تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):مؤمن، خاموشى اختيار مى‏كند تا سالم بماند و سخن مى‏گويد تا سودى ببرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835527533




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آنچه در 20 روز آخر بر مرتضی گذشت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: جام جم نوا »  خبر »  آنچه در 20 روز آخر بر مرتضی گذشت

تصویر آنچه در 20 روز آخر بر مرتضی گذشت
آنچه در 20 روز آخر بر مرتضی گذشت چهارشنبه 28 آبان 1393 09:27 | کد خبر: 1725339646833018953 | بازدید: 54
جام جم نوا:‌ حکایت 20 روز پایانی زندگی یکی از بهترین ستاره‌های موسیقی پاپ ما برای خیلی‌ها هنوز نامشخص است. این که حال مرتضی چرا ناگهان رو به وخامت گذاشت و چه شد که سرانجامش از دست دادن یک سوپراستار واقعی بود. پیمان عیسی‌زاده از همان آغاز کنسرت‌های مرتضی یعنی حدود 3 سال پیش، سرپرست ارکستر او بود. صدابردار و موزیسین باتجربه ای که بیش از 10 سال است او را در موسیقی می‌شناسیم. در تمام مدتی هم که مرتضی روی تخت بیمارستان بود، پیگیری موارد پزشکی او توسط پیمان انجام می‌شد. پیمان که در این 20 روز در اکثر لحظات کنار مرتضی بود، با شرایط روحی نامناسب و بغضی در گلو پاسخگوی ما شد و شرح حال 20 روز پایانی مرتضی را با ما قسمت کرد.
آخرین کنسرت تهران
درست صبح آخرین روزی که مرتضی در تهران کنسرت داشت، من او، برادرش و طراح لباس هایش خانم مریم قاسمی که خیلی هم این اواخر زحمت کشید، راهی بیمارستان شدیم. مرتضی فکر می‌کرد متاساز استخوان به مثانه‌اش زده است. در بیمارستان دکترها از او سونوگرافی و سی تی اسکن گرفتند و به او گفتند که مشکلی ندارد و مسئله خاصی نیست. اما هنگامی که مرتضی را به منزل رساندیم، دکتر با تلفن همراه برادر مرتضی (مصطفی) تماس گرفت و حقیقت را گفت. دکتر توکلی برای اینکه مرتضی روحیه‌اش را از دست ندهد، او را در جریان وخامت اوضاع قرار نداده بود. در حقیقت حدس مرتضی و ما درست بود و ماجرا به همان متاساز استخوان بازمی‌گشت. در هرصورت آن شب مرتضی کنسرتش را برگزار کرد و بعد هم در شهر کرد روی سن رفت و کنسرت داد. قرار بود در نیشابور هم کنسرت داشته باشد که به سبب درگذشت حضرت آیت‌الله مهدی کنی لغو شد. با این حال بچه‌های گروه تا مشهد رفته بودند و من در این سفر غیبت داشتم. بچه‌ها می‌گفتند در مشهد به شدت درد داشت و به خودش می‌پیچید.

و مرتضی بستری شد
سوم آبان بود که با توجه به زرد شدن رنگ پوست مرتضی، دوباره او را بیمارستان بردیم. آنجا سونوگرافی کردند و در نهایت فهمیدیم که سرطان به کبد و کیسه صفرایش زده است و زرد شدن پوست و سفیدی چشم‌هایش به دلیل انسداد مجاری کیسه صفرایش است. پزشکان من و سایر دوستان مرتضی مثل مهدی کرد و مهرزاد امیرخانی و سایرین را برای دادن بدترین خبر دنیا آماده کردند و در نهایت ما فهمیدیم که مرتضی فرصت زیادی ندارد. به هرحال او را در بیمارستان بستری کردند و از همان روز مرتضی را مدام برای «رادیوتراپی» می بردند تا شاید زردی پوست و سفیدی چشمش کمتر شود و شرایط کیسه صفرایش بهتر شود. البته امیدی به ماندنش نداشتند. درواقع هدف این بود که از دردش کم شود و شاید کمی بیشتر بتواند زنده بماند.

کنسرت تورنتو
مرتضی کاملاً در جریان وخامت بیماری‌اش قرار گرفته بود اما از آنجا که روحیه‌ای مثبت داشت و اهل مبارزه بود، با آرامش محض و بدون گلایه از چیزی به جدال با بیماری ادامه داد و حتی لحظه‌ای ناامید نشد. مرتضی قرار بود 8 آذر در تورنتوی کانادا کنسرت داشته باشد. بچه‌های گروه برای دریافت ویزا به ترکیه رفتند، خودش هم دوشنبه هفته قبل (19 آبان) بلیت داشت اما به هرحال نشد که برای دریافت ویزا راهی ترکیه شود و...

آی. سی. یو
رادیوتراپی آن جوابی که دکترها می‌خواستند، نداد و حال مرتضی مدام بدتر می‌شد. مکرر تب می‌کرد و اصلاً نمی‌توانست غذا بخورد. جمعه هفته قبل (16 آبان) با من تماس گرفتند و گفتند حال مرتضی بد است و سریع خودت را به بیمارستان برسان. وقتی بالای سرش رفتم لرز داشت و سطح هوشیاری‌اش هم کمی پایین‌تر آمده بود. این اولین باری بود که سطح هوشیاری مرتضی افت می‌کرد. ساعت 5/10 محسن یگانه آمد و خیلی کمک کرد که تب مرتضی پایین بیاید. به همراه محسن پاشویه‌اش کردیم و محسن خیلی سعی کرد با حرف‌هایش به مرتضی انرژی و روحیه بدهد. دکتر که بالای سرش آمد، دستور انتقالش به آی. سی. یو را صادر کرد. آن روز و روز بعدش، یعنی شنبه حال مرتضی واقعاً بد بود. اما روز دوشنبه و با تلاش بی‌وقفه پزشکان اوضاع عمومی مرتضی بهتر شد. البته تلاش خودش هم واقعاً تأثیر داشت. مرتضی به شدت آدم مبارزی بود. آن روز مرتضی اوضاع مناسب‌تری پیدا کرد‌.

و دوباره گفت مبارزه می کنم
تلاش دکترها این بود که فرآیند کوچکی روی مرتضی انجام دهند که بتواند ماده داخل کیسه صفرا را خارج کنند. اما پلاکت خون مرتضی به شدت پایین آمده بود و در این شرایط بیمار اگر چاقو می‌خورد،خونش بند نمی‌آمد.10 واحد پلاکت خون به مرتضی تزریق شد بلکه اوضاع فرق کند و پزشکان بتوانند آن عمل مخصوص را انجام دهند. اما متأسفانه جواب نداد و آنها موفق به انجام این کار نشدند. از طرف دیگر شکم مرتضی آب آورده بود و در نهایت این کار شدنی نبود.عصر سه شنبه مرتضی تا حدی بهتر بود. دست کم به اطرافش واکنش نشان می‌داد. روش ارتباطی من و مرتضی هم اینگونه بود که من دستم را روی دست مرتضی می‌گذاشتم. اگر پاسخش به حرف من مثبت بود، دستم را فشار می‌داد و اگر منفی بود، عکس‌العملی نداشت. مرتضی در جریان همه مسائل پزشکی‌اش بود و من به همین دلیل عصر سه شنبه در گوشش گفتم: «مرتضی! اگر قرار باشد عمل شوی به خاطر پایین بودن پلاکت‌هایت، خونت بند نمی‌آید. از دیشب 10 واحد پلاکت و 6 واحد خون به تو تزریق کرده‌اند و فاکتورهای خونت 70 درصد بهتر شده است. (البته واقعیتش 70 درصد نبود و من امیدوارانه به مرتضی حرف زدم. حقیقت این بود که شرایط فقط 50 درصد تغییر کرده بود). به مرتضی گفتم اگر تسلیم نشده‌ای و همچنان قصد مبارزه داری به من بگو و اگر هم خسته شدی دست از مبارزه کشیده‌ای به من اطلاع بده». مرتضی چنان دستم را فشار داد که جای ناخن‌هایش روی بازویم ماند و این یعنی من همچنان می‌خواهم مبارزه کنم. این آخرین عکس‌العملی بود که مرتضی نسبت به اطرافش داشت. من سه شنبه خیلی امیدوارتر شده بودم. سه شنبه شب دکترها سعی کردند به نحوی مجرایی را در کبد باز کنند تا شاید فرجی شود اما متأسفانه همه مجراهای کبدش مسدود بود و کاری نمی‌شد کرد.

آخرین امیدها
روز چهارشنبه از ظهر به بعد درد وحشتناکی در ناحیه شکم داشت. و به شدت بی‌قراری می‌کرد. ریه‌اش شدیداً آسیب دیده بود و تنفسش حسابی سخت شده بود. از آن لحظه به بعد دکترها داروهای مسکن قوی به او تزریق می‌کردند و بیشتر زمان خواب بود. آن شب دکترها جلسه‌ای برگزار کردند که در آن جلسه پدر و مادر و برادر مرتضی، خود من و آقای توتونچیان حضور داشتیم. دکترها گفتند با توجه به این که تنفس مرتضی شدیداً سخت شده. ترجیح می‌دهیم او را به دستگاهی متصل کنیم که تنفسش راحت‌تر شود و زجر کمتری بکشد. (دستگاهی به نام ونیلاتور). من و برادر مرتضی مخالفت کردیم چرا که مرتضی با آن شرایط بیماری اگر به این دستگاه متصل می‌شد، دیگر جدا کردنش بسیار سخت و غیرممکن بود. از دکترها خواستیم یک بار دیگر سونوگرافی انجام شود، شاید در این 2،3 روز گذشته فرجی حاصل و اوضاعش کمی بهتر شده باشد. دکتر لطف کرد و خواسته ما را اجابت کرد. با دکتر متخصص سونوگرافی تماس گرفت و او هم شبانه خود را به بیمارستان رساند. مرتضی سونوگرافی شد اما هیچ مجرای بازی در کبدش یافت نشد که بتواند کمکی کند. با این حال دکترها یک روز دیگر به مرتضی فرصت دادند و امیدوار ماندیم که شاید بدون دستگاه، تنفس‌اش کمی بهتر شود. اتفاقی که متأسفانه رخ نداد و قرار شد که اگر لازم شد، دکترها بدون اطلاع ما، مرتضی را به آن دستگاه متصل کنند.

سرانجام، آن دستگاه
سرانجام پنجشنبه (22 آبان) ساعت 9 شب بود که دکتر در آی. سی. یو صدایم کرد و مرا در جریان این مسئله گذاشت که حال مرتضی بدتر شده و اتصالش به این دستگاه ضروری است. چرا که اگر این کار انجام نمی‌شد، مرتضی کمتر از نیم ساعت یا یک ساعت بعد، از دست می‌رود. مرتضی به آن دستگاه متصل شد اما به هرحال اوضاع، اوضاع خیلی بدی بود و شانس زیادی وجود نداشت.

و پایان تلخ قصه
من و احسان علیخانی تا 30/6 صبح جمعه در بیمارستان بهمن بودیم. فرزاد فرزین، بنیامین بهادری و خیلی‌های دیگر هم آن شب به بیمارستان آمدند و در نهایت ساعت 30/6 صبح من به منزل رفتم و از آنجا که به شدت خسته بودم، خوابیدم. ساعت 9 صبح از بیمارستان با من تماس گرفته شد. در واقع هم زنگ زده بودند و هم پیامک فرستاده بودند. من با چند دقیقه تأخیر پاسخ دادم چون به شدت خسته و غرق خواب بودم. در هرحال خبر ناگوار را به من دادند و متوجه شدم که ساعت 8 صبح ضربان قلب مرتضی به شدت افت کرده و پزشکان نیم ساعت تمام برای احیایش تلاش کرده‌اند اما در نهایت ساعت 30/8 صبح جمعه 23 آبان 93، این فوق ستاره و این پسر فوق‌العاده و شریف را برای همیشه از دست دادیم...

سپاس و تسلیت
باید از پزشکان دلسوزش دکتر توکلی و دکتر عامری تشکری کاملا ویژه داشته باشم که از هیچ تلاشی فروگزار نکردند. سپاس و عرض تسلیت دارم خدمت خانواده محترمش و همچنین پرستاران و پرسنل بیمارستان بهمن. و دوستانی مثل مهدی کرد، مهرزاد امیرخانی و خانم مریم قاسمی که همانطور که گفتم خیلی زحمت کشیدند. از همه هنرمندانی که در این مدت بدون چشمداشت و با نهایت علاقه حواسشان به مرتضی بود و به او سر زدند هم صمیمانه ممنونم.(داریوش شهریاری- موسیقی ما)








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن