تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819794237




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بحران ادبیات در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بحران ادبیات در ایران
کتاب
اشاره: ادبیات ایران در بخش‌های مختلف، دچار بحران است. شاید این، نظری سخت‌گیرانه و نادرست باشد اما اوضاع نشر کتاب، عدم تمایل نویسندگان به نوشتن کتاب، بی‌علاقگی مردم به مطالعه و نارضایتی ناشران از بازار کتاب باعث خواهد شد تا به ناچار این حقیقت را بپذیریم. خجسته کیهان، سیدمحمود حسینی‌زاد و احمد دهقان در ادامه از وضعیت ادبیات در ایران می‌گویند: دست نویسنده​ها به کار نمی​رودخجسته کیهان(مترجم)در این ‌که ادبیات ما با بحران مواجه است، شکی نیست. اما در بخش ترجمه، قدری اوضاع بهتر است. هر چند که در این بخش هم در هم ریختگی زیادی وجود دارد و معلوم نیست که کی چکار می‌کند.آشفتگی زیادی در این زمینه وجود دارد و کسی هم برای بهتر شدن اوضاع کمکی نمی‌کند. اگر سازمان و نهادی وجود داشت که ما می‌دانستیم که کی چکار می‌کند و تحت برنامه‌‌ای کارها را ترجمه می‌کردیم، اوضاع به سامان می‌رسید. الان خیلی از نویسندگان صاحب نام دنیا هستند که کاری از آن‌ها ترجمه نمی‌شود، اما در مقابل نویسنده های دیگری هم هستند که اثرشان از سوی چند مترجم ترجمه و منتشر می شوند.یکی دیگر از مشکلات ما این‌ است که رسانه‌ای برای معرفی کارهایمان نداریم، ما به تلویزیون راهی نداریم و کارهایمان معرفی نمی‌شود.از لحاظ تالیف اوضاع بدتر است. کاری در خور و ارزشمند نمی‌بینم و هر چه می‌خوانیم، می‌بینیم که کارها همه متوسط است. این موضوع دلایل و عوامل خود را دارد، ولی واقعا کار خوب تولید نمی‌شود. امیدوارم گشایشی ایجاد شود.از سوی دیگر عوامل اجتماعی نیز در بحران ادبیات نقش دارد. کسی دست و دلش به کار نمی‌رود. ما نویسنده با استعداد در ایران کم نداریم، ولی این‌که چرا رمان خوب نداریم، دلیلی دارد که باید بررسی شود. چرا نویسنده خوب کم ظهور می‌کند؟احمد دهقان(نویسنده)می‌توان وجود بحران در ادبیات داستانی کشور را به نوعی تایید کرد و از یک زاویه دیگر هم می‌توان به آن نگاه کرد و گفت بحرانی در ادبیات کشور وجود ندارد، چون داستان همچنان نوشته می‌شود و کتاب‌های منتشره ادبیات داستانی نسبت به سال‌های قبل رشد بیشتری داشته است. وقتی هم این آمار را با میانگین چاپ ادبیات داستانی در کشورهای دیگر مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم آمار بدی نداریم و همگام با همه جا هستیم، اما این موضوع در کشور ما احتمالا به دلیل سهل بودن انتشار داستان است. تعداد عناوین دلیل بر خوب و مفید بودن همه کتاب‌ها نیست. از این زاویه اگر نگاه کنیم، می‌توان بحرانی را در ادبیات داستانی کشور دید، اینکه آثار خوب هم‌‌ردیف آثار دیگر که در کشورهای دیگر منتشر می‌شوند، نیستند، حتی هم‌‌ردیف با کشورهای آسیای شرقی و آمریکای لاتین و حتی کشورهای عرب‌زبان هم نیستند؟از یک منظر گفته‌ می‌شود آثار داستانی ما که خوب نیست به علت ضعف ادبی است، ولی باید عمیق‌تر نگاه کرد، چرا اثر ادبی خوب تولید نمی‌شود و چرا نویسندگان بزرگ در کشور ما کمتر متولد می‌شوند و بیشتر آثارمان سطحی هستند؟ در کشور ما نویسندگانی که جهان جدیدی بیافرینند کمتر دیده می‌شوند و نویسندگان کمتر در آثار ادبی خود دنیاهای تازه خلق می‌کنند.به نظرم بیش از این‌که به بحران در ادبیات بپردازیم، باید دید چرا نویسنده خوب در ایران کم ظهور می‌کند. در نسل گذشته نویسندگان بزرگی بودند، ولی بعد از آن‌ها نتوانستیم جایگزینی پیدا کنیم. انگار در دنیای سنتی حکیمان بیشتری داشتیم تا در نسل مدرن، این در همه زمینه‌ها رسوخ یافته که در ادبیات هم دیده می‌شود. داریم از سال صفر شروع می‌کنیمسیدمحمود حسینی‌زاد(نویسنده و مترجم)مشکلی که امروز در ادبیات ما وجود دارد، این است که معیارهای ادبی ما دچار بحران شده است. نویسنده معیار ندارد. ناشر معیار ندارد و ممیز ما هم معیار ندارد و همه به نوعی بی تجربه هستند و دوران بی‌تجربگی را طی می‌کنند. حتی جوایز ادبی که قدری سر و صدا کرده‌اند نیز به نوعی همین وضعیت را دارند و در بی‌تجربگی به سر می‌برند.همین مساله طی این سال‌ها تاثیر خودش را روی ادبیات ما گذاشته و وضعیت را به جایی رسانده که الان می‌بینیم.از سوی دیگر، به نظر می‌رسد در چند سال اخیر ادبیاتی نداشتیم که دچار بحران شود. وقتی می گویم ادبیات نداشتیم، منظورم این است که ادبیات شاخص نداشتیم. در دهه‌های گذشته وضعیت به این شکل نبود. به عنوان مثال در دهه 40 ما نویسندگان شاخصی داشتیم و هنوز هم وقتی می‌خواهیم از نویسندگان شاخص نام ببریم از آن‌ها یاد می‌کنیم.دلیل این موضوع هم به همان نکته‌ای که گفتم بر می گردد. یعنی وضعیتی که الان به نظر بحرانی می‌آید. درواقع نوعی بی‌تجربگی است که دست‌اندرکاران کتاب خود را درگیر آن کرده‌اند، اعم از نویسنده، مترجم، ناشر و حتی ممیزها. همه با این بی‌تجربگی مواجه هستند. همه ما داریم از سال صفر شروع می‌کنیم. فکر نمی‌کنیم پیشینه‌ای داشته‌ایم، انگار بخواهیم از ابتدا شروع کنیم. انتظار داریم که نویسنده ما چیز معقول را بنویسد، مترجم چیز معقول ترجمه کند، ناشر چاپ کند ،اما این اتفاق نمی‌افتد.منبع: خبرآنلاینتنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن