تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819969649




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اردشیر صالح‌پور: تئاتر، هویت من است / نظام اداری تئاتر باید تغییر کند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


اردشیر صالح‌پور: تئاتر، هویت من است / نظام اداری تئاتر باید تغییر کند فرهنگ > تئاتر - دبیر جشنواره تئاتر فجر می‌گوید که باید نظام اداری تئاتر ایران تغییر کند و متناسب با شرایط روز شود.

محمدرضا رستمی: اردشیر صالح‌پور قرار بود، امسال فقط دبیر جشنواره تئاتر فجر باشد، اما حدود یک ماه مانده به آغاز این رویداد، رئیس اداره هنرهای نمایشی کنار رفت و او که بیش از 3 دهه در این اداره مشغول فعالیت بوده، عهده دار سمت سرپرستی مرکز هنرهای نمایشی هم شد. به بهانه برپایی جشنواره تئاتر فجر میزبان او در کافه خبر شدیم، اصل مصاحبه خیلی بلند تر از این حرف ها بود و هم پرسش‌ها هم پاسخ‌ها بیشتر از این ها بود، اما بخشی را برای انتشار انتخاب کردیم که بیشتر به جشنواره ربط داشت و بقیه را گذاشتیم برای زمانی بهتر.    آقای صالح‌پور چرا قبول کردید که در چنین شرایطی دبیر جشنواره تئاتر و سرپرست مرکز هنرهای نمایشی شوید؟ من یک آرمان بیشتر ندارم و ‌آن هم تئاتر است و حالا که در دوران میانسالی هستم فکر می‌کنم باید تمام هم و غم و استراتژی‌زندگی‌ام همان چیزی باشد که سال ها قبل انتخاب کردم. یعنی تئاتر. تئاتر برای من هم هدف است، هم وسیله، هم عشق، هم تعهد، هم آرمان، هم مسئولیت، هم شغل و هم رسالت. جز این یک کار از عهده هیچ کار دیگری هم بر نمی‌آیم. شاید اگر از من بخواهند یک پیچ را سفت کنم هم نتوانم، ولی زیر و بم این ساحت را به چند دلیل می‌شناسم. یکی این که سی و سه سال است در مرکز هنرهای نمایشی شاغلم. اتفاقا سی و سومین جشنواره تئاتر همزمان با سی و سومین دوره کاری من هم هست و حوزه کاری‌ام هم همین جشنواره‌ها بوده است. از سوی دیگر من در همین رشته درس خوانده‌ام و ۲۲ سال است که همین رشته را در دانشگاه تدریس می‌کنم.   نگفتید چرا انتخاب کردید؟ من خیلی علاقه‌ای به تصدی مقام‌های مدیریتی ندارم. به خاطر دلایلی که خودم برای خودم تعریف کردم. چهار ماه پیش به من حکم دادند و این چهار ماه در برزخ میان ماندن و رفتن بین مرکز و معاونت گذشت.  ۵ دی  حکم سرپرستی مرکز را به من دادند و چیزی که الان در جشنواره می‌بینید، ماحصل 15 روز کار من است. در واقع من مثل یک ماشین چهارسلیندرم که با یک وایر شمع کار کردم. مدیر رفت و گفتند یک آدمی را برای مرکز پیشنهاد داده‌اند، اما من دیدم نه، آن‌ها هم تازه باید بیایند، هماهنگ شوند. یعنی تازه من باید بنشینم برای این‌ها تعریف کنم که تئاتر چیست و چگونه است. گفتم من کار نمی‌کنم. دو بار استعفا دادم. بعد یک آدم دیگر را معرفی کردند و من دیدم تازه این آدم باید بیاید من با او صحبت کنم، سلیقه‌اش را ببینم، طبعا او مدیر کل است، نظرهایی دارد... خلاصه عطایش را به لقایش بخشیدم. گفتند پس تنها راهش این است که خودت بپذیری و من هم به طور موقت قبول کردم. در همین زمان کوتاه هم کوشیدم رویه‌را عوض کنم. یکی این که در اتاقم را به روی اهالی تئاتر باز کنم و دوم این که تئاتر را به اهلش بسپارم. به آقای مرادخانی گفتم وظیفه شما خیلی سنگین شد. من که موقتم و قرار هم نیست بمانم، ولی بعد از من باید کسی را انتخاب کنید که هم دانشش بیشتر از من باشد، هم  مدرکش و هم سابقه و شناختش.   یعنی بعد از جشنواره اگر از شما بخواهند مدیر مرکز هنرهای نمایشی باشید قبول نمی‌کنید؟ با این رویه نه. اصلا تمایلی به این امر ندارم. باید نظام و سانتزالیزم اداری، طرز تلقی و نگاهی که مدیران به هنرمندان دارند عوض شود من همین امروز صبح فاکتور لنت ترمز را امضا کردم. در کجای جهان یک مدیر فرهنگی که باید به استراتژی کلان،  به مهندسی فرهنگی و به تئاتر فکر کند فاکتور لنت ترمز راننده را امضا می‌کند؟ این نظام سانترالیزم که از دوره میرزا آقا مصطفی افشار، دوره فتحعلی آخوندزاده و گریبایدوف مطرح شده همچنان مانده است. یکی از شعارهای بسیار خوب آقای روحانی کاهش تصدی دولت در امور فرهنگی و سپردن آن به اهلش است. این استراتژی است دیگر نباید ببینیم نااهلانی بیایند و اجازه ندهند هنرمند به جای خود بازگردد. باورتان می‌شود هنرمندانی که این چند روز به سراغ من می‌آمدند و در را باز می‌دیدند، می‌گفتند خوب شد ما دوباره اینجا را فتح کردیم؟ این رویه، منش و اخلاقی که یک رئیس برای خودش دارد، برگرفته از فرهنگ فئودالیته است. وقتی یک رییس می‌آید و از آبدارچی عوض می‌کند تا الی الخ نشان می‌دهد که او احساس تملک می‌کند واین تملک خصیصه نظام‌های فئودالیته است. ما از این دوره گذر کردیم اما اخلاق مدیریتی در نظام اداری‌مان خلق و خوی بروکرارسی فئودالیته است. اولین کاری که من کردم این بود که به آقای مرادخانی پیشنهاد دادم این بود که یک شورای عالی یا یک پارلمان تئاتری راه بیندازد که اتاق فکر باشد. افراد حقیقی و حقوقی بیایند و کنار رییس باشند، علی رغم این که من خودم مدعی‌ام که سابقه دارم ولی هنوز می‌گویم ناتوانم. در میان اعضای این شورا کسانی چون علی نصیریان، ایرج راد، مهندس مرتضی کاظمی که هم مشاور فرهنگی است و هم یکی از موفق‌ترین معاونان هنری بود، دکتر مجید سرسنگی که هم تئاتری است و هم رییس خانه هنرمندان، دکتر علی منتظری که یکی از بهترین مدیران تئاتری است، علیرضا نادری یکی از چهره‌های بسیار مورد وثوق، حسین مسافرآستانه، دکتر عزیزی و دکتر کشن فلاح  به چشم می‌خورند. این‌ها آمده‌اند و مثل یک شورای نگهبان مواظب تئاتر هستند. قرار شد این شورا در تمام شئونات تئاتر اعم از انتصاب مدیر، اعم از استراتژی، ریل گذاری، دخل و مخارج، حفظ کیان و صیانت از حقوق تئاتر دخیل باشد و مدیر در تعامل با آنها کارش را انجام دهد. طبیعتا وقتی یک شورا باشد پشت من گرم است که کمتر خطا می‌کنم. من فقط می‌توانم نقطه‌گذاری کنم امیدوارم فونداسیونش را مدیران بعدی که می‌آیند درست بریزند. تئاتر یک مقوله اجتماعی است. درواقع نقد اجتماعی است، چطور می‌تواند خودش، خودش را نقد نکند؟ من در ارتباط با همین پوسترجشنواره تئاتر فجر علی‌رغم این که بسیار بهش اعتقاد داشتم و فکر می‌کردم، مفاهیم ایرانی‌اش منطبق بر تم ماست، بسیار خوشحال شدم وقتی دیدم نسبت به آن واکنش نشان داده شد. چون با خودم گفتم این اولین باری است که پوستر تئاتر واکنش برانگیخته است و این خیلی عالی است. یعنی تئاتر بسیار مطرح شده است. به رسانه‌ها هم گفتم ای کاش شما این حساسیت را روی تمام شئونات تئاتر داشته باشید. یک بار دیگر هم در زمان آقای شریف‌خدایی این اتفاق افتاد. پوستری که در آن یک نفر پرده را کنار زده بود و گفتند از روی یک عکس خارجی کپی برداری شده است. بله، خب این خیلی خوب است. جامعه‌ای که به جزئیات حساس است نشان می‌دهد که دارد فکر می‌کند. به همین دلیل ما گفتم باحترام به قلم این آرتیستی که پوستر را کار کرده، آماده‌ایم که نخبگان گرافیک طرح خودشان را ارائه دهند.   بیشتر دبیران جشنواره‌های هنری از کمبود بودجه ناراحت هستند. در حوزه تئاتر این موضوع بیشتر به چشم می‌آید، چون بودجه تئاتر نه تنها اضافه نشده که کم هم شده. من از شما نه به عنوان دبیر یا سرپرست مرکز به عنوان یک تئاتری می‌خواهم بپرسم وقتی که پول و بودجه نیست چه نیازی به برگزاری جشنواره است؟ وقتی قرار است این طور با هنرمندان برخورد شود و آدم‌ها این طور تحت فشار قرار بگیرند؟ الان هنوز تکلیف تئاتر شهر مشخص نیست. میلیاردها تومان خرج شده و هنوز وضعیت عوض نشده، از آن طرف انجمن بازیگران نسبت به بودجه معترض است، مطالبات هنرمندانی که کار روی صحنه برده‌اند پرداخت نشده، وضعیت گیشه هم مشخص نیست. مدام این سئوال دارد پرسیده می‌شود که چرا جایی مثل تالار وحدت یا تئاتر شهر باید بیست درصد از گیشه را بگیرد وقتی دارد از جیب بیت‌المال خرجش می‌شود؟ در چنین اوضاعی جشنواره برگزار کردن چه محلی از اعراب دارد؟ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حیات تئاتر در ایران، به نوعی به جشنواره‌ها گره خورد و  جشنواره‌ها بزرگترین خدمت را برای تداوم تئاتر داشتند. این خدمت به یک رویه و به یک سنت تبدیل شد و گاه چنان پیش رفت که اصل ماهیت تئاتر را تحت الشعاع قرار داد. یادم هست آن زمان یک مقاله نوشتم تحت عنوان تئاتر برای جشنواره‌ها یا جشنواره‌ها برای تئاتر؟ این یک پرسش اساسی بود، آن هم بعد از مدتی که جشنواره‌ها رویه ثابتی را اتخاذ کرده بودند و ما دیگر تئاتر را یافته بودیم. اصل بر استمرار تئاتر است. این یک نکته، اما نکته بعد این است که جشنواره فجر اساسا یک وجه عالی و ویترینی هم دارد. مثلا شما در پاریس می بینید که نزدیک به 150 جشنواره برگزار می‌شود ولی تئاتر جاری‌شان را هم دارند. بنابراین این آسیب‌ها آنقدر برای‌شان مهم نیست. باور کنید بعضی از این گروه‌ها آمده بودند و گریه می‌کردند. من اصلا خودم خجالت‌زده می‌شدم. یا ملاحظه کنید در همین جشنواره در بخش تازه‌ها ۵۴۸ گروه شرکت کردند. ما پانصد گروه  را ناجوانمردانه کنار گذاشتیم، یعنی به کسی نه گفتیم که دعوت ما را لبیک گفته. ۴۸ گروه را انتخاب کردیم که بروند تمرین کنند تا از میان آن‌ها  تازه ۱۲ کار انتخاب شود. ای کاش این بضاعت و امکان را می‌داشتیم تا همه آن ۵۴۸ گروه کارشان را انجام دهند. ولی آیا بضاعت فیزیکی ما واقعا جوابگوی ماست؟ برای نسل نو ۴۱۰ گروه آمده، ما چند نمایش می‌خواهیم؟ ۱۰ گروه. خب ما برای بقیه چه برنامه‌ای داریم؟ انگار در یک مسابقه شرکت کرده‌اند. باختی، دیگر باخته‌ای. همه خرجی هم که کردی نابود شده است. به همین دلیل است که این‌ها تمام تلاش‌شان را می‌کنند به جشنواره بیایند. تازه همین گروهی که قبول شده آیا به بدنه اصلی تئاتر پیوند می‌خورد؟ تئاترشهر می‌گوید نه، من یک شورایی دارم و کار خودم را انتخاب کرده‌ام... پس همچنان معتقدید که جشنواره تئاتر با وجود همه این مشکلات باید برگزار شود؟ مشخصا، یک حیثیت دیگری هم برای جشنواره فجر مترتب هست. عالی‌ترین جشنی است که در خانواده تئاتر برگزار می‌شود. اما این‌ها باید سر جای خود تعریف شود. نباید بخش عمده‌ای از بودجه جاری و ساری کشور به این مسئله اختصاص یابد. من امسال بودجه را 30 درصد نسبت به پارسال کاهش دادم و گفتم اگر این 30 درصد می‌تواند بدهی‌های تئاتری‌ها را بدهد من حاضرم قبول کنم با این بودجه کار کنم. وگرنه من هم زیر بار نمی‌روم چون می‌دانم که باید تاوان دهم. ولی الان هنرمند دو، سه سال است که از مرکز طلب دارد، آن هم حقوق خودش را. از بقال گرفته تا مکانیک و زیراکسی از او طلب دارد. الان بزرگترین چالش شما برای برگزاری سی و سومین دوره جشنواره تئاتر چیست؟ یکی‌اش همین تغییر مدیریتی است. منی که چهار ماه دبیر بودم و سابقه برگزاری جشنواره تئاتر داشتم سه ماه در تعلیق بودم. نه بودجه من مشخص بود، نه محل بودجه من مشخص بود نه می‌دانستم که باید با کدام رییس کار کنم. در بلاتکلیفی محض قرار داشتم و در این مدت فقط یک میلیون تومان تنخواه داشتم؟ چطور می‌شد با یک میلیون تومان یک جشنواره بین‌المللی را سر و سامان دهم؟ مدام نامه می‌نوشتیم و کسی پاسخ نمی داد. اختلاف‌ها هم که مدام اوج می‌گرفت. این اتفاق‌ها هم مختص امسال نیست. سال گذشته هم یازده روز مانده به جشنواره دبیر عوض شد. این نشان می‌دهد که ما در مدیریت اداری و اجرایی تئاتر مشکل داریم. دولت هنوز تئاتر را نپذیرفته و ساحت و منزلش را درنیافته است. همیشه هم می‌مانیم تا غافلگیری ملت دست بدهد. یک دفعه یک آشوبی یا مشکلی رخ دهد تا تازه به فکر بیفتیم. مدیریت فرهنگی فوق‌العاده کار دشواری است. من فرهنگ و هنر را پروژه‌ای نمی‌بینم پروسه‌ای می‌بینم. جشنواره تئاتر فجر پروژه نیست که چند تا وزیر و وکیل امده‌اند چهار تا چلوکباب خورده شده، ده نمایش هم اجرا کردند و کفی هم زده‌اند. من این را استراتژیک نگاه می‌کنم. آن را ویترین تئاتر کشور می‌دانم. فلان خارجی یا مدیر یا شهرستانی وقتی می‌آید اینجا با تئاتر کشور آشنا می‌شود. ولی الان نسبت به همین سال گذشته فقط بر حجم بدهی‌ها افزوده شده و جالب است هر مدیری که بیاید خیلی هنر که کند قروض انباشته شده گذشته را پرداخت کند. یک میلیارد از بودجه امسال صرف بدهی‌های سال‌گذشته شد. من هم مدیر شوم نمی‌توانم کاری کنم. نهایت بتوانم برنامه مدیر قبلی را پاس کنم. بعد تازه یک نفر باید بیاید برنامه مرا پاس کند. این می‌شود مدیریت ناپایدار و تعلیقی. شما امسال پنج نفر را به عنوان میهمان دعوت کردید. چرا این کار را انجام دادید؟   جشنواره تئاتر فجر یک شعاری دارد با عنوان تئاتر برای همه که دو وجه دارد. یک وجه‌اش این است که همه افراد از تئاتر بهره‌مند شوند یک وجه‌اش هم این است که تمام گونه‌ها و دسته‌های تئاتری باید کار داشته باشند. خیلی‌ها در این جشن شرکت می‌کنند اما مثلا قطب‌الدین صادقی یا آتیلا پسیانی که سن و سالی از ان ها گذشته، که دیگر نمی‌خواهند در مسابقه شرکت کنند. خب تکلیف ان ها چیست؟ ما یک باکسی را گذاشتیم که پیشکسوتان را داشته باشیم و جدای از آن جوان‌ها را هم لحاظ کنیم. در واقع جشنواره را فقط به پیشکسوت‌ها اختصاص ندادیم و گفتیم این جوانی که دارد کار می‌کند ممکن است فرایندی از افق تئاتر به ذهنش رسیده که به ذهن میانسال‌ها نرسیده باشد. دوم برای این که تئاتر نسل نو به تئاتر زیرزمینی مثل موسیقی تبدیل نشود، باید این کار را می‌کردیم. الان هم می‌بینید آپارتمان‌های کوچک و کافه‌هایی که پاتوق تئاتری‌ها هستند همه به تئاتر می‌پردازند. خیلی هم خوب است. و این گروه جوان سی ساله شصت سال آینده تئاتر را می‌سازند. بنابراین ما از همین حالا گفتیم این نسل نو به بدنه تئاتر پیوند بخورد و از یک گذر درون متنی عبور کند. برای همین شرط سنی زیر سی سال گذاشتیم. مرور تئاتر هم از اجراهای یک سال اخیر انتخاب شده است. مثلا دیدیم در رشت بهزاد عشقی، سی سال کار کرده، پس به او توجه کردیم. در بخش بین‌الملل چطور؟ ما کارهایی از لهستان، گرجستان، ارمنستان، آلمان، فرانسه، روسیه و کویت داریم. در مورد کویت و عمان و عراق هم که امسال در جشنواره هستند یک توضیح بدهم. جشنواره ما سه رویکرد دارد. یک ایران فرهنگی، دو هویت شرقی، سه ملل مسلمان. امسال پیش‌بینین کرده بودیم ده تئاتر از کشورهای مسلمان بیاوریم اما چون واقعا بودجه‌مان کم شد این را به سه کشور تقلیل دادیم. در کنار آن یک سمینار هم با عنوان آشنایی با تئاتر کشورهای مسلمان گذاشتیم که در آن سیمنار هم سه آدم از سه کشور می‌آیند و در این باره صحبت می‌کنند. کار دیگری که کردیم آثار مشترک است. ایران و نروژ، ایران و ایتالیا، ایران و روسیه و کار آروند دشت‌آرای (که کار مشترک ایران ایتالیا و انگلیس و هلند هست) از جمله نمایش‌های مشترک ماست. این خیلی جالب است که نسل جوان ما دارد به نوعی پیوندهای جدیدی با تئاترهای کشورهای دیگر برقرار می‌کند. بدون این که مرکز هنرهای نمایشی در آن دستی داشته باشد.  5757

کلید واژه ها: تئاتر - اداره کل هنرهای نمایشی - جشنواره تئاتر فجر -




سه شنبه 30 دی 1393 - 20:13:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن