خداحافظي با خالق سريال‌هاي دوست‌داشتني

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

جام جم آنلاين: باز بايد بروم سراغ دفتر تلفنم و يك اسم و شماره ديگر را از تويش خط بزنم. هيچ كس از نوشتن سوگنامه و مرثيه سرايي خوشش نمي‌آيد. ولي انگار از نوشتن‌هاي اين جوري براي ما جماعت روزنامه‌نگار گريزي نيست. چرا اين جور خبرها زودتر از بقيه به ما مي‌رسد؟ «مسعود رسام رفت....» پيامكي را كه مي‌آيد، جدي نمي‌گيرم. تماس مي‌گيرم با بيژن بيرنگ كه انگار اسمشان در هر كاري به هم گره خورده. جوري احوالپرسي مي‌كنم كه انگار هيچ خبري نيست. دعا مي‌كنم اين پيامك هم در حد شوخي‌هاي بي‌مزه‌اي كه يك مدت عجيب مد شده بود، باقي بماند. اما صداي بغض‌آلودش يعني اين كه بايد تسليت بگويم. بيرنگ مي‌گويد 6 -5 سالي بود كه سرطان خون داشت. گفتگوي يك سال پيشمان به بهانه پخش سريال «غيرمحرمانه»اش را مرور مي‌كنم. جايي اشاره كرده كه براي مداوا رفته بوده آلمان. ولي من دنبالش را نگرفته‌ام كه براي مداواي چي؟ بيرنگ مي‌گويد: «توي اين يك ماه اخير بيماري‌اش عود كرد و چند بار آمد بيمارستان تا اين كه امروز...» رسام از سال 59 كارش را در صداوسيما شروع كرد. از سال 65 هم فعاليتش را به طور مشترك با بيژن بيرنگ ادامه داد كه نتايج خيلي خوبي هم داشت؛ «محله بهداشت»، «محله برو بيا‌»، «در خانه‌»، «هاچين و واچين‌»، «چاق و لاغر‌»، «اين خانه دور است‌» و كلي كار ريز و درشت ديگر كه هيچ كدامشان را نمي‌شود از ليست برنامه‌ها و سريال‌هاي نوستالژيك و دوست‌داشتني كودكيمان حذف كرد. حاصل اين سريال‌ها حدودا 20 سال همكاري آنهاست، آن هم در شرايطي كه تقريبا مي‌شود گفت كار گروهي در كشور ما به هيچ عنوان اينقدر مثبت جواب نداده. اوج همكاري آنها سريال‌هاي «همسران» و «خانه سبز» بود كه با آنها سريال‌هاي آپارتماني را در تلويزيون پايه‌گذاري كردند. اما آخرين كارشان يعني «سرزمين سبز» در حين ساخت ناكام ماند و مقدمه‌اي شد بر پايان همكاري آنها. چند قسمتي هم كه ساخته شد، تا اين اواخر رنگ آنتن را به خود نديد. پايان همكاري اين دونفر براي مخاطبان تلويزيون هم نويد خوبي نداشت. چون گرچه آنها - هركدام دوباره و اين بار جداگانه - برگشتند و دوره جديدي را شروع كردند، اما نتوانستند دوران خوش گذشته را تكرار كنند. «قطار ابدي»، «مرواريد سرخ‌» و «غيرمحرمانه» آخرين كارهاي رسام در مقام كارگردان بود كه به اندازه كارهاي قبلي او با استقبال روبه‌رو نشد. به گفته بيرنگ، او اين اواخر مشغول نوشتن يك سريال تاريخي بوده براي شبكه سه. او ادامه مي‌دهد: «رفيق بوديم ديگه. غير اين چي مي‌تونم بگم؟» و ديگر بغض امانش نمي‌دهد. باز بايد بروم سراغ دفتر تلفنم و يك اسم و شماره ديگر را از تويش خط بزنم. ولي با خودم فكر مي‌كنم يك هنرمند براي زنده ماندنش چند تا كار به يادماندني مي‌خواهد؟ /1001/

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]