واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پیامبر رحمت و ۴۰ صفت اخلاقی
مسلم محمدی
کد خبر: ۴۶۳۹۹۶
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۴ - 05 January 2015
هفدهم ربیع الاول سالگشت طلیعه نور حضرت محمد ص گوهر اخلاق و انسانیت از عالم افلاک بر جهان خاکی است، همو که همگان از مسلمان و غیر مسلمان در محبت و انساندوستی اش به تعجب آمده اند. تا جایی که خداوند خطاب به او می فرماید: اگر این حسن ارتباط تو با مردم نبود، هرآینه آنها از اطرافت پراکنده می شدند. و او خود در جواب این سوال که دین چیست ؟ فرمودند: اخلاق نیکو با دیگران.
این روز تاریخی را چه مناسب و بجا اصحاب ادب و فرهنگ، روز اخلاق و مهرورزی نام نهاده اند.
به این بهانه آن چه پیش روی دارید برشی است کوتاه و فهرست وار از 40 خصلت اخلاق اجتماعی و انسان دوستی او، که در آن عصر معجزه اش در شیفتگی و شیدایی مردم بوده ودر عصر ما می توان آن را آموزش رفتار شناسی و اخلاق مداری با دیگران نام نهاد.
باشد که با تاسی به این اسوه حسنه، زمینه تخلق به اوصاف زیبای انسانی در جوامع اسلامی هم روزی نهادینه گردد، نه آنکه بگوییم اسلام جایی و مسلمان جای دگر است.
احوالپرسی با دیگران
1. هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
2. وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
3. با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
معاشرت با دیگران
4. هرگاه به کسی می نگریست با گوشه ی چشم نظر نمی کرد.
5. هرگاه با کسی هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
6. چون با کسی سخن می گفت کاملا برمیگشت و رو به او می نشست.
7. هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد
8. هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
9. هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
ادب مجلس
10. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
11. در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
12. با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
13. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
عفو وگذشت
14. اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
15. هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
16. اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
17. چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
18. بر جسارت دیگران صبر می نمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
خوبی با بدان
19. با نیکی به شروران دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
20. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
21. از دشمنان خود در هنگام مریضی با نهایت احترام عیادت می کرد.
نیازمندان
22. با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
23. دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
24. از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه ی مدینه بود.
25. هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی داد.
26. احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود: برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.
خویشاوندان
27. بیش از همه صله ی رحم به جا می آورد.
28. به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
29. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نمی کرد.
اصحاب و یاران
30. هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه ی یک جرعه شیر بود.
31. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد
32. سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
33. در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
34. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
تبسم وخوشرویی
35. همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.
36. چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
37. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد.
رعایت حق الناس
38. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می امد نمازش را کوتاه می کرد.
39. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
40. وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
و بالاتر از همه اینکه بعد از فتح مکه علیرغم انتقادها و مخالفت های برحی از صحابه، همه خیانت ها و دشمنی ها را حتی از کسانی مانند ابوسفیان نادیده گرفت و فرمان عفو عمومی صادر نمودند. وزیباتر آن است که در تاریخ می خوانیم وقتی سر و دندان او را شکستند، دعا کرد خدایا قومم را هدایت نما که نادانند.
خدایا به حق پیامبر عشق و محبت، صفا و صمیمیت، به پیروان و دوستان او هم توفیق ده تا در بینش، منش و روش خویش، اندکی اندیشه نموده و همسان او گردند.
* عضو هیات علمی دانشگاه تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]