واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به سومین روز جشنواره فجر
فیلمهایی برای یک عصر جمعه با چرتی بر روی کاناپه
بهتر است فیلمهای روز سوم جشنواره را یک عصر جمعه در فضای ملالآور و غمافزای آن روز ببینید و چرتی هم روی کاناپه خود بزنید که مسلما با ندیدن این فیلمها چیزی از دست نمیدهید.
خبرگزاری فارس ـ سجاد اسلامیان: سومین روز جشنواره فیلم فجر آن هم نسخه سیوسوم در حالی تمام شد که دغدغههای سازندگان فیلمها بهتر از فیلمهایشان بود. «مرگ ماهی» سیدروح اله حجازی که داستان مرگ مادری با وصیتنامهای عجیب و غریب است؛ داستانی از جمع شدن خانوادهای از هم گسیخته ریشهدار در یک روستای نامعلوم برای مخاطب است داستانی کشدار و پر از داستانهای فرعی بی نتیجه که چیزی جز خستگی برای مخاطب ندارد. شاید بهتر بود سیدروحاله حجازی به جای تقدیم کردن فیلمش به ملاقلی پور و علی حاتمی بار دیگر فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی را میدید. «احتمال باران اسیدی» ساخته بهتاش صناعیها که ساعت 14 روز گذشته در جشنواره اکران شد یکی از ملالآورترین فیلمهای جشنواره تاکنون بوده است. تلاش نامفهومی از نشان دادن ارتباط سه نفر برای پر کردن وقت بیننده که بیشتر بیننده را به یاد عصرهای جمعه و فیلمهای ملالآوری میاندازد که شبکه یک سیما پخش میکند و اگر آدم چرتی هم بر روی کاناپه بزند چیزی را از دست نمیدهد. «تگرگ و آفتاب» اما فیلمی به نام دفاع مقدس است که برای اولین بار تماشاچیان جشنواره در برج میلاد آنچنان کسل شده بودند که منتظر پایان هر چه سریعتر آن بودند. اقتباسی از داستان «داش آکل» صادق هدایت که گویا رضا کریمی که میخواسته فیلمی درباره دفاع مقدس بسازد از میان 8 سال دفاع مقدس هیچ داستان جذابی پیدا نکرده که آن را بسازد؛ نه در آوارگی مردم جنگزده نه در فتح خرمشهر نه در هزاران هزار حادثه ریز و درشت 8 سال زندگی یک ملت زیر فشار جنگ و تحریم سوژهای یافت مینشود و باید به سراغ «داش آکل» رفت! معلوم نیست سازندگان به واقع در میانه چه زیست بومی قرار داشتهاند که حتی یکی از دهها کتاب خاطره منتشر شده از دفاع مقدس را مرور نکردهاند تا به سوژه بهتری دست یابند. البته این فقط مربوط به فیلمهای دفاع مقدس این دوره جشنواره نیست و نمیدانیم جدایی ادبیات از سینما و یا دنبال لقمه سریع الهضم بودن سینماست که موجب شده این چنین یکی از مهمترین ژانرهای سینمای ایران به محاق برود. اما فیلم اصلی دیگری که روز گذشته اکران شد؛ «شکاف» ساخته کیارش اسدیزاده دو داستان کنار هم از یک فرآیند یاسآلود زندگی زوج مطلقهای که فرزندشان قربانی طلاق و جدایی آن دو شده و زندگی زوجی که مجبور به فرزندآوری هستند اما سختیهای زندگی آمادگیشان را از آنان سلب کرده است. فیلم از این بعد که به نوعی به سراغ مسئله فرزندآوری رفته است و این مسئله روز را مطرح کرده است مهم بوده و نشانه دغدغهای خوب دارد اما اینکه چقدر توانسته است به هدف خود برای بیان این مسئله برود سخت است. اگر بخواهیم به مردمی که بیرون از کاخ جشنواره هستند گزارشی از روز سوم جشنواره بدهیم همچنان سخت است که بتوان مردم را به دیدن فیلمهای جشنواره ترغیب بکنیم. بهتر است همانگونه که گفتیم فیلمهای روز سوم را یک عصر جمعه در فضای ملالآور و غمافزای عصرجمعه ببینند و چرتی هم بزنند که مسلما با ندیدن این فیلمها چیزی از دست نمیدهند. تنها در میان این فیلمها میشود به مردم فیلم «شکاف» را معرفی کرد که بنشینند و جدی ببینند و بدانند که زندگی سریعتر از آن میگذرد که بگویی فرزند داشتن برای روزی دیگر. انتهای پیام/س
93/11/15 - 14:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]