واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»
درجهداری که از رادیو بغداد با فرماندهاش حرف زد/ تصاویری دیده نشده از خرمشهر در یک کتاب
آخرین گلوله را که زد عراقیها او را با تیربار زدند و مجروح کردند و اسیر عراقیها شد. چند شب بعد عراقیها در رادیو بغداد صدای او را پخش کردند که گفته بود: «به ناخدا صمدی بگویید من اینجا هستم، غیبت مرا رد نکنید!»
خبرگزاری فارس - کتاب و ادبیات: «توپخانه دشمن دائم خرمشهر را زیر آتش گرفته بود و بیهدف همه جای شهر را میزد. برای دقیقهای صدای انفجار توپ، خمپاره، کاتیوشا و ... قطع نمیشد. هلیکوپترها و هواپیماهای دشمن هم راکت و بمب میریختند. شهر زیر پای آدم میلرزید. دهها بلکه صدها زن و مرد و کودک زیر آوار ماندند یا بر اثر انفجار کشته و زخمی شدند. بیمارستانهای خرمشهر جای سوزن انداختن نبود. دودی که از تانکرهای نفت پالایشگاه بلند شده بود آسمان منطقه را سیاه کرده بود. مردم غیرنظامی، هراسان و وحشتزده، مشغول ترک خانه و کاشانه خود بودند.» این بخشی از خاطرات ناخدایکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر به کوشش سیدقاسم یاحسینی است که از سوی انتشارات سوره مهر در قالب کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» به چاپ رسیده است. صمدی با بیان خاطرات خود در این کتاب گوشهای از حماسه مردمی مقاومت خرمشهر را در برابر دیدگان مخاطب در قالب کلمات به تصویر کشیده که تا کنون کمتر دیده شده و یا اصلا دیده نشده بود. این کتاب در 299 صفحه خود خاطراتی تلخ و شیرین را بیان میکند و خواننده را با خود به روزهای مقاومت مردمی خرمشهر میبرد و وی را پابهپای تکاوران در کوچه پس کوچههای خرمشهر همراه میکند. خواننده «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» از لحظهای که کتاب را دست میگیرد تا صفحه پایانی آن از قید مطالعه آن خارج نمیشود. حتی خاطرات ناخدا صمدی از پیش از انقلاب و آغاز دفاع مقدس نیز حوصله خواننده را سر نبرده و برایش شیرین و دلچسب است.
خاطرات صمدی در این کتاب حکایت از زندگی وی با نیروهای تحت امرش دارد و این ناخدای بازنشسته با گذشت بیش از سی سال از آن روزها هنوز خاطرات و حتی اسامی آنها را در یاد دارد. البته بخشی از خاطرات صمدی در این کتاب از پیوستگی برخوردار نیست و گاهی دچار شکست و سکته شده و خواننده متوجه این افتادگی در خاطرات وی میشود. همین نکته سبب شده که متن کمی از یکدستی خارج شود ولی نحوه بیان صمدی به گونهای است که خواننده از این مسئله چشم میپوشد. وی میگوید: «درجهداری داشتم به اسم دهبزرگی. بچه شیراز بود و خدمه 106. ماشینش را پر از گلوله کرده بود. به او گفتم: «ده بزرگی زیاد جلو نرو!» - جناب ناخدا تا آنجا که برد تفنگم برسد، جلو میروم. - مواظب باش آسیب نبینی! - دیدم که دیدم! مگر چه میشود؟ 29 گلوله تفنگ 106 همراهش بود. تا آخرین گلولهاش را زد. هدف گیریاش هم حرف نداشت. با دوربین کارش را دنبال میکردم. در دوربین دیدم یک تانک دشمن را هدف قرار داد و منفجر کرد. آخرین گلوله را که زد عراقیها او را با تیربار زدند و مجروح کردند. نتوانستیم او را عقب بیاوریم و اسیر عراقیها شد. چند شب بعد عراقیها در رادیو بغداد صدای او را پخش کردند که گفته بود: «به ناخدا صمدی بگویید من اینجا هستم، غیبت مرا رد نکنید!» درجهدار شجاع و با روحیهای بود.» انتشار این کتاب تصویری که حاکی از عدم حضور نیروهای ارتشی در روزهای ابتدایی دفاع مقدس در اذهان نقش بسته را از بین میبرد و نشان میدهد که یگانهای عملیاتی ارتش از روزهای نخست دفاع مقدس پابهپای سایر رزمندگان در دفاع از میهن اسلامی حضور داشتهاند. کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» در 299 صفحه و با شمارگان 2500 نسخه و با قیمت 10900 تومان روانه بازار نشر شده و علاقهمندان به تهیه این کتاب میتوانند آن را از طریق فروشگاه مجازی پاتوق کتاب فردا تهیه نمایند. انتهای پیام/و
93/10/14 - 00:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]