تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات قدرت، انصاف است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820194251




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عربستان سرزمين بي قانون


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۲۴ دي ۱۳۹۳ (۹:۴۱ق.ظ)
وطن امروز: عربستان سرزمين بي قانون
به گزارش خبرگزاري موج، «عربستان سرزمين بي قانون»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز است که در آن مي خوانيد؛
در روزهايي که شايعه مرگ عبدالله بن عبدالعزيز به گوش مي رسد، بار ديگر ابهام بر آينده عربستان سعودي به عنوان يک کشور سايه افکنده است اما بايد دانست هر يک از برادران کوچک تر شاه، خواه امير سلمان به عنوان يک شاه ضعيف يا امير مقرن که مورد توجه پادشاه در حال احتضار است بر تخت بنشينند، آينده عربستان از گذشته اش جدا نخواهد بود. عربستان سعودي يک کشور 84 ساله است که سال 1931 از طريق اتحاد بين آل سعود و وهابي ها که در منطقه «نجد» در مرکز شبه جزيره حجاز شامل استان هاي رياض، قصين و وائل مستقر بودند و از طريق جنگ ها و خونريزي هاي زياد عليه آل رشيد و سپس عثماني ها به وجود آمد. عبدالعزيز بن سعود، بنيانگذار اين حکومت با حمايت عوامل انگليس- که در طمع نفت حجاز بود- بويژه «توماس ادوارد لورنس» مشهور به لورنس عربستان موفق شد مناطق شرقي که عمدتا شيعيان در آن ساکن بودند و مناطق جنوبي و غربي و شمالي شبه جزيره را به تصرف درآورد و کشور کنوني را تاسيس کند.
طي بيش از 8 دهه وهابي ها و آل سعود انواعي از فشارها و سختگيري ها را عليه قبايل و بوميان مناطق مختلف جزيره.. العرب اعمال و مردم را از حقوق طبيعي خودشان محروم کردند به گونه اي که مردم مناطق مختلف از شمال گرفته تا الشرقيه، حجاز و استان هاي جنوبي نجران و عسير و جيزان، در تمام اين مدت محروم بوده اند و آل سعود تمام پست هاي حکومتي را چه در مرکز و چه در استان ها در اختيار گرفته و به صورت مطلقه حکومت کرده اند. جالب اين است که عبدالعزيز پس از آنکه با کمک وهابي ها و همچنين قبيله بزرگ «عُتَيبه» بر اين سرزمين مسلط شد...
در وصيتي اعلام کرد تا زماني که فرزندان پسر او در قيد حيات هستند، ديگران سهمي در پادشاهي ندارند لذا از زمان مرگ او به ترتيب فرزندان ذکورش بر عربستان، پادشاهي کرده اند و هنوز هم آخرين فرزندان پسر عبدالعزيز که همگي در سنين کهولت هستند، پادشاه، وليعهد و ولي وليعهد هستند. اين مساله مانع از اين شده که قوانين معين و قابل قبول از سوي مردم در مسائل اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي عربستان ناظر شود. به همين دليل عربستان سعودي فاقد قانون اساسي است و در حقيقت تا امروز قانون در اين سرزمين، تنها چيزي بوده که پادشاه بيان مي کرده است. اين کشور کماکان به شکلي ماقبل تاريخي با فرمان ها و اوامر پادشاهان که از 1931 بيان شده اداره مي شود و هنوز هم اوامر پادشاه به قانون اساسي تعبير مي شود. به همين دليل عربستان طي اين 84 سال فاقد اجزاي حکومتي قانونمند بوده است. مجلسي وجود نداشته که دولت ها براساس راي نمايندگان مردم انتخاب شوند يا قوانين اداري و مالي وضع کنند. حتي قانوني وجود نداشته که براساس راي مردم پارلماني شکل بگيرد. ملک فهد در دوران خودش تلاش کرد يک مجلس پادشاهي را که مرکب از شاهزادگان سعودي بود به وجود آورد. اين مجلس که 85 عضو دارد در واقع جايگزيني است براي قوه مقننه. در عين حال مجلس آل سعود از اختيارات بسيار محدودي برخوردار است و در حقيقت يک مجلس مشورتي است براي زمينه سازي اجراي دستورات پادشاه.
