محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842161004
نقشهای «مائوزر» در کابوسها سراغمان آمدند/ عصیانگری بهنام مولر!
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نشست تئاتر «مائوزر» در مهر-۳
نقشهای «مائوزر» در کابوسها سراغمان آمدند/ عصیانگری بهنام مولر!
شناسهٔ خبر: 2524873 جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۸
هنر > تئاتر
گروه بازیگران جوان نمایش «مائوزر» از سختی و کابوسهای ایجاد شده در رسیدن به نقشهای خود گفتند و کارگردان این اثر نیز هاینر مولر را داوینچی تئاتر دانست زیرا به شناخت آناتومی جامعه پرداخته است. خبرگزاری مهر- گروه هنر: در روزهای پایانی سال ۹۳ میزبان ناصر حسینی مهر و چهار نفر از بازیگران نمایش «مائوزر» اثر هاینر مولر در خبرگزاری مهر بودیم تا درباره مسایل مختلفی از جمله استعدادهای جوان در تئاتر ایران، سودای شهرت و ثروت که باعث می شود جوانان راه تجربه اندوزی را به درستی طی نکنند، صحبت کنیم.مصطفی مقیمی در نقش B، بابک قهرمانی در نقش A، آرش منتظری در نقش C و نیره سادات میرزایی در نقش دهقان باردار همراه با ناصر حسینی مهر مهمان ما بودند که در بخش نخست این میزگرد بحثمان به رفتارهای مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور با مقوله هنر و به ویژه تئاتر رسید و در ادامه این بحث درباره اینکه آیا بازیگران جوان تئاتر هم صبر و حوصله کافی برای طی کردن مرحله به مرحله آموزش را دارند یا خیر، صحبت کردیم.گروه نمایشی «مائوزر» در بخش پایانی نشست خود در خبرگزاری مهر، درباره نوع مواجهه بازیگر با نقشآفرینی آثاری همچون آثار هاینر مولر، چالشهایی که برای بازیگر در این روند ایجاد میشوند، استفاده کارگردان نمایش «مائوزر» از فاصلهگذاری برشت در بازیها، نوع نگاه و تحلیل هاینر مولر از جامعه و پیرامون خود صحبت کردند که در ذیل مشروح این صحبتها آمده است.* در نمایش «مائوزر» بازیگران جوانی حضور داشتند که کمتر در عرصه حرفهای تئاتر دیده شدهاند که البته این کمتر دیده شدن به معنی کیفیت پایین کارشان نیست و اتفاقا در نمایش «مائوزر» ثابت کردند که کارشان قابل توجه است. امروز در تئاتر ما شیوهای نادرست در بین برخی بازیگران رایج شده و آن روی صحنه راحت بودن و رفتار عادی خود را انجام دادن است و کمتر شاهد این هستیم که در صحنههای تئاتر بازیگر از بدن و بیان خود به درستی استفاده کند. در نمایش «مائوزر» بازیگران جوان به خوبی به موقعیت مورد نظر هدایت شدند و بازیگران هم به خوبی انرژی مدنظر را روی صحنه ایجاد کردند. البته گاهی این انرژی گذاشتن باعث میشد که برخی دیالوگها تحت فشار اجرای فیزیکی نقش، روی صحنه خرج شوند. در این نمایش نقشآفرینی بازیگران و انرژی آنها مخاطب را تحت فشار قرار میداد که شاید برخی از مخاطبان دلیل آن را نمیدانستند. این شکل از بازی چگونه تمرین شد و چه پروسهای را طی کرد؟ چون در آثار نویسندگان یا کارگردانهایی نظیر هاینر مولر علاوه بر مخاطب، بازیگر نیز در پروسه رسیدن به نقش به چالش با خود کشیده میشود. در دنیا هم بازیگرانی وجود داشته یا دارند که بر اثر ایفای نقشها یا بازیهایی از این دست، دیگر به مانند قبل خود نبوده یا نیستند.
بابک قهرمانی: ما ۶ ماه با این نمایشنامه زندگی کردیم. از روزهای اول که با روخوانی نمایشنامه آغاز شد، نمایشنامه ای که خیلی عجیب به نظر میآمد و به قول آقای حسینیمهر شبیه یک منظومه بود که فقط روایت میشود. ما برای بیرون کشیدن آن همه تصویر از دل متن باید با زبان و ساختار نمایشنامه و جهانبینی نویسنده آشنا می شدیم، دوران مدنظر متن و اتفاقات مربوط به آن را تحقیق و در اتودها و تمرینها، با نقشها زندگی می کردیم.
شاید باورتان نشود ولی شبهای زیادی دچار کابوس میشدم و مردهها تا بیداری مرا دنبال میکردند یعنی گاهی اوقات حتی در بیداری هم آنها را میدیدم. شبهای زیادی از خوابیدن هراس داشتم.به هر حال مسیری که با «مائوزر» رفتم و تجربه کردم برایم هم شگفت بود و هم شیرین. زندگی کردن در آن فضا سخت بود و راهی نبود غیر از اینکه واقعا در دل آن کاراکترها و آن فضا زندگی کنیم تا روی صحنه بتوانیم به درستی و راحتی به ایفای نقش بپردازیم.
* این جنس بازی و رسیدن به نقش واقعا ذهن بازیگر را به هم میریزد و هستند بازیگران تئاتری در ایران که برای تجربه کردن اینگونه بازیها تجربههای سختی داشتند.
ناصر حسینیمهر: البته ما به دلیل اینکه با سبک و سیاق برشت کار میکردیم ترمزهای زیادی برای کنترل ذهن و احساس بازیگران ایجاد می شد. یعنی فاصله گذاری را سراسر در تمرینها و اجرا داشتیم زیرا نمیخواستیم بچهها دچار استغراق شوند و اجرا شکل ناتورالیستی به خود بگیرد، چنان که هر شب بعد از هر اجرایی که لغزش ها را گوشزد میکردم همواره به بازیگران میگفتم شما باید خودتان باشید، غرق در نقش نشوید، شما بازیگران رابطی هستید که نقش را به تماشاگر ارائه می دهید.مصطفی مقیمی: به همین دلیل فکر میکنم کاراکترهای اصلی نمایشنامههای هاینر مولر کاراکترهایی هستند که نگاهی انتقادی به تاریخ، مسائل روز و جامعه خود دارند که این نگاه انتقادی باید با تعقل و همینطور چاشنی عصیان همراه باشد. این عصیان به شکلهای مختلف میتواند در بازی نمود پیدا کند که در آثار هاینر مولر تا حدی اغراق شده است، یعنی با محتوای اثر همخوانی بیشتری دارد و به درک مخاطب کمک میکند. چون متنهای او کاملا پیچیده هستند، وقتی نمایشنامه های مولر را میخوانید در نظر اول مثل سطح آب راکدی هستند اما وقتی به درون آن شیرجه میزنید تازه متوجه میشوید که چه عمق زیادی دارند. بی دلیل نیست برخی ها اعتقاد دارند که متنهای هاینر مولر مناسب اجرای صحنهای نیست و تنها برای نمایشنامه خوانی مناسب است، چون آنها هنوز به این اقیانوس شیرجه نزده اند.در روزهای نخست برای خود ما بازیگران هم نمایشنامه «مائوزر» مبهم و سخت بود زیرا نیازمند آشنایی بیشتر با دیدگاه هاینر مولر، آثارش و درونمایه نمایشنامه بودیم که با ۶ ماه تمرینهای سخت و البته لذتبخش و به خصوص هدایت آقای حسینیمهر به نتیجه رسیدیم.
آرش منتظری: غیر از تمرینهای روزانهای که ۵ ماه طول کشید، یک ماه اجرا هم را باید در واقع نوعی تمرینها هدایت شده تلقی کرد. یعنی هر شب اجرا که با تلاش زیاد بازیگران و گروه صحنه برای برآورده ساختن خواستههای نمایشنامه نویس و کارگردان همراه بود به این موضوع پیوند می خورد که تازه بعد از اجرا می بایست می نشستیم و با دقت به نظرات و بررسی کارمان از طرف کارگردان گوش میدادیم و بعد از آن هم باید روی همه آن تذکرات کار می کردیم تا روز بعد روی صحنه بازی خوبی ارائه دهیم. فشار روانی زیادی بود.با اینکه آقای حسینیمهر گفتند که از شیوه برشت استفاده شده بود و من نیز با آن موافقم، اما واقعا فشار زیاد بود. من حتی بعد از پایان اجراها هنوز هم کابوس میبینم؛ کابوس نقشی را که در ضدیت کامل با کاراکتر واقعی خودم بود و باید هر شب آن را بازی میکردم.
* به نوعی می شود گفت رفتار دیکتاتورمابانه کاراکتر نمایشنامه به کابوسهایتان منتقل میشد.
منتظری: دقیقا. بلاهایی را که در نمایش بر سر کاراکتر A و B میآوردم، شبها در دنیای خیال در یک ناکجاآباد، اشخاصی بر سر من میآوردند. همه اینها نتیجه ۶ ماه زندگی و تمرین در نقش هایمان بود، و در طول تمرینها، اول با تحلیل زمان، مکان، موقعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و شناخت اندیشه های هاینر مولر پیش رفتیم. طبق روش آقای حسینیمهر هر صحنه را اتود میکردیم، هر لحظه را از راه اتود به دست آوردیم و هیچ میزانسنی به من تحمیل نشد. وسواس بیش از حد کارگردان ما را هل میداد تا احساس و هیجان و اعمال مناسب را بروز دهیم و از آن خود کنیم، هر ثانیه از این تمرین ها برای من لذتبخش بود.
نیره السادات میرزایی: من از هاینر مولر اثری نخوانده بودم و او را نمیشناختم. وقتی برای اولین بار با متن «مائوزر» مواجه شدم در ذوق خورد زیرا با خودم گفتم این که فقط یک شعر بلند است و خیلی از عبارتهای آن برای من خسته کننده بود. وقتی جلوتر رفتیم و با تحلیلهایی که آقای حسینی مهر ارائه داد و با اتودهایی که با ما تمرین کرد و با مطالعاتی که انجام دادیم، تازه فهمیدم «مائوزر» عجب متن زیبایی است. روند بازیها هم برای من همینطور بود. آقای حسینیمهر اتودهایی را با ما کار میکرد که خودمان و نقشمان را به خودمان نشان میداد. روزهای اول تمرینها هنوز نقشها برایمان مشخص نبود، آقای حسینیمهر از همان آغاز اتودهایی به ما پیشنهاد می داد که بعد از ۳ ماه متوجه هدف و تاثیرشان بر نقشم شدم.به قدری آرام آرام لباس نقش بر تن ما نشست که من فکر میکردم از ابتدای تمرینها این نقش برای من بوده است. البته گویا از همان روز اول آقای حسینیمهر می دانستند که هر نقشی به کدام بازیگر تعلق دارد، و من گاهی با خودم فکر میکنم که در نمایش «مائوزر» هیچ نقش دیگری را نمیتوانستم مانند این نقش ایفا کنم. این تشخیص مناسب آقای حسینیمهر بود.
حسینیمهر: باید اقرار کنم که در رابطه با اجرای «مائوزر» دو هدف داشتم؛ هدف اولم اجرای نمایش دیگری از هاینر مولر با جوانان بود که از طریق ارائه فراخوان و تست و انتخاب بهترین ها انجام شد. دومین هدفم که هدفی پنهان بود و شاید بازیگران هم از آن خبر نداشته باشند، آشنا کردن این بازیگران با سبک و سیاق گونه تئاتری برشت بود، زیرا ما در دانشکدههای تئاتری از این شیوه های اجرایی در حد تئوری عبور می کنیم و دانشجوها بدون تجربه هایی از این دست به فضای تئاتری وارد می شوند، همه هم شبیه به هم و با لحن یکسان تئاتری. تاسف بارتر آن که برخی شان بدون پختگی و تجربه لازم صحنه ای به تدریس هم رو می آورند و به قول استانیسلاوسکی مبتلا به «جنون آموزش» می شوند. به همین دلیل من در ایران به آموزش بازیگری در دانشکده ها اعتقادی ندارم، خودم هم از تدریس آن سرخورده شدهام چون تدریس سه ـ چهار ساعته در هفته واقعاً بیفایده است و این شرح دروس و شیوه های آموزشی با هیچ یک از دانشکده ها و مدارس جدی تئاتر جهان همخوانی ندارد، در نتیجه هم برای من و هم برای دانشجویان وقت تلف کردن است.
هدف پنهان من در تمرینها و اجرای «مائوزر» این بود که بازیگران جوان را بدون اینکه متوجه شوند با چگونگی اجرای نمایشی مثل «مائوزر» مولر را با استفاده از تکنیک های اجرایی برشت آشنا کنم، همچنین با کار منظم و هماهنگ بر سلسله اعمال جسمانی و روانی شرایطی فراهم کنم تا نیروهای خلاقشان گسترش یابد، آن هم بیرون از هر گونه تقلید و کلیشه های رایج. این موقعیت یا به بیانی دیگر انتقال چنین تجربه ای را نمی توانستم در هیچ یک از دانشکدهها انجام دهم که ثمره اش یک اجرای شاخص در یک سالن حرفه ای کشور باشد. امروز اگر بازیگران جوانم که از آن فراخوان برآمدند، تئوری های اجرایی برشت را مطالعه کنند به خوبی درک خواهند کرد، چون در عمل و با همه وجودشان آنها را مرور کرده اند.اما هدف اول من از انتخاب و اجرای نمایش «مائوزر» در رابطه با جامعه و مردم بود. قصدم تاریخنگاری نبود زیرا انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و وقایع جنگ های داخلی یکصد سال پیش آن سرزمین به من ربطی ندارد.
* هدف خود هاینر مولر هم انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیست و فقط از آن به عنوان دستمایهای استفاده میکند تا از طریق آن به موضوعی انسانی بپردازد.
حسینیمهر: کاملا درست است زیرا نگاه مولر به وقایع و رخدادهای عصر خود است یعنی به سیاست میپردازد اما نه سیاستی که همه به آن میپردازند، نه سیاستی که انسان و جهان امروز را به سوی نیستی و کالایی شدن همه ارزش ها می برد. نوع نگاه مولر به «سیاست» طبقاتی و ایدئولوژیک نیست. او با زبانی شاعرانه و دشوار که نامحرمان درکشان نمی کنند به همة قيد و بندهای اجتماعی می پردازد، او میگوید جهان به لبه پرتگاه رسیده است.این نگاه سیاه و عمیق مولر در واقعیتهای پیرامونش ریشه داشت؛ واقعیت های تلخی که روزگاری آرزوهای شیرینی بوده و نویددهنده حکومت مردم بر مردم بوده است. جالب آن که بعد از فروپاشی سوسیالیسم، دنیای غرب گمان میکرد منتقدانی مثل مولر مجیزگوی امپراطوری سرمایه میشوند، اما با شگفتی دیدند که اینگونه نیست و هاینر مولر با شدتی بیشتر کاپیتالیسم و سلسله جنبانانش را به نقد می کشد و بر آنان می تازد. به همین دلیل او هنوز هم محبوبشان نیست، نه محبوب جهان سرمایهداری و نه محبوب هر نوع حکومتی که سلطه گر است و به انباشت سرمایه علاقه دارد، جملگی مولر را روشنفکری سرخورده می دانند، اما او در واقع عصیانگری بود که می گفت: «انسان را نمی توان تغییر داد، راحتش بگذار!». مولر به انسان و آینده انسان و چشماندازی که برایش ساخته اند، نگاه امیدوارانه ای نداشت.
اما از «مائوزر» بگوییم. به نظر من آنچه را باید در این اثر جستجو کنیم، نقد انقلاب روسیه یا انقلابهای دیگر نیست، زیرا مولر که ایدئولوگ سیاسی نبود، هدف او روانکاوی جامعه بود و آرزوهای از دست رفته انسان در طول تاریخ، بخصوص شرق اروپا، قلمرویی که او به آنجا تعلق داشت و کشورهایی که طی دویست سال گذشته توسط کشورهای سلطه طلب دست به دست شدهاند. نوشتههای مولر انبوهی است از ویرانی، از پوست و گوشتهای خون چکان و استخوانهای در هم شکسته انسان در طول تاریخ. به اعتقاد من هاینر مولر، داوینچی تئاتر است. داوینچی برای شناخت آناتومی انسان شبها در گورستان و غسالخانه ها بدن مردهها را از هم میشکافت، مولر هم برای شناخت آناتومی جامعه و عصر بیمارزای امروز ما همین کار را انجام می داد، اما کالبدشکافی او همراه بود با فریادهایی گوشخراش که در آثارش منعکس است؛ در «هملت ماشین»، «اودیپ»، «مرگ مولیر»، «هراکلس» و در «مائوزر»... دردفریادهایی از این همه رنج، زحمت، جنایت و بیداد توسط کشورهای جنایتکار و قلدران سیاسی، او میگوید که همه ما در تاریکی شب، درون فضایی با ابعادی نامعلوم حرکت میکنیم، تنها یک آینده وجود دارد؛ فروپاشی. این فلسفه مولر است که درتمام آثارش دیده می شود.
قهرمانی: روز اول تمرینها آقای حسینی مهر گفت که دیدگاه هاینر مولر ضد مرگ و ضد زندگی است. ۳ ماه طول کشید که بفهمم که معنی این تضاد چیست. من بعد از تمرینها و اجرا، همه نکاتی را که گوشزد می شد هم مینوشتم و هم با صدایم ضبط میکردم. یک شب قبل که به این نوشتهها و فایلهای صوتی رجوع کردم دیدم که چه اتفاقاتی برای ما افتاده و چه مسیری را طی کرده ایم، چقدر تغییر و تحول داشتیم و آقای حسینیمهر چگونه ما را ورز داد و از درون ما آنچه را لازم بود بیرون کشید.
* در راستای نگاه تیره و تاریک به جهان، مولر حتی مفهوم تغییر را هم به چالش میکشد و راهها را میبندد.
حسینیمهر: بله، اما من سختی و سیاهی او را به تمامی در کار ارائه ندادم، بلکه با نگاه شرقی خودم «مائوزر» را تلطیف کردم و اگر هاینر مولر می بود به طور حتم گوشم را میپیچاند. می دانید، تماشاگر ما دل دیدن تباهی و تیرگی و طغیان را بر صحنه ندارد و خنده و سرگرمی را بیشتر می پسندد. در «مائوزر»، مولر همه درها را بسته و همه چیز را نابود کرده است، ولی من در اجرایمان از این نمایش زنی باردار را در میان دهقانان قرار دادم که تا انتهای نمایش بر صحنه حضور دارد، زن بارداری که در پایان، همزمان با شلیک سه سطل خون به سمت تماشاگر، زیر بارش برف می رود تا زایشی انجام دهد و آیندهای را نوید دهد.* اتفاقا تحلیل و برداشتی متفاوت وجود دارد و آن آینده تلخی است که برای آن جنین در شکم زن باردار وجود دارد؛ اینکه آیا در آینده آن کودک خود تبدیل به یکی از آدمکشها میشود یا سرنوشت تیرهای همچون مردم عادی خواهد داشت و یا شاهد هم یک منجی شود!
حسینیمهر: قصد من بیشتر این بود تا برای مخاطب طرح سؤال کنم و آن این که زندگی و آینده آن کودک چه خواهد شد؟
* مسخ میشود، مگر اینکه مانند شخصیت A به چرایی عملکرد خود برسد. هاینر مولر به اتفاقی مانند داعش اشاره میکند که در آن به دنیا آمدن یک بچه هم تراژدی است.حسینیمهر: اگر قرار بود تکلیف نمایش را تعیین کرده و پایان کار را با سیاهی مطلق ببندم، همه درها بسته می شد.
* کاراکتر A دیالوگی داشت که میگفت «سکوت شما مرا به سوی دیوار مرگ میبرد» و در صحنه پایانی شاهد جنازه این کاراکتر هستیم که روی صحنه افتاده و مخاطب در ابتدا با آمدن نور شروع به دست زدن میکند ولی وقتی با رورانسی مواجه نمیشود، بیتفاوت از جسدی که روی صحنه است از سالن خارج میشود. این خود چیدمانی است که بیانگر آن تلخی است و به دیالوگ مدنظر اشاره میکند.
حسینیمهر: من در پایان نمایش طرح سؤال کردم و این به مراتب وحشتناکتر است. سوالی نظیر سوال شما که «آیا آن کودک تبدیل به یک آدمکش میشود یا سرنوشت تیره دیگری در انتظارش است؟» یا ده ها سوال دیگر. اگر به یاد داشته باشید همین کار را سال ها پیش در پایان نمایش «هملت ماشین» و «هراکلس ۵» انجام داده بودم. مولر در «هملت ماشین» هملت را در انتهای صحنه رها می کند، اما من تبر به دستش دادم و از مجموعه تئاتر شهر فرستادمش بیرون، به کوچه و خیابان های تهران، بین مردم، تا مخاطب با خود فکر کند؛ نه، هنوز این ماجرا تمام نشده و شاید در بیرون، در خیابان با هملت مواجه شود.* منظور این است که این نوع نگاه و پایان بندی شما با نگاه هاینر مولر و ساختار کلی متن و اثر و جهان بینی مولر همخوانی ندارد.
حسینیمهر: بله، مولر همه درها را میبندد. «مائوزر» مولر با مرگ بازیگر A به پایان می رسد.
* هاینر مولر رکتر است و تعارف نمیکند. قوت و ویژگی مولر صراحت و رک بودن او است. در صحنه پایانی روشن شدن نور که گویی تداعی کننده ستارگان آسمان بود نیز این برداشت را ایجاد میکرد که در راستای همان تلطیفی است که در بخش پایانی مدنظر قرار دادید.
حسینیمهر: نه، اینگونه نبوده است. «هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست». زاویه های نگاه ما متفاوت است. آن ستارهها اشاره به قربانیهایی است که در دورههای گوناگون استبدادی جان خود را از دست دادهاند. در صحنه پایانی هم وقتی سطل ها شلیک می شوند، بازیگر A بر زمین میافتد، و همزمان ستارهها روشن میشوند.
میرزایی: تحلیل خود من درباره نقش زن باردار این است که وقتی زن باردار با شوهرش میرود، قصه همچنان ادامه دارد و تا وقتی انسانها وجود دارند، این قصه هم ادامه دارد.
* در پایان اگر مایل باشید درباره این موضوع صحبت کنید که آیا سالن چهارسو سالن مناسب و مدنظر شما برای اجرا بود و برای اینکه از دل مونولوگ هاینر مولر شخصیتها و اکتهای مختلف را بیرون بکشید، چگونه حرکت متعادل در این روند را بیآنکه به شاکله اصلی اثر لطمه نخورد، حفظ کردید؟
حسینیمهر: سالن چهارسو، سالنی کاملاً مناسب برای این اجرا بود و آن را آگاهانه انتخاب کردم، زیرا فضای خفه و بسته نمایشنامه را در این سالن تنگ و باریک میتوانستیم پیاده کنیم. حتی مایل بودم فضا تنگتر از این می بود. ضمن اینکه عمق سالن چهارسو هم مناسب بود.در رابطه با پرسش دوم باید بگویم که آثار مولر را می توان از زوایایی گوناگون بررسی کرد. به قول یکی از منتقدان فرهیخته ادبی، یک متن مثل باغیست که از چهار سمت، درهایی به آن باز می شود، بستگی دارد ما از چه دری وارد این باغ شویم، همه آنچه در شیوه اجرایی و تعدد نقشها در «مائوزر» به کار رفت نوع ورودم به یکی از درهای این باغ بود که با چشم باز و مبتنی بر جهانبینی هاینر مولر صورت گرفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
صفحات پیشنهادی
چالش هتلداران با بانکی بهنام گردشگری
چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۱ جمعی از هتلداران کشور از بانک گردشگری که به تازگی یکی از هتلهای فرودگاهیاش را به بهرهبرداری رسانده هشدار دادند در خدمت صنعت گردشگری باشد تا به سرنوشت سایر بانکهایی که برای بخش کشاورزی و صنعت راه اندازی شدند دچار نشود به گزارش خبرنگار گردشپایان اجرای نمایش «مائوزر» در تالار چهارسو/ کارگردان نمایش: اگر در تعطیلات عید هم روی صحنه بودیم، تماشاگر داشت
پایان اجرای نمایش مائوزر در تالار چهارسو کارگردان نمایش اگر در تعطیلات عید هم روی صحنه بودیم تماشاگر داشتیم نمایش مائوزر جمعه شب 22 اسفند ماه در میان استقبال قابل توجه تماشاگران به اجرای خود در تالار چهارسو پایان داد به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عسوغاتی نظامیان آمریکا؛ از تجاوز تا کابوسهای شبانه + تصاویر و فیلم
سوغاتی نظامیان آمریکا از تجاوز تا کابوسهای شبانه تصاویر و فیلم ماری ساذرلند یکی از کهنه سربازانی است که توسط همکارش مورد آزار جنسی قرار گرفت او می گوید یکی از آنها من را آزار میداد و وقتی به دیگری میگفتم من را تمسخر میکرد کمکم بدنم شروع کرد به واکنش نسبت به اتفاقابرای احداث فضای سبز جنوب شهر کرمانشاه 60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری است
برای احداث فضای سبز جنوب شهر کرمانشاه60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری استمعاون امور عمرانی استانداری کرمانشاه گفت 60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری کرمانشاه برای احداث فضای سبز جنوب شهر است مجتبی نیککردار امروز در حاشیه این هاخبار ایران و جهان | - نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر
نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر به کارگردانی ناصر حسینیمهر با حضور عوامل نمایش در خبرگزاری مهر برگزار شد محسن رضایی ۱۳۹۳-۱۲-۲۹ ۱۴ ۰۲ لینک را کپی کنیدچالش هتلداران با بانکی بهنام گردشگری
چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۱ جمعی از هتلداران کشور از بانک گردشگری که به تازگی یکی از هتلهای فرودگاهیاش را به بهرهبرداری رسانده هشدار دادند در خدمت صنعت گردشگری باشد تا به سرنوشت سایر بانکهایی که برای بخش کشاورزی و صنعت راه اندازی شدند دچار نشود به گزارش خبرنگار گردشپایان اجرای نمایش «مائوزر» در تالار چهارسو/ کارگردان نمایش: اگر در تعطیلات عید هم روی صحنه بودیم، تماشاگر داشت
پایان اجرای نمایش مائوزر در تالار چهارسو کارگردان نمایش اگر در تعطیلات عید هم روی صحنه بودیم تماشاگر داشتیم نمایش مائوزر جمعه شب 22 اسفند ماه در میان استقبال قابل توجه تماشاگران به اجرای خود در تالار چهارسو پایان داد به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عسوغاتی نظامیان آمریکا؛ از تجاوز تا کابوسهای شبانه + تصاویر و فیلم
سوغاتی نظامیان آمریکا از تجاوز تا کابوسهای شبانه تصاویر و فیلم ماری ساذرلند یکی از کهنه سربازانی است که توسط همکارش مورد آزار جنسی قرار گرفت او می گوید یکی از آنها من را آزار میداد و وقتی به دیگری میگفتم من را تمسخر میکرد کمکم بدنم شروع کرد به واکنش نسبت به اتفاقابرای احداث فضای سبز جنوب شهر کرمانشاه 60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری است
برای احداث فضای سبز جنوب شهر کرمانشاه60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری استمعاون امور عمرانی استانداری کرمانشاه گفت 60 هکتار از اراضی سراب قنبر آماده سندزنی بهنام شهرداری کرمانشاه برای احداث فضای سبز جنوب شهر است مجتبی نیککردار امروز در حاشیه این هاخبار ایران و جهان | - نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر
نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر نشست نقد و بررسی نمایش مائوزر به کارگردانی ناصر حسینیمهر با حضور عوامل نمایش در خبرگزاری مهر برگزار شد محسن رضایی ۱۳۹۳-۱۲-۲۹ ۱۴ ۰۲ لینک را کپی کنید-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها