محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827199542
غولی که شهرام ناظری عاشقش شد!
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۳
«او را بزرگترین مولاناخوان ایران و جهان میدانند. دوستداران شاعر بلندآوازه ایران، هر سال برای بزرگداشت مولانا جلالالدین محمد بلخی، از شهرام ناظری دعوت میکنند تا به قونیه برود و برای دوستداران مولانا، آواز بخواند. مضاف بر این، ناظری در تمام سالهای فعالیتش، شرایط جامعه را برای ارائه کارهای هنری در نظر گرفته است. نگاه تاریخی او به موسیقی بهعنوان یکی از اصلیترین عناصر فرهنگی ایران، تلاشهایی را که همواره برای ریشهیابی امتداد حرکت این هنر در طول دورههای مختلف تاریخی انجام داده است هویدا میکند. از همین رهگذر برخی او را از جریانسازان آواز نوین در ایران میدانند. ناظری یکی از نخستین هنرمندان کشورمان است که برای بیماران جذامی و حادثهدیدگان واقعه شینآباد کنسرت خیرخواهانه برگزار کرد. او میگوید: «دیدگاه من درباره هنر و هنرمند میگوید این قشر سخنگوی جامعه خودش است و معتقدم من و امثال من باید از اطمینانی که جامعه به ما دارد، نهایت استفاده را داشته باشیم.» به گزارش ایسنا روزنامه «شهروند» به بهانه تولد مولانا (٦ربیعالاول) و برای پرداخت بهوجوه قابلتامل هنر اجتماعی با شهرام ناظری گفتوگویی انجام داده که شرح آن در ادامه میآید: ٦ ربیعالاول مطابق آنچه در تقویمها ثبتشده، روز تولد مولاناست. شما بهعنوان اولین و شاید بتوان گفت تنها مولاناخوان ایرانی (درمیان خوانندگان آواز ایرانی) دلیل اهمیتی را که دنیای امروز برای این شاعر پارسیگوی قائل است در چه میدانید؟ مولانا را باید با جهانبینیاش شناخت. جهانبینی مولانا تا آن حد وسیع، کامل و جامع است که مثنوی معنوی او منبع و بزرگترین مآخذ روانشناسی مدرن آمریکا معرفی شده است. بر واژه مدرن به این دلیل تکیه میکنم تا اهمیت موضوع بیش از پیش مشخص شود. این حرف شوخی نیست! مولانا دریایی است که ما نمیتوانیم جز ذرهای از آن را دریابیم. میدانید یعنی چه؟ قرنها پیش مردی از شرق، سخنانی گفته که امروز مرجع روانشناسی (آن هم روانشناسی مدرن) است. به همین دلیل هدف من از مولویخوانی این نبوده که بخواهم عرفان یا موسیقی عرفانی را اشاعه دهم. من مولاناخوانی کردم چون علاقه داشتم طرز فکر ادبیات عرفانی را که شرح هزار سال مبارزه و نهضتهای قوم ایرانی است بیان کرده باشم. چه دلایلی باعث شد شما جذب این مرد و اندیشههایش شوید؟ من از نوجوانی عاشق مولانا شدم و دیدم او بدجوری مرا تکان میدهد. این مرد چنان مرا غرق در شیفتگی و شور میکند که وقتی حرفش به میان میآید، آرام و قرارم را از دست میدهم. خاطرم هست در کوچه منزل عمویم در کرمانشاه تا صبح با یکی، دو نفر از دوستان شاعری که روحیاتشان مثل خودم بود، همراهی و عاشقی میکردم. امروز اما شرایط تغییر کرده است. سرعت سرسامآوری که تولید محصولات به اصطلاح هنری به خود گرفتهاند، مجالی برای آن شور و شوق و البته توجه به ابعاد روانشناسانه و جامعهشناسانه فردی چون مولانا باقی نگذاشته است. موافقم. امروز دیگر حالها و شورها از بین رفته و خیلیچیزها قلابی شده است. در زمانهای هستیم که با یک دکمه کامپیوتر کارهایی را به نام هنر، به خورد مردم میدهند که البته این اتفاق، به ضرر هنر است. کافیست به آثار معماری دنیا و ایران خودمان نگاهی بیندازیم تا بفهمیم از چه دردی سخن گفته میشود. ببینید چه شاهکارهایی وجود داشت که امروز از آنها خبری نیست. میدانید چرا اسیر این نافرجامی شدهایم؟ چون فضا اصلا برای خلق و آفرینش فراهم نیست. به نام نویسندگان درجه یکی که در ایران خودمان و جهان داشتیم، نگاهی دوباره بیندازید! امروز دیگر از آنها خبری نیست، آنها همه با هم در یک دوره زمانی معین آمدند و همگی هم با هم رفتند. مگر در یک سده حضور چند غول در دنیای هنر را میشود تصور کرد؟ امروز فضا برای حضور کوتولههایی که اتفاقا خیلی هم زیاد هستند فراهم شده است. قبلا صد غول نویسندگی در جهان حضور داشتند اما الان ٣میلیون کوتوله دارند مجلسگردانی میکنند. اگر قرار باشد قضیه را به گردش دوران نسبت دهیم، چرا برخلاف آنچه در کشورهای توسعهیافته شاهدش هستیم، توجه به عناصر و ارزشهای فرهنگی در ایران ما کمرنگتر از گذشته است؟ در کلیت ماجرا که شرایط جهانی تغییر کرده اما این وضع در ایران بغرنجتر است. یکی از دوستان من پس از سالها به ایران آمد و از رفتار مردم شگفتزده شد. میگفت اینجا همه مردم همهکاره هستند. طرف هم پزشک است، هم در حوزه موسیقی فعالیت میکند، هم دلالی میکند، کلا وضع بهشدت عجیب و غریب است. این وضع اصلا درست نیست. برای داشتن یک جامعه سالم و پیشرو هر چیزی باید سر جای خودش باشد. تهران پر شده از ساختمانهای سربهفلک کشیده و خشک و ناجور. در این شهر حتی یک ساختمان جدید هم ساخته نمیشود که معماریاش به دل آدم بنشیند و روح آدم را آرام کند، تجلیدهنده زیبایی و آرامش و عشق باشد و روح هنر را بشکافد. فقط برج است و برج و برج. زندگی که معماریاش اینگونه است باید هم دردناک و غمبار باشد. در چنین شرایطی اگر مناسبات اجتماعی به خوبی انجام بپذیرد باید تعجب کرد. در حال حاضر و با توجه به رفتار مردم، کارنامهای غیر از آنچه امروز در دست ماست، نمیشود توقع داشت. اصلا معلوم نیست چرا وضع جامعه ایران تا این حد عجیب و پیچیده و دوستناداشتنی است. جامعه ایران یک محیط بسته است. در جوامعی از این دست، یکسری دانستهها از پیش به اشخاص داده میشود و آنها اگر چیزی مخالف آن را بشنوند یا ببینند، سکوت میکنند. اما وظیفه هنرمندی که میخواهد چیزی را به وجود بیاورد که قبلا وجود نداشته، این است که سختی این راه را در نظر داشته باشد و جامعه خودش را بشناسد. تا چه حد میشود امتداد وضع به وجود آمده در حوزه فرهنگ را در کل جامعه پیگیری کرد؟ به هر حال بخشی از جامعه وقیح است. من امروز در بخشی از جامعه، وقاحت فراوانی میبینم و احساس میکنم انسانهای آرام، درونگرا و محترم در چنین شرایطی تاب نمیآورند. آنها آسیب میبینند و اذیت میشوند، حق چنین آدمهایی قطعا خورده میشود. وضع امروز باب طبع آدمهای دلالصفت و پاانداز است. برداشت من از سخنان شما گویای تأثیر غیرقابلانکار همین هنر و فرهنگ بر جامعه ماست؛ بنابراین میتوانم از شما بپرسم راه برونرفت از این وضع از نظر شما چیست؟ واقعا نمیدانم راه چیست؟ در چنین شرایطی، فرهنگ در پایینترین سطح خود به سختی نفس میکشد و در مقابل دلالان و سوداگران به ظاهر هنرمند و سرعت سرسامآورشان و اینکه پسپرده به نوعی و پیش پرده طوری دیگر ظاهر میشوند. به ناچار هنر، خسته و مجروح به سختی حرکت میکند. در این دوره به جز تعداد انگشتشماری که به موضوع اهلیتداشتن و شایستگی فرهنگ فکر میکنند، کسی وقتش را برای این حرفها تلف نمیکند. به قول شاعر: «من نمیدانم در اینجا دست در دست کدامین دوست باید داد/ دشنه در کتف کدامین خلق باید کرد/ جام بر جام که باید زد؟ من نمیدانم چه باید کرد؟ من نمیدانم چه باید گفت؟/ ماندهام در شب، در کلاف کوچههای تنگ، کورمال و دست بر دیوار، تا کدامین راه، میگشاید روزنی در اینهمه بنبست؟» هنرمندی که خواسته یا ناخواسته بهعنوان یک عنصر تاثیرگذار در جامعه خودش را معرفی کرده با افزایش این مشکلات چه واکنشی از خود نشان میدهد؟ همیشه احساساتی در هنرمند وجود دارد که دلش میخواهد به آنها جامه عمل بپوشاند اما بعضی اوقات مشکلات جامعه نمیگذارد یا اوضاع و احوال و مسائلی که وجود دارد مانع میشود. باید این را هم در نظر گرفت که هنرمند هم یک انسان است؛ انسانی که مثل بقیه هموطنان و در ابعاد وسیعتر همنوعانش در این جامعه با تمام مشکلاتی که در آن وجود دارد، زندگی میکند. مسائل روحی هنرمند، از جمله حس تنهایی و در حاشیهبودن و ویرانشدن باورها و آرمانها از جمله همان عواملی هستند که باعث میشوند در پارهای موارد از آن سمتی که باید حرکت کنید، روی بگردانید. موسیقی ایرانی بهعنوان یکی از اصلیترین عناصر فرهنگی جامعه ایرانی که بد یا خوب میخواسته حرف دل مردم یا طبقه خاصی از همین جامعه را در طول دورههای مختلف مطرح کند، امروز در وضع نابسامانی قرار دارد. منظورم از این نابسامانی فاصلهای است که بین مردم و این نوع از موسیقی وجود دارد. اگر بپذیریم در گذشته موسیقی ایرانی زبان دل مردمان ایران بوده، امروز بین این دو فاصله انکارناپذیری ایجاد شده است. از نظر شما دلیل این فاصله به وجود آمده را کجا باید جستوجو کرد؟ بهطور کلی باید به آفاتی که این نوع از موسیقی دچارش است هم اشاره کنم. مسائل تاریخی حداقل از ٤٠٠ سال پیش به این طرف بر این نوع از موسیقی سایه افکندهاند. مصیبتهای واردشده بر این نوع از موسیقی از منظر سیاسی و اجتماعی قابل طرح و بررسی هستند. تکیهام بر عوامل سیاسی به آن خاطر است که این عناصر از دلایل جامعهشناسی جدا نیستند. واردشدن سیاستهای انگلیس برای اولینبار از ٤ سده پیش به این طرف در ایران و همکاری با حکومت مرکزی صفویه، بذرپاشیهای عجیب و غریب انگلیسیها و لطمههای فراوانی که به کشور وارد کردند، موسیقی سنتی را در شهر تحت تأثیر قرار داد؛ در واقع آنها به روشی که پیش از این برنامهریزی شده بود توانستند شرایط را به نفع خود تغییر دهند. آنها برای خانقاهها و دراویش و کردهای ما هم برنامهریزی کردند. انگلیسیها با حکومت مرکزی دست به یکی کردند و هر دو به جان ایران و فرهنگ این سرزمین افتادند، موسیقی تنها یکی از این حوزهها بود که به جانش افتادند. از سوی دیگر فاکتورهای سیاسی اتخاذشده خصوصا در کشور جهان سومی مثل ایران تاثیرات غیرقابل انکارش را بر جامعه هم گذاشت. از سوی دیگر یکی از مشکلاتی که در طول همه این سالها فرهنگ این کشور را آزرده، اقدامات کوتاهمدت و مقطعی است که هیچوقت پیگیری همهجانبهای در مورد آنها در کار نبوده است؛ در واقع به جای آنکه اقدامات صورتگرفته برای اعتلای وضع فرهنگی و ترمیم خرابیهای گذشته باشد، اقدامی در جهت مانورهای سیاسی و سازمانی بوده است. شما در گفتههایتان از شهر صحبت کردید. با این تعبیر میشود نتیجه گرفت موسیقی نواحی از گزند این مشکلات بیشتر مصون مانده. این برداشت درست است؟ بله کاملا. موسیقی پایتخت بیشترین آسیب را دید؛ چراکه تشریفات اداری در پایتخت متمرکز بودند. در تمام کشورها هرچه از پایتخت دور میشویم، دسترسیهای حکومت مرکزی کاهش مییابد؛ بنابراین آنها کمتر آسیب دیدهاند. اما امروز این فرهنگ شهری به معنایی که مراد شما از این واژه بود، خود را بهعنوان فرهنگی غالب بر سر فرهنگ غیرشهری میکوبد! میشود نبود برنامهریزی و فقدان فرهنگ صحیح و لازم را دلیل چنین اتفاقی دانست که من هم با شما در بروزش کاملا موافقم. اگر به چنین وضعی دچار نشده بودیم، اگر در این ملک خبری از برنامهریزی ریشهای، ادبی و فرهنگی بود، این اتفاق نمیافتاد و میشد امیدوار بود جامعه روستایی بتواند مولد اتفاقهای حیرتانگیز ادبی و فرهنگی باشد. میشد امیدوار بود شرایط بهنحوی پیش برود که استادان هر رشته با بروز آفرینشهای ادبی و فرهنگی اهل روستا، انگشت به دهان بمانند اما امروز خبری از این امیدواری نیست. در شرایطی که ارزشها بیارزش میشوند یا حتی در مواقعی به ضد ارزش مبدل میشوند، نمیشود انتظار داشت شرایط بهگونهای دیگر باشد؛ بنابراین با پایتختی مواجه میشویم که در آن هیچچیزی سر جای خودش نیست. در گذشته تناسب محیط و فرهنگ باعث میشد هنرمند خودش رشد کند، حد خودش را بفهمد و ادعایی بیش از آن، نداشته باشد. خیلی مهم است به مرحلهای برسید که بتوانید مطابق با جغرافیا و فرهنگ و محیط زندگی خود حرکت کنید. وقتی محیط ناسالم و هنرکُش و بیمار باشد، افراد چندشخصیتی میشوند. آنها مجبورند از صبح تا شب نقش بازی کنند. چرا؟ چون میخواهند زنده بمانند و زندگی کنند. با نامناسبشدن شرایط، فضایی برای نفسکشیدن ذوق و قریحه باقی نخواهد ماند. میشود امیدوار بود ترمیمی در راه باشد؟ از سوی دیگر آیا شما هم معتقد هستید ما در دوران گذار قرار داریم؟ فعلا با آن دست به گریبانیم؛ اما من هم معتقدم با دوره گذاری مواجه هستیم که زمان میتواند برای گذر از آن کمکرسان باشد. در جامعهای که هیچیک از مفاهیم ریشهدار و عمیق فرهنگی را به مردم آموزش نمیدهند و در دوره زمانی که جایگاههای اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار توسط افراد غیرمتخصص و دست چندم اشغال شده است (و متخصصان واقعی در حاشیه بهفراموشی سپرده شدهاند) نمیتوانیم از مردم انتظار چندانی داشته باشیم. به هر صورت باید به مردم فرصت داد؛ چون در نهایت مردم هستند که بهترین تشخیص را میدهند. این بینش عمیق و زیبا دوستداشتنی است. اما آیا شما هم با من همعقیده هستید که وقتی نظرگاه اصلی جامعهای که در آن زندگی میکنید با نظرگاه عمیق و ریشهای که شخصا بهدست آوردهاید فاصله فراوانی دارد، ممکن است بهخاطر تکافتادن نوعی سرخوردگی در شما بهوجود بیاید؟ به هرحال با نگاه به تاریخ مردمان جهان، متوجه میشویم نابرابری و ظلم از آغاز زندگی انسان روی کرهزمین وجود داشته و اگر بخواهید خیلی هم ایدهآلنگر باشید، ناامید و از همهجا وامانده خواهید شد؛ بنابراین بهتر است بگویم درباره این شرایط، کاری نمیشود کرد. باید بهدلایل این ناآگاهیها بپردازیم. امثال مولانا، سعدی، حافظ و... هم دقیقا همین ناآگاهی اجتماعی را حس کردهاند. امیرکبیر، نیما و مصدق هم اینگونه بودند. داستان زندگی امیرکبیر، حس غربت عجیبی دارد، آدم را متاثر میکند. عاقبت هم اکثر مشاهیر ما که عاشق ایران و سرنوشت مردم بودند در چنین وضعی از دنیا رفتهاند. درست است که رگ نیما را مثل امیرکبیر نزدند ولی بهنوعی نیما یا مصدق هم فناشده همین سیاست و جامعه هستند؛ بنابراین نمیشود گفت نابرابری و نادانی مختص دوره ماست؛ تا بوده نابرابری بوده و بیعدالتی و ظلم. ظلمی که به اهل ادب و عشق میشود همیشه وجود داشته است. تا بوده کامروایی دلالها بوده و ظالمها. ما نسلی بودیم که سوختیم. مشکلات بسیاری بر سر راهمان بود. این مشکلات هنوز هم که هنوز است بر دوش من و امثالمن سنگینی میکند. خواستهها، آرزوها و آرمانهای هنرمندان در شرایط کنونی نقش بر آب شدهاند. بازار دلالی و دلقکبازی در همه حوزههای فرهنگی و اجتماعی رواج پیدا کرده است. همه این مشکلات وجود دارند و آدمی در میان این موجودات باید واقعیت را بپذیرد. باید بداند جبر در برخی مواقع بر زندگی تکتک ما سایه افکنده است. آدم باید قبول کند حکایت «در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود...» بنابراین من هم میپذیرم باید خون دل میخوردیم و خب خوردیم! اجازه دهید به اقداماتی که در مورد بیماران جذامی و حادثهدیدگان شینآباد انجام دادهاید، اشاره کنم. آیا شما قایل به این گزاره هستید که هنرمند نماینده جامعهاش است؟ بله. دیدگاه من در مورد هنر و هنرمند میگوید این قشر سخنگوی جامعه خودش است. از همین رهگذر اعتقادم این است که من و امثال من باید از اطمینانی که جامعه به ما دارد نهایت استفاده را داشته باشیم. در مورد کنسرتهایی که به آنها اشاره کردید هم باید بگویم اصولا جامعه و مسئولان به وضع بیمارانی که به جذام مبتلا هستند توجه چندانی نداشتهاند. در چنین شرایطی حضور یک هنرمند در صحنه میتواند، هم انگیزهای برای حضور دیگر افراد جامعه باشد و هم اقدامات صورتگرفته در این زمینه را به آنها معرفی کند. فرصتی فراهم شده تا این بیماری ریشهکن شود و باید از آن نهایت استفاده کرد. تا آنجا که من میدانم ٥٦ سال پیش «رائول فولبریو» فرانسوی آخرین یکشنبه ماه ژانویه هرسال را، روز جهانی کمک به بیماران جذامی نامگذاری کرد. در آن زمان در سراسر جهان، تقریبا ١٥میلیوننفر به این بیماری مبتلا بودند. سازمان بهداشت جهانی هم ٢٨ژانویه (هشتم بهمنماه) را «روز جهانی مبارزه با جذام» نامگذاری کرده است. در سایه مبارزه پیگیر جهانی با این بیماری، امروزه آمار جذامیان جهان به دو میلیوننفر کاهش یافته و جای تاسف است که در چنین شرایطی تعداد افرادی که در ایران به این بیماری مبتلا هستند بیشتر از گذشته شده است. در چنین شرایطی من بهعنوان یکی از هنرمندان این سرزمین فقط میخواهم بهعنوان سخنگوی این بیماران بگویم که آنها حضور دارند و دارند بین ما زندگی میکنند. بقیه کار به عهده کسانی است که در حوزه بهداشت و درمان کار میکنند و مسئولیت دارند. ما فقط میخواهیم آن چیزی که وجود دارد را به آنها و البته به مردم یادآوری کنیم. همین و بس. در حوزه موسیقی و آواز آرزوی برآوردهنشدهای دارید که هنوز امیدوار به برآوردهشدنش باشید؟ مدتهاست دلم میخواهد برای ملکالشعرای بهار و علیاکبر دهخدا کاری انجام دهم؛ ولی هیچوقت فرصت نشده به آنچه دلخواهم بوده برسم. حتی شعر «دماوند» ملکالشعرای بهار را برای کارکردن انتخاب کردم اما همچون بسیاری آثار دیگر، نیمهتمام باقی مانده است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]
صفحات پیشنهادی
آواز شهرام ناظري براي «ايران برگر»
۲۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۰ ۳۴ق ظ آواز شهرام ناظري براي ايران برگر شهرام ناظري تيتراژ فيلم سينمايي ايران برگر به کارگرداني مسعود جعفري جوزاني را خواند به گزارش خبرگزاري موج در حالي که صداگذاري اين فيلم توسط محمود موسوي نژاد رو به پايان است شهرام ناظري خواننده سرشناس موسيقي سنتي ايرانشهرام ناظری تیتراژ «ایران برگر» را میخواند
شهرام ناظری تیتراژ ایران برگر را میخواند تاریخ انتشار جمعه 28 آذر 1393 ساعت 17 30 | شماره خبر 1762689612697535629 تعداد بازدید 0 پ پ ایران برگر عنوان جدیدترین اثر سینمایی مسعود جعفری جوزانی است که فیلمبرداری آن چندی پیش به پایان رسید و این روزها با سپری کردن مرحله تدویننقش شهرام ناظری در فیلم کمدی ایران برگر!
نقش شهرام ناظری در فیلم کمدی ایران برگر ایران برگر عنوان جدیدترین اثر سینمایی مسعود جعفری جوزانی است که فیلمبرداری آن چندی پیش به پایان رسید ایران برگر عنوان جدیدترین اثر سینمایی مسعود جعفری جوزانی است که فیلمبرداری آن چندی پیش به پایان رسید و این روزها با سپری کردن مرحلهشهرام ناظری: تکلیف هنر هنوز معلوم نیست |اخبار ایران و جهان
شهرام ناظری تکلیف هنر هنوز معلوم نیست برخورد با کنسرتهای موسیقی همیشه بوده و هست علت آن را هم میتوان این دانست که موسیقی تکلیفش معلوم و مشخص نیست کد خبر ۴۵۸۸۵۳ تاریخ انتشار ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶ ۳۰ - 16 December 2014 شهرام ناظری در گفتگویی کوتاه با خبرنگار ایلنا ارزیابی مختصریشهرام ناظری در فیلم کمدی مسعود جعفری جوزانی!
شهرام ناظری در فیلم کمدی مسعود جعفری جوزانی ایران برگر عنوان جدیدترین اثر سینمایی مسعود جعفری جوزانی است که فیلمبرداری آن چندی پیش به پایان رسید ایران برگر عنوان جدیدترین اثر سینمایی مسعود جعفری جوزانی است که فیلمبرداری آن چندی پیش به پایان رسید و این روزها با سپری کردن مرحلهکنایه شهرام شکیبا به محافل روشنفکری/ دانشگاه چیزی به امینی اضافه نکرد -
در شب بزرگداشت اسماعیل امینی مطرح شد کنایه شهرام شکیبا به محافل روشنفکری دانشگاه چیزی به امینی اضافه نکرد شناسهٔ خبر 2444832 چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۳ فرهنگ > شعر و ادب شهرام شکیبا در مراسم بزرگداشت اسماعیل امینی با کنایهای به آنچه خود محافل روشنفکرانه نامید گفت هیقاتلی که از چوبه دار پایین كشیده شد!!
قاتلی که از چوبه دار پایین كشیده شد 6 سال قبل درگیری ای بین 2جوان در یكی از روستاهای اطراف كازرون رنگ خون بهخود گرفت در جریان این درگیری یكی از طرفین با ضربات چاقو به قتل رسید جوانی که ۶ سال قبل در جریان درگیری با جوان دیگری او را به قتل رسانده بود ۱۴ ثانیه بعد از آنکه به دحریف امروز تیم ملی ایران شب گذشته پیروز شد! -
حریف امروز تیم ملی ایران شب گذشته پیروز شد شناسهٔ خبر 2444962 چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸ ۴۶ ورزش > فوتبال ایران کایزرچیف که گفته میشود حریف امروز تیم ملی ایران است سهشنبه شب در دیدار با فری استیت استارز در لیگ آفریقای جنوبی به پیروزی رسید به گزارش خبرگزاری مهر تیم فوتبااسامی زائران فوت شده در سانحه رانندگی اعلام شد!
اسامی زائران فوت شده در سانحه رانندگی اعلام شد در تصادفات شب گذشته درمسیر عراق به ایران 8 نفر از زائران ایرانی ایام اربعین حسینی ع جان باختند محسن نظافتی مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت با بیان اینکه تعداد فوتی های 3 تصادف اخیر در عراق مربوط به زائرانی که به کشور بازمی گشتند بهشبکه تهران ، شبکه ملی شد!
شبکه تهران شبکه ملی شد در این انتصاب از پنجمین شبکه تلویزیون به عنوان شبکه تهران نام برده نشده و مأموریت آن نیز در زمینه اقتصادی تعریف شده است شبکه پنجم تلویزیون که پیش از انتصابات معاون سیما به عنوان شبکه تهران شناخته میشد به یک شبکه ملی تبدیل میشود علی اصغر پسایت تابناک:«معاونت سیاسی» صدا و سیما، حریف شبکه «من و تو» هم نشد!/ وقت تغییر این معاون فر
سایت تابناک معاونت سیاسی صدا و سیما حریف شبکه من و تو هم نشد وقت تغییر این معاون فرا رسیده فرهنگ > سینما - تابناک نوشت از زمانی که خبر اولیه ایرانی بودن گروگانگیر منتشر شد تا زمانی که این خبر تأیید شد رسانههای ایرانی در شوک بودند که جریان چمجوز 4 کنسرت در شهرستانها صادر شد «شهرام شکوهی»، «بنیامین بهادری» و «چارتار» به روی صحنه میروند
مجوز 4 کنسرت در شهرستانها صادر شد شهرام شکوهی بنیامین بهادری و چارتار به روی صحنه میروندواحد نظارت و ارزشیابی دفترموسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز 4 اجرای صحنهای در شهرستانها را صادرکرد به گزارش خبرگزاری فارس استان کردستان دو مجوز موسیقی پاپ برای گروههایاوباما به جای خدمتکار اشتباه گرفته شد!!
اوباما به جای خدمتکار اشتباه گرفته شد خبرگزاری پانا باراک اوباما شاید الان رئیس جمهور آمریکا باشد ولی به گفته خودش مرد سیاهپوستی است که بقیه وی را با یک خدمتکار اشتباه می گرفتند ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۷ آذر ساعت 03 45 به گزارش خبرگزاری پانا به نقل از آسوشیتدپرس از واشنگتن اوباما دفانخال از انتخاب به عنوان مربی سال هلند ناراحت شد!
فانخال از انتخاب به عنوان مربی سال هلند ناراحت شد لوئیس فان خال معتقد است نباید به عنوان مربی سال هلند در سال 2014 انتخاب می شد چرا که مربیان بهتر از او در این سال بودند مراسم انتخاب برترینهای فوتبال هلند در سال 2014 برگزار شد و آرین روبن به عنوان بهترین بازیکن و لوئیسمهمترین عامل بسیاری از حوادث و نزاعهای خیابانی مشخص شد!
مهمترین عامل بسیاری از حوادث و نزاعهای خیابانی مشخص شد مسئول امور آموزش آزمایشگاههای سازمان پزشکی قانونی گفت مصرف مشروبات الکلی زمینه ساز بسیاری از حوادث مانند سوانح رانندگی کار و نزاعات خیابانی است و امسال ۵۳ نفر بر اثر سوء مصرف الکل جان باختند به گزارش نامه نیوز به نقل ابازیگر مشهور ایرانی از CCU به بخش منتقل شد! +تصاویر
اکبرعبدی بازیگر مشهور ایرانی از CCU به بخش منتقل شد تصاویر به گزارش جام نیوز اکبر عبدی بازیگر شناخته شده کشور و خالق ماندگارترین شخصیت های کمدی در سینما و تلویزیون که به خاطر مشکل دیابت و فشار خون از 19 آذر ماه به بیمارستان تهران کلینیک مراجعه کرده بود و در بخش سی سی یغولی بزرگ بر روی اقیانوس/ عکس
شرکت هیوندای غولی بزرگ بر روی اقیانوس عکس ساخت غولهای باربری در جهان از نوآوریهای جدیدی است که در صنعت کشتی سازی رخ داده است به گزارش سرویس علمی جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران شرکت هیوندای توانسته است بزرگترین کشتی کانتینربر دنیا را طراحی کرده و بسازد طول این کش-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها