تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832781927




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قبولی در اقتصاد مقاومتی با نمره‌ی مردودِ انضباط! / چگونه فوق تخصص خودفریبی گرفتیم؟


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
قبولی در اقتصاد مقاومتی با نمره‌ی مردودِ انضباط! / چگونه فوق تخصص خودفریبی گرفتیم؟
رؤیازدگی در قحطی قناعت (2)
قبولی در اقتصاد مقاومتی با نمره‌ی مردودِ انضباط! / چگونه فوق تخصص خودفریبی گرفتیم؟ شاید اگر شب و روزمان را وقف «بیشتر داشتن» نکنیم، بخشی از دارایی‌های کنونی ما به‌طور طبیعی نصیب دیگران بشود!


گروه اقتصادی فرهنگ نیوز - محمدحسین امینی: هیچ عاقلی فقرا را دعوت به بیکارگی و متوقع بودن نمی‌کند! در قسمت پیشین این یادداشت از فواید فقر هم گفتیم! آن‌ها را هم دعوت به قناعت کردیم. از آن‌ها هم پرسیدیم که «می‌خواهند با رفاه چه‌کار کنند؟» اما دعوت به قناعت و اندیشه برای همه است نه‌فقط برای فقرا! همان‌طور که فقرا نباید اجازه بدهند گوهر قناعت از دستشان برود و درد «فقر» با رنج «افزون‌خواهی» ترکیب شود و فقر به حسرت‌های کشنده گره بخورد، همان‌طور که فقرا نباید فراموش کنند که رفاه به‌خودی‌خود نه خوب است نه بد، همان‌طور که فقرا نباید فراموش کنند که ناتوانی‌هایشان صرفاً جنبه‌های منفی ندارد بلکه آن‌ها را از انحرافات مصون داشته، اما دارندگان و توانایان هم نباید به خود اجازه دهند که فقر و فقیر را فراموش کنند و نادیده بگیرند. نباید به خود اجازه دهند که قناعت را از یاد ببرند. نباید اجازه دهند اندیشه به «فایده‌ی رفاه» فراموش شود. از کنار فقر عبور کردن و از یاد بردن قناعت همان‌قدر اشکال دارد که بسنده کردن به تنبلی و انس گرفتن با فقر. هرکس وظایفی دارد.کسانی که گمان می‌کنند می‌توان بدون حدومرز «رفاه اندیش» بود و «قناعت» را به میدان نیاورد، می‌توان از کمک مستقیم به محرومین و «سهیم کردن مستقیم» آن‌ها در دارایی‌ها سر باز زد، و می‌توان فکری برای «انفاق سازمان‌یافته» و رواج گسترده‌ی پرداخت خمس و زکات و مالیات نکرد، و می‌توان فقط از طریق «افزایش اشتغال» به محرومین کمک کرد، خبر ندارند که اساساً بخش مهمی از محرومیت‌ها ناشی از بیکاری نیستند! شاخص موسوم به «خط فقر» برای کسانی تعیین نمی‌شود که درآمدی ندارند! اصلی‌ترین توجه این شاخص به گروهی است که اهل کار هستند اما درآمدشان کفاف اموراتشان را نداده.وقتی «نیروی کار» به‌قدر «انواع سرمایه» نمی‌ارزد...چرا کسانی مجبور به «فروش نیروی کار» می‌شوند؟ آن‌ها عموماً کسانی اند که نه سرمایه‌ی فیزیکی داشته‌اند، نه سرمایه‌های انسانی‌شان ارزش مبادلاتی داشته‌، و نه از سرمایه‌ی اجتماعی مانند جایگاه و مقام برخوردار بوده‌اند. «فروش نیروی کار» انتخاب اولِ هیچ‌کس نیست. اما چرا؟ کدام نظام فکری سبب شده که انسان‌ها میان «سرمایه‌گذار بودن»، «مهندس و دکتر بودن»، «وزیر و وکیل بودن» و «کارگر و کارمند بودن» همیشه گزینه‌ی چهارم را به‌عنوان «آخرین گزینه» در نظر بگیرند؟ این نظام فکری از کجا آمده؟ در این شرایط تکلیف آن‌ها که «نیروی کارشان کافی نیست» یا «برای نیروی کار خود مشتری پیدا نمی‌کنند» چیست؟ صاحبان سرمایه‌های فیزیکی و انسانی و اجتماعی مطابق کدام سیستم از کارمندان و کارگرانِ کم‌درآمد، بی‌نوایانی که قدرت کار ندارند، و یا کسانی که نیروی کارشان خریداری ندارد «کمک و دستگیری» می‌کنند؟ در کجای نظام اقتصادی ما سرمایه‌داران «موظف» به کمک شده‌اند؟ اگر ما نسبت به کم‌درآمدها، بی‌نواها و «آن‌ها که مشتری ندارند» وظیفه نداریم برای چه انقلاب کردیم؟!تا وقتی ارزش نیروی کار از انواع سرمایه کمتر است، تا وقتی نتوانسته‌ایم ریشه‌ی این درد را شناسایی و آن را علاج کنیم، آن‌ها که سرمایه‌ی انسانی‌شان ارزش مبادلاتی دارد، آن‌ها که قلم و فکر و ایده و دانش و دانسته‌هایشان «تولید ثروت» می‌کند و مشتری دارد باید «به شکل سازمان‌یافته» به فکر فقرا و مساکین باشند. نظام‌های مهندسی، اتحادیه‌های وکلا، اصناف پزشکی، هیئت‌های علمی دانشگاه‌ها، صاحبان صنایع و کارخانه‌ها، اصناف گوناگون بازار، سران سیاسی و آن‌ها که سرمایه‌ی اجتماعی ناشی از پست و مقام و شهرت دارند، همگی باید «به شکل سازمان‌یافته» به ضعفا یاری برسانند. و این‌ مقدر نمی‌شود مگر اینکه قدری از زمان و انرژی‌شان را، بخشی از تمرکزشان را، بخشی از دارایی و ثروتشان را، سهمی از آبرو و جایگاهشان را، دست‌کم بخشی را حاضر باشند مجدانه «انفاق» کنند. حاضر باشند به‌اندازه‌ای کمتر از همه‌ی این‌ها قانع باشند. ما به نیکی نمی‌رسیم مگر اینکه ازآنچه بسیار دوست می‌داریم انفاق کنیم. این را قرآن می‌گوید.[1]احساس ابزار مهمی استما باید به مردممان یادآوری کنیم که «بیماری و فقر» را می‌توان به «سلامتی و رفاه» تبدیل کرد اما تا آن زمان، راه‌های میان‌بر زیادی برای «چشیدن طعم سلامتی و رفاه» هست. باید باور کنیم که احساس رفاه و احساس سلامتی چیزهایی غیر از رفاه و سلامتی هستند. چه‌بسا افراد سلامتی که حس سلامت بودن ندارند! چه‌بسا افراد مرفهی که حس مرفه بودن ندارند! ما هر مقدار برای ملت ایران جا بیندازیم که «حس رفاه» لزوماً با «رفاه» نمی‌آید بلکه بدون آن‌هم می‌تواند بیاید، همان مقدار در «بهبود سبک زندگی» موفق‌تر خواهیم بود.«کوچک» زیباست!هُل زدن و «فوری خواهی» وقتی با «فراوان خواهی» همراه می‌شود زندگی ما و اقتصاد ما را به‌کلی دچار مشکل می‌کند که کرده. این ایده‌ی «کوچک زیباست»[2] که ارنست شوماخر فیلسوف آلمانی در کتابی به همین نام مطرح کرده انصافاً برای ما مفید است. ما حتی می‌توانیم با کار رسانه‌ای این معنا را به یک «مُد فکری و رفتاری» تبدیل کنیم. هرکس زندگی مختصرتری دارد باید احساس کند که «اگر کارش با همین مقدار راه می‌افتد» نه‌تنها مرفه است بلکه وضعیت زندگی‌اش زیباتر و دیدنی‌تر است! باید به این فکر و این حس به همه‌ی روش‌ها دامن زده شود. باید رسانه‌ها بر زیبایی‌های مندرج در «کوچک‌های کافی» متمرکز شوند. مسابقه‌ی نابودگر امروز برای کسب «بزرگ‌های لازم تلقی شده» باید جایش را به مسابقه برای قناعت بر «کوچک‌های واقعاً کافی» بدهد. تا زندگی‌ها زودتر شکل بگیرد. تا توقع‌ها کمتر شود. تا سبک صحیح زندگی امکان جلوه پیدا کند. هرکس که بهره‌ی مختصری از سلامتی دارد اما «هنوز انسانیتش در مخاطره نیفتاده و هنوز به خود متکی و بر خدایش متوکل است» باید احساس کند که نه‌تنها سلامت است، بلکه بهره‌ی کوچکش از سلامتی زیباتر و دیدنی‌تر است! باید این مُد را جا بیندازیم که آن‌ها که بیمارند سهم کوچک و زیبایی از سلامتی دارند. سهمی که شاید ما بزرگ‌ترش را داشته باشیم و استفاده‌ی خاصی هم نکنیم! اگر این شود رنج‌های بیمار و بیمار دار کمتر می‌شود. اگر این شود بیماری «پایان هیچ‌چیز مهمی» تلقی نمی‌شود.پرسش «از کجا آورده‌ای؟» باید به‌روز شود!پرسش «از کجا آورده‌ای؟» که پرسش مفیدی بود اما سال‌هاست بدان بسنده کرده‌ایم باید امروزی شود. ازاین‌پس باید بپرسیم: «از کجا آورده‌ای و می‌خواهی با آن چه‌کار کنی؟» باید «ارزشِ دارایی» جای خود را به «ارزشِ درست استفاده کردن از دارایی» بدهد. اینکه همیشه زمزمه می‌کنیم «هرچه بیشتر داشته باشیم امکان بذل و بخشش بیشتری خواهیم داشت»‌ به این خاطر است که حواسمان نیست که شاید اگر شب و روزمان را وقف «بیشتر داشتن» نکنیم، بخشی از دارایی‌های کنونی ما به‌طور طبیعی نصیب دیگران بشود! انسانی که چندین شغل دارد نمی‌تواند حرص و ولع خود را با این بهانه موجه کند که «می‌خواهم داراتر باشم تا بتوانم بیشتر ببخشم!» از کِی «بخشش و جود» اصیل‌تر از «عدالت» شده است؟! چه کسی گفته که ما باید بیش از نیازمان داشته باشیم؟ آیا چیزی که ما به آن نیاز نداریم اما هنوز در میان دارایی‌های ماست واقعاً «سر جای خودش است؟» اگر سر جای خودش نیست، چرا نیست؟ آیا کارکرد عدالت این نبود که «هر چیز سر جای خودش باشد؟»[3] مگر در دنیای ما کاری جز کسب مال - ولو حلال - وجود ندارد؟ آن زمانی که صرف اندوختن مالِ اضافه - ولو حلال - می‌کنیم را هیچ طور دیگر نمی‌شود صرف کرد؟! مرحوم بهجت نمی‌توانستند این روزی ۱۰ ساعت عبادت را مثلاً کاهش دهند به ۲ ساعت و ۸ ساعت آن را به کار اقتصادی مشغول شوند تا «بیشتر» داشته باشند که بتوانند «بیشتر» بخشش کنند؟!تلخ است اما کدام واقعیت تلخ نیست؟ ما آن‌قدر به برخی نیازهایمان متوجهیم که فوق تخصص خودفریبی[4] گرفتیم! ما به‌خوبی میدانیم که دایره‌ی نیازهایمان خیلی از دایره‌ی نیازهای اقتصادی‌ بزرگ‌تر است. ما خبرداریم که چقدر به مطالعه و علم - و نه صرفاً اطلاعات! -  نیاز داریم. ما میدانیم که چقدر به عبادت احتیاج داریم. ما باخبریم که چقدر به وقت‌گذراندن با خانواده نیاز داریم. ما میدانیم چقدر به خلوت و تفکر نیازمندیم. ما خیلی خوب میدانیم به ورزش منظم و جدی چقدر نیاز داریم. اما همه‌ی این نیازها را که حقوق قطعی جسم و روانمان هستند به حاشیه رانده می‌شوند تا این جمله‌ی فریبا بیشتر بدرخشد: «اگر بیشتر داشته باشیم توان بیشتری برای بخشش داریم!» خودمان را وقف کرده‌ایم برای کسب مال - ولو حلال - و به دوست و همکار و خانواده و همه‌ی اعضای حاضر در جغرافیای نفوذمان هم این پیام را منتقل می‌کنیم که خوب است آن‌ها هم مثل ما عمل کنند!آدم‌های عاقل‌تر وقتی می‌بینند بر سر چیزی رقابت شدیدی در جریان است جلو نمی‌روند. حقیقت این است که این دنیا خیلی بیش‌ازحد کشش خود طالب دارد! افزودنِ روزمره بر انواع دارایی‌های شخصی و خانوادگی کاری است که امروزه میلیاردها انسان در این سیاره دنبال آن هستند. نه منابع این کره‌ی خاکی کشش این حد از حرص و ولع جمعی را دارد، نه این بازی می‌تواند بدون آسیب زدن ما به یکدیگر ادامه پیدا کند.به فکر نمره‌ی انضباطمان هستیم؟باید یکجا دست از «رقابت» بکشیم. باید قبول کنیم که بی‌هیچ شوخی «چاره‌ای جز انضباط نیست.» انضباط یعنی «فکر نکنیم هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم، مجاز هم هستیم که انجام دهیم!» این بیان به‌عنوان «تعریفِ دقیق انضباط» مطرح می‌شود. هرچقدر محدوده‌ی مجوزهایی که به خودمان می‌دهیم کوچک‌تر از محدوده‌ی توانایی‌هایمان باشد بر خودمان تسلط بیشتری داشته‌ایم و منضبط‌تر بوده‌ایم. اینکه هر جا چیز رایگان یا ارزانی عرضه می‌شود فوراً صف می‌کشیم و یکدیگر را رقیب می‌پنداریم نشان می‌دهد هنوز نمی‌خواهیم منضبط زندگی کنیم. هنوز می‌خواهیم هرچقدر چاقویمان می‌بُرد ببُریم! هنوز کاری نداریم که به آن چیز ارزان یا رایگان نیاز واقعی هم داریم یا نه.هیچ‌کس در توان ما شک ندارد. ما بدون شک «می‌توانیم» وارد همه‌ی رقابت‌های «افزودن بر اموال و دارایی‌ها» شویم. ما قطعاً «می‌توانیم» از شرکت‌کنندگان میلیاردیِ «مسابقه‌ی کسب» و «مسابقه‌ی مصرف» باشیم. اما نباید به خودمان «اجازه» دهیم که از این توانایی‌ استفاده کنیم! نباید به خودمان اجازه بدهیم. به خاطر بچه‌هایمان. به خاطر نوادگانمان. به خاطر آیندگانی که دیگر حتی آب و هوایی برایشان باقی نخواهد ماند! باید بدانیم که اگر وارد این مسابقه‌ها شویم از دایره‌ی انضباط انسانی خارج‌شده‌ایم و به آیندگان این حق‌ را داده‌ایم که از ما به‌عنوان نیاکانی بی‌انضباط و بی‌تدبیر یاد کنند.مشکل اصلی جامعه‌ی ما اقتصادی نیست. مشکل مهم ما بی‌انضباطی وخیم است! «اقتصاد مقاومتی» محقق خواهد شد «اگر و فقط اگر» منضبط شویم و تصمیم بگیریم «هر کاری را که می‌توانیم، الزاماً انجام ندهیم!» رفاه و سلامتی و آزادی فقط برای کسانی «همواره مفید» هستند که «دست‌کم» منضبط باشند. آن روزی که پاسخ پرسش‌هایی مثل «چقدر درمی‌آوری؟» یا «چقدر مصرف می‌کنی؟» این «نباشد» که «هرچقدر بتوانم!»، آن روز می‌توان یک نفسِ راحت کشید و مطمئن شد که همه‌ی وضعیت‌های ما - ازجمله وضعیت اقتصادی‌مان - قدری بهتر شده است. سال نو پر از برکتِ قناعت و انضباط!پایان
پی نوشت:[1] -  «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ» / «هرگز به نيكى [راستين‏] دست نيابيد مگر آنكه ازآنچه دوست داريد انفاق كنيد، و هر چه انفاق كنيد خدا به آن داناست.»؛ قرآن کریم، سوره مبارکه آل‌عمران، آیه 92؛ ترجمه مجتبوی[2]- Ernst F. Schumacher; Small Is Beautiful: Economics as if People Mattered
[3] - علی ع: «العدل یضع الامور مواضعها» «عدل هر چیز را در جای خود قرار می‏دهد»؛ نهج‌البلاغه، کلمه قصار 437
[4] - آلفرد مل (Alfred Mele) فیلسوف 63 ساله آمریکایی بر پایه آزمون‌های تجربی خود روی اندیشه و باور آلوده به غرض (Biased) معتقد است خودفریبی (Self-Deception) ریشه در اثر بایاس کنندگی احساسات و عواطف روی باورهای ما دارد. او می‌گوید ما قدرت خودفریبی پیدا می‌کنیم به این دلیل که برخی باورها را از برخی باورها بیشتر دوست داریم و مایلیم آن‌ها را نسبت به باورهای «مطابق با واقع» اولویت دهیم. درواقع ما با کمک خودفریبی دنیا را «آن‌طور که دوست داریم» می‌فهمیم نه «آن‌طور که هست.»

 



94/1/1 - 01:46 - 2015-3-21 01:46:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن