تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 26 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853558925




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قرارداد مسعود کیمیایی با بازیگر مشهور: یا علی


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
قرارداد مسعود کیمیایی با بازیگر مشهور: یا علی عصر جمعه سی آبان ماه بود که به همراه ناصر ملک‌مطیعی بزرگ، برای عیادت به منزل استاد کیمیایی رفتیم.

عصر جمعه سی آبان ماه بود که به همراه ناصر ملک‌مطیعی بزرگ، برای عیادت به منزل استاد کیمیایی رفتیم.  به منزل استاد کیمیایی رسیدیم. زنگ در را زدیم و داخل حیاط شدیم. مسعود کیمیایی بالای پله‌های ایستاده بود. با لبخندی بر لب و خورشیدی درخشان در نگاه یا دردی که معلوم بود هنوز رهایش نکرده. ناصر ملک‌مطیعی عصایش را روی اولین پله گذاشت و نگاهش به نگاه مسعود کیمیایی گره خورد. جمله‌هایی از سر مهر و رفاقت به هم گفتند. در میانه پله‌ها به هم رسیدند و همدیگر را در آغوش کشیدند. با ارزش شدن لحظه‌ها را حس می‌کردم. انگار زمان درنگ کرده بود تا دو اسطوره در قابلی درخشان قرار بگیرند. انگار خون جوانی در رگ‌های هر دو جاری شده بود خون جوانی و رفاقت.هوا عطر جاودانگی گرفته بود. داخل خانه که شدیم و نشستیم، بعد از احوالپرسی ناصر ملک‌مطیعی از مسعود کیمیایی، صحبت‌ها خیلی زود به خاطرهای گذشته کشیده شد. به روزهایی که مثل برق و باد گذشته بودند. انگار تاریخ سینما از زوایای نادیده داشت ورق زده می‌شد. شادی و شوق نابی در چشم‌های هر دو اسطوره جاری شده بود. ناصر ملک‌مطیعی و مسعود کیمیایی در کنار یکدیگر شمایل زیبای دیگری پیدا کرده بود. یک زیبایی ناب در قابی که سال‌ها بود، تکرار نشده بود. در لابلای صحبت‌ها، حرف‌ به خاطره روزی که مسعود کیمیایی به شیرینی‌فروشی ناصر ملک‌مطیعی رفته بود کشیده شد. مسعود کیمیایی درباره آن روز گفت: «من وارد مغازه شدم. فکر می‌کردم الان می‌روم پشت مغازه که خانه‌اش است و ناصر را می‌بینم. در را که باز کردم دیدم ناصر پشت دخل ایستاده، با بغض بهش گفتم که پاشو بیا سر کارت.»مسعود کیمیایی در اینجا از خاطره خوبی که از همکاری با ناصر ملک‌مطیعی و همچنین فردین در ذهن دارد گفت. یاد مصاحبه‌ای از فردین افتادم که بعد از بازی در «غزل» مسعود کیمیایی گفته بود «غزل اولین فیلمی است که بازی کردم.» به استاد کیمیایی این جمله را از فردین نقل قول کردم. ناصر ملک‌مطیعی گفت: «فردین همیشه دوست داشت کارهای متفاوت انجام دهد. دوست نداشت که بگویند به خاطر آواز خواندن و این چیزهاست که مردم دوستش دارند. فیلم غزل فرصت خیلی خوبی بود که فردین تونایی‌اش در بازیگری را به رخ بکشد.» صحبت از فردین باعث شد در این باره که معرفی ناصر ملک‌مطیعی باعث ورود فردین به سینما شد صحبت شود. البته ناصر ملک‌مطیعی مثل همیشه با مناعت طبع و منش پهلوانی‌اش خودش را بانی ورود موفقیت فردین نمی‌داند و به استعدادهای خود فردین اشاره کرد. مسعود کیمیایی درباره سابقه درخشان ناصر ملک‌مطیعی گفت: «آقای ملک‌مطیعی سال 1329 شرمسار را بازی کرد. ایشان یکی از بخش‌های پیدایش سینمای ماست.»خاطره‌ها به «قیصر» کشیده شد. ناصر ملک‌مطیعی به شیرینی در لابلای خاطرات ساخت «قیصر» گفت: «آمریکا که بودم یک روز رفتم به آریزونا پیش جواد قائم‌مقامی، که حسن شاهین آمد. (بازیگر نقش یکی از برادران آب منگول که به فرمون چاقو می‌زند و او را می‌کشد). به حسن گفتم از امامزاده یحیی اومدم آریزونا که جواب چاقوتو بدم.» خنده ناصر ملک‌مطیعی و مسعود کیمیای در بین این دیالوگ دیدنی بود. خنده‌ایی که انگار رنگ جوانی داشتند.ناصر ملک‌مطیعی در جای دیگری از صحبت‌های شیرینش گفت: «چه نسلی بودیم و چقدر همه چیز برایمان خاطره‌انگیز شد. چقدر حرف داریم که بزنیم. چقدر می‌توانیم از این لذت بگوییم که چی بودیم و چه کار کردیم. خیلی وقت‌ها که بچه‌های نسل جدید پیشم می‌آیند و دور هم جمع می‌شویم می‌گویند خوش به حالتان، شما چه دوره‌ای داشتید و عجب کارهایی کردید.به جوان‌ها می‌گویم شما هم باید دوره خوبی برای خودتان درست کنید. خیلی وقت‌ها از تعصب‌ها و غیرت‌هایی که در فیلم‌های آن دوره بود ایراد می‌گیرند. این‌ها چیزهایی نیستند که دیگر بشود پیدایشان کرد. خمیره زندگی همین چیزهاست.»مسعود کیمیایی در جایی از صحبت‌هایش گفت: «من خیلی مریض رفاقتم. ناصر ملک‌مطیعی همیشه برای من تعریفی از یک مرد دارد، مثل فردین. هر دو شون خیلی مردن. من فقط یک  فیلم با ایشون داشتم.  یک فیلم برای من خیلی کمه.»ناصر ملک‌مطیعی آهی کشید و گفت: «زمان خیلی زود می‌گذره و برای همه چیز دیر میشه.» مسعود کیمیایی در پاسخ گفت: «نه. دیر نیست» ناصر ملک‌مطیعی گفت: «صد حیف که ما پیر جهاندیده نبودیم/ روزی که رسیدیم به ایام جوانی. اگر بودیم شاید خیلی کارهای بیشتری می‌توانستیم انجام بدهیم و بیشتر از هم استفاده کنیم.»ناصر ملک‌مطیعی درباره روزهای ورودش به سینما گفت: «آن موقع ما زبان سینما را نمی‌دانستیم. می‌دانستیم حتی باید با چه زبانی در فیلم‌ها صحبت کنیم. در یک فیلم ادبی حرف زدیم و در یک فیلم دیگر خودمانی صحبت کردیم. کسی چیزی بلد نبود. مثلا ما نویسنده‌ها و رمان‌نویس‌های خیلی خوبی داشتیم اما کسی برای سینما چیزی نمی‌نوشت. یکی ساموئل خاچکیان پیدا شد و مکاتبه کرد با آمریکا و سکانس‌بندی را یاد گرفت.» آوردن اسم ساموئل خاچکیان باعث ذکر خاطره شیرینی از این نام به یادماندنی سینما ایران شد.ناصر ملک‌مطیعی درباره «فرمون» گفت: «من باید دست خالی می‌رفتم. مردونگی در این بود که حرف دایی‌ام را گوش کنم و بدون چاقو بروم و به نامردی کشته شوم و بعد بهروز بیاید و حتی شده با نامردی، انتقام من را بگیرد. اگر من با چاقو می‌رفتم خب برادران آب‌منگول را می‌‌کشتم و فیلم همانجا تمام می‌شد. من نمی‌توانستم کارهای بهروز را بکنم. اینکه مثلا بروم زیر دوش حمام کسی را بکشم. مردم از من قبول نمی‌کردند. اما از بهروز قبول می‌کردند. مثل آلن‌دلون  در فیلم‌های خارجی، مردم قبول می‌کردند که بعضی اوقات بعضی کارها را هم انجام بدهند.»مسعود کیمیایی اشاره می‌کند: «این‌ها، یعنی ناصر و  فردین، در مسیرش از پشت هم می‌زند، دروغ هم می‌گوید. مخاطب این کارها را از ضدقهرمان می‌پذیرد اما از قهرمان نمی‌پذیرد. مثلا قیصر بعد از اینکه یکی از برادران آب‌منگول را در حمام می‌کشد می‌آید و به دروغ به مادرش می‌گوید که به پایش افتاده و التماسش می‌کرده. مردم از قیصر می‌پذیرند که از پشت بزند و دروغ هم بگوید اما از فرمون نمی‌پذیرند. امثال ناصر ملک‌مطیعی و فردین هم بزرگی دارند و هم قداست فقط سابقه داشتن باعث بزرگی نمی‌شود.»این لحظه بود که اتفاق بزرگی افتاد. لحظه‌ها، لحظه‌های درخشانی شدند. مسعود کیمیایی رو به ناصر ملک‌مطیعی گفت: «یک قصه برای خودت می‌نویسم که کاری درست با هم انجام بدهیم. هستی؟» ناصر ملک‌مطیعی به فکر فرو رفت و گفت: «اگر دیر بشود ممکن است نتوانم. من رو به افولم. امکان دارد چند وقت دیگر حتی نتوانم راه بروم» اتفاق بزرگی داشت شکل می‌گرفت: اینکه یک بار دیگر بعد از 45 سال ناصر ملک‌مطیعی در فیلمی از مسعود کیمیایی بازی کند. مسعود کیمیایی گفت: «خودت برای من بس هستی خودت راه می روی، می‌دوی و روی صحنه می‌روی». ناصر ملک‌مطیعی با نگاه نابش به مسعود کیمیایی گفت: «قبول» احساس می‌کردم دارد، انفجاری در لحظه‌ها رخ می‌دهد. ناصر ملک‌مطیعی دستش را به سوی مسعود کیمیایی برد و گفت: «این هم قراردادش یا علی» دو اسطوره با هم دست دادند و سی آبان ماه 1393 تبدیل به یک روز بزرگ در تاریخ سینمای ایران شد. اشک در چشمان همه ما جمع شده بود. حتی صدای شات دوربین سوگل هم زیباتر شده بود. قرارداد درخشانی که با یک دست دادن بسته شد. ناصر ملک‌مطیعی گفت: «من همیشه پای یا علی‌ام ایستاده‌ام.»مسعود کیمیایی در نگاهش جهانی حرف داشت و با چشمانش به ناصر ملک‌مطیعی امید اتفاقی بزرگ را می‌داد. ناصر ملک‌مطیعی گفت: «واقعا دلم می‌خواهد یادگاری با ارزشی از خودم داشته باشم. حیفم می‌آید. بعد از این 25 سالی که در خانه نشستم و کارهای مختلفی که دوست نداشتم کردم، دلم می‌خواهد کار بزرگی انجام بدهم.» مسعود کیمیایی گفت: «این دوران شروع اروسن ولزی ناصر است. ناصر را لای پنبه می‌برم و می‌آورم» یاد 3 سال پیش افتادم که این جمله را از استاد کیمیایی شنیدم. قطعا این همکاری اتفاق بزرگی خواهد بود. اتفاقی که 45 سال است بسیاری از علاقه‌مندان سینما در انتظارش هستند. با خودم می‌گویم شاید تقدیر بر این بوده که بعد از این همه سال مسعود کیمیایی و ناصر ملک‌مطیعی کنار هم قرار بگیرند و فیلمی ساخته شود که همگان بگویند حسرت این همه سال دوری با این فیلم جبران شد. مطئنم که این چنین خواهد شد. مجله هفت نگاهاخبار مرتبط :عکس : گلزار در کنار ناصر ملک مطیعی عکس یادگاری رضا عطاران با ناصر ملک‌ مطیعیناگفته های مسعود کیمیایی از گوگوش

یکشنبه 21 دی 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن