تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 دی 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849200928




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فلسفه عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۱۲ آبان ۱۳۹۳ (۸:۰ق.ظ)
فلسفه عاشورا قطعا ًحركت امام حسين (ع ) منحصر و محدود به دهه محرم و يا روز تاسوعا و يا عاشورا نبود، بلكه دلائل حركت مسائل، شرايط و آسيب هاي بود كه در طول 50 سال بعد از رسالت پيامبر اكرم (ص) به وجود آمده و اسلام ناب محمدي را تهديد مي كرده است.
براي فهم بهتر و درك مشترك مناسب است كه مسائل فرهنگي، اقتصادي، امنيتي و سياسي جامعه آن روزگار را تبيين كنيم تا بتوانيم آنها را درك کنيم. تحولات و دگرگوني هاي اقتصادي نقش بسيار حساسي در تغييرات هر جامعه اي دارد. جامعه اي كه با زندگي سخت، تلاش و كوشش و مشكلات زيست- محيطي و تغذيه مواجه بود. اينك به يمن اسلام و رسالت پيامبر اكرم (ص ) و تا حدودي حكومت حضرت علي (ع ) توانست از امكانات و رفاهيات خوبي برخودار بشود به عبارتي حكومت اسلامي سامانه اقتصادي را به خوبي ترميم و تبيين كرد و عليرغم غنائمي كه از جنگ ها به دست آورد، توانست وضع رفتار مسؤولين حكومتي را تحت كنترل قرار بدهد و از عادات و رفتارهاي قبل از حكومت ها كه اسراف گرايانه، تجمل گرايانه و اشرافيگري بود جلوگيري كند.
پس سامانه اقتصادي شكل مشخصي گرفته بود و ليكن بعد از رحلت رسول اكرم (ص )حوادثي پيش آمد، حكومت بني اميه به هر حال با بازگشت به پيشينه خودش از تسلط و نفوذ بر جامعه استفاده كرد، اگرچه غنائمي كه در جنگها به دست مي آمد، علي الخصوص جنگ فتح ايران، موجب شد ثروت ملي افزايش پيدا كند اما اين ثروت به جاي اينكه نقش بيت المال را بازي بكند و بتواند رفاه اجتماعي را بدست بدهد، به جيب اشخاص و به صاحبان اقتدار منتقل شد به عبارتي ثروت ملي ازمركزيت هزينه براي رفاه و توسعه حال مردم به سوي جيب حاكمان سرازير شد و آنها را براي استفاده به نفع خودشان اتفاق نظر پيدا كردند. در نتيجه تجمل گرايي، اشرافيت، سوءاستفاده هاي مالي، تكاثر ثروت، قوم گرايي بازسازي شد و همين وضعيت باعث شد كه مديران حكومتي از امكانات خوب، رفاهيات مطلوب، باغات، ويلاها و مركبات بسيار و خدم و حشم هاي فراواني بهره مند بشوند و در نتيجه فاصله طبقاتي يا شكاف بين حاكميت و مردم به وجود آيد و تهديد جدي براي حكومت بني اميه گردد.
از نظر فرهنگي هم بعد از پيامبر اكرم (ص ) و حاكميت بني اميه اتفاقات بسيار مهمي افتاد و فرهنگ سازي بني اميه براي توسعه تفكرات خودش از امكانات مالي و پشتوانه هاي مالي بي نتيجه نماند. زمينه تهاجم فرهنگي عليه ائمه معصومين،حضرت علي (ع ) و خاندان اهل بيت فراهم شد و معاويه تمام تلاشش را براين تهاجم بود. فقدان بينش اسلامي به دليل عدم تبيين صحيح تفكر اسلامي بين مردم و تا حدودي انحرافاتي كه در تبيين ناصحيح اسلام در مردم به وجود آمد باعث شد تا مردم از درجه ضعيفي از دينداري برخودار بشوند و تحليل صحيحي از حكومت و ولايت و قرآن و ائمه داشته باشند. در نتيجه فقدان عدالت خواهي، بينش عدالت خواهي در بين جامعه رنگ باخت و همين امر موجب شد كه موضوع عدالت و جايگاه آزادي و آزادي بياني كه پيامبر اكرم (ص ) و در كوتاه مدت ولايت حضرت علي (ع ) بود و ارزش ها و هنجارهايي كه پيامبر اكرم بنيان نهاده بودند و به عنوان يك روند اصلاحاتي بود از بين برود.
اما در حوزه سياسي، وضعيت قابل ملاحظه اي پيش آمده بود به هرحال وقتي فاصله بين طبقات حاكم و مردم اتفاق مي افتد، خصوصا با آن مسائل اقتصادي و فرهنگي كه مطرح شد، موضوع مقبوليت مطرح مي شود. ديگر حاكمان مقبول نيستند، پس وقتي حاكمان مقبول نيستند، بايد تمهيداتي، اين مقبولين را القا كنند.حال چگونه اين القا در مسائل سياسي القا صورت مي گيرد قابل تحليل است. رحلت پيامبر اكرم (ص ) و ماجراي سقيفه اولين حركتي بود كه فضاي جامعه را شكل داد و در حقيقت بدعت ها از همان زمان شروع شد، احاديث جعلي، فريب و نيرنگ و نفاق و ستيزه جويي و ظلم و ايجاد فضاي فشار سياسي خاص و مصادره به نفع حكومت بني اميه از هر طريق، عدم امكان آزادي هاي فردي و عدم آزادي و اظهارنظر و بيان موجبات ايجاد يك فضاي ويژه سياسي شد به نحوي كه ساختار حكومت به خويشاوند مداري، قوم گرايي، قبيله گرايي كشيده باشد. در ارتباط با مسائل امنيتي بايد گفت: قطعا ضرورت ثبات و تحكيم يك چنين حكومتي ايجاد رعب و وحشت، جلوگيري از هر گونه تجمع و آزاديهاي بيان، فراوان شدن جاسوسان حكومتي است و با ايجاد نگراني هايي را در بدنه مردم به وجود آوردند. خشم، كشتار و ناامني زندان هاي فراواني شكل داد.خوب در اين فضاي خفقان سياسي امام حسين (ع ) هم تحليل خودشان را با بياناتي كه در مسير حركت هاي خودشان داشتند، بيان فرمودند. مي فرمايند: آگاه باشيد كه اينان بني اميه طاعت شيطان را پذيرفته و طاعت خدا را وا نهاده اند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام مي كننند.پس از ديد امام حسين (ع ) جامعه آن موقع، جامعه اي شيطاني است و هيچ حلالي، حلال شمرده نمي شد و حرام حرام شمرده مي شود و بالعكس. همچنان كه قبل از امام حسين (ع ) حضرت علي (ع ) مي فرمايند كه: اسلام را اينها همچون پوستيني وارونه پوشيده اند. يعني تمام ارزش هاي اسلام را تبيين مي كند. نتيجه اين مي شود كه امام حسين (ع ) مي فرماند: انا الله و انا عليه راجعون. بنابراين اسلامي كه فرومانروايانشان اينها هستند، اسلامي كه امت مي خواهند از اين فرمانروايان يعني يزيد و قبل از او معاويه پيروي بكنند، اين ديگر اسلام نيست. پس از ديد امام حسين (ع )، اسلام، دين ديگر وجود نداشت و الان بايد حركت انقلابي انجام مي گرفت. اما ما معتقد هستيم كه فرصت ها و تهديدها هم مورد توجه قرار گرفته است. اين طور نيست كه حركت امام بدون توجه به فرصت ها و تهديدها باشد و نكات ضعف و قوت او برشمرده نشود. ما تحليل جامعه را مطرح كرديم. اما فرصت هايي هم براي امام (ع ) بود. اگرچه بعضي اين فرصت ها بعدا تغيير يافت و تبديل به تهديد شد. از جمله دعوت مردم كه انصافا دعوت فراواني هم بود ولي بعدبه دليل رعب و وحشتي كه در ميان مردم ايجاد كردند، تبديل به تهديد شد. البته هر فرصتي مي تواند تبديل به تهديد بـشود و هـر تـهديـدي مي تواند تبديل به فرصت بشود . اما من فرصتها را در زمان امام حسين (ع ) بر شمردم تا معلوم شود امام مي توانست با استراتژي ها و عمليات خودشان عملا ً القاي روح آزادگي را در جامعه بنمايد. مردمي كه به دليل حكومت بني اميه، تسليم زور شده بودند و در باطن نگران بودند و اين بازسازي، فرصتي بود كه مي شد شجاعت و شهامت و برگشت به آن را تعليم داد. در حقيقت ديدگاههايي همچون شرافت مردانگي و شجاعت و شهامتي كه در مقابله با ستمگران و استگبارگران مي توانست به وجود بيايد و يك فرصت براي حركت امام حسين (ع ) محسوب مي شد. آماده سازي مسلمانان براي تغيير و تحول جدي با زمينه هايي كه امام در طول حضور و حركت خودشان فراهم كرده بودند، خصوصا سختي ها و مشقت هاي موجود در جامعه زمينه آماده سازي مسلمانان را بهتر فراهم مي كرد، امكان تبيين فساد و آلودگي فضاي حاكميت بني اميه را به خوبي فراهم مي كرد و عملا تجلي حقيقت در مقابل باطل را شكل بدهد تا مردم لمس بكنند حقيقت چگونه است و اين در اين فرصت مطلوبي بود. با وجود اين فرصت ها تهديدهايي هم وجود داشت. يعني واقعيت اين بود كه ارزش ها و هنجارها تغيير پيدا كرده بودند، عدم ثبات مردم در تعهدات شان قابل ملاحظه بود و فعاليت نفاق در جامعه و حاكميت نفاق موجب دين زدايي در جامعه گرديد و عملا فضايي را به عنوان تهديد تبيين نمود، در اين شرايط امام حسين (ع ) استراتژي هاي خودشان را انتخاب كردند، كه اولين آن احيا گري بود. با توجه به شرايط اجتماعي و هويتي بايد آن چيزي كه از دست رفته بود بايد به دست مي آمد. ارزش ها برگشت مي شد، شهامت، شهادت، شجاعت، مردانگي، غيرت هنجارهايي بودند كه بايد به آن توجه مي شد معرفت ديني، مركزيت ديني از استراتژي هاي ديگر امام حسين (ع)بود. وظيفه امامت و در حقيقت مسؤوليت ذاتي خودش كه بايد انجام مي داد . موضوع امر به معروف و نهي از منكر، استراتژي مسير سفري بود كه امام حسين (ع )انتخاب فرمودند چون ديگر جايگاهي براي امر به معروف نبود ، منكر غالب و معروف فراموش شده بود. الگو سازي و تئوري سازي هم، استراتژي هاي ديگر امام بود .حركت امام حسين (ع ) در طول تاريخ و تا كنون به عنوان يك حركت نمادين به جاي مانده است. مي دانيم كه اين، ازاين حركت به غير از انقلاب اسلامي بسياري از سياستمداران معاصر و سابق تاريخ سياسي دنيا هم استفاده كردند و حركت هاي انقلابي خود را برپايه آن شكل دادند، از ديگر مواردي كه در استراتژي امام كه بسيار مهم بود اينكه در جامعه اسلامي مسلمانها ديگر عزتي نداشتند، ذلت را پذيرفته بودند و اكنون بايد به عزت خودشان بر مي گشتند و نهايتا تغيير ساختار حكومتي را ضروري مي ساخت. حكومت تبديل شده بود به حكومت موروثي، حكومت شاهي و ارزشهاي حكومتي كه، حكومت را غير اسلامي مي نمود. يك حاكميت چنين روند سياسي اجتماعي ، نيازمند چنين استراتژي هايي بود كه امام حسين (ع ) اين استراتژي ها را انتخاب كردند و در آن جهت حركت كردند. براي اين استراتژي ها اگر همه خاندان و خانواده امام حسين (ع ) از دست مي رفت قابل قبول بود و براي همين هم جملگي براي هدفشان كوتاهي نكردند و در اين مسير جان به جان آفرين دادند و تا امروز توانستند بر تاريخ سياسي، اقتصادي فرهنگي و امنيتي دنيا تاريخ ساز و حماسه هاشان الگوي ما باشند. ما اميدوار هستيم بتوانيم از اين حوادث هر چه بيشتر در جامعه انقلابي و حسيني و اسلامي خودمان بهره بگيريم .
