تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804441173




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز
روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشورو جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.
روز نو : روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشورو جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کیهان: بوقچی های اجاره ای!«بوقچی های اجاره ای!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛بعضی تیم های فوتبال برای تهییج تماشاگران در مسابقات افرادی را استخدام می کنند تا در طول مسابقه با بوق و طبل و کف زدن، هیاهو کنند و با ایجاد جو روانی به تیم خود کمک کنند. این افراد که به «بوقچی» معروفند حتی گاهی که تیم شکست بدی می خورد، باز هم وظیفه دارند سروصدا کنند و نگذارند تماشاگران اعتراض کنند، حتی گاهی برای تغییر جو میدان، به بازیکنان تیم مقابل ناسزا می گویند! و بالاتر از آن بعضی وقت ها فرمان آشوب در ورزشگاه را هم صادر می کنند! این رفتار از دنیای فوتبال به دنیای سیاست هم سرایت کرده است و سیاسیون هم با استخدام چنین افرادی می کوشند فضای جامعه را مدام هیجانی کنند! کار به آنجا رسیده که سخنرانان، سخنان خود را با کف زدن حضار تنظیم کنند و حتی اگر سخنی از رفراندوم در یک همایش اقتصادی گفته شود، بوقچی ها کار خود را به خوبی انجام دهند! اما چرا و به چه دلیل وجود این هیاهوکنندگان- که از سطح بوقچی های محفلی معروف به سایت و روزنامه و... توسعه یافته اند- ضروری است؟ و چه عایدی برای استخدام کنندگان آنها دارد؟واقعیت این است که در فضای آرام، مجال اندیشیدن برای مردم فراهم است و آنها می توانند به درستی همه چیز را تبیین کنند، اما در شور و هیاهو کسی یادش از گذشته نمی آید و وعده ها و قول های پیشین به طاق نسیان زده می شود، به خصوص وقتی در یک کار سازمان دهی شده، چند فحش هم به تیم حریف و داور و زمین و زمان داده شود دیگر چنان گرد و غبار به پا می شود که هیچ چیز دیده نمی شود! و البته قیمت و نتیجه این کارها نه برای بوقچی ها و نه برای استخدام کنندگانشان مهم نیست!قابل انکار نیست که مهمترین و اصلی ترین وعده های دولت یازدهم، بهبود سریع اوضاع معیشتی و فضای کسب و کار و در یک کلام ساماندهی اقتصادی بود، آن هم در اوضاعی که جناب دکتر روحانی در مناظره های انتخاباتی، رسما اعلام می کرد70 درصد مشکلات کشور، نه به دلیل تحریم ها، بلکه به دلیل سوء مدیریت اجرایی است.پیروزی در انتخابات فضا را از شعار و انتقاد به میدان عمل تغییر داد و ناچار باید برای پاسخگویی به آن شعارها و مطالبات به حقی که در پی آن شعارها در مردم ایجاد شده بود اقدامی عملی می شد. اما چنین شد؟
شاید هرگونه ارزیابی از سوی نگارنده یا هر تحلیلگر دیگری بلافاصله و بر اساس سنت معمول بوقچی های استخدامی، با انگ ضدیت و مخالفت با دولت نواخته شود! اما واقعیت امروز فضای کسب و کار و بی برنامگی دولت در عرصه اقتصاد به گونه ای است که حتی صدای بسیاری از افراد و رسانه های نزدیک دولت را هم بلند کرده است. به این نمونه ها توجه کنید:1- حدود بیست روز قبل محمد عطریانفر، عضو مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی، به روزنامه آرمان گفته بود: «امنیت معیشتی و امنیت خاطر مردم در زمینه اقتصادی، نکته مهمی است. به صرف اینکه دولت اعلام کند تورم را کنترل کرده ایم یا رشد اقتصادی افزایش پیدا کرده است، امنیت خاطر مردم فراهم نمی شود. مردم باید اقدامات عملی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشتی خود را به صورت عینی و ملموس مشاهده و درک کنند. متاسفانه دولت آقای روحانی هنوز نتوانسته در عمل این باور را در بین مردم به وجود آورد». این سخنان مربوط به همان روزهایی است که دولتی ها مدام از رشد 4، 5 درصدی اقتصادی و کاهش تورم به 16 درصد سخن می گفتند!2- پنج روز قبل تر از این سخنان، دکتر راغفر در نوشتاری که در روزنامه شرق منتشر شد، بر بی برنامگی دولت در عرصه اقتصاد تاکید کرده و نوشته بود: «بی برنامگی دولت و تمرکز تمام برنامه های آن بر روی مذاکرات، موجب بالا رفتن تورم و فشار اقتصادی بر مردم شده است... می توان گفت دولت با تکیه بیش از اندازه به روشن شدن نتایج مذاکرات هسته ای، تمام راه های کنترل تورم را رها کرده و حتی علیه برنامه های خود گام برمی دارد. اصولا برای کنترل تورم دو راه وجود دارد؛ یکی کنترل نرخ ارز در دامنه ای خاص از نوسانات و سیاست گذاری بر اساس آن یا نگاه داشتن تورم در نقطه ای خاص و تعیین سیاست های پولی و ارزی در راستای آن.به نظر می رسد دولت تمام اینها را رها کرده و با تکرار سیاست های نادرست گذشته، عملا جامعه را در مارپیچ تورمی قرار داده است.مارپیچی که نتیجه ای نخواهد داشت جز فقر و اختلاف طبقاتی بیشتر.»! این سخنان همان روزها با واکنش های تندی مواجه شد و سعی و تلاش از سوی بوقچی ها این بود که آنها- و سخنان مشابه- را معادل سیاه نمایی علیه دولت قلمداد کنند!3- اما وقتی در آخرین روزهای دی ماه، دولت «همایش اقتصاد ایرانی» را برگزار کرد، و در آن رئیس جمهور محترم به جای فکر و اندیشه اقتصادی، از رفراندوم سخن گفت، معلوم شد که بی برنامگی اقتصادی دولت تا چه حد است! دکتر مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی پس از آن جلسه با انتقاد از برگزاری چنین همایشی گفته بود: «دولتی با آن همه شعار تبلیغاتی، در نیمه دوره مسئولیت خود، همایش اقتصادی برگزار می کند. به اعتقاد من برگزاری چنین کنفرانسی بدین معناست که دولت برنامه ای برای اقتصاد کشور ندارد و این را به رسمیت شناخته و اعلام کرده است و در حالیکه این همه دانشگاه و مرکز پژوهشی وجود دارد، خود نهاد ریاست جمهوری تصدی برگزاری این همایش را برعهده می گیرد... وقتی به اسامی ارائه دهندگان مقالات نگاه می کنیم، می بینیم که همه از طیف و گروه خاصی هستند. ماجرا این است که از این طریق آبی برای اقتصاد ایران گرم نمی شود... نمی توان به مردم گفت شرایط خطیر است اما در رفتار دولت ردی از این خطیر بودن مشاهده نشود. اگر اقلام منابع و مصارف دولت را نگاه کنیم می بینیم دولتی که به مردم سخت می گیرد آن هم با این رویه ها، نان را در ماه های پایانی سال 30 درصد گران می کند... وقتی به مصارف بودجه عمومی در سال 94 نگاه می کنیم به نسبت پیش بینی عملکرد سال 93، مصارف دولت 33/7 افزایش یافته است! اسم این بودجه را هم گذاشته اند بودجه انقباضی!»اینها و موارد متعدد مشابه تنها نمونه هایی از ابراز نگرانی اساتید و صاحبنظران نسبت به عملکرد و در اصل بی عملی دولت در حوزه اقتصادی است. اما ممکن است باز هم عده ای به این حرف ها به روش های مختلف خرده بگیرند! پس به نمونه عینی دیگری باید اشاره کرد تا جای تردیدی باقی نماند.4- آبان 92 و در روزهایی که هنوز تب تبلیغات انتخاباتی تن دولت را رها نکرده بود، رشد بورس 113 درصد اعلام شد و رئیس جمهور محترم و دولتیان و رسانه ها به طرق گوناگون مردم را به سرمایه گذاری در بورس دعوت کردند. مردم به این دعوت رئیس جمهور اعتماد کردند و سرمایه قابل توجهی در بورس جمع شد. اما اندکی بعد طوفان سقوط بورس آغاز شد به گونه ای که سرمایه سهامداران طی 6 ماه نیمی از ارزش خود را از دست داد و مردمی که نصف سرمایه شان را از دست داده بودند مستاصل و حیران منتظر اقدام و دخالت دولت ماندند اما هیچ نتیجه ای حاصل نشد و پس از آنکه بر اساس برخی آمارها 165 هزار میلیارد تومان سرمایه مردم از بین رفت دولت به تعیین سقف برای فروش سهام دست زد! راهکار بی سابقه ای که در هیچ یک از بورس های جهان سابقه نداشت و ظاهرا دلیل وضع آن، جلوگیری از گسترش معاملات و فروش سهام متوسط سهامداران و سقوط بیشتر بورس بود! این رفتار و موارد مشابه آن، یعنی رها کردن مردم و چشم بستن بر روی مشکلات آنها یعنی از دست رفتن سرمایه های مادی و معنوی و اجتماعی در نهایت بی عملی و بی برنامگی!
اما در این بین بوقچی های دولتی چه می کنند؟! آنها وظیفه دارند در هر شرایطی جو درست کنند و هیاهو کنند تا مردم متوجه نشوند چه اتفاقی رخ داده و در حال رخ دادن است! چه کوتاهی هایی شده و چه هشدارهایی نادیده گرفته شده و در اثر نادیده گرفتن آنها چه بر سر مردم می آید؟! و این گونه است که آنها که خود آلوده به انواع و اقسام مفاسد اقتصادی و سیاسی هستند، ناگهان مدافع مبارزه با فساد می شوند!روزنامه هایی که به اقرار صریح مفسدان اقتصادی مبالغ کلان از آنها پول گرفته بودند، ترازوی عدالت بدست می گیرند تا به واسطه حکم قانونی دادگاه- که کیهان از سال ها قبل مطالبه آن را داشت- هم گذشتگان را سراسر لجن مال کنند و هم اربابان و خود را تطهیر و پاکیزه! آنها می کوشند فراموش شود نماینده و سخنگوی چه کسانی هستند و چه جریانی پشت این هیاهو است اما مردم فراموش نمی کنند! فراموش نمی کنند که سکان داران غارت بیت المال در ماجرای کرسنت که سرمایه ملت را به یک چهاردهم قیمت واقعی و به مدت 20 سال فروختند چه کسانی بودند و حتی حاضر نیستند بابت زیان دستکم 35 میلیارد دلاری آن از مردم عذرخواهی کنند! فراموش کنند که در ماجرای پترو پارس و در آغاز دهه هشتاد 8 میلیارد دلار رانت در اختیار عوامل یک حزب معروف قرار گرفت! فراموش نمی کنند که بابک زنجانی از رانندگی چه کسی به کجا رسید و چه کسی بود که مدال ملی به او اهداء کرد! و آنگونه که این روزها مطرح است به چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری 5 میلیارد کمک بلاعوض! تقدیم کرده است! و فراموش نمی کنند که یک مدیر دولتی با سرمایه ای به مراتب بیشتر از هزار میلیارد تومان عضویت و در هیئت مدیره ده ها بنگاه سکان اقتصادی مهمی را در دولت دارد و... طبیعی است که در چنین شرایطی نمی توان از آنان توقع اقتصاد مقاومتی داشت.بوقچی ها باید هم گذشته را بپوشانند چون قوه قضائیه در وقت خود به پرونده تخلفات آنها و کسانی که شرکای خارجیشان سال هاست در زندانند رسیدگی نکرد و آنها امروز طلبکار نظام شده اند و با جرات به کارشان ادامه می دهند و به بوقچی هایشان فرمان می دهند هیاهو کنند و نگذارند تا مثلا؛ رانت 650 میلیون یورویی (3 هزار میلیارد تومانی) به نورچشمی ها دیده شود!بوقچی ها به کارشان مشغولند! به طبل می کوبند، در شیپور دروغ و لجن پراکنی می دمند، خطاها و پلشتی ها را می پوشانند... اما هم خدا می بیند و هم مردم می فهمند، صدای حقیقت همیشه از صدای بوقچی ها بلندتر است.خراسان:ساده انگاری های مصوبه یارانه ای تلفیق«ساده انگاری های مصوبه یارانه ای تلفیق»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم حبیب نیکجو است که در آن می خوانید؛«یارانه نقدی ثروتمندان باید قطع شود.» این جمله را به کرات از زبان مقامات کشوری شنیده ایم اما تا به امروز، در عرصه عمل اقدام چشمگیری مشاهده نکرده ایم. خوشبختانه، کاهش قیمت نفت باعث شد تا دولت و مجلس به فکر چاره بیفتند و دیروز مصوبه ای از کمیسیون تلفیق خارج شد که نشان می دهد حذف یارانه ثروتمندان وارد مرحله اجرا خواهد شد.در مصوبه کمیسیون تلفیق،پرداخت یارانه نقدی به 4 گروه ادامه پیدا خواهد کرد: خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی، عشایر و خانوارهای ساکن روستا، بازنشستگان کشوری، لشگری و تأمین اجتماعی به شرط حداکثر مستمری ماهانه 2.5 میلیون تومان و کلیه خانوارهایی که درآمد ماهیانه کمتر از 2.5 میلیون تومانشان توسط سازمان هدفمندسازی یارانه ها احراز شود.با این حساب، در صورت تصویب این مصوبه در صحن علنی مجلس یارانه کلیه افرادی که درآمدی بالاتر از 2.5 میلیون تومان داشته باشند، حذف می شود. اگرچه حذف یارانه ثروتمندان بسیار ضروری است و هیچ گونه شک و شبهه ای در مورد آن وجود ندارد اما نقدهای جدی بر شیوه قطع یارانه فوق وارد است.بزرگترین نقد وارد شده بر این مصوبه به موضوع انتخاب درآمد برای تعیین صلاحیت افراد برای دریافت یارانه برمی گردد. همانطور که پیش تر نیز برخی از دولتمردان به آن اشاره کرده بودند، بانک های اطلاعاتی مناسبی برای شناسایی درآمد افراد وجود ندارد. در این میان، درآمد کارمندان و حقوق بگیران به آسانی قابل شناسایی است اما تعیین میزان درآمد سایر مشاغل و منابع درآمدی دشوار خواهد بود. طبیعتا به این دلیل درآمد نمی تواند شاخص مناسبی برای شناسایی افراد ثروتمند باشد. نقد دیگر به تکیه صرف بر درآمد و نادیده گرفتن ثروت مربوط می شود. طبیعتا نمی توان بدون توجه به ثروت در مورد حذف یارانه نقدی تصمیم گیری کرد. به عنوان مثال، دو فرد را با درآمد یکسان در نظر بگیرید که یکی صاحب واحد مسکونی است و دیگری گرفتار اجاره نشینی است. در این شرایط برخورد یکسان با این دو فرد نوعی بی عدالتی محسوب می شود.تکیه بر خانوار و تعیین درآمد برای آن و نادیده گرفتن درآمد سرانه اشکال بعدی مصوبه کمیسیون تلفیق است. از آنجایی که سیاست های کلی نظام به سمت ازدیاد جمعیت است، این تصمیم نوعی مالیات بر خانوارهای پرجمعیتی است که براساس سیاست های کلی نظام عمل کرده اند. روشن است که نمی توان درآمد 2.5 میلیونی برای خانوار 5 نفره را با همین درآمد برای یک خانوار 2 نفره مقایسه نمود. لذا هر چه خانوار کم جمعیت تر باشد، بیشتر از این مصوبه منتفع می گردد.ایراد دیگری که متوجه مصوبه کمیسیون تلفیق می شود، نادیده گرفتن منطقه و شهر است. همه می دانیم که هزینه زندگی در شهرهای پرجمعیت با هزینه زندگی در شهرهای کم جمعیت قابل مقایسه نیست. لذا بد نبود که در این مصوبه به تفکیک هزینه های شهری، درآمدهای متفاوتی مد نظر قرار می گرفت تا این ایراد مرتفع می گردید.یکی دیگر از ایرادات اساسی وارد شده بر این مصوبه تعیین درآمد مشخص برای حذف یارانه ها از طرف مجلس است. بهتربود مجلس میزان دقیق بودجه یارانه ها را برای دولت مشخص می کرد و جزئیات اجرایی آن را به دولت واگذار می نمود تا دست دولت از شکایت بسته شود. برای مثال، مجلس می توانست تنها تصویب کند که دولت باید هزینه های یارانه نقدی را 5 هزارمیلیارد تومان کاهش دهد. و مسائل اجرایی را به دولت واگذار می نمود.از نقدهای وارد شده بر متن این مصوبه که بگذریم، ایرادات جدی بر نحوه تصویب آن وجود دارد.با وجود اینکه هدفمندی یارانه ها یکی از پرچالش ترین موضوعات اقتصاد ایران در چندسال اخیر است، نسخه پیچی آن در کمیسیون تلفیق و در وقت محدود بررسی بودجه، اشتباه به نظر می رسد. طبیعتا بررسی و تصویب این چنین مسائلی نیازمند وقت وسیع و چکش کاری بیشتر است. به این مسئله این نکته را اضافه کنید که در این مدت طرح های خوبی از طرف نهادهای مطالعاتی و تحقیقاتی کشور ارائه شده است که در صورت وجود وقت بیشتر امکان استفاده از آن ها وجود داشت.نکته جالب دیگر در زمینه تصویب این طرح، صحبت های متضاد اعضای کمیسیون تلفیق بود. گویی هر کدام در جلسه ای مجزا شرکت کرده اند. برای مثال درحالی که سخنگوی کمیسیون از تصویب این لایحه در کمیسیون خبر داد و متن مصوبه را منتشر نمود، ایرج ندیمی، دیگر عضو کمیسیون تلفیق نتیجه را این گونه منعکس نمود:« کمیسیون برای این رقم (2.5 میلیون تومان) به اجماع نرسیده است.» لذا جای بسی تعجب است که افرادی که در یک جلسه شرکت کرده اند و مصوبه ای واحد را تایید کرده اند، چگونه نظراتی تا این حد مخالف هم دارند.در پایان باید گفت حذف یارانه پردرآمدها اگرچه مهم است، اما هزینه های اجتماعی ناشی از نحوه شناسایی افرادی که قرار است یارانه شان حذف شود، ممکن است منافع ناشی از آن را تحت الشعاع قرار دهد. لذا پیشنهاد می شود برای تصمیم مناسب تر از روش های جایگزین مانند بررسی ثروت، میزان مصرف انرژی اعم از گاز، برق و بنزین توجه شود تا تبعات احتمالی آن کاهش یابد.جمهوری اسلامی:مصر در مسیر جنگ داخلی«مصر در مسیر جنگ داخلی»عنوان سرمقاله جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛انفجارهای پیاپی دیروز در مناطق مختلف مصر و درگیری های مستمر ارتش با مخالفان رژیم نظامیان به سرکردگی ژنرال عبدالفتاح السیسی، شرایط اجتماعی و سیاسی این کشور را دگرگون کرده است. به نظر می رسد مصر در مرحله ای از بحران قرار گرفته که کاربر حاکمیت ژنرال ها دشوار شده است.ژنرال عبدالفتاح السیسی، که خود را رئیس جمهور مصر می داند، در اظهاراتی که ژنرال ها و اعضای ارتش و شماری از شخصیت های دینی و هنری مخاطب آن بودند گفت انتقام خون قربانیان اخیر تروریسم را خواهد گرفت. وی در عین حال تاکید کرد که اخوان المسلمین مصر پشت این اقدامات تروریستی هستند. وی تاکید کرد دست نیروهای امنیتی را برای گرفتن انتقام خون کشته شدگان عملیات تروریستی اخیر باز می گذارد.تحلیل گران این سخنان سیسی را را زمینه ساز وقوع یک جنگ داخلی در مصر دانسته اند. در حوادث چند روز اخیر در منطقه سینا، 40 نفر از نظامیان در حمله افراد مسلح کشته و حدود همین تعداد نیز زخمی شدند.این، سنگین ترین تلفات به نیروهای امنیتی مصر در حمله شبه نظامیان چند ماه گذشته محسوب می شود. ژنرال سیسی که در مرکز کشور نیز با فشارهای شدید مردم معترض مواجه است اکنون با تشدید درگیری ها در منطقه سینا، فشار بیشتری را باید تحمل کند. همین هفته گذشته بود که ده ها هزار مصری در سالگرد انقلاب این کشور به خیابان ها آمدند و با وجود برخورد خشن نیروهای امنیتی، علیه دولت سیسی و گروه نظامی حاکم، شعار داده و برخواسته های ملی و انقلابی خود تاکید کردند. در جریان این اعتراضات نیز نزدیک به 40 نفر کشته و صدها نفر مجروح و بازداشت شدند.ژنرال سیسی که بیش از یکسال از حضورش در مسند قدرت در مصر می گذرد نتوانسته است به وعده های خود مبنی بر اعاده آرامش بر مصر عمل کند. علاوه بر این، وی در زمینه اقتصادی نیز کار قابل ملاحظه ای برای حل مشکلات معیشتی مردم انجام نداده است.از اینرو برخی از تحلیل گران، تهدیدات اخیر سیسی در تشدید سیاست سرکوب را اقدامی برای سرپوش نهادن بر ناتوانی های وی در سرو سامان دادن به امور و حل معضلات گریبان گیر مصر ارزیابی می کنند. به عبارت دیگر، سیسی درصدد است با بهره برداری از تحولات اخیر و در فضایی که افکار عمومی مصر متاثر از حوادث تروریستی «سینا» و کشته شدن تعداد زیادی از نظامیان می باشد، همه مخالفان خود را در جبهه «تروریسم» قرار دهد تا توجیه لازم را برای قلع و قمع کردن کلیه منتقدان و مخالفانش، از هر گروه و حزبی، فراهم سازد.ژنرال سیسی سال گذشته گروه اخوان المسلمین را یک گروه تروریستی معرفی کرد، درحالی که اخوان المسلمین، یک گروه شناخته شده است و سابقه فعالیت سیاسی حدود یکصد ساله دارد. هر چند اخوان المسلمین در طول یکسال حاکمیتش بر مصر پس از سقوط رژیم مبارک، سیاست های غیرمعقول و رفتارهای نسنجیده ای در پیش گرفت و مغلوب غرور ناشی از کسب قدرت شد ولی این امر نمی تواند موجب انکار این واقعیت شود که اخوان المسلمین یک وزنه سیاسی در مصر محسوب می شود و حذف شدنی نیست.تردیدی نیست که در میان اخوانی ها، جریان افراطی و کسانی که خواهان تسلط انحصاری بر مصر می باشند وجود دارد. این جریان در دوره ریاست جمهوری محمد مرسی به شدت فعال بود که مصداق بارز آن، تلاش برای تغییر قانون اساسی با هدف سیطره کامل و بی پایان بر قدرت و همچنین قلع و قمع اقلیت ها به ویژه شیعیان بود. این جریان تمامیت خواه در پرونده خود، به شهادت رساندن «شیخ شحاته» روحانی شیعه را دارد که بی گناه، توسط افراد افراطی کشته شد و حکومت مصر که در اختیار اخوانی ها بود، نه تنها اقدامی برای پیگیری موضوع و مجازات عاملان این جنایت صورت نداد بلکه با سکوت خود به نوعی از آن اقدام جنایتکارانه حمایت کرد و به افراطیون برای ادامه اینگونه اقدامات، چراغ سبز نشان داد.همین رفتارهای ضدانسانی، مهمترین نقش را در ایجاد زمینه برای ورود نظامیان به صحنه سیاست داشت و اخوانی ها تاوان اعمال خود را پس دادند. با اینحال، ژنرال سیسی که با همدستی ژنرال های کارکشته و وفادار به رژیم سابق مصر و حمایت های پنهانی قدرت های استکباری به قدرت رسید، بازگشت به استبداد را در دستور کار خود قرار داده است. ژنرال سیسی با برگزاری انتخاباتی نمایشی کوشید پوششی برای غصب حکومت و سرنگونی دولت منتخب گذشته دست و پا کند درحالی که به خوبی می داند دولت وی از پایگاه مردمی و مشروعیت لازم برخوردار نیست و ادامه اعتراضات گسترده پس از گذشت دو سال از چنگ اندازی نظامیان بر قدرت، موید نارضایتی عمومی در مصر از حاکمان جدید می باشد.نظامیان از همان ابتدای کار به کشتار و برخورد بیرحمانه با مخالفان پرداختند با این تصور که می توانند با مشت آهنین، ملت مصر را با دولت تحمیلی خود همسو سازند و آنها را از پیگیری مطالباتشان که از انقلاب چهار سال قبل علیه رژیم فاسد گذشته به دنبال آن بوده اند، منصرف نمایند. آنها برای تامین اهداف خود تاکنون بیش از یکهزار نفر را کشته و هزاران نفر را نیز بازداشت و زندانی کرده اند. نکته قابل تامل اینست که از دولت ها و مجامع غربی که در موارد مشابه مداخله می کردند، تاکنون اعتراضی شنیده نشده. علت، روشن است. حکومت جدید مصر، در جهت سیاست های غرب و رژیم صهیونیستی حرکت می کند هر چند طرفین ترجیح می دهند این همسویی را بروز ندهند.رژیم جدید مصر در واقع نسخه بازسازی شده رژیم گذشته می باشد که مطلوب صهیونیست ها نیز هست. غرب و صهیونیست ها که از وقوع قیام های منطقه و بیداری اسلامی به وحشت افتاده بودند با روی کار آمدن دولت کنونی مصر کاملاً به آسودگی خیال رسیده اند. اقدام اخیر حکومت مصر در تروریست نامیدن شاخه نظامی حماس نیز یکی از نشانه های هماهنگی ژنرال سیسی با غرب و رژیم صهیونیستی است. این، ننگ است که یک کشور اسلامی، یک گروه فلسطینی مبارز را که برای آزادی سرزمین خود و مقابله با صهیونیست های اشغالگر فعالیت می کند، تروریست بنامد و نیروهای آنرا تحت پیگرد قرار دهد. با اینحال، ژنرال سیسی و همدستان وی در هیات حاکمه مصر این خوش خدمتی را به صهیونیست ها کرده اند تا بلکه به تحکیم پایه های لرزان حاکمیتشان کمک کنند.مجموعه رفتارهای دولت مصر بیانگر این واقعیت است که این دولت، مصر را در مسیر تشدید بحران و حتی جنگ داخلی به پیش می برد. رژیم کنونی مصر به جای آنکه به خواسته های برحق مردم مصر در استرداد انقلاب به سرقت رفته آنها عمل کند و به اراده ملت گردن نهد، مصر را در مسیر خواست دولت های غربی و رژیم صهیونیستی پیش می برد و آنرا به لبه پرتگاه نزدیک می سازد. قطعاً عواقب چنین سیاستی دامان ژنرال سیسی و دولت وی را خواهد گرفت.رسالت:مدیریت جهادی!«مدیریت جهادی!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت است که در آن می خوانید؛مدیریت جهادی یکی از مطالبات کلیدی مقام معظم رهبری به عنوان بخشی از شعار محوری امسال بود. پرتاب موفقیت آمیز ماهواره ملی فجر و استقرار آن در مدار زمین برگ دیگری از موفقیت های علمی کشور و نمادی از مدیریت جهادی است و باید به دانشمندان ایرانی در حوزه هوا و فضا تبریک گفت. شتاب علمی که از دولت های نهم و دهم آغاز شد و امروز به نقطه عطف خود نزدیک می شود یکی از جاذبه های بزرگ انقلاب اسلامی است. شیفتگان انقلاب اسلامی در جهان وقتی علی رغم تحریم ها و تهدیدهای قدرت های جهانی علیه ملت ایران، هر روز شاهد رونمایی از یک دستاورد علمی هستند، خوشحال می شوند.تردید نباید کرد تحریم ها را باید "فرصت" دید نه "تهدید".امروز اقتدار نظامی ایران در هوا، دریا و زمین بر کسی پوشیده نیست. قدرت دفاعی ایران، اندیشه تجاوز به سرزمین ما را از بین برده و حریف را پای میز مذاکره نشانده است.ابرقدرت ها که به انبوهی از سلاح های کشتار جمعی تکیه زده اند با کسی شوخی ندارند و اگر اراده کنند ماشین جنگی خود را راه می اندازند.راه اندازی ماشین جنگی غرب بویژه آمریکا در عراق، افغانستان و سوریه نمونه هایی از آن است. حتی آنها ریسک می کنند و تا مرز درگیری هسته ای پیش می روند. جنگ در اوکراین نمونه بارز آن است.این سئوال که چرا دشمن در چکاندن ماشه به سوی ایران تردید دارد، پاسخش همین اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی است. ارتش و سپاه ما در اوج آمادگی نظامی هستند. قدرت موشکی ما در منطقه و جهان جزء 10 کشور برتر جهان است. دشمن هرگز به خود اجازه نمی دهد به فکر تجاوز بیفتد.به همین دلیل همیشه در خلال بحث های هسته ای موضوع محدود کردن برد موشک های ما را به میان می آورد. آمریکایی ها تلاش می کنند اثبات کنند که ما به دلیل تحریم ها پای میز مذاکره نشسته ایم. حال آنکه اصل گفتگو قبل از تحریم ها هم بوده و بعد از تحریم ها هم دلیلی عقلی برای تعطیلی فعالیت های هسته ای تا موقعی که تقاضا از طرف غرب هست، وجود ندارد.مذاکرات هسته ای به پایان خود نزدیک می شود. در طول مذاکرات، تیم هسته ای ایران مشت فریب آمریکایی ها را باز کرد و افکار عمومی جهان را در صلح آمیز بودن روند پیشرفت های هسته ای روشن نموده است. ما چون نمی خواستیم بمب درست کنیم اصل گفتگو را پذیرفتیم.کره شمالی چون رسما اعلام می کرد که دارد مجهز به بمب هسته ای می شود، گفتگو را رها کرد و اکنون دست روی ماشه هسته ای، هماورد می طلبد و صدای آمریکایی ها هم در نمی آید.دیروز مجلس، دولت را در صورت تصویب تحریم های جدید موظف به ادامه پیشرفت های هسته ای کرد.اوباما باید مسئولیت شکست مذاکرات را بپذیرد، اما مطمئن باشد ما به سمت هرچیز در دفاع از خودمان می رویم الا تجهیز به سلاح هسته ای!اگر رفتار خصمانه آمریکایی ها ادامه پیدا کند ما به اندازه کافی قدرت داریم تا به این رفتار پاسخ شایسته بدهیم.چند روز دیگر مراسم سالگشت 22 بهمن، روز پیروزی انقلاب برگزار می شود. مردم دارند خودشان را برای نمایش اقتدار ملی آماده می کنند. امسال فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل پرقدرت تر از سال های قبل در آسمان ایران اسلامی طنین افکن خواهد شد. نیروهای مسلح با مدیریت جهادی، امنیت ملی ما را تضمین کرده اند. ما برای نبرد سرنوشت ساز با آمریکا متکی به ارتش و سپاه هستیم. ارتش، سپاه و بسیج در این نبرد سرنوشت ساز،بیش از هرزمان آماده اند.سیاست روز:آمریکایی که دیگر ناجی نیست«آمریکایی که دیگر ناجی نیست»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در میان نظامیان در «وست پونت» می گوید، این اقتصاد آمریکاست که قدرت برتر آمریکاست و زمینه ساز رویکرد کشورها به واشنگتن گردیده است.در همین عرصه مقامات آمریکایی ازجمله کوهن که زمانی مامور تحریم های اقتصادی سایر کشورها بوده و اکنون در مقام معاون رئیس سازمان سیا ایفای نقش می کند نیز در باب مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و ۱+۵ ادعا می کند که تحریم های آمریکا زمینه ساز مشکلات بسیاری برای ایران گردیده و تهران برای خروج از چالش های اقتصادی به مذاکره روی آورده است.ادعای آمریکا برای برجسته سازی قدرت اقتصادی و ناجی جهان بودن و اینکه هر کشوری که به دنبال حل چالش های اقتصادی باشد گزینه ای جز رویکرد به آمریکا ندارد در حالی مطرح می شود که دو نکته در این عرصه قابل توجه است.اولا آمریکایی ها در طول حداقل یک دهه اخیر در کشورهای بسیاری حضور نظامی یافته اند در حالی که ادعای کمک به بازسازی و پیشرفت کشورها را داشته اند.نمونه عینی این امر را در افغانستان، عراق، لیبی و ... می توان مشاهده کرد. کارنامه این کشورها به اذعان نهادهای بین المللی و سازمان ملل بیانگر یک حقیقت است و آن اینکه نیروهای خارجی از جمله آمریکایی ها نه تنها اقدامی برای حل چالش های اقتصادی این کشورها صورت نداده اند بلکه خود به عامل بحران و تخریب این کشورها مبدل شده اند. کارنامه کشورهای مذکور به خوبی نشان می دهد که آمریکا هرگز ناجی مناسبی برای آنان نبوده است به گونه ای که از مطالبات مردم این کشورها را خروج نیروهای آمریکایی تشکیل می دهد.ثانیا کشورهای بسیاری در سراسر جهان با آمریکا در ارتباط بوده و حتی منافع خود را بر منافع این کشور برتری داده اند. کشورهای عربی منطقه نمونه بارز این رفتارها هستند. کشورهای اروپایی نیز در قالب طرح مارشال بسیاری از سیاست های آمریکا را اجرا کرده اند.آنچه در جوامع عربی مشاهده می شود فقر، بیکاری و عقب ماندگی است به گونه ای که از یک سوم جمعیت کشورهای عربی بی سواد هستند. در کشوری مانند عربستان ۳۰ درصد زیر خط فقر هستند در مصر میلیون ها نفر محتاج نان شب هستند و هزاران نفر شب ها را در قبرستان ها به سر می برند.در باب دستاوردهای کشورهای عربی از وابستگی به آمریکا همین جمله حسنین هیکل اندیشمند و روزنامه نگار مشهور مصری کفایت می کند که می گوید: در دهه ۸۰ انقلاب ایران و مصر هر دو به وقوع پیوست. ایرانیان راه استقلال و دوری از آمریکا را در پیش گرفتند و امروز ماهواره آنها در فضا قرار دارد و مصر راه همگرایی با آمریکا را برگزید و امروز میلیون ها نفر در گرسنگی به سر می برند.در نهایت باید گفت بررسی کارنامه سرزمین هایی که به اشغال آمریکا درآمده اند و آنانی که روابط دوستانه ای با آمریکا دارند نشان می دهد که اقتصاد آمریکا هرگز آنچنان که باید کمکی برای آنان نبوده و حتی در مواردی زمینه ساز نابودی آنان شده است. یکی از این دو گزینه مطرح است یا آمریکا توان اقتصادی کمک به متحدان را ندارد و یا با نیت قبلی از کمکهای سازنده به آنها خودداری می کند؛ هر کدام از این دو سناریو که صحیح باشد گواه یک حقیقت است و آن بی صداقتی آمریکا در روابط با سایر کشورهاست.وطن امروز:توافق منهای لغو تحریم! خیانت هسته ای اینجاست«توافق منهای لغو تحریم! خیانت هسته ای اینجاست»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛ 1- آقایان روحانی و ظریف اگر خواهان اجماع ملی بر سر مذاکرات هسته ای هستند باید مردم را در جریان واقعیت مذاکرات قرار دهند. مردم باید بدانند در مذاکرات هسته ای چه موضوعاتی مطرح می شود. «پنهان کاری» بستر فریب است و این زیبنده نیست دولت، یعنی مظهر اراده ملت، متهم به پنهان کردن واقعیت ها از ملت شود و تاسف انگیز تر اینکه در سطوح عالی دولت، گاهی مطالبی مطرح می شود که شائبه فریب افکار عمومی را نسبت به واقعیات مذاکرات هسته ای ایجاد می کند. به عنوان نمونه آقای جواد ظریف به تازگی گفته است در داخل ایران برخی مخالف لغو تحریم ها هستند! یا اراده آقای رئیس جمهور بر دهن کجی به منتقدان است و به غیر از اظهارات اهانت آمیز، سعی می کند انتقادات به دیپلماسی هسته ای یا دولت خود را تحقیر و تمسخر کند. اینها نشانه های خوبی نیست و شائبه برانگیز است. قطعا ساده انگارانه است اکنون یعنی یک سال و نیم پس از مذاکرات هسته ای و گفت وگوهای دوجانبه با آمریکا، روند و ماهیت نقدها همانند گذشته باشد.در یک سال و نیم، اتفاقات پیدا و پنهان زیادی افتاده است که نشان می دهد جریان انقلاب در موضوع هسته ای باید در 2 جبهه بجنگد؛ یکی در مقابل سازشکاری و دیگری در مقابل زیاده طلبی! بدون تردید برای فائق شدن بر هر دو جبهه، باید مردم را در جریان واقعیات قرار داد. بنابراین شاید عاقلانه ترین راهبرد جریان انقلاب در موضوع هسته ای در شرایط فعلی، کنار گذاشتن ملاحظات و برخی مصلحت های القایی و آوردن مردم پای میز مذاکرات است.2- جان کری 9 نوامبر (18 آبان) در مسقط یک طرح 8 ماده ای برای توافق جامع به جواد ظریف داد. این طرح در واقع پیش نویس آمریکایی ها برای توافق جامع بود. پیشنهاد آمریکایی ها برای توافق جامع «رفع 15 ساله تحریم ها» بود! آنها صراحتا با درخواست ایران یعنی لغو یکجای تحریم ها مخالفت کردند. با این پیشنهاد در واقع مذاکرات به بن بست رسید. در واقع مذاکرات 24 نوامبر در وین، از 15 روز قبل در مسقط به بن بست رسید. آمریکایی ها حاضر به لغو یکجای تحریم ها نیستند. باراک اوباما یک روز قبل از 24 نوامبر 2014، به ای بی سی نیوز گفت آنها مخالف لغو یکجای تحریم ها هستند. اوباما تصریح کرد لغو یکجای تحریم ها آرزوی ایران است و ما این آرزو را برآورده نمی کنیم. عدم لغو یکجای تحریم ها در واقع به معنای شکست مذاکرات بود اما طرفین 7 ماه دیگر هم به یکدیگر فرصت دادند تا درباره این موضوع بیشتر فکر کنند. الآن گره بزرگ مذاکرات ماجرای لغو تحریم هاست! به عبارتی، مشکل اصلی مذاکرات، برآورده نشدن هدف ایران است! اکنون این سوال مطرح است که اگر تحریم ها لغو نمی شود؛ پس هدف از مذاکره چیست؟ این یکی از مهم ترین نکاتی است که آقایان روحانی و ظریف باید به مردم بگویند.3- ایران اکنون در کجا قرار دارد؟ بررسی وضعیت ایران در همین نقطه از مذاکرات نیز می تواند بینش واقع بینانه ای از موضوع به دست دهد. توافق ژنو یک عقب نشینی آشکار از حقوق هسته ای بود. در توافق ژنو، حقوق هسته ای ایران نادیده گرفته شد. درحالی که ماده 4 ان پی تی مختصات و محدوده حقوق هسته ای ایران را مشخص کرده است اما توافق ژنو، عقب نشینی از این حقوق بود و حداقل 19 ماه مفاد توافق ژنو جایگزین ماده 4 ان پی تی در تعریف حقوق هسته ای ایران شد. توقف غنی سازی 20 درصد، نابودی ذخایر اورانیوم 20 درصد، توقف آب سنگین اراک، عقیم شدن فردو و... بخشی از این عقب نشینی هسته ای بود. آنچه به واسطه توافق ژنو بر تاسیسات هسته ای ایران گذشت؛ مرثیه ای است که بارها سروده شد. توافق ژنو نقض آشکار شعار چرخش سانتریفیوژها بود. با این حال این توافق ضعیف مبنا و پایه توافق جامع هسته ای شد بنابراین ایران برای آنکه بستر و مبنای توافق جامع هسته ای مهیا شود؛ در یک مرحله از حقوق هسته ای خود عقب نشینی کرد! توجیه داخلی این عقب نشینی، یکی مدت دار بودن آن (6ماه) و دیگری وعده لغو تحریم ها بود! با این حال این عقب نشینی در ابتدا 4 ماه و سپس 7 ماه دیگر نیز تمدید شد. براساس همین کلیات، ایران همچنان در مسیر عقب نشینی است! به عبارتی آنهایی که تاکتیک «یک گام به عقب، 2 گام به جلو» را مطرح می کردند اکنون شاهدند که ایران با توافق ژنو یک گام به عقب برداشت اما این گام آنقدر در حال بزرگ شدن است که4- واقعیت این است که توافق ژنو به یک دام بزرگ برای ایران تبدیل شده است. هرچه زمان می گذرد تبعات این توافقنامه برای ایران ملموس تر می شود و تاسف انگیز تر اینکه به مرور این توافق در حال اثرگذاری بر سایر مسائل غیرهسته ای که محل مناقشه طرفین است نیز می شود. باراک اوباما یکشنبه همین هفته در گفت وگو با سی ان ان گفت نباید اجازه داد ایران از مذاکرات هسته ای «فرار» کند! این اظهارنظر او به معنای آن است که وی سرانجام توانسته با توافق ژنو ایران را به دام بیندازد! به همین دلیل با توجه به اینکه سناریوی آمریکا نسبت به موضوع لغو تحریم ها مشخص است و تاکنون هیچ نشانه ای مبنی بر عقب نشینی یا تخفیف در این موضوع از سوی آنها مشاهده نشده، بدیهی است کشدار کردن مذاکرات برای ایران بسیار هزینه ساز خواهد بود.این را می توان با قطعیت گفت سناریوی 2 مرحله ای کردن توافق جامع، نیز در همین راستاست. پس از توافق ژنو دیگر کلیاتی وجود ندارد که طرفین بخواهند تا 4 فروردین درباره آن باز هم نمایش توافق راه بیندازند! واقعیت آن است که آنچه پیش روی تیم مذاکره کننده ایران است، از یک معادله ثابت پیروی می کند. در مذاکرات هسته ای برای ایران 2 مسیر وجود دارد؛ «توافق منهای لغو تحریم ها» و «توافق با لغو تحریم ها»! برای منتقدان موضوع پنهانی وجود ندارد. همانگونه که وقتی به زبان سینماگران گذاشتند که بگویند «هیچ توافقی از عدم توافق بدتر نیست» ماهیت این شعار کاملا مشخص بود. اکنون برای توافق یک مطالبه عمومی برای لغو تحریم ها وجود دارد؛ و آن «لغو یکجا و تمامی تحریم ها» است.هر توافقی که این مهم در آن لحاظ نشده باشد، مصداق بارز خیانت است. جریانی که در انتخابات ریاست جمهوری شعار لغو تحریم ها دادند و به بهانه لغو تحریم، مذاکرات دوجانبه با آمریکایی ها را کلید زدند و هم به همین بهانه منتقدان هسته ای را آماج اتهام و فحاشی کردند، اکنون اگر بخواهند توافقی را امضا کنند که در آن لغو یکجای همه تحریم ها گنجانده نشده باشد، در واقع مرتکب یک خیانت علیه ملت شده اند و همه شائبه ها درباره آنها رنگ واقعیت خواهد گرفت.البته ماهیت و پشت پرده برخی تمایلات برای توافق منهای لغو تحریم ها، پنهان نیست. کاسبان تحریم که به بهانه سفره مردم و لغو تحریم ها، برنامه های سیاسی و انتخاباتی خود را دنبال می کنند، از هم اکنون برای بازه 15 ساله توافق جامع برنامه ریزی کرده اند! این جریان قطعا مخالف لغو تحریم هاست. آنها هسته ای را بهانه می دانند برای انجام تغییرات سیاسی در ایران. این همان نکته مغفول نسبت به مذاکرات هسته ای است. در این باره بیشتر باید نوشت.جوان:امریکا در جنگ نیابتی با روسیه«امریکا در جنگ نیابتی با روسیه»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم سیدرحیم نعمتی است که در آن می خوانید؛جنیفر ساکی، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، می گوید که کسی در اوکراین به دنبال جنگ نیابتی با روسیه نیست اما شواهد خلاف این حرف او را نشان می دهد، چنانکه تأیید او بر تجدید ارزیابی های امریکا در مورد اوکراین هم دلیلی بر این مدعا است.این سخنگوی وزارت خارجه امریکا خواست به این وسیله واقعیتی را انکار کند که فقط از گوشه و کنار شنیده نمی شود بلکه به صورت جدی مطرح است و حتی شخصی مثل آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، هم مجبور شده به نوعی نسبت به آن موضع بگیرد. این واقعیت به تجهیز تسلیحاتی دولت اوکراین توسط امریکا مربوط می شود که حالا دیگر مقام های ارشد امریکایی این موضوع را در دستور کار دولت امریکا می دانند.یک مقام ارشد امریکایی که نخواسته نامش فاش شود به خبرگزاری رویترز گفته که ایده ارسال کمک های مرگبار موضوع بررسی های تازه دولت امریکا است و روزنامه امریکایی نیویورک تایمز هم در گزارش روز دوشنبه دوم فوریه خود نوشت: غیرمؤثر بودن کمک های غیرکشتاری و همچنین تحریم های امریکا در جلوگیری از کمک روسیه به شورشیان باعث بررسی مجدد سیاست امریکا شده و شبکه سی ان ان امریکا هم اقلام نظامی مورد نظر امریکا برای کمک به دولت اوکراین را شامل سیستم های ضدتانک، ضدهوایی و ضدخمپاره دانسته است.دولت امریکا تاکنون دو سیاست را در مورد بحران اوکراین دنبال می کرد؛ نخست وضع تحریم ها علیه روسیه برای متقاعد کردن این کشور در قطع کمک به جدایی طلبان شرق اوکراین و ارسال کمک های به اصطلاح غیرکشنده مثل جلیقه های ضدگلوله، دوربین های دید در شب و بسته کمک های اولیه به دولت اوکراین اما این شواهد نشان می دهد که دولت امریکا می خواهد وارد فاز جدیدی بشود که در عمل جنگ نیابتی این کشور با روسیه را در اوکراین به دنبال دارد.سطح اقلام نظامی ذکر شده در گزارش سی ان ان نشان از این دارد که دولت امریکا برای ورود به این فاز نسخه ای را در نظر گرفته که زیبیگنیو برژینسکی اوایل ماه می و طی یادداشتی در نشریه امریکایی پولیتیکو مطرح کرده بود. برژینسکی در آن یادداشت به کاخ سفید توصیه کرده بود برای افزایش هزینه جنگ برای روسیه ارسال کمک های نظامی به دولت اوکراین را در نظر داشته باشد که شامل تسلیحاتی نظیر سلاح های ضدتانک و راکت های دستی باشد. منظور برژینسکی این بود که امریکا با ارسال این تسلیحات توان نظامی دولت اوکراین را در مقاومت شهری بالا ببرد تا آنکه روسیه را درگیر جنگی بلندمدت در اوکراین کند و همین امر هزینه مداخله در اوکراین را برای روسیه بالا برده و در نهایت مسکو را متقاعد به عدم مداخله در این کشور بکند.هشت مقام ارشد در دولت های قبلی امریکا گزارشی را تهیه و منتشر کرده اند که آنها هم با درخواست کمک نظامی به دولت امریکا، چنین نسخه ای را در نظر گرفته اند و حالا به نظر می رسد باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، قصد عملی کردن آن را دارد. اگر اوباما دستور ارسال این کمک ها را حتی در حد همین نسخه بدهد تنها تغییری کوچک در سیاست هایش نسبت به اوکراین نداده بلکه وارد جنگ نیابتی با روسیه شده که هم راه بازگشتی ندارد و هم آن که معلوم نیست ادامه این مسیر به کجا خواهد کشید.باید توجه داشت که تحریم ها و فشار آن بر روسیه طی حدود یک سال اخیر باعث تغییری در سیاست های مسکو نشده و ورود واشنگتن به این جنگ نیابتی هم نه تنها مسکو را از پیمودن مسیر خود منصرف نمی کند بلکه این کشور را مصمم تر به ادامه این مسیر خواهد کرد. مسکو بحران شرق اوکراین را در اولویت های امنیت ملی خود می داند و روشن است که ارسال سلاح امریکایی به نزدیکی مرزهایش موجب تشدید این اولویت می شود.از این جهت، حضور سلاح امریکایی در شرق اوکراین و نزدیک به مرز روسیه نه تنها مانع حمایت مسکو از جدایی طلبان شرق اوکراین نمی شود بلکه دلیلی قانع کننده به مسکو برای افزایش حمایت هایش است که نتیجه آن تشدید درگیری ها در شرق اوکراین خواهد بود. به همین دلیل است که خانم مرکل با قاطعیت گفته که آلمان به اوکراین سلاح نمی فرستد چون معتقد است مشکل اوکراین راه حل نظامی ندارد و باید این مسئله را از طریق گفت وگو و دیپلماسی حل کرد و از امریکا خواسته ثبات قدم مشترکی در این جهت داشته باشند.این درخواست مرکل به نوعی جواب به تغییر سیاست کاخ سفید و ورود به فاز جنگ نیابتی با روسیه است. مرکل می داند که ورود به این فاز باعث می شود تا مسئله اوکراین مبدل به مشکلی لاینحل و بلندمدت بشود و حتی می تواند منجر به رویارویی نظامی اروپا با روسیه شود. مرکل با تجربه اروپایی خود نسبت به روسیه چنین عاقبتی را می بیند اما به نظر می رسد که جنگ سالاران امریکایی مثل گذشته اسلحه را راه حل مشکل می بینند بدون توجه به عاقبتی که جنگ نیابتی برای اروپا و حتی صلح و امنیت جهانی به بار می آورد.

حمایت:آزموده را آزمودن خطاست«آزموده را آزمودن خطاست»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر اصغر زارعی است که در آن می خوانید؛روز سه شنبه، وزارت دفاع آمریکا در بودجه ۲۰۱۶ میلادی خواستار ۹.۶ میلیارد دلار منابع مالی برای مقابله با تهدید موشک های دوربرد کره شمالی و تهدید احتمالی ایران شد. از سوی دیگر روز گذشته، جنیفر ساکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، پرتاب ماهواره فجر را به برنامه موشکی نظامی ایران مرتبط کرد و گفت: «برنامه موشکی ایران تهدیدی برای منطقه است. توانایی حمل کلاهک اتمی در موشک های ایران، پیش از این در مذاکرات مورد بحث قرار گرفته و باز هم مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.»همزمانی این دو موضوع یعنی، پیشنهاد تصویب بودجه برای مقابله با تهدید موشکی ایران و مطرح نمودن برنامه موشکی ایران در مذاکرات هسته ای، صرفاً نشانگر ترس مسئولین آمریکایی از پیشرفت موشکی کشورمان نیست، بلکه گواه خیز آنان برای اجرایی کردن طرح هایی است که سال ها مترصد زمان مناسب برای آن بوده اند.موضوعی که از زبان جن ساکی، سخنگوی دستگاه دیپلماسی آمریکا در خصوص درآمیختگی و ممزوج بودن مذاکرات هسته ای با مسائل دفاعی موشکی کشورمان مطرح شده است، بحث جدیدی نیست.در گذشته به کرّات شاهد بوده ایم که هیات مذاکره کننده آمریکایی به دفعات، سیستم دفاعی جمهوری اسلامی ایران و سرکشی از این مراکز را به عنوان یکی از مطالبات اصلی، به خصوص در طول یکساله اخیر عنوان نموده اند. در مقابل، مذاکره کنندگان هسته ای ما، مؤکداً و مکرراً، طرح چنین خواسته هایی را خارج از چارچوب گفتگوهای هسته ای تلقی کرده و هیچگاه حاضر به ورود در این موضوعات نبوده اند. آنچه که تا به امروز موجب گردیده است تا مذاکرات طولانی شده و همچنان در شرایط نامتناسبی روند آن حفظ شود، زیاده خواهی و زیاده طلبی آمریکاست.متاسفانه باید گفت در تمام مذاکرات گذشته، هر کجا پیشرفتی حداقلی حاصل شده، طرف غربی تلاش کرده است با روی میز گذاشتن موضوعاتی مانند توان دفاعی، وصول به نتیجه را عقیم بگذارد. برنامه موشکی و توان دفاعی ما از نظر آنان، موضوعی جدّی و اساسی است و قطعاً سعی خواهند نمود که حلقه فشارها را تنگ تر کرده و در این دایره فشرده موارد بهانه جویانه دیگری مانند نقض حقوق بشر و تروریسم را بگنجانند.نظیر این موارد هر ساله در قطعنامه های ضدایرانی حقوق بشری علیه ما صادر می شود و از این نشانه می توان دریافت که دشمنان ما به دنبال زورگویی و زیاده خواهی هستند. همانگونه که در مواضع بسیاری از مسئولین طراز اول آمریکایی و اتاق های فکر این کشور مانند «خانه آزادی آمریکا» مطرح شده، دستور کار، هدف قرار دادن استقلال طلبی ایران است. آنان به کمتر از بالابردن دستها و تسلیم شدن در برابرشان رضایت نخواهند داد و هرگز راضی نخواهند شد ملت ایران، با بهره مندی از حقوق حداقلی هسته ای در چارچوب ان پی تی، فارغ از هر گونه فشار و یا دغدغه، به فعالیت های هسته ای ادامه دهد. رئیس جمهور آمریکا ص





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن