تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830938434




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای تعبیر رویای سرلشکر شهید هاشمی


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
ماجرای تعبیر رویای سرلشکر شهید هاشمی
ماجرای تعبیر رویای سرلشکر شهید هاشمی سردار قنبری هم‌رزم شهید هاشمی می‌گوید: شهید به من گفت: من خواب دیدم که از یک بلندی بالا می‌رفتم و امام در بالای آن ایستاده بود دست شما را گرفتم و همراه خودم بردم اما در نزدیکی امام دستت رها شد و تو افتادی ولی من به خدمت امام مشرف شدم.


به گزارش فرهنگ نیوز، علی هاشمی در سال ۱۳۴۰، در شهر اهواز به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی دشمن بعثی پرداخت. با شکل گیری یگان‌های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ ۳۷ نور شد و با این یگان، در عملیات «الی بیت المقدس» در آزادی خرمشهر سهیم شد. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ ۳۷ نور منحل شده و علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد رسید. بعدها، از دل همین سپاه منطقه ای بود که، «قرارگاه نصرت» پدید آمد. در سومین سال جنگ، محسن رضایی، علی هاشمی را به فرماندهی «قرارگاه سری نصرت» انتخاب کرد.

او در تیر ماه سال ۶۶ به فرماندهی «سپاه ششم امام صادق» منصوب شد که چند تیپ و لشکر، بسیج و سپاه خوزستان، لرستان و پدافند منطقه هور از «کوشک» تا «چزابه» را در اختیار داشت. روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان، در قرارگاه خاتم۴، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. هیچ کس به درستی نمی‌داند که در این روز دردناک، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم۴ به زمین نشسته‌اند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند. پس از آن، جستجوی دامنه‌داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد، به همین سبب تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده می‌شد و از سرنوشت احتمالی او با احتیاط فراوانی سخن به میان می‌آمد. سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹، اخبار سراسری سیما خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید.

روایت برخی خاطرات پیرامون این سرلشکر شهید که فرمانده سپاه ششم امام صادق(ع) بود در «رازهای نهفته» به قلم «مهرنوش گرجی» نوشته شده است. در ادامه خاطره ‌ای از سردار قنبری هم‌رزم شهید می‌آید:

من از سال ۶۲ و بعد از عملیات خیبر افتخار همکاری و همراهی با حاج علی هاشمی را در قرارگاه نصرت داشتم حاج علی مردی مهربان و رئوف بود تمام رزمندگانی که با ایشان رابطه نزدیکی داشتند اینرا می‌دانستند اما این اواخر دیگر نمی‌خندید می‌دانست که روزهای سختی در پیش است.

سعی داشت از شدن این فشار بر بچه‌ها بکاهد سعی داشت روحیه بچه‌ها را حفظ کند. دو روز قبل از حمله و تک عراق به جزایر بود و من و حاج علی در سنگر در حال برنامه‌ریزی برای مقابله با دشمن بودیم و صحبت کردیم و حاجی می‌دانست که عراق به زودی باز پس گیری جزایر حمله خواهد کرد. در میان بحث ناگهان سکوت کرد و بعد از کمی سکوت نگاهی به من انداخت و گفت: «آقای قنبری! خوابی دیدم که می‌خواهم آن را برایت تعریف کنم».

«در خواب دیدم که از یک بلندی که حالت هرم داشت بالا می‌رفتم امام بالای آن بلندی ایستاده بود و من دست شما را گرفته بودم و همراه خودم از پله‌ها بالا می‌بردم همینطور که داشتم به قله نزدیک می‌شدم و تو را به دنبال خودم می‌کشیدم در نزدیکی امام دست شما از دستم رها شد و متاسفانه افتادی. و نتوانستی به خدمت امام برسی اما من رفتم و خدمت امام مشرف شدم».

از آنجایی که می‌دانستم به احتمال زیاد به زودی عملیاتی رخ خواهد داد با خودم فکر کردم حتما لیاقت شهادت و پیوستن به شهدا نصیب من نخواهد شد اما حاج علی به این افتخار خواهد رسید در انتها همان شد که حاجی آرزویش بود.
 

منبع: تسنیم


93/12/9 - 10:07 - 2015-2-28 10:07:11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن