واضح آرشیو وب فارسی:الف: سانتريفيوژها عينيت آرمانهاست
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۱
غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنامه ی جوان طی یادداشتی در این روزنامه نوشت:اگر آقاي رئيسجمهور معتقد است «آرمان ما به سانتريفيوژها وصل نيست» ولي ما آن را كاملاً وصل ميبينيم. چرا؟! آيا به زاويه ديد مربوط است؟ يعني از اين طرف كه ما ميبينيم، وصل است و از آن طرف كه رئيسجمهور محترم ميبيند، وصل نيست؟! ممكن است همينطور باشد. سانتريفيوژها مصداق پيشرفت كشور در حوزه علم و فناوري هستند و از جمله آرمانهاي موردنظر انقلاب هم يكي همين پيشرفت علمي و جبران عقبماندگي تاريخ ۲۰۰ ساله است، پس سانتريفيوژها به آرمان ما وصل است، همچنان كه خاك ايران به آرمان ما وصل است و اگر قطعهاي از خاك را در تصرف دشمن ديديم، بايد براي حفظ آرمانها با دشمن بجنگيم و نميتوان گفت خاك و آرمان چگونه به هم ميچسبد؟! خاك كه جاي خود دارد، اين روزها بر سر ابرهايي كه كشورهاي همسايه از يكديگر ميدزدند و در كشور خود بارور ميكنند، نزاع است و درباره همه منافع ملي جنگ است زيرا ملتها و دولتها «حفظ منافع ملي» را جزئي از آرمانهاي خود ميدانند وگرنه بر سر آن نميجنگيدند.در تعريف آرمان مطابق نظر رئيسجمهور محترم كه «آرمان ما به مغز، قلب و اراده ما وصل است»، چيزي پيدا نميشود كه بتوان در دنياي واقعيات بر آن سوار شد و قدري گماني و خيالي است اما جالب آنكه رئيسجمهور محترم مردمي را كه معتقدند تلاش براي حفظ منافع واقعي ملي بخشي از آرمانگرايي است، چنين خطاب ميكند:« در مذاكره مگر كسي بحث از آرمان و اصول ميكند، يك عده در توهمات زندگي ميكنند. سر ميز مذاكرات راجع به آرمان و اصول بحث نميكنند. آنها هم نميخواهند راجع به آرمان و اصول بحث كنند. در دنياي امروز، بحث منافع است، هر كشوري دنبال منافع خودش است. تهديدها، فرصتها و منافع مشترك يا منافع اختصاصي، اينها اساس بحث سياست خارجي است. اصول و آرمان در سياست خارجي اينها بحث نميشود و شدني است.» اين سخن نقيض خود را در دل دارد؛ چه چيزي در تعداد و ظرفيت سانتريفيوژها هست كه سالهاست ما و غرب را به آوردگاه مذاكره ميبرد و ميآورد؟ آيا غربيها بر سر هيچ ميجنگند؟! آيا اصولاً چيزي غير از آرمانها ارزش مذاكره و جنگ دارد؟ و اگر ندارد، چرا حفظ اين دستاورد علمي را آرماني نميدانيم؟ اينكه ما خود بر سر ميز مذاكره ميرويم، آيا براي چيزي دون آرمانهايمان ميرويم؟ !اما مهمتر از حفظ اين دستاورد علمي و ملي- كه يك آرمانگرايي روشن است- «چگونگي حفظ» اين منفعت ملي است كه اين «چگونگي» بسيار آرماني تر است و هيچ حرف و حديثي در آن نيست و به نظر ميرسد اگر كسي بحث سانتريفيوژها را مطرح ميكند، زيركانه از بحث چگونگي خود را كنار ميكشد و به چند سانتريفيوژ ظاهراً بيجان و بيزبان اشاره ميكند. در حالي كه آرمانهاي ما در چگونه بودنمان است و اين اصليترين تعريفي است كه چپ و راست و «ما و رئيسجمهور» نميشناسد. در موضع «چگونگي حفظ آرمانها» حتي اگر بيگانه «دانه ارزني» را از ما براي عملي كردن تحديد و تحقير و تهديد بگيرد، عبور كردن از آن، عبور كردن از آرمانهاست، چه، اتفاقاً اراده ما و قلب ما و مغز ما در همين جا هدف قرار گرفته است و ما بر سر دانه ارزني مقابل بيگانه ميايستيم، نه به خاطر آن دانه ارزن بلكه به خاطر آن كس كه مقابل ما ايستاده است. سانتريفيوژها كه حسابش جداست. اين زاويه نگاه ما به «آرمانها و سانتريفيوژها» است كه آن دو را كاملاً وصل به هم ميبينيم تا آقاي رئيسجمهور از چه زاويهاي به داستان مينگرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]