تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس چيزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]، خداوند، بركت روزى ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804633648




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایتی از کریلا که در قاب دوربین ثبت نشد


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۱




1-52.jpg

زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور قصد داشت، «عصر روز دهم» را در کربلا بسازد اما عجل به او مهلت نداد. به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، هشت سال قبل ملاقلی‌پور برای ساخت این فیلم چندین‌بار با منوچهر محمدی (تهیه‌کننده) به کربلا سفر کرد اما نشد که «عصر روز دهم» را بسازد و پس از درگذشتش، مجتبی راعی به روایت خودش و با فیلم‌نامه‌ای که خودش مدنظر داشت،این فیلم را ساخت. «عصر روز دهم» را شاید بتوان تنها فیلم سینمای ایران دانست که در کربلا فیلمبرداری شد. منوچهر محمدی در همان مقطع درگذشت رسول ملاقلی‌پور یعنی در سال 85 یاداشتی را به ایسنا داد که در آستانه اربعین سال 93 آن رابازنشر می‌کنیم. محمدی نوشته بود: «با رسول ملاقلی‌پور هماهنگ کرده بودیم برای سفر کربلا. رسول نسخه اول فیلمنامه را نوشته بود، می‌خواست که در سفر به کربلا، همه چیز را از نزدیک ببیند و اصلاحاتی در فیلمنامه انجام دهد، سفر اول هردویمان بود به کربلا. اما گویا، همه چیز آشنا بود، زیارت را که انجام دادیم در "بین‌الحرمین" نشستیم، او گفت و من شنیدم و من گفتم او شنید به اقتضای کارمان که سینما باشد برای هم ترسیم حادثه روز عاشورا را می‌گفتیم. قتلگاه، تل زینبیه، خیمگاه، کف العباس و ... به راستی ما در مکان بزرگترین تراژدی عالم هستی هستیم. و حرف‌هایمان کشید به سکانس پایان "عصر روز دهم" در بین‌الحرمین بودیم و مرحوم رسول ملاقلی‌پور سکانس پایانی را می‌نوشت، می‌گفت و می‌دید با دستانش قاب سینما درست کرد و گفت: بیا ببین از پلان شروع می‌کنیم، قاب را که درست کرد، چشمانش را اشک پُر کرد. گنبد امام حسین(ع) در کادر بود و اما آن سکانس 72 – روز ، خارجی، کربلا، بین‌الحرمین ذرات براق آرام آرام دانه‌های زنجیر شده و در پشت مردان فرود می‌آیند. پرچم‌های قرمز و سبز از مقابل گنبد امام حسین (ع) کنار می‌روند. پاهای برهنه، دست‌هایی که به سینه می‌زنند. "مریم" در میان جمعیت عزادار به طرف حرم حضرت ابوالفضل (ع) می‌رود. نگاهش نه هر سو می‌چرخد. "فضه" را می‌بیند. از میان سیل جمعیت به طرف او می‌رود. او را نمی‌یابد. مقابل حرم حضرت ابوالفضل (ع) است. با صدای نوحه جمعیت که یا حسین (ع) می‌گویند، رو به عقب بر می‌گردد. حرم امام حسین (ع) مقابلش است. مادرش را نوزاد به آغوش می‌بیند. راه می‌رود، می‌دود. مادر گریه می‌کند. مریم به سویش می‌دود. چهره مادر در میان زنان دیگر ناپیدا می‌شود. مریم به مقابل حرم حضرت امام حسین (ع) می‌رسد. صدای "یا ابوالفضل العباس (ع) علمدار..." او را به عقب بر می‌گرداند. "فضه" و "حبیبه" را می‌بیند به سویشان می‌رود. رو به حرم امام حسین (ع) می‌چرخد. لبخند نوزاد را می‌بیند. صدای نوحه، صدای سینه‌زنی، صدای زنجیر وصدای سم اسبان و گریه کودکان و عباس عمو العتش ... مریم در میان عزاداران می‌دود. می‌ایستد. رو به سمتی و جهتی دیگر، نقل و سکه‌های براقی که به سر "فضه" پاشیده می‌شود. "حبیبه" از خوشحالی گریه می‌کند و "لیث" شاد است. مریم رو به سمت دیگری می‌کند. همانجا که حرم حضرت امام حسین (ع) است، مادر را می‌بیند. پدر را. نوزاد را مادر دو دستی به جلو می‌گیرد. مریم رو به عقب بر می‌گردد. همان سمتی که حرم حضرت ابوالفضل (ع) است. "حببیه" با خوشحالی "فضه" را با خود می‌برد. مریم رو به مادر برمی‌گردد. پدر پرنده "فنچ" را رها می‌کند. فنچ به سمت گنبد امام حسین (ع) اوج می‌گیرد. 73 . روز. خارجی – جاده ایلام آسمان با ابرهای پنبه‌یی در زمینه آبی رنگ و سپس کوه بلند و در دامنه‌اش و میان جاده مارپیچ، پژو جلو ‌آمده و به داخل جنگل می‌پیچد. مریم در پشت فرمان است. 74- روز خارجی – جنگل پژو از میان درختان بلوط گذشته و به محوطه بازی می‌رسد باد می‌وزد. گوسفندان در چرا هستند. پژو توقف می‌کند. مریم تنها پیاده می‌شود. به میان گله می‌رود. بره سفید رنگ جلویش می‌دود. آنسو تر آتشی برپا و به روی آن کتری جوشان قرار دارد. مریم رو به عقب بر می‌گردد. چوپان پیر و همسرش را می‌بیند. پیر مرد: زیارت قبول. مریم: ... سلام پیر زن: خوش آمدی مریم روسری را که چوپان به او داده بود، به طرفش می‌گیرد. پیرمرد: خدا رو شکر، می‌بینی که خوب شده مریم به چهره گشاده پیر زن که لبخند می‌زند نگاه می‌کند. پیرمرد: همسفرت کجاست؟ مریم رو به او می‌کند. لبخندی می‌زند. چشمانش دور دست را نگاه می‌کند. مریم : موند کربلا روسری از دست مریم رها شده و در فضا معلق می‌شود. مریم دستش را به طرف روسری می‌گیرد. باد روسری را تابی داده وبا خود می‌برد. مریم چند قدم در پی‌روسری می‌آید. باد روسری را به طرف آسمان می‌برد. لبخندی بر لبان بغض آلود مریم، نمایان می‌شود. باد برگ‌های درختان را به بازی می‌گیرد.» انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن