تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842819867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک ایرانی، قدیمی‌ترین روزنامه فروش دنیا


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۳



تصویر پسرک می‌آید جلوی چشمم. پسرک استخوانی با چشم‌های روشن. پسرک ترسیده که از خانه‌شان در بابل فرار کرده؛ از دست زن‌بابا. آمده تهران تا مادر و خواهرش را پیدا کند؛ مادری که هفت سال پیش‌ترش، وقتی پسر دو ساله بوده، مُهر طلاق خورده توی شناسنامه‌اش. تهران، شهر بی‌در و پیکری است برای یک پسر 9 ساله. به گزارش ایسنا، روزنامه ایران با این مقدمه، نوشت: سال 1316 است. محمد ابراهیم سرگردان شهر شلوغ است. از ایستگاه راه‌آهن، همان جایی که پایش به تهران رسیده، یک‌راست می‌برندش کلانتری تا تحویل پرورشگاه داده شود. می‌ترسد، باز هم فرار می‌کند. می‌شود شاگرد کله‌پز. دو سال می‌گردد تا مادرش را عاقبت پیدا می‌کند.



خانه درندشت پامنار در ذهنم مجسم می‌شود. ستون‌های رنگ و رو رفته و قاب پنجره‌های کهنه. خانه‌ای با 10 - 15 اتاق دور و برش. با همسایه‌هایی که هرکدام مستأجر یک اتاقند و مادر و خواهر محمد ابراهیم، ساکن یکی از اتاق‌ها. ماهی 25 ریال اجاره می‌دهند. سه نفر که می‌شوند، کرایه می‌شود 30 ریال. محمد ابراهیم رنجبر امیری، نفسی تازه می‌کند تا قصه را ادامه دهد. گذشت سال‌ها، از آن پسرک استخوانی، پیرمردی ساخته که چشم‌های روشنش، تنها نشان باقی‌مانده از آن روزهاست. همسایه‌های خانه پامنار، غروب‌ها دور هم جمع می‌شوند در حیاط بزرگ. دوتایشان روزنامه‌فروش هستند. محمد ابراهیم می‌نشیند پای حرف‌هایشان. جنگ جهانی دوم هنوز شروع نشده. یکی از پیرمردها به آن یکی می‌گوید: «می‌خواهم پسر "سید خانم" را ببرم سر کار.» سید خانم مادر محمد ابراهیم است که از آن وقت دیگر می‌شود شاگرد روزنامه‌فروش. روزی یک قران هم مزد می‌گیرد. محمد ابراهیم پای پیاده با گالش‌هایی که جابه‌جا پاره شده، راه می‌افتد توی خیابان لاله‌زار و استانبول و حوالی سپه. چهره کودک روزنامه‌فروش ثبت می‌شود در خاطره خیابان. سال‌ها می‌گذرد. پیرمردها می‌روند و محمد ابراهیم، خودش کار را به دست می‌گیرد. اوستا می‌شود برای خودش. عشقش به مطبوعات، نگهش می‌دارد تا همین‌جا. خاطره‌ها در ذهنش رژه می‌روند. یاد آن روز می‌کند که گرفته بودنش به جرم نوشتن جزوه علیه دربار. برده بودنش شهربانی. همان روزی که اتاق رئیس شهربانی آتش می‌گیرد. می‌خندد. عصای چوبی زیر دستش تکان می‌خورد. از روزنامه‌هایی اسم می‌برد که به قول خودش، حالایی‌ها اسمشان را هم نشنیده‌اند. «خدنگ»، «جهان امروز»، «جوانمردان»، «جمعه» و... حالا دیگر هیچ کدامشان نیستند جز چندتایی مثل «خراسان»، «اطلاعات» و «کیهان» هم که همیشه بوده‌اند. می‌گوید: «روزنامه‌فروش‌های حالا که روزنامه‌فروش نیستند. شده‌اند سوپرمارکت. من خودم کیوسک داشتم. حالا هم دارم ولی نه از این کیوسک‌ها که همه‌جا هست. روزنامه‌فروشی واقعی.» به نظرش آن وقت‌ها روزنامه‌ها مردم‌پسند‌تر بودند. حالا با اینکه تنوع روزنامه‌ها زیاد است اما همه‌شان یک حرف را می‌زنند. باز هم می‌رود توی خاطرات. تیترها در ذهنش مرور می‌شوند. خاطرات را جمع کرده توی یک کتاب؛ همه‌شان را که نه؛ مهم ترینشان را. «خاطرات یک روزنامه فروش». با خنده می‌گوید: «کتابم چاپ شده. نایاب هم شده.» کتاب دوم را هم در دست چاپ دارد. اسمش «76 سال با مطبوعات» است. کارت‌های خبرنگاری را نشانم می‌دهد. مال اطلاعات هفتگی و خانه مطبوعات کرج است. می‌گوید: «خبرنگار افتخاری اطلاعات هفتگی هستم. البته دروغ چرا؛ کار خبری نکرده‌ام. جزو پیشکسوتان خانه مطبوعات کرج هم هستم. عشق به مطبوعات است دیگر. کاری‌اش نمی‌شود کرد.» روی کارت‌ها عکس محمد ابراهیم 86 ساله با موهای سپید، جا خوش کرده. عکسی را نشانم می‌دهد. پسری جوان، شاید حدود 18 ساله، روی دوچرخه نشسته. ترک بندش، یک دسته قطور روزنامه. قدیمی‌ترین روزنامه فروش ایران، حالا روبه‌رویم نشسته و برای عکاس لبخند می‌زند. اسمش را به عنوان قدیمی‌ترین روزنامه فروش دنیا، در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت کرده‌اند. توی چشم‌های روشنش که از پشت عینک درشت، خیس و تار به نظر می‌رسد، خیره می‌شوم. تصویر پسرک می‌آید جلوی چشمم. پسرک استخوانی. ترسیده. در ایستگاه راه‌آهن شهر بی‌در و پیکر. انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن