واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در عالم رویا اسماعیل عسلی سردبیر روزنامه عصر مردم چاپ شیراز موضوع افراط و تفریط را در سرمقاله این روزنامه مورد توجه قرارداده است و این دو مقوله را مرتبط با جهل دانسته است.
وی نوشته است:میانه روی برآیند تداخل امواج افراط و تفریط است. افراط و تفریط با کج فهمی و جهل رابطه ی مستقیم دارد. کج فهمی از جمله آفات فرهنگی است که می تواند سرچشمه گرفته از حب و بغض باشد.گاهی ما در مواجهه با یک ایده و یا پدیده و یا شخصیت پس از کشف یک ویژگی مثبت یا منفی در او، دلبسته اش می شویم یا احساس نفرت می کنیم. البته همه اتفاقات و برداشت ها در چنین مواجهه ای با شخصیت ما ارتباط مستقیمی دارد و این ما هستیم که چیزی را مثبت و یا منفی توصیف و تلقی می کنیم شیفتگی یا رمندگی در برخورد با یک ایده یا یک شخصیت به شتابزدگی در اظهار ارادت و یا نفرت نسبت به آن می انجامد. ایده های بزرگ نیز مانند شخصیت های ممتاز جاذبه و دافعه دارند. و به همین دلیل مورد عشق و نفرت قرار می گیرند. از آنجایی که عشق و نفرت امکان جامع نگری را از آدمی سلب می کنند، به کج فهمی دامن می زنند و آدمی را در گرداب افراط و تفریط می اندازند. امان از آدم کج فهمی که تصور می کند خیلی چیزها را می داند. چنین فردی به لحاظ اعتماد به نفس غیرواقع بینانه ای که دارد به راحتی از خود و دیگران هزینه می کند و این هزینه ها در نهایت بر دوش جامعه که خود او نیز جزوی از آن است تحمیل می شود. افراط و تفریط به موضوع خاصی محدود نمی شود. در عرصه اعتقادات، دانش، هنر و حکومت نیز شاهد افراط و تفریط هستیم. علی (ع) از جمله بزرگترین شخصیت های تاریخی است که قربانی افراط و تفریط شده است. در زمان پیامبر هم افرادی پیدا شدند که با رها کردن زن و فرزند و خانواده در عبادت افراط کردند تا این که پیامبر فرمودند: لا رهبانیه فی الاسلام.
افراط و تفریط آبشخور منحصر به فردی ندارد و چه بسا یکی نتیجه ی دیگری باشد. زمانی بود که ما ابتذال را در حاشیه موسیقی تجربه کردیم زیرا کسانی می خواستند از تأثیر و جایگاهی که موسیقی در فرهنگ والای انسانی دارد سوء استفاده کنند، بنابر این آن را با رفتارهای اغوا کننده آلوده کردند، مانند کسی که عبادت را به ریا آلوده می کند و از اعتبار آن می کاهد. در نقطه مقابل و در زمانی دیگر نیز شاهد شکسته شدن ادوات موسیقی و انکار ضرورت آن بودیم. افراط و تفریطی که سر در گریبان یکدیگر داشتند. اهل افراط و تفریط حد وسط نمی شناسند و جالب است بدانیم که نه اهل افراط و نه اهل تفریط برای اثبات ادعای خود سند قابل اعتنایی ارائه نمی دهند و عقل گریزی در رفتار آنها موج می زند. نزاع اهل افراط و تفریط در ردیف مضحک ترین منازعات در اجتماعات انسانی است. تصور کنید یک نفر علی (ع) را نعوذ بالله کافر بداند و دیگری روزی دهنده؛ این دو هرگز نمی توانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و طبیعتاً وجود یکی امنیت دیگری را سلب می کند و وجود هر دو آنها امنیت روانی جامعه را.
زمانی بود که عده ای بدون برخورداری از حمایت کارشناسان و فقهای صاحب نظر به دنبال کمرنگ کردن برخی آیین های ملی بودند، نقطه ی مقابل آنها کسانی بودند که با نوآوری های غیر متعارف که هیچگونه پیشینه تاریخی نداشت درصدد رنگ و لعاب دادن به برخی آیین ها نظیر چهارشنبه سوری برآمدند و کاری کردند که خسارت بار بود و نهایتاً عده ای از مورخین و جامعه شناسان به میدان آمدند و گفتند تمامی آیین های ریشه دار ایرانی حکیمانه و هنجارمند است و میانه ای با آزار و اذیت دیگران ندارد.
با توجه به این که درک ضرورت میانه روی نیازمند دانش و تجربه است، نخبگان و افراد مطلع و فکور کمتر به دام افراط و تفریط می افتند لذا به هر میزان که جمعیت افراد کم اطلاع و عامی چربش بیشتری نسبت به اشخاص تحصیلکرده و با تجربه و موجه داشته باشد، احتمال افتادن عامه مردم به دام افراط و تفریط هم بیشتر است. با این تفاوت که چون عموم مردم پس از مدتی از نتایج زیان بار افراط و تفریط آگاه می شوند از آن روی می گردانند و به اعتدال روی خوش نشان می دهند.
افراط مکانیسم عجیب و غریبی دارد، گاه از تصمیم فرد یا افرادی از نخبگان اجتماعی برای ایجاد تغییر در معیارها آغاز می شود و این افراد ابتدا به دلیل این که در خلاف جهت آب شنا می کنند متحمل زحمات و فشارهای گوناگونی می شوند اما زمانی که موفق به تغییر مسیر حرکت آب می شوند، عده ای موج سوار پیدا می شوند و با تهییج افکار عمومی تلاش می کنند از موقعیت ایجاد شده به نفع خود بهره ببرند، لذا آنچنان به آب شتاب می دهند که ایجادکنندگان موج اولیه نیز در گرداب ها فرو رفته و بلعیده می شوند.
افراط و تفریط با همه ی خسارت هایی که وارد می کنند یک مزیت هم دارند و آن این است که مانند امواج غیر همسو در دریا عمل می کنند؛ موجی از یک سو و موجی از سوی مقابل به هم می رسند و شتاب یکدیگر را خنثی می کنند بدین ترتیب که وقتی افراط میدان داری می کند به دنبال آن تفریط هم به عرض اندام می پردازد و چون از هر دو نتیجه ای عاید نمی شود، میانه روی ضرورت خود را به رخ می کشد و اگر مردم از حافظه ی تاریخی بالایی برخوردار باشند دیگر به دام اهل افراط و اهل تفریط نمی افتند و چند بار از یک سوراخ گزیده نمی شوند.
در ادبیات عرفانی برای افراط و تفریط نتیجه ی یکسانی ارائه شده است و آن غفلت از حقیقت است.
نقل می کنند که عابدی در حال نماز دائماً به ریش خود دست می کشید و از این که چنین محاسن چشم نوازی دارد احساس خوشایندی داشت (افراط) تا این که در عالم رویا به او الهام شد که ای مؤمن تو که در حال نماز به جای توجه به خدا دائماً به فکر ریش خود هستی و از خدایی که او را نیایش می کنی غافلی، عابد پس از این ماجرا آنچنان پشیمان می شود که ریش خود را از ته می تراشد اما باز در حال نماز به جای توجه به خداوند و تمرکز روی حقیقت هستی دائما روی صورت خالی از ریش خود دست می کشد و با خود می گوید: چه خوب شد که این ریش ها را مرخص کردم و از دست کشیدن به آنها راحت شدم (تفریط) لذا دوباره در عالم رؤیا به او الهام می شود که ای مؤمن تو که باز هم در فکر ریش خودت هستی. این چه نمازی است؟!
علی (ع) می فرمایند: یکی از خصوصیات آدم جاهل این است که یا در حال افراط است و یا در حال تفریط.
در جامعه ما نیز گاهی افراط است و گاهی تفریط که هر دو زیانبخش است و هدر دهنده عمر و هزینه لذا میانه روی نه در شعار و به عنوان ابزار میدان داری بلکه به صورت یک فرهنگ باید جای خود را به این حرکات و رفتارهای پرهزینه دهد. زیرا به نظر می رسد که به اندازه کافی چوب افراط و تفریط را خورده ایم و هزینه هایش را پرداخته ایم.ک/1
1876
12/12/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]