قوه قضائيه و نظام حقوقي- قضايي کشور هم در انحصار آل سعود است و قوانين جزايي با فرمان پادشاه معين مي شود که البته وهابي ها در محاکم حضور دارند. در نتيجه مي بينيم قوانين قضايي در عربستان هيچ مبناي شرعي، مدني و حقوقي قابل قبولي ندارد و فاقد همه استانداردهاي جهاني موجود است. در محاکم قضايي وقتي صحبت از راي و نظر پادشاه مي شود همه معيارها به نفع راي حاکم سعودي کنار مي رود. با وجود هياهوي وهابي ها مبني بر اينکه اسلام فقط قرائتي است که ما از دين خدا داريم و لاغير اما در عمل شاهديم هر گاه در محاکم قضايي که وهابي ها حضور دارند، اختلاف نظري بر سر تفسير يا اجراي حکم با پادشاه پيش آيد در نهايت اين راي پادشاه است که اجرا مي شود، حتي گاهي پادشاه با انحلال اين محاکم وهابي راي و نظر خودش را حاکم مي کند.
آل سعود، انباردار نفت غرب
در زمينه نظامي هم عربستان فاقد يک ارتش ملي است و تنها ارتشي کوچک از مزدوران پاکستاني، بنگلادشي و برخي مليت هاي آفريقايي تشکيل داده اند که فقط در مرکزيت يگان هاي مسلح و در راس آن آل سعود حضور دارند. به همين دليل هم عربستان سعودي از توانايي لازم در حوزه دفاعي- امنيتي برخوردار نيست. دستگاه امنيتي عربستان نيز اگرچه ظاهرا در انحصار آل سعود است اما عملا مديريت پنهان اين دستگاه ها را سازمان هاي اطلاعاتي انگليس و آمريکا در دست دارند. به همين جهت در حوزه امنيتي، اين کشور تابع اراده انگليس و آمريکاست و منافع مردم عربستان قرباني برنامه هاي امنيتي بيگانگان مي شود.
در حوزه اقتصادي هم آل سعود بر صنايع کشور بويژه صنايع انرژي مسلط هستند به طوري که چاه هاي نفت در قالب اموال خصوصي در اختيار شاهزادگان سعودي قرار دارد هرچند خود سعودي ها هم از زمان کشف نفت در شبه جزيره(1938) تاکنون در نقش انباردار منابع غرب عمل کرده اند. هنري کيسينجر حدود 20 سال پيش با صراحت گفت: «آل سعود فقط انباردار نفت هستند و حق انبارداري شان را از غرب بويژه آمريکا دريافت مي کنند». حق استخراج نفت در سراسر شبه جزيره با شرکت آمريکايي «آرامکو» يا «کمپاني نفت آمريکايي عربي» است. چنانکه اين روزها با سقوط قيمت نفت به ضرر حتي خود عربستان شاهد هستيم حاکمان اين کشور هيچ کنترلي حتي بر چاه هاي نفت خودشان هم ندارند، نه درباره ميزان صادرات و نه بهاي آن.
حرمين در کنترل آمريکا و انگليس
سعودي ها فقط در چارچوب طرح کلي غرب عمل مي کنند. همين مساله سبب شده صنايع ملي و بومي در عربستان پا نگيرند و تمام مراکز عمده اقتصادي در اختيار غربي ها باشد کما اينکه در حوزه مذهبي هم شاهد هستيم آمريکايي ها و انگليسي ها در ساخت وساز بناهاي مذهبي بويژه در مکه و مدينه نقش دارند و با کمال تاسف بايد گفت اگرچه ملک عبدالله عنوان «خادم الحرمين» را يدک مي کشد اما اداره مسجدالحرام و حرم نبوي در اختيار آمريکا و انگليس است. اينها بر سيستم امنيتي عربستان حاکم هستند و درباره نحوه اداره مراکز مقدس و حتي گسترش آنها حرف آخر را مي زنند. در حوزه علم و آموزش هم عربستان سعودي يکي از عقب مانده ترين کشورها به لحاظ برخورداري از دانشگاه هاي پيشرفته است و نظام آموزشي اين کشور هم تابعي از سيستم آموزشي و حقوقي غرب است. البته وهابي ها تلاش کرده اند براي کنترل بر عقايد مذهبي مردم داخل و خارج عربستان، «جامع المدينه» يا همان دانشگاه مدينه به تربيت طلاب وهابي بپردازد. نکته اينجاست که اين طلاب اگرچه از يک مذهب خاص يعني حنبلي هستند اما حتي در داخل مذهب حنبلي هم تنها فرقه اي که در کانون جامع المدينه قرار دارد، فرقه پيروان فقه «ابن تيميه» يا همان وهابي هاست که در نهايت اختياردار تمام مسائل مذهبي عربستان هستند. اين در حالي است که در اين سرزمين تنها 20 درصد مردم پيرو فقه حنبلي هستند و در ميان حنبلي ها هم درصد بسيار کمي از فقه وهابي تبعيت مي کنند بنابراين شيعيان عربستان که حدود 38 درصد جمعيت کشور را به خودشان اختصاص داده اند يا شافعي ها و مالکي هايي که در حجاز شامل استان هاي مقدس مکه، مدينه و تبوک زندگي مي کنند، زيدي ها و اسماعيلي ها که در 3 استان جنوبي نجران و عسير و جيزان سکونت دارند و سرانجام حنفي هايي که اکثريت جمعيت استان هاي شمالي بويژه الجدار را تشکيل مي دهند هيچ جايگاهي در اداره نظام مذهبي ندارند در حالي که در مجموع 80 درصد پيروان مذاهب در عربستان را شامل مي شوند. فقه شيعه، فقه زيدي يا ساير فرق اسلامي نيز توسط وهابيت به حاشيه رانده شده اند. در زمينه مسائل اجتماعي نيز عربستان اگرچه داراي بيش از ۷۰ قبيله، تيره و طايفه است اما آل سعود همه را قلع و قمع کرده اند حتي قبيله بزرگ «عُتَيبه» را که نقش کليدي در به قدرت رسيدن آنها داشت.
حجاز، کانون اعتراضات خفته
عربستان سعودي به دليل تماميت خواهي همه جانبه در عرصه هايي که شرحش رفت به کانون اعتراضات خفته بدل شده و اين آينده ثبات اين کشور را با ابهام زيادي مواجه مي کند. بسياري از نظريه پردازان و مطلعان از شرايط اين کشور معتقدند عربستان سعودي متلاشي خواهد شد و مناطق جنوبي، شمالي، غربي و مرکزي از محور رياض جدا مي شوند و بار ديگر ما شاهد به قدرت رسيدن طوايف و مذاهب مختلف در حجاز خواهيم بود.
البته بايد توجه کرد که الزامي ندارد اين تجزيه مطابق خواست آمريکايي ها اتفاق بيفتد چون حداقل از سال ۲۰۰۷، طرح تجزيه کشورهايي مثل مصر و عربستان بر خلاف ديگر کشورهاي خاورميانه از دستور کار آمريکايي ها خارج شده و حتي با شدت با تجزيه عربستان سعودي مقابله مي کنند، چراکه ۵ پاره شدن اين کشور منافع متمرکز واشنگتن را تهديد مي کند. آمريکا ترجيح مي دهد همين قلمروي کنوني را به واسطه يک حاکميت وابسته در اختيار داشته باشد تا اينکه با چند طرف سرکش چانه بزند. لذا در حال حاضر ثبات عربستان بر پايه روابط کنوني حاکمان رياض با غرب اهميتي ويژه براي آمريکا دارد.
به همين جهت اگر در عربستان اتفاقي منجر به تجزيه رخ دهد ربطي به آمريکا نخواهد داشت بلکه مبتني بر واقعيت هاي اجتماعي است؛ واقعيت هايي که چندان به مذاق غرب خوش نمي آيد.
بيم ليبيايي شدن عربستان
البته اين به معناي استقبال ما از تجزيه اين کشور نيست و در حقيقت جمهوري اسلامي که خواهان ثبات منطقه و مخالف جدي درگيري هاي کور در کشورهاي همسايه است، از طرح تجزيه عربستان و شورش هاي قومي حمايت نمي کند اما متاسفانه به رغم اينکه در منطقه ظرفيت هايي در جهت حمايت از وحدت عربستان وجود دارد و تهران نيز به آن علاقه نشان مي دهد، رژيم سعودي با برخورد غلط خود اين کشور را به سمت درگيري هاي طايفه اي سوق مي دهد و هشدارهاي دلسوزانه ما را ناديده مي گيرد.
اين نکته را هم بايد مدنظر داشت که شکل گيري شورش هاي قومي در عربستان ارتباط حتمي با مرگ پادشاه کنوني ندارد و ممکن است با مرگ ملک عبدالله، نظام سعودي تا مدتي سرپا بماند و شاهزادگان کماکان قدرت را در اختيار داشته باشند يا غربي ها اصلاحاتي را در ظاهر به قصد کاستن از اعتراضات و شورش ها در حاکميت اعمال کنند اما بعيد است در بلندمدت يکپارچگي عربستان سعودي بدين شکل باقي بماند. وضع داخلي آنقدر خراب است که به نظر نمي رسد غربي ها بتوانند مدت زيادي به حفظ يکپارچگي نظام فعلي سعودي بپردازند. هرچند شخصا شايعات موجود مبني بر همدستي آل سعود يا بخشي از آن با داعش درباره حمله احتمالي به عربستان را باور نمي کنم منتها اين نکته حائز اهميت است که وضع داخلي عربستان ظرفيت هايي دارد که ممکن است داعش به دنبال بهره برداري از آنها باشد. مثلا خبرهايي داشتيم از اينکه ابوبکر البغدادي با رئيس قبيله «عُتَيبه» ديدار داشته و حتي قول حمايت از حکومت او در عربستان در صورت سقوط آل سعود را داده است يا اينکه دست کم داعش با رهبر «عُتَيبه» بيعت کرده تا از اقدامات اين قبيله براي به دست گرفتن قدرت در عربستان حمايت کند.
اين مساله نشان دهنده تلاش داعش براي رخنه به شکاف هاي عربستان سعودي است که مي تواند نقطه آغاز درگيري هاي طايفه اي در اين کشور باشد چرا که «عُتَيبه» قبيله اي بسيار بزرگ است که دامنه نفوذ آن از مناطق مرکزي و مکه و مدينه تا حتي جنوب عراق مي رسد. اگر اين خبر واقعيت داشته باشد نشان مي دهد خطرات بسيار بزرگي هم سرزمين و هم مردم عربستان را تهديد مي کند. بايد ابراز اميدواري کنيم که درگيري هاي قومي، مردم اين کشور را در يک دالان تاريک فرو نبرد چون براي هيچ يک از اقوام بويژه شيعيان منافعي دربر نخواهد داشت. بروز چنين اتفاقي مي تواند عربستان را همانند ليبي دچار خشونت و هرج و مرج گسترده کند که تنها دشمنان از آن سود مي برند. در مقابل آرزو داريم اقوام مختلف حول محور استقلال و منافع ملي خود به وحدت برسند.

نويسنده: دکتر سعدالله زارعي













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن