محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846041816
پرونده اتمي ايران و سناريوهاي امريكا
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: پرونده اتمي ايران و سناريوهاي امريكا
دكتر سيد حسين موسويہپرونده اتمي ايران طي چند هفته اخير، شاهد تحولات نگران كننده بوده است. آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در خطبه هاي نماز جمعه تهران در روز دهم خرداد از آنچه وي دام جديد امريكا براي ايران خواند، ابراز نگراني كرد و از آژانس بين المللي انرژي اتمي خواست از ورود در سناريوهاي مخاطره آميز عليه ايران بپرهيزد. آقاي دكتر علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي و دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي، با اشاره به گزارش اخير محمد البرادعي مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي در مورد وضعيت فعاليت هاي اتمي ايران، آشكارا از احتمال تجديدنظر ايران در همكاري با آژانس سخن به ميان آورد و گزارش اخير اين آژانس را غيرقابل قبول خواند.در سوي ديگر ماجراي يوشكا فيشر وزير خارجه پيشين آلمان طي مقاله يي كه روز يكشنبه 12 خردادماه در مطبوعات اين كشور منتشر كرد از افزايش مخاطرات مربوط به پرونده اتمي ايران سخن گفت و به اين نكته اشاره كرد كه جرج بوش رئيس جمهور امريكا قصد دارد پيش از ترك كاخ سفيد موضوع پرونده اتمي ايران را به گونه يي مطابق با خواست شوراي امنيت سازمان ملل متحد سامان دهد. فيشر از گزارش هايي در مورد سلسله تدابير واشنگتن در برخورد با برنامه اتمي ايران پرده برداشت كه طي چند ماه اخير كم سابقه و بلكه بي سابقه خوانده است. وي در مقاله خود تاكيد كرده است سفر اخير جرج بوش به اسرائيل كه به مناسبت شصتمين سالگرد اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي صورت گرفت، با هدف انجام هماهنگي لازم با اسرائيل به منظور طراحي حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران انجام شده است.در همين حال جرج بوش در سفر اروپايي اش، موضوع اتمي ايران را در صدر مذاكرات خود با رهبران فرانسه، آلمان و انگليس قرار داد و در همه پايتخت هاي اروپايي به اين نكته اشاره كرد كه همه گزينه ها در برخورد با موضوع اتمي ايران باز است. خاوير سولانا هماهنگ كننده سياست هاي خارجي و امنيتي اروپا نيز در سفر اخيرش به تهران بسته پيشنهادي كشورهاي 1«5 را تسليم مقامات ايران كرد.اين نوشته مي كوشد شتاب گيري جنبه هاي بحراني پرونده اتمي ايران و غلبه ادبيات راديكال را بر سلوك ديپلماتيك برخي كشورهاي عضو 1«5 به ويژه امريكا مورد بررسي قرار داده و ارتباط مواضع تندروانه امريكا را در موضوع اتمي ايران با رقابت هاي انتخاباتي امريكا و نيز با كاهش تنش ها در برخي محورهاي بحران زده منطقه نظير لبنان و احتمالات پيش روي بحران هاي منطقه يي تفسير كند. يكم- فرضيه يي وجود دارد كه بر پيوند مسائل ايران با معادلات دروني ايالات متحده امريكا تاكيد مي كند. موضوع ايران يك بار ديگر در انتخابات امريكا در دهه 80 ميلادي قرن پيشين سايه افكند. در آن زمان جيمي كارتر رئيس جمهور پيشين امريكا به دليل عدم توانايي براي حل و فصل بحران گروگانگيري سفارت امريكا در تهران و شكست طرح حمله نظامي براي آزاد كردن گروگان ها، نتوانست در انتخابات رياست جمهوري موفق شود و حزب جمهوريخواه امريكا در كشمكش با دموكرات ها بر سر چگونگي مديريت بحران گروگان ها در ايران، موفق شد رونالد ريگان را به كاخ سفيد منتقل كند. جيمي كارتر در خاطرات خود كه بعدها به صورت كتاب منتشر كرد، علت اصلي شكست خود را بحران گروگان ها در ايران دانست.اينك به گفته بسياري از ناظران بين المللي، موضوع ايران يك بار ديگر در معادلات انتخاباتي امريكا قرار گرفته و نامزدهاي جمهوريخواهان و دموكرات ها، هر كدام بر سر موضوع اتمي ايران، وارد يك مسابقه آشكار تندروي شدند. تفاوت وضعيت كنوني با وضعيت بحران گروگان ها و در آغاز دهه هشتاد ميلادي در دو چيز است. يكي اينكه در آن زمان دموكرات ها در اثر بحران گروگانگيري شكست خوردند، در حالي كه در شرايط كنوني، اين جمهوريخواهان هستند كه علاقه مندند قدرت را در انتخابات سال جاري مسيحي همچنان در دست داشته باشند و جان مك كين نامزد خود را در ادامه سياست هاي محافظه كاران جديد امريكا به كاخ سفيد منتقل كنند. دوم آنكه در دوره جيمي كارتر اختلاف نظر محافل تصميم گيرنده امريكا بر سر چگونگي برخورد با بحران گروگانگيري وجود داشت، در حالي كه در شرايط كنوني اختلاف نظر آشكاري ميان نامزدهاي انتخاباتي رياست جمهوري امريكا بر سر موضوع اتمي ايران ديده نمي شود. به جز اعلام آمادگي باراك اوباما نامزد رنگين پوست دموكرات ها براي ملاقات و مذاكرات مستقيم با آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان براي حل و فصل بحران روابط با ايران به ويژه بر سر برنامه اتمي، چندان تفاوتي در مواضع دو حزب رقيب در مورد چگونگي مقابله با برنامه اتمي ايران ملاحظه نمي شود. باراك اوباما پس از غلبه بر هيلاري كلينتون رقيب درون حزبي اش، ديدگاه قبلي خود را در مورد ملاقات با آقاي احمدي نژاد پس گرفت و طي سخناني در ايپاك (گروه فشار صهيونيسم در امريكا) تلاش كرد از رقيب جمهوريخواهش جان مك كين در برخورد با موضوع اتمي ايران سبقت بگيرد. دليل اصلي اشتراك نظر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه امريكا بر سر برنامه اتمي ايران روشن است. هر دو حزب به طور نسبي تنها در يك موضوع اشتراك نظر پيدا مي كنند و آن مساله امنيت اسرائيل است. باراك اوباما در سخنراني مفصل خود در ايپاك آشكارا گفت كه امنيت اسرائيل بخشي از امنيت ايالات متحده امريكا محسوب مي شود. از اين رو به نظر مي رسد، جرج بوش رئيس جمهور امريكا با عمده كردن خطر اتمي شدن ايران مي كوشد افكار عمومي ايالات متحده امريكا را حول يك چالش جديد متحد كند تا بتواند راه ورود جان مك كين متحد استراتژيك خود را به كاخ سفيد هموار كند. حزب دموكرات امريكا با اين توجيه كه تمركز روي اختلاف نظر خود با محافظه كاران جديد بر سر بحران عراق يا بحران خاورميانه و به حاشيه راندن موضوع برنامه اتمي ايران نمي تواند در رقابت هاي انتخاباتي امريكا از حريف جمهوريخواهش پيشي بگيرد، روز به روز ديدگاه خود را در مورد برنامه اتمي ايران به ديدگاه رقيب خود نزديك كرده تا برگه برنده رقيب را تضعيف كند. حال اين پرسش مطرح مي شود كه متحدان اروپايي امريكا چگونه با اين سياست جمهوريخواهان امريكا برخورد خواهند كرد؟ طرح اين پرسش و تلاش براي يافتن پاسخ آن، چگونگي رفتار بعدي متحدان اروپايي امريكا را در موضوع اتمي ايران مشخص خواهد كرد. واقعيت اين است كه برخي كشورهاي اروپايي از سياست هاي امريكا در خاورميانه خشنود نيستند. آنها به ويژه بر سر چگونگي برخورد امريكا در بحران فلسطيني ها و اسرائيل و جانبداري همه جانبه واشنگتن از اسرائيل اختلاف نظر دارند. موضوع اتمي ايران نيز يكي ديگر از نمونه هاي اختلاف نظر برخي كشورهاي اروپايي با امريكاست. اين كشورها از معيارهاي دوگانه حاكم بر سياست خارجي امريكا به ويژه در خاورميانه رضايت ندارند. برخي كشورهاي اروپايي آشكارا از ضرورت عاري شدن خاورميانه از هرگونه سلاح كشتار جمعي (از جمله سلاح اتمي) جانبداري كرده و از تلاش هاي محمد البرادعي براي گشودن پرونده برنامه اتمي اسرائيل جانبداري مي كنند، اما اين نكته قطعي به نظر مي رسد كه عدم رضايت برخي كشورهاي اروپايي از سياست هاي خاورميانه يي امريكا به مرز جدايي آنها از سياست واشنگتن و در پيش گرفتن سياستي مستقل نرسيده است. دليل اين مساله را بايد در جانبداري كشورهاي مهم اروپايي نظير فرانسه و آلمان و تا حدودي انگليس از سياست امريكا جست وجو كرد. بدين ترتيب آشكار مي شود كه كشورهاي اروپايي مخالف سياست هاي امريكا به لحاظ كيفي و ميزان تاثيرگذاري در صحنه سياست هاي بين المللي، در اقليت قرار دارند. فراتر از اين بايد گفت كه برخي كشورهاي اروپايي نظير فرانسه و آلمان، علاقه مندند محافظه كاران جديد امريكا، همچنان در قدرت باقي بمانند تا استراتژي غرب در بحران هايي نظير عراق و افغانستان به سر و سامان برسد. استقبال بسيار گرم سران اروپا از جرج بوش گوياي جانبداري آنها از جمهوريخواهان است. نگراني كشورهاي تاثيرگذار اروپا اين است كه اگر سياست هاي خاورميانه يي امريكا در اثر روي كار آمدن دموكرات ها، دستخوش دگرگوني شود، اروپا بار سنگين مديريت بحران هاي دنباله دار منطقه يي نظير عراق و افغانستان را بر دوش خواهد گرفت. از اين رو مي توان سفر اروپايي جرج بوش را يك سفر انتخاباتي ارزيابي كرد. دوم- فرضيه يي وجود دارد كه بر پيوند بحران هاي منطقه يي با يكديگر و تاثيرگذاري آنها بر چگونگي رفتار امريكا تاكيد دارد. اين فرضيه بر اين اصل استوار است كه هر گاه گشايش هايي در برخي محورهاي بحران زده منطقه به وجود مي آيد فشار ايالات متحده امريكا و متحدان غربي اش بر سر محور مشترك افزايش مي يابد. عكس اين معادله نيز صحيح است، يعني هر گاه محورهاي بحران در منطقه دستخوش ناآرامي بيشتر مي شود، بحران مشترك و چگونگي برخورد ايالات متحده امريكا به گونه يي مقطعي فروكش مي كند. هم اكنون چند محور بحراني در منطقه خاورميانه وجود دارد. بحران سنتي كشمكش اعراب و اسرائيل، بحران عراق و بحران افغانستان، مجموعه يي از بحران هاي منطقه يي هستند كه سياست هاي منظومه غرب را تحت تاثير قرار داده است. با پيدايش موضوع اتمي ايران، منظومه كشورهاي غربي، اين موضوع را به دليل تاثيرگذاري آن بر موازنه قواي منطقه يي، در راس بحران هاي منطقه يي قرار داد. امريكا همواره و در سياست هاي آشكارش روي جدايي روندهاي بحراني در منطقه خاورميانه تاكيد كرده و از به هم پيوستگي بحران ها و راه حل هاي آن اظهار ناخشنودي مي كند، اما واشنگتن به اين نكته واقف است كه بسياري از بحران هاي منطقه يي به هم پيوسته بوده و از بحران مادر يعني موجوديت رژيم صهيونيستي و سياست هاي توسعه طلبانه اش پيروي مي كند. برخورد امريكا با موضوع اتمي ايران در واقع آفريدن يك بحران مصنوعي براي به حاشيه راندن ديگر بحران ها به ويژه بحران مادر خاورميانه يعني كشمكش اعراب و اسرائيل است.طي دو سال اخير امريكا كوشيده است بحران فلسطيني ها و اسرائيل، بحران لبنان و بحران عراق، از طريق فعال كردن تلاش هاي ديپلماتيك اين طور وانمود كند كه بحران اسرائيل و فلسطيني ها در پايان سال 2008 حل و فصل خواهد شد. بحران لبنان نيز با توافق گروه هاي رقيب در اجلاس دوحه رو به آرامش گذاشت. ضريب ناامني و بحران عراق نيز به كنترل آمده و امريكا به سمت و سوي امضاي توافقنامه امنيتي درازمدت با اين كشور به عنوان مقدمه خروج نيروهاي امريكايي از عراق حركت مي كند. به عبارت ديگر ضريب ناآرامي در كانون هاي بحران منطقه يي رو به كاهش گذاشته است. بنابراين ايالات متحده فرصت را براي فعال كردن بحران مصنوعي خود يعني موضوع اتمي ايران مناسب ديده است. از ديدگاه امريكا در صورت فعال شدن اين محور بحراني و طراحي سناريوهاي مخاطره آميز از قبيل سناريو حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران، بازوان منطقه يي ايران از منظومه واكنشي ايران در صورت رسيدن پرونده اتمي به مرحله اجراي سناريوهاي مخاطره آميز خارج خواهند شد و ايالات متحده به همراه متحدان اروپايي اش و متحد استراتژيك خود در منطقه يعني اسرائيل، در سايه آرامش حاكم بر كانون هاي بحران منطقه يي قادر خواهند بود با آنچه خطر اتمي شدن ايران مي خوانند به شيوه دلخواه برخورد كنند.سوم- به نظر مي رسد، ايالات متحده امريكا در جمع بندي هاي خود نسبت به بحران هاي منطقه يي دچار شتابزدگي شده است. دلايل اين شتابزدگي به دو مقوله رقابت هاي داخلي امريكا و موضوع امنيت اسرائيل بازمي گردد، اما كدام نشانه اطمينان بخش به واشنگتن اين علامت را داده است كه بحران هاي منطقه يي رو به آرامش گذاشته است؟ براي ناظران منطقه يي ترديد وجود ندارد كه بحران فلسطيني ها و اسرائيل به دليل محاصره بي سابقه نوار غزه و استراتژي كشتار تدريجي مردم فلسطين به وسيله اسرائيل رو به انفجار مي رود. حتي محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين از بي اثر بودن تلاش هاي صلح آميز بحران از مرحله اجلاس آناپوليس در امريكا بدين سو سخن به ميان آورده است. بحران سياسي اسرائيل به دليل پرونده اخلاقي اولمرت نخست وزير رژيم صهيونيستي نويد امريكا را در مورد دستيابي دو طرف درگير به صلح پايدار و امضاي موافقتنامه صلح و اعلام موجوديت كشور فلسطين در مدت باقي مانده از سال 2008 نقش بر آب كرده است. بنابراين بحران فلسطيني ها و اسرائيل رو به يك انفجار رفته و تلاش واشنگتن براي فعال نشان دادن تلاش هاي صلح آميز در اين بحران بيهوده به نظر مي رسد. از سوي ديگر بحران سياسي لبنان به دليل همكاري همه جانبه ايران و سوريه به يك سر و سامان رسيده است. بسياري از ناظران منطقه يي معتقدند در بحران سياسي لبنان آتش بس حاكم شده و گروه هاي سياسي اين كشور باقي مانده بحران اين كشور را بايد در گفت وگوهاي ملي آينده حل و فصل كنند. اصلي ترين بخش بحران سياسي اين كشور، موضوع حزب الله و سلاح مقاومت اين كشور عليه اسرائيل است كه به آينده يعني به تدوين استراتژي دفاع ملي اين كشور در برابر اسرائيل موكول شده است. از اين رو مي توان گفت بحران سياسي لبنان به حالت تعليق درآمده و اين كشور هنوز از دايره طمع ورزي هاي اسرائيل خارج نشده است. همچنين تلاش امريكا و اسرائيل براي از هم پاشيدن پيمان استراتژيك سوريه و ايران از طريق فعال كردن گفت وگوهاي غيرمستقيم دمشق و تل آويو با ميانجيگري تركيه نه تنها به نتيجه نرسيده است، بلكه رهبران سوريه به اين نكته واقف هستند كه هدف از تلاش هاي اسرائيل در شروع مذاكرات غيرمستقيم استانبول با سوريه، حتي به گفته مقامات رژيم صهيونيستي از جمله ايهود باراك وزير دفاع اسرائيل باز پس دادن بلندي هاي جولان به سوريه نيست، بلكه هدف اصلي در مرحله كنوني جدا كردن سوريه از ايران است. خانم وزير خارجه اسرائيل در جريان مذاكرات غيرمستقيم استانبول، آشكارا از سوريه خواست اگر خواهان موفقيت مذاكرات صلح است، در روابط خود با جنبش حماس و جهاد اسلامي فلسطين و حزب الله لبنان و نيز در روابط خود با ايران تجديدنظر كند. بنابراين اسرائيل براي شروع مذاكرات جدي با سوريه به ويژه در مورد امكان باز پس دهي بلندي هاي جولان به سوريه آمادگي ندارد. بسياري از رقباي ايهود اولمرت نخست وزير بحران زده اسرائيل به طور آشكار به اين نكته اشاره كردند كه اولمرت براي مذاكره همه جانبه با سوريه بر مبناي فرمول صلح در برابر زمين، نمايندگي اخلاقي نداشته و نامبرده قصد دارد با فعال كردن محور مذاكرات صلح با فلسطيني ها و سوريه عمر سياسي خود را افزايش داده و نياز اسرائيل به ادامه نقش سياسي او را حياتي جلوه دهد.در مورد بحران عراق نيز بايد گفت امريكا با ارائه پيش نويس توافقنامه درازمدت خود با عراق، اين كشور را از يك كشور اشغال شده به يك كشور مستعمره امريكا تبديل كرده است. ماهيت خواست هاي امريكا در عراق به گونه يي است كه بسياري از متحدان امريكا در ساختار سياسي كنوني عراق را در مورد هدف هاي درازمدت امريكا در سرزمين رافدين به ترديد سوق داده و پاره يي از رهبران سياسي اين كشور را به صف مخالفان ادامه حضور نيروهاي امريكايي در اين كشور منتقل كرده است. نوري المالكي نخست وزير عراق طي چند هفته اخير به نجف و ايران سفر كرد تا ابعاد رو به گسترش مخالفت با موافقتنامه درازمدت امريكا و عراق را مهار كند. آيت الله خامنه يي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با نوري المالكي در تهران ريشه اصلي بحران عراق را حضور نيروهاي اشغالگر امريكا دانستند. بنابراين در ميان همه ناظران سياسي اين اجماع وجود دارد كه بحران سياسي عراق تا زمان حضور نيروهاي امريكايي و نيروهاي چند مليتي ادامه پيدا خواهد كرد و تلاش امريكا براي شليك اتهامات گوناگون عليه ايران و سوريه راه يافتن فرمول هاي برون رفت از اين بحران را مسدود خواهد كرد.در سوي ديگر بحران هاي منطقه يي، بحران افغانستان و حضور نيروهاي چند مليتي نيز چندان رو به راه نيست. فعال شدن نيروهاي ستيزه جوي طالبان در بسياري از مناطق اين كشور، قلمرو اقتدار دولت حامدكرزي را در كابل و برخي مناطق شمالي افغانستان محدود كرده است. عمليات اخير طالبان در ايالت قندهار و آزادسازي صدها زنداني از زندان بزرگ اين ايالت، به رغم حضور نيروهاي ناتو، بحران افغانستان را وارد مرحله تازه يي كرده است. بدين ترتيب زخم بحران افغانستان تا اطلاع ثانوي باز است و تلاش امريكا و نيروهاي چند مليتي براي افزايش ضريب امنيت در اين كشور، با موفقيت پيش نمي رود.نتيجه گيري 1- برقراري آرامش در برخي كانون هاي بحران منطقه يي به معناي حل و فصل ريشه يي اين بحران ها نيست. آتش زير خاكستر اين بحران ها نظير بحران فلسطيني ها و اسرائيل آنقدر داغ است كه يك اقدام شتابزده و غيرمحاسبه شده كافي است زبانه هاي آتش اين بحران ها را شعله ور سازد.2- همكاري ايران و نقش سازنده اش در كنترل برخي بحران هاي منطقه يي نظير بحران سياسي لبنان بايد اين پيام را به واشنگتن بدهد كه ايران با اميد به حل و فصل همه جانبه بحران هاي منطقه يي گام برمي دارد. به عبارت ديگر امريكا و متحدان اروپايي اش بايد به اين نكته واقف باشند كه نتيجه برقراري آرامش در بحران هاي منطقه يي نبايد اين باشد كه به حوزه منافع ملي جمهوري اسلامي ايران آسيب برسد. بنابراين ايالات متحده نبايد دچار خطاي محاسبه شود و به اقدامات شتابزده بدون ارزيابي پيامدهاي آن تن دهد. 3- اهميت جايگاه ژئوپولتيك ايران بر هيچ قدرتي پوشيده نيست. ايران سوپاپ امنيت منطقه يي است. ايجاد هرگونه ناامني در اين جايگاه، جغرافيايي به وسعت دو برابر قاره اروپا را دستخوش بحران مي كند. گزينه بحران سازي در محورهاي ژئوپولتيك بيش از هر چيز، حوزه منافع كشورهاي صنعتي غرب را به ويژه در بخش انرژي تهديد خواهد كرد. روند توقف ناپذير افزايش بهاي نفت در بازارهاي جهاني در شرايطي پيش مي رود كه ايران همچنان در جايگاه امنيت ساز خود به سر مي برد. ايجاد هرگونه اختلال در معادله موجود، ثبات نسبي موجود را در حوزه توليد درصد بالايي از انرژي مورد نياز جهان تهديد مي كند.4- ايران بارها و بارها اعلام كرده است كه اگر دغدغه كشورهاي غربي احتمال انحراف برنامه اتمي ايران به سوي مقاصد غيرصلح آميز است، فرمول هاي روشني براي زدودن اين احتمال وجود دارد. آمادگي جمهوري اسلامي ايران براي مذاكره در مورد تشكيل يك كنسرسيوم با مشاركت ايران و اروپا براي مديريت برنامه غني سازي اورانيوم، يكي از اين فرمول هاي اطمينان بخش به شمار مي رود. هنگامي كه امريكا و كشورهاي اروپايي آمادگي ايران را براي اعطاي هرگونه ضمانت هاي نظارتي در مورد سلامتي برنامه اتمي اش كافي نمي دانند، ايران نيز اين حق را به خود مي دهد كه صحت ادعاي كشورهاي غربي را در مورد وجود نگراني از آينده برنامه اتمي اش به ديده شك و ترديد بنگرد. ہ رئيس مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]
-
گوناگون
پربازدیدترینها