واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در نشست «سینما انقلاب» مطرح شد:
سیمای ایران نزدیک به مرگ نیست/ غلط بودن ارزیابی اقتصادی در فرهنگ
شناسهٔ خبر: 2489020 شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹
هنر > سینمای ایران
اکبر نبوی از ورود سرمایه گذارانی که ارتباطی با دغدغه های فرهنگی ندارند سخن گفت و اینکه سرمایه گذاری این جریان ها همچون سازی است که صدایش چند سال دیگر به گوش می رسد. سرمایه گذاری عدهای در سینما که نسبتی با دغدغههای فرهنگی ندارندبه گزارش خبرگزاری مهر، اکبر نبوی در چهارمین هم اندیشی «سینما انقلاب» درباره ارتباط سینما با مردم در جامعه امروز و اینکه آیا از مردم فاصله گرفته است؟ بیان کرد: در سنجش نسبت بهین مردم و سینمای انقلاب توجه به یک نکته مهم است؛ سینما به اعتبار رسانه بودنش یک نهاد اجتماعی است و این ویژگی جایگاه سینما را در حوزه مربوط به افکار عمومی و رفع نیازهای افراد جامعه بیشتر می کند. طبیعتاً سینما به عنوان یک نهاد اجتماعی بدون مردم تحقق پیدا نمی کند و بدون مردم یعنی مرگ سینما و این مساله ربطی به جغرافیای خاصی از دنیا ندارد و در همه جهان همین است. البته نگاه ها و دیدگاه ها درباره واژه مردم نیز متفاوت است.مردم هیچ گاه با سینما قهر نمی کنندوی ادامه داد: واقعیت این است که سینمای کشور ما همچون سینمای سایر کشورها فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در کشوری مانند آمریکا هم این طور نیست که همیشه فیلم ها فروش داشته باشد. زمانی در این کشور، صنعت سینما بالاتر از صنعت خودرو قرار گرفت و در دوره ای دیگر فروش فیلم در آن کاهش پیدا کرد. نکته مهم این است که مردم هیچ گاه با سینما قهر نمی کنند بلکه در واقع، نسبت به آنچه روی پرده است درصورتیکه ترجمه ای از زندگی و دغدغه ها، امیدها و تمناهای زندگی آنان نباشد، واکنش منفی نشان می دهند و تقریباً در تمام دنیا هم همین منوال جریان دارد.این منتقد سینما با بیان اینکه در هر جامعه ای مردمی بودن متناسب با بستر تاریخی و فرهنگ ملی هر کشور تعریف خاص خود را دارد، گفت: در کشور ما نیز تمنا، آرزوها و امیدهای مردم در همین جغرافیا و فرهنگ تعریف می شود. اگر این مساله در سینما بروز پیدا نکند، مردم واکنش نشان می دهند. گاهی مردم از برخی فیلم های سطحی نیز استقبال می کنند که این را نیز می توان روانکاوی کرد چراکه چنین استقبالی یک طنز تلخ از سوی مردم است.نبوی با اشاره به سال های 40 تا 55 که سینما فروش بالایی در ایران دارد، یادآور شد: اما سال های بعد از آن با حضور فیلم های بسیار بد هندی و آمریکایی این فروش افول می کند و میزان اکران ها از 90 فیلم به 12 فیلم می رسد. دهه 60 و 70 هم شرایط تاریخی خودش را دارد و نمی توان دهه 60 را بدون در نظر گرفتن دل مشغولی های مردم در آن برهه تاریخی با سینمای دهه 80 یا 70 مقایسه کرد. در سال 74-75، میزان فروش بلیت در کشور 52 میلیون تومان بود و این رقم در سال 81-82 به 17 میلیون می رسد و این یعنی با وجود افزایش جمعیت، فروش یک سوم شده است.سینمای ایران نزدیک به مرگ نیست اما در پیوند با افکار عمومی نوعی سرگشتگی داردوی افزود: باید بررسی کرد چه عواملی باعث این اتفاق شده است؛ ضعف و قوت فرم در روایت، یا در نمایش و یا مسایل دیگری وجود دارد و باید فهمید کدام یک باعث کاهش فروش شده است تحلیل عوامل موثر بر این کاهش ضروری است.این روزنامه نگار در پاسخ به سوالی درباره ارتباط سینما و مردم که در نظر بعضی به بحران رسیده است، گفت: من در وضعیت موجود قائل به بحران در نسبت بین مردم و رسانه نیستم. سینمای ایران نزدیک به مرگ نیست اما نوعی سرگشتگی و عدم پیوند با افکار عمومی بین مخاطبان و سینما اتفاق افتاده است. سال هاست که سینمای ایران نسبت خود را با زمان فراموش کرده است و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، این سرگشتگی همچنان ادامه خواهد داشت و این اصلا برای سینمای ما خوب نیست.وی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: در دهه 60، اقدامات فوق العاده موثر و سازنده ای توسط آقای بهشتی و انوار صورت گرفت که تا زمانی که سینما در این کشور وجود دارد، باید سینما سپاسگزار آنها باشد. بسیاری سینمای دهه 60 را به عنوان قله تولیدات سینمایی کشور نگاه می کنند. من موافق این نیستم و دهه هفتاد را هم با همه ضعف ها قله می دانم.این منتقد سینما در ادامه در پاسخ به سوالی درباره مشکل فیلمنامه در سینمای ایران بیان کرد: من این گفته را که در فیلمنامه مشکل داریم اصلاً قبول ندارم چون فیلمنامه نوشتن یک تکنیک است و اتفاقا سینمای ما مشکل داستان دارد.حجم قابل قبولی از هالیوود سینمای مردمی استنبوی همچنین در تقسیم بندی سینما به مردمی و روشنفکری بیان کرد: حدود 20 سال پیش، مقاله ای نوشتم که در آن مخاطب را به سه دسته تقسیم کردم که عبارتند از سینمای خواص، عوام زده و مردمی. سینمای خواص مخاطب خود را در نخبگان و بخش خاصی از جامعه جستجو می کند. طبیعت فرآیند زیست جمعی است که در میان آن گونه ای از افراد، به گونه ای خاص صحبت می کنند و ما این خواص را در ادبیات نیز داریم. مثلاً مخاطب اشعار خاقانی خواص است.وی ادامه داد: سینمای عوام زده هم سینمایی مانند سینما و فیلم های هندی است که من آن را مبتذل به لحاظ محتوا و فرم می دانم اما سینمای مردمی لایه لایه است و هر کس به اندازه ذوق و دریافتش با لایه های مختلف آن ارتباط برقرار می کند و هر کسی به اندازه خود حظی از آن می برد. حجم قابل قبولی از هالیوود سینمای مردمی است و به همین دلیل است که می تواند با افکار عمومی دنیا صحبت کند. مهم ترین رکن سینمای مردمی، گفتگو با مردم با زبان فطرت است. اگر سینما به زبان فطرت نزدیک شود، سینمای مردمی محقق می شود.این مجری و کارشناس برنامه های سینمایی درباره دولتی شدن و یا خصوصی شدن سینما نیز عنوان کرد: حوزه فرهنگ،حوزه کیفیت هاست نه کمیت ها و ارزیابی اقتصادی در حوزه فرهنگ غلط است و باید با شاخصه های فرهنگی این تحلیل صورت بگیرد. در بحث مفصلی که با حسن حبیبی در سال 83 داشتم، گفتم که متخصصان و مسئولان نباید به حوزه فرهنگ با عدد و رقم اقتصادی نگاه کنند. در حوزه فرهنگ باید پول هزینه کرد مثلا نباید بگویند وزارت آموزش و پروش درآمدزا نیست و این مساله در نظر آنها امری منفی باشد.بعضی سرمایه گذاران سینما مطلقاً دغدغه فرهنگی و هنری ندارندنبوی افزود: طنز ماجرا این است که وقتی شما به سخن عده ای که دنبال خصوصی سازی و مخالف هزینه کردن از سوی دولت در فرهنگ هستند، توجه می کنید می بینید، 50 درصدشان، اگر از دولت پولی نگیرند اصلاً نمی توانند فیلم بسازند. اکثر ساخته های این افراد با کمک های نهادهای حکومتی و دولتی بوده است و با این وجود این ها می گویند سینما باید خصوصی باشد. بخش دیگری از این افراد که این گونه صحبت ها را می کنند، افرادی هستند که با حضور اقتصادی دولت مشکلی ندارند اما می خواهند دولت پول را به آن ها بدهد و آن ها خودشان پول را مدیریت کنند و هر کاری خواستند بکنند در حالی که در هیچ جای دنیا چنین اتفاقی هرگز نمی افتد. این کنترل از سوی دولت ها در همه کشورها وجود دارد. اما این کنترل ها گاهی زبر و ناخوشایند است و گاهی نیز نرم و متناسب با هنر تعریف شده است. بنده سخنگوی هیچ نهاد دولتی در سینما نیستم اما بعید می دانم هیچ مدیر عاقلی با حضور بخش خصوصی در سینما مشکلی داشته باشد.این منتقد سینما با بیان اینکه به شدت نگران حضور بخش خصوصی در سینمای امروز است، عنوان کرد: سرمایه هایی وارد سینمای کشور می شود که ریشه ندارد و این سرمایه گذاران مطلقاً دغدغه فرهنگی و هنری ندارند و بخشی از آنها حتی انگیزه اقتصادی هم ندارند. من به شدت از حضور این سرمایه گذاران نگران هستم و این جریان، سازی است که صدایش چند سال دیگر به گوش خواهد رسید.نبوی با اشاره به کنترل و نظارت فیلم های در سینمای هالیوود بیان کرد: شما حتی در فیلم های هالیوودی هم نمی توانید نظارت حاکمیتی را نبینید. آنجا هم این کنترل و نظارت وجود دارد، البته مثل ایران نیست. در آمریکا یک اصل وجود دارد و آن مساله امنیت و منافع ملی است و پذیرفته اند سینما در پیشانی امنیت و منافع ملی قرار گرفته است. به همین دلیل است که CIA در ساخت بیش از 2000 فیلم مشارکت داشته است اما ظاهر ماجرا این است که سینمای آمریکا سینمای خصوصی است.پخش در هیات ها و خانه، سینما نیست بلکه نمایش ویدئویی استوی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره اکران های مردمی که در واکنش به دولتی شدن سینما و برای جریان داشتم فیلم های مردمی شکل گرفته اند، گفت: پخش در هیات و خانه ها، نمایش ویدئویی است نه سینما. البته سال های اول انقلاب نمایش فیلم با پروژکتورهای 16 میلی متری در سطح گسترده ای در مساجد انجام می شد و جهاد به این گونه کارها کمک هم می کرد. اما این نوع پخش امروزی فیلم در هیات ها و مساجد که دیگر سینما نیست بلکه پخش ویدئویی و نمایش خانگی است.نبوی درباره توسعه سینما در شهرستان ها و تمرکز در پایتخت نیز بیان کرد: من منکر وجود مشکلاتی همچون تمرکز بیش از اندازه بر تهران و تهران زدگی در سینما نیستم اما این صورت ماجراست. باطن مشکلات سینمای ما این است که داستان در سینما مشکل دارد. متاسفانه هم بخش دولتی اعم از حکومتی و حاکمیتی و هم بخش خصوصی نسبت به این مساله به شکلی که شایسته است توجه نمی کنند.این منتقد سینما و روزنامه نگار در پایان گفت: سیاست تهران زدایی و توسعه سینمای شهرستان ها با یک راه حل برطرف می شود اما تهران زدایی یک مسکن است و سینمای بیمار ما را درمان نمی کند. سینمای ایران دچار بیماری های بسیاری است که باید آن را به پزشک بسپاریم تا درمان کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]