محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852833740
روایت زنانی گمگشته در داستانهای خیالی
واضح آرشیو وب فارسی:الف: روایت زنانی گمگشته در داستانهای خیالی
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۸
سامانسرای لویزان از نگاه آنان که به زندگی در خیابان عادت ندارند و زندگی خانوادگی و در خانه بودن را تجربه کردهاند، مأمن و پناه است. جای گرمی در سرمای زمستان، غذای گرم، پزشک و مددکار مقیم، استفاده از لباس و وسایل بهداشتی و امکان استحمام و...؛ همگی امکاناتی است که برای زنانی که جا و مکان مشخصی نداشتهاند، باید نعمتی محسوب شود.(در همین زمینه: سامانسرای لویزان؛ اولین مرکز شبانهروزی نگهداری از زنان آسیبدیده؛ از خدمات مشاوره و مددکاری تا حیاطی با وسایل ورزشی)به گزارش مهرخانه، اما جالب آنجاست که زنان ساکن در آن، به دلیل عادت نداشتن نسبت به زندگی اینچنینی، سامانسرا را بهمثابه زندانی برای خود دیده و هر دم در پی آزادی و رهایی در خیابان هستند. حال اگر از آنها بپرسید مقصد نهاییشان کجاست، نمیدانند. نکتهای که لازم است ذکر شود، آن است که برای بررسی دلایل عدم تطابق برخی از این زنان با سامانسرا و فضای آن، باید بررسی و تحقیقات کامل و عمیقی انجام شود تا نقطهضعف مرکز ازنظر آنان نیز شناختهشده و روی آن کار شود؛ چراکه معمولاً چنین فضاهایی باید آنچنان مورد استقبال افراد دارای مشکل و خصوصاً بیخانمان قرار گیرد، که نیازی به گشتهای شهری برای جمعآوری و انتقالشان نبوده و خود برای حضور و استفاده از خدماتشان داوطلب باشند.برخورد با افراد جدید بهمثابه ناجیدر لحظه اول حضور در بخش و میان زنان ساکن در سامانسرا تقریباً چند نفری در هر سالن به استقبال افراد جدید میآیند. در لحظه ابتدایی ورودمان به سالن، یک خانم جوان و پریشان به سمت من آمد که نامش مریم است. مانند سایر مددجویان یک پیراهن و شلوار یاسی به تن دارد. میپرسد: "شما برای بازدید اومدید؟ هیچکس به من اهمیت نمیده، دوماهه شوهر و بچه من اسیر شدن. کار من شب و روز شده گریه."یکی از مددکاران بخش به او توضیح میدهد که باید حُکمات بیاید و به ما گفت بچه او را به بهزیستی تحویل دادهایم. هنوز حرف مددکار تمام نشده بود که یکباره خانم تنومند و قدبلندی که صدایش کمی زمخت بود، میان کلام ما آمد. نامش الهه است، داستاناش را از متولد آمریکابودن شروع میکند: "خانم من اصلاً مال اینجا نیستم. آمریکا به دنیا اومدم. بعداً تو بچگی آوردنم اینجا تو یه روستایی گذاشتن و رفتن. من میخوام از اینجا برم بیرون. من با بقیه فرق دارم. تو رو خدا یه کاری واسه ما بکنید. مگه نیومدید به حرفهای ما گوش بدید؟"از صحبت خانم نهاوندی با مددکارانش متوجه میشوم که امروز با یکی از پرسنل دعوا کرده و او را نیز کتک زده است. مددجویان همه، بهویژه خانم نهاوندی را دوره کردهاند و مرتب از او میپرسند: "پس من کی میرم؟ کی قراره برم؟ و..." مددکار دیگری که همراه ما بود، میگوید: اینها چون در خیابان رها بودهاند، این مرکز را به چشم یک زندان میبینند. خانم نهاوندی هر روز ساعت ۱۰ تا ۱۲ به بخش میآید و با مددجویان صحبت میکند. این موضوع مربوط به امروز نیست. یک خانم جوان تازه از حمام آمده است؛ این را از کلاه حمامش میفهمم. به من گفت: "من ۱۵ روزه اینجام، به من گفتن ۲۱ روز بشه میرم، به نظرتون به قولشون عمل میکنن؟" تاریخی که او میگوید نشان میدهد جزو افراد بازپروری است؛ بازپروری۲۱ روز تا یک ماه طول میکشد و بهجای متادون با داروهای اعصاب و روان انجام میشود. به او میگویم: "نگران نباش حتماً خوب بشی اجازه میدن که بری."همهمه است و صدا به صدا نمیرسد. همه خانم نهاوندی را دوره کردهاند. اکثر مددجویان فکر میکنند ما بازرس هستیم؛ بنابراین سعی میکنند با گزارش از وضعیت خود و آنجا، شرایط رهایی خود را تسهیل کنند.به گفته مسئول مرکز، الهه یک فرد دوجنسیتی است. بخشی از جراحیها را انجام داده است، اما به دلیل مصرف شیشه دچار جنون شدید است. نگهداری او در این مرکز بسیار سخت است، تمام اقدامات مرکز در خصوص بستری در بیمارستان درگرو نظر قاضی و قرار است او به بیمارستان رازی فرستاده شود.فضا مملو است از بوی سیگار. بر روی یکی از تختها، زنی دراز کشیده که کمر خود را با چادر بسته است. خانم نهاوندی میگوید: "این مددجو تازه زایمان کرده و دیروز از بیمارستان مرخص شده است." متحیرم، سراغ کودکش را میگیرم. او را به بهزیستی تحویل دادهاند و مادرش هنوز نمیداند؛ فکر میکند به دلیل زردی در بیمارستان بستری است.خانم نهاوندی دلیل تحویل کودک به بهزیستی را بیماری اعصاب و روان مادر عنوان میکند و میگوید: در خیابان باردار شده است. دیروز زمانی که کودک او را به بهزیستی تحویل دادیم، یکی از بدترین روزهای زندگیام بود. تمام تلاشمان را کردیم تا مادر، پس از زایمان کودک را نبیند، اما یکی از قوانین بیمارستان، رومینگ مادر و نوزاد است.با خندهای که سعی میکرد فضا را شاد کند ادامه میدهد: برایش کاچی پختیم و مغزهای آجیل گرفتیم تا تقویتش کنیم، اما سختترین لحظه زمانی است که او سراغ فرزندش را بگیرد، اما بچهای که میخواهد متکدی، خیابانگرد و.. شود بهتر است در بهزیستی بماند.به سالن دیگر میرویم؛ خانمی تقریباً ۵۰ساله به نام فوزیه پیش میآید که HIV مثبت است و ۶ ماهی است که در مرکز اسکان دارد. دیگر حوصله ماندن ندارد و میخواهد برود. خانم نهاوندی به او میگوید به دنبال کارهایش است، او در یک مددسرا چند مددجو را زده بوده و هیچکس او را قبول نمیکرده است. همهمه و شلوغی، مستمر و مداوم است. مددجو در هر سنی جوان تا سالمند وجود دارد، اما تعداد سالمندان بسیار اندک است. الهه وارد سالن دوم میشود و با ما شروع به صحبت میکند. خانم نهاوندی میگوید: "اینها دوستای ما هستن و برای دیدن ما اومدن" من هم شجاع میشوم و میگویم: "ما مأمور و بازرس نیستیم"، برگههای خبرم را نشان میدهد و میگوید: "پس اینا چیه؟؛ اومدین به درددل ما گوش کنین دیگه." یک مددکار دیگر اینبار ناجی من میشود و او را میبرد. به پزشک داخلی میگویم کار شما خیلی پرخطر است و او میگوید: الهه آزارش کمتر از بسیاری افراد دیگر است. چندی پیش، هنگام پذیرش، یکی از این مددجویان، مددکار ما را مورد ضرب و شتم قرارداد و از چندین ناحیه استخوانهایش را شکست.خانم نهاوندی میگوید برویم، به سمت در میآییم؛ درها را قفل کردهاند. در حین بازکردن قفل در، خانمی به سمت ما میآید و میگوید: "خانم نهاوندی من واسه تمومشدن ۲۳ روز لحظهشماری میکنم." خانم نهاوندی به او میگوید: "برو عاشق" و میخندد. در حال پایینآمدن از پلهها هستیم که او با صدای بلندتری میگوید: "عشق و عاشقی چها میکند..."خانم نهاوندی برایمان میگوید: همسر لیلا فوت کرده و سه فرزند بزرگ دارد. عاشق یک پسر جوانی است که او هم دوستش دارد، اما بیشتر به خاطر خودش او را میخواهد. لیلا دو ماه پاکی داشته و این بار سوم است که به این مرکز آمده است و باید بعد از بازپروری، به کمپ برود. تقریباً اکثر معتادین پس از گذراندن دوره بازپروری، باید برای ترک اعتیاد به کمپ بروند. شیشه، قدرت تعقل و تفکر را از زنان کارتنخواب گرفته استدر مصاحبه با زنان کارتنخواب و ساکن در سامانسرا، مصاحبهگر به جواب دقیقی نمیرسد. سؤالات ناکام و عقیم میمانند و جوابها هیچ رابطه منطقی با یکدیگر پیدا نمیکنند. دلیل واضح و مشخص است: اکثریت این زنان سالهاست معتادند. ابتدا تریاک، و در مراحل بعدی شیشه. سالها مصرف شیشه، عقل و هوش و حافظهشان را زایل کرده و مرز خیال و واقعیت از میان حرفهایشان مشخص نیست. از طرف دیگر سبک زندگی در خیابان و قطع ارتباط با خانواده و آشنایان، نوعی از رفتار و برخورد و حرفها را میطلبیده که باعث شود آنها بتوانند به بقای خود ادامه دهند. همه اینها در کنار هم، زنان کارتنخواب را به داستانگویانی تبدیل کرده است که گرچه مرز واقعیت و داستان زندگیشان نامشخص است و هیچ شخص سومی هم بهمنظور تأیید یا تکذیب حرفهایشان ظاهراً وجود خارجی ندارد، اما بههرحال ساعتها میتوانند برایتان از داستانهایشان بگویند؛ داستانهایی که در جهت گرفتن کمک و اعلام برائت از داشتن روابط نامشروع، اعتیاد، دزدی و... است و به این چشم، هر فرد جدید و ناآشنایی بهمثابه ناجی برای حمایت از فرد است. حمایت چیست؟؛ آزادی از سامانسرا و دادن بلیطی برای برگشت به شهرشان!بعداً یکی از مددکاران مرکز برایمان میگوید: بارها با داستانهایی که در مورد خانوادههایشان در شهرشان تعریف کردند و اینکه میخواهند کنار فردی از افراد فامیل و خانواده زندگی کنند و دیگر کارتنخواب نخواهند بود، برایشان بلیط اتوبوس گرفتیم و فرستادیم بروند و چند هفته بعد دوباره شهرداری آنان را در خیابان پیداکرده و به سامانسرا آورده است!الهام یکی از همین زنان است. میگوید اهل گنبد است و کمی بیشتر از ۴۰ سال دارد. ۳ فرزند دارد و همسرش افغان است. چند سالی است تهران آمده و از شوهرش جداشده و فرزندانش را برادرش بزرگ کرده است. میگوید بهجای مهریه، دخترانم را از شوهرم گرفته و وکالت دادم برادرم آنها را بزرگ کند. حال دخترانم شوهر کرده و در همین تهران زندگی میکنند.الهام از دخترانش خبر ندارد. مانند پسرش که میگوید ۱۳ ساله است و سالهاست پیش پدرش بوده و از او بیخبر است؛ پدری که میگوید چند سالی است به خاطر اعتیاد و موادفروشی در زندان است. میگوید: "به دخترام هم کاری ندارم. نمیخوام دامادام سرکوفت داشتن مادر معتاد و گدا را به دخترام بزنن. برادرم شوهرشون داده." در حرفهایش تأکید دارد که هیچ سابقهای از موادفروشی و رابطه نامشروع نداشته و ندارد. کارش بهزعم خودش در خیابان نشستن و گرفتن دوستانه و مجانی مواد از دیگران و بگووبخند بوده است. از زندگیاش راضی بوده و میخواهد هر چه زودتر از سامانسرا برود. میگوید: "تو خیابون همش منو میگیرن و به بقیه کاری ندارن. چرا من؟! فقط من تو خیابونم؟ میخوام برم گنبد و پیش برادرم زندگی کنم. من نه دزدی کردم، نه ناموسفروشی و نه خانوم رئیس بودم. یک بلیط برای گنبد میخوام و آزادی!"حرفهای الهام کلاف سردرگمی است که با دیدن پروندهاش و صحبت با مددکاری که او را میشناسد، کمی و فقط کمی باز میشود. مددکارش میگوید: الهام سابقه ۱۰ بار گرفتن در خیابان و آمدن به سامانسرا را دارد. به دلیل نداشتن اوراق هویتی، هیچکدام از حرفهایش را نمیتوانیم بهصورت قطعی قبول کنیم و در هر بار هم عوض میشود. قبلاً گفته ۲۰ سالی است ساکن تهران است و همواره خیابانخواب بوده و معتاد است. در مورد زندگی خانوادگیاش حرفها پراکنده و نامشخص است و مددکاران هم به نتیجه مشخصی نرسیدهاند.سامانسرا قصه زندگی زنان کارتنخواب را عوض میکند؟ به گزارش مهرخانه، تأسیس و ایجاد مراکزی همچون سامانسرا و البته دیگر مراکز حمایت از زنان و دختران بیسرپرست و بدسرپرست و کارتنخواب و معتاد و... همگی در راستای کاهش حضور این زنان در خیابان، بازگرداندن آنها به خانواده، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برای این زنان و دیگران است.هزینههای مالی و زمانی و انسانی صرفشده اگر تنها در راستای جمعآوری آنها باشد و رویکرد اصلاحی نداشته باشد، مراکز اینچنینی را وارد چرخهای بیپایان از ارایه خدمات به این زنان میکند؛ بدون آنکه تغییری پایدار در زندگی آنها یا چهره شهر ایجاد شود، اما درصورتیکه رویکرد، رویکرد اصلاحی و جایگزینکردن زندگی در خیابان با زندگی سالم در میان خانواده باشد، در آن حالت میتوان کارکرد مثبت و موفقی را برای این مراکز متصور بود؛ کاری که بسیار سخت، پرمسئولیت، پرخطر و زمانبر است، اما نتیجه آن کاهش بسیاری از آسیبهای اجتماعی و رهایی از دور باطلی است که میتواند گریبان مراکز حمایتی را بگیرد. نکتهای که در این میان راهگشا خواهد بود، بحث توانمندسازی این زنان و ایجاد مراکزی نه صرفاً جهت نگهداری، بلکه بهصورت شبهخانواده است؛ چراکه معمولاً این زنان ارتباطشان تا حدود زیادی با خانوادهها قطع شده و به دلیل نداشتن اوراق هویتی، حتی پیداکردن خانوادههایشان مشکل است. همچنین توانمندسازی میتواند هم بار مالیشان را کاهش دهد و هم به رشد شخصیت و استقلال فکری آنها کمکی کند؛ البته که اگر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی همه توان ذهنی و عقلی آنان را زایل نکرده باشد.مسئله دیگر در این میان، اهمیت تلاش در راستای پیشگیری از افزایش زنان معتاد و خیابانخواب است؛ کاری که نیازمند تقویت اقتصاد و فرهنگ خانوادهها در کنار هم است. با توجه به بار مالی و هزینههای مختلف و سنگین بازپروری و نگهداری از این زنان و در پایان هم عدم اطمینان از بازگشت آنان به خانواده، امروزه بیش از هر وقت دیگری اهمیت بحث پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بر همگان مشخص شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]
صفحات پیشنهادی
علوی، روایتگر داستانهای زندان
بزرگ علوی از زبان محمدعلی سپانلو علوی روایتگر داستانهای زندان 1393-11-13 08 10 یکی از بزرگترین کارهایی که علوی در زمینهی ادبیات ایرانی انجام داده است شاید فتح باب نوعی از ادبیات است که به ادبیات پایداری و زندان مشهور شد سیزدهم بهمن سالروز تولد بزرگ علوی خالق داستان&zwnjمیرکریمی پس از نمایش فیلم «امروز» در جشنواره فیلم روتردام هنوز در حال کار بر روی داستانهایی در بطن
میرکریمی پس از نمایش فیلم امروز در جشنواره فیلم روتردامهنوز در حال کار بر روی داستانهایی در بطن جامعهام هستم به این زودیهای خیال ساخت فیلمی خارج از ایران را ندارمفیلم سینمایی امروز به کارگردانی رضا میرکریمی طی چهار روز در جشنواره بینالمللی فیلم روتردام به نمایش گذاشته شده استروایت استقبال ایرانیان از گوشیهای 4G
به گزارش جام جم کلیک اگرچه هنوز ارائه خدمات نسل 4 در تمام استانهای کشور و از طریق تمام اپراتورها فراگیر نشده اما به هر حال میتوان پیش بینی کرد که ظرف یک سال آینده روند ارائه خدمات 4G در کشور رشد قابل توجهی داشته باشد با این وجود همچنان بخش عمده خریداران گوشیهافیلم/ روایتی از زندگی شهید میثمی
فیلم روایتی از زندگی شهید میثمی خبرگزاری رسا ـ شهید عبدالله میثمی در اصفهان چشم به جهان گشود و پس از ورود به حوزه در طیف مبارزان با رژیم پهلوی قرار گرفت ایشان در دوران دفاع مقدس نیز فعالیت گسترده داشت تا اینکه در 12 بهمن سال 65 به خیل شهدا پیوستیک مرگ دلخراش به روایت بازپرس دادسرای کرمان شیشهبالابر خودرو جان کودک کرمانی را گرفت
یک مرگ دلخراش به روایت بازپرس دادسرای کرمانشیشهبالابر خودرو جان کودک کرمانی را گرفتبازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب کرمان درباره مرگ دلخراش یک کودک 3 ساله کرمانی توسط شیشهبالابر برقی خودرو سخن گفت به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان حسین میرزابیگی به روایت مرگ دلخراش یک پس«شاه بیشین» از پایه های ادبیات انقلاب است/ جادوی روایت دوم شخص - اخبار ایران و جهان |
نشست نقد شاه بی شین-۲ شاه بیشین از پایه های ادبیات انقلاب است جادوی روایت دوم شخص شناسهٔ خبر 2480441 یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۲۷ فرهنگ > شعر و ادب حسن محمودی با انتقاد از ترجمه نشدن رمان شاه بیشین از این کتاب به عنوان یکی از سه پایه ادبیات داستانی بعد از انقلاب یاد کرروایت تکاندهنده زنان ایرانی از سفر به مالزی: «کابوس وحشت»
روایت تکاندهنده زنان ایرانی از سفر به مالزی کابوس وحشت چه فرقی میکند نامش چه باشد مهم کوله باری از تجربههای غم انگیز است که که درونش را غارت کرده است صدای در که آمد از جایش پرید صدای ممتد و کشنده میله که روی نرده با غیظ میکشیدن هنوز تو گوشمه مادر دخترک گفت شبهای- روایت روحانی از موانع بومی سازی علم - محمدرضا عزیزی
روایت روحانی از موانع بومی سازی علم - محمدرضا عزیزی اسلامی و بومی کردن علوم انسانی در ایران زاییده ذهن اندیشه گرانی است که دو کارکرد کارا بودن و توانایی طرح و حل مسأله را از این علوم توقع دارند وقتی بیش از دو میلیون دانشجو در رشته های متعدد علوم انسانی در دانشگاه های کشور تحصیلپیروزی پرگل رئال مقابل سوسیهداد بدون رونالدو به روایت تصاویر
پیروزی پرگل رئال مقابل سوسیهداد بدون رونالدو به روایت تصاویرتیم فوتبال رئال ماردید در دیدار مقابل رئال سوسیهداد به پیروزی پرگلی رسید تا با اختلاف 4 امتیاز نسبت به بارسا در صدر لالیگا قرار داشته باشد به گزارش خبرگزاری فارس تیم فوتبال رئال مادرید شب گذشته در سانتیاگو برنابئو وامروز به روایت روزنامه ها 93/11/12 بهمن ماه + عکس
امروز به روایت روزنامه ها 93 11 12 بهمن ماه عکسعناوین برخی روزنامه های صبح 12 بهمن ماه در زیر آمده است 1393 11 12فارس گزارش می دهد برنامههای اولین روز دهه فجر چاروسا به روایت تصویر
فارس گزارش می دهدبرنامههای اولین روز دهه فجر چاروسا به روایت تصویربه مناسبت اولین روز از دهه فجر برنامه رژه خودرویی زنگ انقلاب و غبارروبی گلزار شهدا در چاروسا برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از چاروسا ظهر امروز به مناسبت دهه فجر و اولین روز این دهه برنامه های متنوعی در چاروسبوشهر فقط نیروگاه اتمی نیست/ روایتی از جلسه با دلواپسان - اخبار ایران و جهان |
نشست خبری گروه لیان بوشهر فقط نیروگاه اتمی نیست روایتی از جلسه با دلواپسان شناسهٔ خبر 2481734 یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳ ۳۳ هنر > موسیقی و هنرهای تجسمی نشست خبری کنسرت گروه لیان بوشهر به سرپرستی محسن شریفیان یکشنبه 12 بهمن ماه در تالار رودکی برگزار شد به گزارش خبرنگار مهرروایت باقرزاده از نحوه شناسایی شهدای گمنام
تراز فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت یک هزار نمونه DNA به مرکز تحقیقات پزشکی کوثر داده شده که امیدواریم به نتایج خوبی برسیم به گزارش تراز مراسم اختتامیه جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس و شهدای گمنام با عنوان« آیههای سپید» روز گذشته شنبهمدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران: در تهیه مستند "به روایت دربار" نقشی نداریم/ به دادگاه شکایت می کنیم
مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران در تهیه مستند به روایت دربار نقشی نداریم به دادگاه شکایت می کنیم فرهنگ > تلویزیون - مهر نوشت مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران عصر پهلوی دوم با بیان اینکه واحد مرکزی خبر هیچ نقشی در تهیه مستند «به روایت دربار» که دیشب از تلروایت عکاسی که عکس امام خمینی (ره) در پلکان هواپیما را گرفت
روایت عکاسی که عکس امام خمینی ره در پلکان هواپیما را گرفت چند رسانهای > فیلم - در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی ره پس از ۱۵ سال تبعید به ایران بازگشتند و در تهران مورد استقبال مردم قرار گرفتند فیلم زیر روایت حسین شرکت همان عکاسی که عکس معروف امام خمینی رهعوارض بیخیالی دلواپسان در دولت گذشته؛ بیکاری ایرانیان سوژه عربها!
عوارض بیخیالی دلواپسان در دولت گذشته بیکاری ایرانیان سوژه عربها درحالی که عربستان سعی دارد کارگر ماهر تربیت کند وزیر اقتصاد ایران به مردم در خصوص سونامی بیکاری که در آینده گریبانگیر کشور خواهد شد هشدار داده است به طوری که این موج بیکاری در صد سال گذشته بی سابقه است وجامعه ایرانروایت باقرزاده از نحوه شناسایی شهدای گمنام |اخبار ایران و جهان
روایت باقرزاده از نحوه شناسایی شهدای گمنام فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت یک هزار نمونه DNA به مرکز تحقیقات پزشکی کوثر داده شده که امیدواریم به نتایج خوبی برسیم کد خبر ۴۷۱۷۳۱ تاریخ انتشار ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۶ - 01 February 2015 فرمانده کمیته جستجوی مفقو-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها