واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
سلطان سلیمان؛ خداحافظی با شهرزاد ترک
دو سال است که این سریال در خانه های بسیاری از ایرانیان حضور دارد. «خرم سلطان» آن هم چنان به شهرت رسید که خیلی ها «حریم سلطان» را با عنوان «خرم سلطان» می شناسند و البته بازیگر نقش جوانی او (مریم اوزرلی) را که تبار آلمانی دارد بیشتر می پسندیدند.
مجله امید جوان: سرانجام سریال «حریم سلطان» یا همان «قرن باشکوه» با داستان بخشی از زندگی سلطان سلیمان (با بازی هالیت ارگنچ) پادشاه عثمانی (در روزگاری که در ایران، شاه طهماسب صفوی حکومت می کرد) به پایان رسید.
دو سال است که این سریال در خانه های بسیاری از ایرانیان حضور دارد. «خرم سلطان» آن هم چنان به شهرت رسید که خیلی ها «حریم سلطان» را با عنوان «خرم سلطان» می شناسند و البته بازیگر نقش جوانی او (مریم اوزرلی) را که تبار آلمانی دارد بیشتر می پسندیدند.
در این مدت نگاه ها به جای اینکه به سریال ایرانی باشد متوجه ماجراهای حریم سلطان و عشق پادشاه به خرم سلطان و خشم و غضب او به فرزندانش بود که هر کدام ده ها قسمت را به خود اختصاص می داد. در این میان اتفاقات متعددی هم رخ داد. از بازداشت دوبلورهای سریال در ایران که مدتی در پخش آن از شبکه تلویزیونی «جم» فاصله انداخت تا نشریاتی که روی جلد خود را به عکس ایفاگر نقش سلطان عثمانی اختصاص می دادند که همواره به تبریز ما و دیگر شهرهای آن منطقه چشم طمع داشته است.
موضوع جالب توجه دیگر این بود که هر جا صحبت از شاه طهماسب صفوی بود سانسور کردند زیرا می دانستند بر روی مخاطب ایرانی تاثیر منفی می گذارد و به جای ایران و سلطان صفوی و برده ای که از ایران برده بودند نام های دیگری می گذاشتند.
برخی نیز از این بازار بهره اقتصادی بردند و انگشترهای بدلی را به اسم طرح خرم سلطان یا سلطان سلیمان به فروش می رساندند. در یک مورد فروشنده ای را دیدم که با قاطعیت می گفت: «همان طرح سلطان سلیمان است. شما اگر تاریخ را بخوانید متوجه می شوید که سلطان واقعا انگشتر می ساخته است.»
در اینکه سلطان سلیمان به ساخت جواهرآلات علاقه و در این هنر تبحر داشته تردیدی نیست. او نیز مثل ناصرالدین شاه ما خوش ذوق بود و اگر پادشاه ایرانی، روزگار را با «زن و شکار و شعر» می گذرانده، پادشاه عثمانی که 500 سالی قبل از او می زیسته نیز در آن سه مانند ناصرالدین شاه بود اما اهل جواهرسازی هم بوده است منتها اینها چه ربطی دارد به اینکه باور کنیم این طرح های بدلی را خود سلیمان خان به منصه ظهور می رسانده است؟!
به هر حال در این دوس ال، خرم سلطان به شهرزاد قصه گوی ایرانیان تبدیل شده بود. این ماجرا اما چند وجه تراژیک دارد که اگر خوب دقت کنیم کمیک می شود.
اول اینکه مجلس نشینان که دغدغه دارند خدای ناکرده زبانم لال فیلم هایی چون «عصبانی نیستم» از «درمیشیان» یا همین اواخر «خانه پدری» کیانوش عیاری به نمایش درنیاید، درباره این سیصد چهارصد قسمت که سریال ترکیه ای پخش شد دغدغه ای ندارند؟ شاید هم می گویند 20 سال پیش طرح ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهواره ای را تصویب کرده بودند و در این 20 سال هم که هر از گاهی برادران نیروی انتظامی دیش ها را از روی پشت بام ها جمع آوری کرده اند و قاعدتا ماهواره ای نباید باشد اما جالب که تا از خودشان می پرسی همه درباره سلطان سلیمان اطلاعات دارند و حالا چه بسا درباره تاریخ عثمانی بیشتر بدانند تا تاریخ خودمان!
به عبارت دیگر آقایان زحمت کشیدند و تا توانستند در آن 8 سال سیاه و خانمانسوز و نکبت زا که ریشه فرهنگ و هنر را دی این مملکت داشتندن خشک می کردند، جلوی کتاب و موسیقی و فیلم را گرفتند و حالا مردم به جای آنکه فیلم های کارگردانان ایرانی را ببینند با هم درباره سلطان سلیمان صحبت می کنند و صدا و سیما لابد خوشحال است که تمام شد و خیال می کنند مردم می نشینند پای سریال های ایرانی که از صدتا فیلتر گذشته و بوی مرگ می دهد.
وجه تراژیک یا کمیک دیگر این است که خیال شد تعدادی از دوبلورها را بگیرند کار درست می شود اما چندی بعد با همین گروه یا گروه تازه ای که لابد پشت درهای اتاق دوبلاژهای تلویزیون مانده بودند دوبلاژ شد.
شهرزاد قصه گوی ایرانیان از کشور همسایه آمده بود و سریال سازان ترکیه می دانند که عشق ها مثلثی را چگونه به تصویر کشند تا احساس خیانت نیز درنگیرد زیرا وقتی صحبت از حرم سرای یک سلطان است دیگر کسی رابطه شاه با چند زن را به دیده خیانت نمی نگرد و وقتی صحبت از علاقه قدیمی کنیزی که به عقد شاه درآمده به میان می آید، کسی شماتت نمی کند.
هنوز دیر نشده و تلویزیون اگر می خواهد بیننده دست و پا کند باید اجازه دهد کارگردانان ایرانی فیلم و سریال بسازند. فاجعه وقتی است که چنان فضا را بر امثال کمال تبریزی و کیانوش عیاری تنگ کنیم که آنها هم در خانه نشینی های خود ناگزیر از تماشای سریال های ترکیه ای باشند.
البته این را از سر طعنه یا طنز می گوییم وگرنه آدم هایی از این دست در هر حالت در حال ورز دادن فکر و ذوق خود هستند و وقت خود را با تماشای سریال نمی گذرانند.
اما خودمانیم این سریال «حریم سلطان» در این دو سال ساعاتی از شب «بینندگان عزیز» را به خود اختصاص داد تا به این نتیجه هم برسند که تفکیک قوا چیز خوبی است و اینکه یک نفر هم کار اجرایی می کرده و هم فرمان صادر می کرده و هم خودش در جایگاه قاضی حکم سر بریدن این و آن را می داده، چیز خوبی نیست و از این نظر حریم سلطان معایب دیکتاتوری های فردی را نیز نشان داد و نکته های مثبت دیگر که یافت می شود تا سراسر منفی قضاوت نکنیم.
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]