واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بزرگ سرزمين قصههانگاهي به تازهترين رمان محمدرضا بايرامي «گرگ ها از برف نمي ترسند»
محمدرضا بايرامي كه بهتازگي رمان «گرگها از برف نميترسند» از او منتشر شده، نويسنده نامآشنايي براي خوانندگان ادبيات داستاني معاصر ايران است كه تا به حال در حوزههاي گوناگون داستاني فعاليت كرده است.يكي ديگر از كتاب هاي جديد اين نويسنده اخيراً به بازار كتاب ايران راه يافته كه به نوعي در ادامه كارهاي قبلي اين نويسنده قرار مي گيرد؛ اين كتاب با عنوان «گرگها از برف نميترسند» براي گروه سني نوجوانان است كه توسط «كتابهاي بنفشه» (واحد كودكان و نوجوانان موسسه انتشارات قدياني) منشر شده و در آن باز هم دغدغه هاي اين نويسنده در بخش ادبيات بومي مرد توجه قرار گرفته است؛ حوزهاي كه بايرامي از سالها پيش به آن عشق ورزيده و آثار شاخص و قابل توجهي در آن خلق كرده است. البته بسياري از نوجوانان ديروزي و جوانان امروزي، محمدرضا بايرامي را با مجموعه قصههاي بومي اين نويسنده ميشناسند كه شاخصترين آنها، قصههاي سبلان است. چند سال پيش كتاب اول اين مجموعه با عنوان « كوه مرا صدا زد» چنان خوش درخشيد كه توانست علاوه بر جوايز داخلي مانند كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مجله سوره نوجوان و...جايزه «خرس طلايي» برن و جايزه كتاب سال «سوييس» (جايزه كبراي آبي) را هم بهدست آورد. كتابهاي ياد شده، در آن زمان در انتشارات حوزه هنري چاپ و منتشر ميشد كه به دليل نبود سياست كاري منظم (در بخش چاپ و نشر و به ويژه حمايت از آثار موفق در بين مخاطبان و جشنوارههاي ادبي داخلي و خارجي) بازتاب چنداني در ادامه انتشار اين آثار نداشت. بنابر اين طبيعي بود كه تداوم آن سير منظم نويسندگي بايرامي (براي نوجوانان و در حوزه ادبيات بومي) دچار دستخوش و دگرگوني شود. در سالهاي بعد، بايرامي، در عرصههاي ديگر نويسندگي هم فعال شد كه ثمره آن خلق آثار متعددي در حوزه هاي ادبيات داستاني بزرگسال و زندگينامه داستاني بوده است. با اين حال انتشار رمان گرگ ها از برف نميترسند، به نوعي بازگشت بايرامي به دوران طلايي نويسندگياش محسوب ميشود كه در آن بيشترين دستاوردهاي ادبياش را به دست آورده است. موضوع كتاب جديد بايرامي درباره واقعه زلزله چند سال پيش در روستاهاي استان اردبيل است؛ فاجعهاي طبيعي كه در روزهاي سرد و برفي فصل زمستان روي داد و باعث مرگ، مجروحيت و بيخانماني بسياري از اهالي اين روستاها شد. بايرامي، براي پس زمينه داستان خود اين موضوع را انتخاب كرده و دو شخصيت داستاني نوجوان (يوسف و فتاح) را به عنوان شخصيتهاي محوري داستان وارد ماجراهاي قصه كرده است. كتاب در 18 فصل تنظيم شده كه به غير از 3 فصل مرتبط با موضوع قصه كه در فضاهاي شهري و جادهاي روايت ميشود، محل وقوع بقيه فصلها در يك روستاي كوچك 5 خانواري (ايرات دره سي) است؛ جايي كه نويسنده در توصيف آن آورده است: انگار در ته كاسهاي اسير شده بود و چشماندازي نداشت، مگر رو به قله و كمي هم رو به دشت؛ يعني در بالاسرش ميتوانست كوههاي سخت وسنگي و برف پوش سبلان را ببيند و در زير پايش- از شكاف دره- دشت را كه دور بود و ايران دره سي سهمي از آن نداشت. تمركز اصلي داستان روي استقامت دو نوجوان روستايي براي زنده ماندن در برابر پيامدهاي ناگوار بعد از وقوع زلزله مانند شدت سرما (همراه با بارش شديد برف) و حمله گرگهاي گرسنه است كه جان آن ها و اجساد كشته شدگان را تهديد ميكند. با توجه به حجم بالاي كتاب (280 صفحه)، نويسنده توانسته با پرداختن به جزئيات ماجراها، تصوير واضحي از مكانهاي قصه ارائه دهد. همچنين شخصيتهاي داستاني در اين كتاب به شكل ملموس به مخاطبان معرفي شدهاند. فتاح، از شخصيتهاي متحول شده در قصه است كه در پايان داستان هنوز به تعادل واقعي دست نيافته است. او بر اثر از دست دادن تقريبا تمام اعضاي خانوادهاش (پدر، مادر و خواهرش) دچار شوك ميشود به طوري كه در پايان داستان، تا حدودي از اين حالت خارج ميشود. نوع روايت داستان به گونهاي است كه در فصل 13، گره هاي داستاني يكي پس از ديگري گشوده ميشوند؛ نيروهاي امداد رساني و همزمان با آنها، بستگان يكي از نوجوانان قصه (يوسف) وارد روستا ميشود و عملا كشمكش لازم براي ادامه قصه از بين ميرود. با اين حال نويسنده داستان را پيگيري ميكند. البته موضوع خارج شدن تدريجي شخصيت فتاح از شوك وارده و به آرامش رسيدن او و دوستش (يوسف) كه تنها بازماندگان نوجوان روستاي محل زندگيشان محسوب ميشوند، در فصلهاي بعدي به عنوان محور ماجراها انتخاب ميشود. در مجموع، رمان «گرگها از برف ميترسند»، اداي دين نويسنده به شخصيتها و فضاهاي بومي اكثر قصههايش است؛ آدمها و مكانهايي كه بيشتر آنها براي خوانندگان آثار داستاني محمدرضا بايرامي آشنا هستند و اين بار، بازماندگان ساكنان اين فضاها براي تداوم زندگي با يكي ديگر از بلاياي طبيعي (زلزله) و پيامدهاي آن مبارزه ميكنندعلي الله سليمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]