واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به معجزات بارانی امام رضا(ع)
برای نزول رحمت الهی، «امام باران» را شفیع قرار دهیم
آن روز هوا صاف و بدون ابر بود اما امام که همراه با چند تن از صحابی خود در حرکت بودند، لباس بارانی به همراه داشتند. حسینبن موسی میگوید ما از این اقدام حضرت متعجب بودیم اما اندکی از مسیر را که طی کردیم، ابری بالای سرمان آمد و آنقدر بارید که همه بدون استثناء خیس شدیم!
به گزارش خبرگزاری فارس، با توجه به سپریشدن حدوداً دو ماه از فصل زمستان و کاهش شدید نزولات آسمانی، این روزها در شبکههای موبایلی پیامهای مختلفی درباره طلب استغفار و دعا برای ریزش برف و باران دست به دست میشود. بیمناسبت نیست به همین بهانه نگاهی به معجزات بارانی امام علیبن موسیالرضا(ع) داشته باشیم و آن حضرت را شفیع و واسطه قرار دهیم تا شاید در این روزهای باقیمانده از زمستان، شاهد نزول رحمت الهی باشیم. 1ـ عیون اخبارالرضا: حسینبن موسی گوید با امام رضا(ع) در روزی که آسمان ابری نبود به سوی یکی از املاک آن حضرت رفتیم. همینکه به بیرون شهر رسیدیم، فرمود: «با خود لباسهای بارانی برداشتهاید؟» گفتیم: «چه نیاز به بارانی داریم، درحالیکه ابری نیست و احتمال باران نمیدهیم.» فرمود: «ولی من بارانیها را برداشتهام و بهزودی باران شما را خیس خواهد کرد!» هنوز اندکی از مسیر طی نکرده بودیم که ابری بالا آمد و آنقدر باران بارید که هر کداممان تنها به فکر خودمان بودیم و همه بدون استثناء خیس شدیم. 2ـ عیون اخبارالرضا: مفسر از امام عسکری(ع) از پدرانشان نقل میکند که وقتی مأمون، امام رضا(ع) را ولیعهد خود کرد، دیگر باران نبارید. برخی از اطرافیان مأمون و مخالفان امام رضا(ع) گفتند: «ببینید! از وقتی علیبن موسیالرضا اینجا آمده و ولیعهد ما شده، خدا باران را از ما گرفته است.» این خبر به مأمون رسید و برایش گران آمد. در روز جمعهای به امام رضا(ع) گفت: «باران نباریده است. ای کاش از خدای بزرگ بخواهی که بر مردم باران ببارد.» امام رضا(ع) فرمود: «باشد.» گفت: «کِی این کار را میکنی؟» حضرت فرمود: روز دوشنبه، چراکه دیشب رسول خدا(ص) به خوابم آمد ـ و امیرالمؤمنین علی(ع) نیز با ایشان بود ـ و فرمود: پسر جانم! منتظر روز دوشنبه باش. در آنروز به بیابان برو و از خدا طلب باران کن. خدای بزرگ باران بر آنان فرو میفرستد و آنان را از آنچه خدا نشانت میدهد که آنها از آن مطلع نیستند، باخبر ساز تا آگاهی آنان به فضل تو و جایگاهت نزد پروردگار بزرگات فزون گردد. روز دوشنبه که شد، حضرت به بیابان رفت و مردم هم بیرون آمده بودند و تماشا میکردند. ایشان بر منبر رفت، خدا را سپاس گفت و او را ستود. آنگاه فرمود: خدایا! پروردگارا! تو حق ما اهل بیت را بزرگ داشتهای پس آنان همانطور که تو امر کردی به ما متوسل شدند، به فضل و رحمت تو امید بستند و انتظار احسان و نعمت تو را دارند، پس بر ایشان باران سودمند گستردهای ببار که نه کُند و نم نم باشد و نه زیانبار. آغاز بارانشان پس از بازگشت آنان از اینجا به منازل و محل سکونتشان باشد. راوی گوید سوگند به خدایی که محمد را به حق به پیامبری مبعوث کرد، بادها، ابرها را در هوا درهم تنیدند، آسمان غرش کرد و برق زد. مردم به گونهای حرکت کردند که گویی میخواهند خود را از باران دور کنند. امام رضا(ع) فرمود: «آرام باشید ای مردم! این ابر برای شما نیست. این برای اهل فلان شهر است.» آن ابر گذشت و عبور کرد. سپس ابر دیگری آمد که با خود رعد و برق هم داشت. مردم حرکت کردند. فرمود: «آرام باشید. این برای شما نیست. این برای اهل فلان شهر است.» جریان همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه 10 ابر آمد و گذشت و علیبن موسیالرضا (ع) در هر کدام از آنها میفرمود: «آرام باشید. این برای شما نیست. این برای اهل فلان شهر است.» آنگاه ابر یازدهم آمد. حضرت فرمود: ای مردم! این ابر را خدای بزرگ برای شما فرستاده است. شما هم خدای بزرگ را به خاطر بخششی که بر شما داشته شکر کنید. برخیزید و به منزلها و محلهای سکونتتان بروید، چرا که این ابر بالای سرتان میآید، ولی از بارش بر شما خودداری میکند تا داخل محل سکونتتان شوید. آنگاه آن بارانِ خیری که شایستۀ کرم و عظمت خدای بزرگ است برایتان میآید. حضرت از منبر پایین آمد و مردم رفتند. ابر همچنان از بارش خودداری کرد تا اینکه مردم نزدیک منزلهای خود رسیدند. سپس باران شدیدی باریدن گرفت و مسیلها، حوضها، برکهها و بیابانها را پر کرد. مردم میگفتند: «کرامتهای خدای بزرگ بر پسر رسول خدا(ص) گوارا باد!» منبع: کتاب مستدرک عوالمالعلوم، محقق: آیتالله سید محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا انتهای پیام/ک
93/11/28 - 11:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]