واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - در حال حاضر برخی از نویسندگان و شاعران معتقدند سایه بحران روی سر ادبیات ایران افتاده و آن را با چالش مواجه کرده است. زینب کاظم خواه: از وقتی جمالزاده اولین داستانهایش را نوشت و نیما اولین شعرهایش را سرود، حدود یک قرن میگذرد، زمانی که ادبیات معاصر ما تکانی خورد و حرکت تازهای را آغاز کرد. از آنجا که همیشه ادبیات زادهی بستری است که در آن شکل میگیرد، شرایط اجتماعی و سیاسی در بالا و پایین شدن ادبیات این سرزمین و یا هر جای دیگری تاثیر زیادی داشته است. گاهی در این مسیر طولانی این طفل نوپا زمین خورده و بعد دوباره بلند شده و به راهش ادامه داده است. گاه نیز با بحرانهایی مواجه شده، بست نشسته سرجایش و هیچ تکانی به خود نداده تا وقتی که آبها از آسیاب افتاده و بستر حرکتاش فراهم شدهاست. در این بین گاهی موجهایی هم بودهاند که ادبیات را به مسیر دیگری بردهاند، ولی با گذر زمان ادبیات معاصر ایران دوباره مسیر خود را بازیافته و به راه اصلی خود بازگشته است. اما دربارهی اینکه ادبیات امروز ما با بحران مواجه هست یا نه، نظرات مختلفی وجود دارد، بعضی از نویسندگان و شاعران خود ادبیات را (فی نفسه)مواجه با بحران نمیدانند و معتقدند که عوامل بیرونی باعث به محاق رانده شدن ادبیات می شود. گاهی مشکلات نشر، گاهی نبود جایزههای ادبی موثر و گاهی نیز نبود خلاقیت لازم از سوی نویسندگان به عنوان یکی از عوامل این بحران معرفی میشود.از سوی دیگر عدهای نیز بر این باورند که ادبیات ما با بحران مواجه نیست و با گذشت زمان این موضوع خود به خود حل خواهد شد. در حال حاضر تعداد آنهایی که معتقدند سایه بحران روی سرادبیات ما افتاده بیشتر از کسانی است که میگویند ادبیات ما با بحرانی مواجه نیست و همین نشان میدهد که ادبیات ما در مسیر خود با چالشی مواجه شده است. چالشی که می توان رد آن را در بین اظهار نظرهای شاعران و نویسندگان مختلف دید. نام و حوزه فعالیت موضع در قبال وجود بحران در ادبیات اظهار نظر رضا امیرخانی- داستاننویس موافق نویسندهها برای مردم نمی نویسند،آنها یا برای مدیریت معیوب فرهنگی مینویسند و یا ضد مدیریت معیوب فرهنگی چون یا مخالف آن هستند یا موافق آن ، برای همین کسی برای مردم نمینویسد و این نوعی بحران است. میترا الیاتی- داستاننویس موافق مسلما ادبیات ما دچار بحران است و هیچ کس از این که ادبیات با بحران مواجه هست خوشحال نیست. به نظر من باید مسایل و بحرانها را مطرح کرد تا از این بحران عبور کنیم. ما در دورهای به ویژه در دهه 70 با بحران در شعر مواجه بودیم. الان هم در ادبیات به ویژه در زمینه جایزههای شعر با بحران مواجه هستیم، برای رفع این مشکل باید مسولان جایزهها شفافسازی کنند و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده است ما از این بحران عبور نخواهیم کرد. علی باباچاهی - شاعر مخالف به نظرم یک معنی تثبیت شده بحران که معطوف به سکون و رکود هست در شعر وجود ندارد. نوعی پریشان احوالی بر توزیع کتابهای شعر هست که به غلط اسمش را بحران میگذارند. اگر کندی یا «کند گذری» را یکی از خصوصیات بحران بدانیم فکر میکنم وضعیت شعر معاصر با توجه به چاپ کتابهای شعر از نسلهای نام آشنا و دیگر نسل ها نشانی از بحران ندارد. خود من چند مجموعه شعر در سال گذشته چاپ کردم. بنابراین این چه بحرانی است که ناشران کتابها را میگیرند و با روی خوش میگیرند. امروز تکلیف منتقدان و خوانندگان حرفهای با شعر متفاوت و پست مدرن معلوم است، و اگر بخشی از خوانندگان حرفهای یا غیرحرفهای وجود دارند که با این شعر کنار نیامدهاند، دلیل بحران در شعر نیست، بلکه ذائقه شعری آنها چنین شعری را اقتضا نمیکند. احمد بیگدلی- داستاننویس موافق اینکه تصور کنیم تعداد کتابهایی که درسال منتشر میشوند، میتوانند نموداری از ترقی ادبیات داستانی باشند، تصور درستی نیست. میزان کتابهای منتشر شده زیاد هستند، ولی وقتی مرور میکنیم میبینیم از لحاظ کیفی چیز دندانگیری نیست که تو را با جهشی مواجه کند. کتابهای خوب خیلی انگشت شمار هستند. اینکه بعضی از انتشاراتیها کتاب زیاد منتشر میکنند و به نظر میرسد که ما داریم در حوزه ادبیات داستانی پیشرفت میکنیم، تنها ظاهر قضیه است. احمد پوری - مترجم و داستاننویس موافق اگر ادبیات را رها کنند و کاری با آن نداشته باشند، ادبیات بحران ندارد. اگر بگذارند ادبیات رشد خودش را داشته باشد هیچ گاه با بحران مواجه نمی شود. اگردر حال حاضر با چنین وضعیتی مواجه هستیم به خاطر این است که موانعی جلوی رشد ادبیات را گرفته است. جاهد جهانشاهی- مترجم موافق بحران در کشور وجود دارد و ما نمیتوانیم ادبیات را از چیزی که در جامعه اتفاق میافتد جدا کنیم. ادبیات به جامعه مربوط است و اگر شرایط جامعه درست شود، ادبیات هم به وضعیت درست خودش باز میگردد. اما وقتی هیچ چیزی سر جای خود نیست، و مجبوریم چیزهایی را که در کلام روزمره مردم و ادبیات شفاهی گفته میشود، ممیزی کنیم، معلوم است چیزی برای ادبیات باقی نمیماند و آن را دچار بحران میکند. امیرحسین خورشیدفر- داستان نویس و روزنامهنگار موافق وقتی دربارهی بحران در ادبیات صحبت میکنیم ،آن را به ناشران، نویسندگان و یا بازار کتاب ربط میدهیم. در حالی که مجموعهای از مشکلات ما با بخش دولتی نیز با موضوع بحران در ادبیات ارتباط مستقیم دارد. یکی از دلایل اصلی این مساله محدویتهایی است که ناشران مستقل برای ورود به بازار رقابتی جهانی دارند. ادبیات کالایی است که تولید میشود ولی امکان عرضه جهانی آن در ایران وجود ندارد. ناشرانمان با خارج از ایران ارتباطی ندارند و به همان بازار سنتی بسنده میکنند. ممیزی کتاب ها هم در شکل گیری این وضعیت بی تاثیر نیست. احمد دهقان- داستاننویس موافق می توان وجود بحران در ادبیات داستانی کشور را به نوعی تایید کرد ،اما از یک زاویه دیگر هم میتوان به آن نگاه کردوگفت که بحرانی در ادبیات کشور وجود ندارد، چون داستان همچنان نوشته میشود و کتابهای منتشره ادبیات داستانی نسبت به سالهای قبل رشد بیشتری داشته است. اما تعداد عناوین دلیل بر خوب و مفید بودن همه کتابها نیست. از این زاویه اگر نگاه کنیم میتوان بحرانی را در ادبیات داستانی کشور دید که چرا آثار خوب ما هم شانه آثار دیگر در کشورهای دیگر نیست. باید عمیقتر نگاه کرد چرا اثر ادبی خوب تولید نمیشود و چرا نویسندگان بزرگ در کشور ما کمتر متولد میشوند و بیشتر آثارمان سطحی هستند؟ فیروز زنوزی جلالی- داستاننویس موافق تقریبا موافق وجود بحران در ادبیات داستانی هستم. این موضوع را مقداری ناشی از نگاه نویسنده میدانم. کیفیت و کمیت آثار را وقتی می توان مشخص کرد که داور جایزهای باشی در مرحلهی اول با انبوهی از کتابهای مختلف مواجه می شوی که این تعداد اعجابانگیز هستند، ولی وقتی بررسی میکنی میبینی در دل آن آثار به تعداد انگشتهای یک دست ادبیات خلاق وجود ندارد و داستانها جهان خلاقانهای ندارند. اگر به این بگوییم بحران به این شکل در ادبیات ما بحران وجود دارد و این نقطهای است که کارشناسان ما را در مراحل مختلف دچار مشکل میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]