تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806755611




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

که آتشی که نمیرد...


واضح آرشیو وب فارسی:الف: که آتشی که نمیرد...
معصومه توکلی، 19 فروردین 94

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۵۶
جوانینویسنده: جوزف کنرادمترجم: لیلا حسین نژادناشر: روزگار نو، چاپ اول، ۱۳۹۲۸۰ صفحه، ۴۵۰۰ توماناین کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.***** اگر «دریا» کهن الگوی زندگی باشد -که هست- ، آنگاه تصویر کشتی سالخورده-ای که چندهزار کیلومتر در این پهنه ی بی انتها می راند تا باری را به مقصد برساند (که ازقضا سوزاندنی است و گرمی آفریدنی)، یادآور کدام دوره از دوره های حیات آدمی می تواند بود؟جوزف کنراد در کتاب «جوانی» این تصویر خیال انگیز و چه‌بسا هولناک را مایه ی اصلی خلق اثری قرار داده که در عین ایجاز و اختصار، همه ی عناصر یک داستان کامل را در بردارد: چند دوست که همگی در سال های میانی عمر خود هستند، در یک شب نشینی دل به خاطره ای می سپارند که یکی شان از اوّلین سفرش، مهم ترین سفرش، سفر «جوانی»اش در آستین دارد. سفر با همان کشتی سالخورده، با انبوه زغال‌سنگی که در دلش انبار کرده اند، به‌سوی شرق، شرق افسانه ای. و اینجاست که سالخوردگی و سنگینی کشتی در تضاد با اصلی ترین ویژگی های جوانی، محملی می شود برای روایت سبکی، سبک‌باری و نیرومندی که آدمی در جوانی در خود حس می کند. مصائبی که بر «جودا» -کشتی سالخورده با آن شعار غریب که بر بدنه اش حک کرده اند: یا انجام بده یا بمیر!- می رود، همه هم چون بهانه هایی برای بیرون کشیدن عصاره ی هستی از راوی سفر ظهور می کنند. هر بار «یا انجام بده یا بمیر» جوانی راوی را به مبارزه می-طلبد. جوانی ای که هر بار زنده از مصاف بیرون می آید تا آن روز که زندگی را -که با چنگ و دندان از لای انگشت های مرگ بیرون کشیده- روی شانه های خسته ی مغرورش به ساحل غربی سرزمین شرقی می رساند:«... نیازی نیست به شما بگویم که پرسه زدن به این طرف و آن طرف در یک قایق روباز و بی‌سرپناه یعنی چه. روزها و شب های آرام را به یاد می آورم که پارو می زدیم و به نظر می رسید که قایق هنوز ایستاده باشد، گویی در میان دایره ی خط افق دریا افسون شده بود. گرما را به خاطر می آورم، سیل باد و بارانی که برای زندگی باارزش در برابرش مقاومت می کردیم (امّا خمره هایمان را پر می-کرد.) شانزده ساعت پاروزنی بی وقفه با دهانی خشک هم چون خاکستر را روی دریای شکافته برای حفظ اوّلین فرماندهی ام به یاد می آورم. تا آن موقع نمی-دانستم که چه انسان خوب و قابلی هستم. صورت های گودرفته و چروکیده را به یاد می آورم، قیافه های افسرده و محزون دو مرد قایقم را، و جوانی ام را به یاد می‌آورم و احساسی را که دیگر هرگز باز نخواهد گشت، این احساس که من می توانم برای همیشه دوام بیاورم، بیش تر از دریا، زمین و همه ی انسان ها زنده بمانم. احساس فریبنده ای که ما را به شادی، به خطر، به عشق، به تلاش بیهوده، به مرگ، فرامی‌خواند. محکومیت فاتحانه ی قدرت، گرمای زندگی در مشتی از گردوغبار، گرمی و محبّت قلب که با گذشت هر سال تیره تر، سردتر، کم تر می شود و به پایان می رسد -خیلی زود، خیلی زود- قبل از خود زندگی.»«جوانی» تصویر تمام‌عیاری از جوانی انسان است. همان جنون و شورمندی، همان اشتیاق خطر کردن، همان هیچ انگاشتن موانع عظیم که در هر جوانی، معرّف جوانی اوست، در این تابلوی مختصر با رنگ های نیلی و لاجوردی و زرّین نقّاشی شده و از لابه لای خطوط دریا و آفتاب و باد و آتش ما را به تماشای خود می خوانند.برگردان فارسی این اثر امّا کاستی هایی دارد. فقدان ویرایشی درخور متن فاخر اصلی خواننده را می آزارد. حیف داستان به این خوبی نیست که به ویراستگی‌اش بی اعتنایی شود؟







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن