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام گرفت. بدون شک بخشي از آثار او از ذهن مخاطبان ايراني نخواهد رفت. خدايش بيامرزد و يادش گرامي...منبع:جوانان امروز، شماره 2096
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]