عاشورا بسيار پر حادثه است. با وجود كوتاهي زمان ولي داراي عبرت ها، درس هاي فراوان و قابليت تحليلي است كه يك تاريخ را مي تواند هدايت كند. در حقيقت همين لحظات كوتاه مي تواند تحليل هاي پر برگي از تاريخ داشته باشد. از اينرو، عاشورا، از اولويت برخودار است. به اين دليل كه ما حكومتي داده ايم كه مدعي اسلام و ارزشهاي آن هستيم و توانستيم به اتكاي فكر عاشورايي و به تحليل استراتژي هاي عاشورايي حكومتي را مستقر كنيم، از اين رو عبرت هاي عاشورا و درس هايي را كه در عاشورا داشتيم براي ما از اهميت ويژه اي برخوردار است. در حقيقت ما در گذر زمان هستيم و اكنون كه با حوادث مختلف مواجه مي شويم، شايد بتوانيم بهتر بتوانيم درك كنيم كه در عاشورا چه حوادثي گذشت. و چرايي ها و دلائلي كه منجر به حادثه عاشورا شد چيست ؟ در حقيقت ما مي توانيم پند بياموزيم و مي توانيم امروز بفهميم كه ديروز چه شد و ما خود را با آن تنظيم و تطبيق بكنيم . عبرت آموزي از هرحادثه اي متناسب با عظمت و اثر گذاري آن حادثه است و حادثه عاشورا و كربلا، حادثه بسيار عظيم و با منزلتي بود. حوادث آن بسيار و ابعاد مختلف داشت، همچنان كه در زيارت عاشورا مي خوانيد: ‌‌‌( لقد عظمت الرزيه و جلت وعظمت مصيبه )
اما درسها را درمان و عبرت ها را پيشگيري فرض مي كنيم. اگر اين چنين باشد، سوال اين است كه چرا حادثه عاشورا شكل گرفت ؟ اين سوال بسيار مهمي است. چه اتفاقي در صحنه تاريخ و مقطعي تاريخ امام حسين (ع ) افتاد كه منجر شد امام صالحي كه فرزند پيامبر (ص) و فرزند امامت است ، خودشان و خانواده محترمشان را به صحنه جنگ بيايند؟ پنجاه سال بعد از وفات پيامبري كه اسلام را شناساندند. در اين پنجاه سال حوادثي اتفاق افتاده بود و زاويه بين آن چيزي كه پيامبر اكرم (ص )آورده بود با آن چيزي كه در آن زمان بود، بسيار قابل توجه بود. به عبارتي حكومت اسلامي منحرف شده بود، حكومت اسلامي ارزش هايش از بين رفته بود، مردم دچار غفلت، سهل انگاري و اشتباه شده بود. مهم اين است كه اين زاويه كه در تاريخ اتفاق افتاد ديگر آن شفافيت حكومت در زمان پيامبر اكرم (ص) را نشان نمي داد، پس جامعه اي كه ارتجاعي شده بود، عقب گرد كرده بود، منحرف شده بود و هم درحكومت و هم درجامعه ارزشهايشان از بين رفته بود ،انقلابيون اصلي كنار زده شدند، حتي نسبت به وجود امامت و ولايت و حتي خود رسول اكرم (ص )نقادي و چرايي به وجود آمده بود و امامت گم شده بود، خدا محوري، معنويت و تقوي گم شده بود، مركزيت اصالتي كه پيامبر اكرم (ص) آورده بود از بين رفت و خواص هم رنگ باخته بودند.اين زاويه زيادي بود كه اتفاق افتاد. اولين سوالي كه براي ما مي تواند پند آموز باشد، اين است كه حكومتي كه پيامبراكرم (ص) مبدا آن بودند،حكومتي كه علي (ع ) امير آن بود، با حوادثي زاويه پيدا مي كرد و شفافيت خودش را از دست داد؟ پيامبر، پيامبري كه حكومت مستحكم و قابل ملاحظه اي داشت چگونه متزلزل شد پس آيا حكومتي كه امام خميني كبير (ره ) پايه ريزي كرده، نمي تواند دچار انحراف ها و مشكلاتي بشود؟

چرا قطعا ً مي تواند ، هم مي تواند مستقر باشد و آسيب نداشته باشد و هم مي تواند آسيب پذير باشد . پس اگر ما به تاريخ عاشورا برگرديم و تجليل كنيم: فضاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي را بررسي كنيم بتوانيم عبرت ها را بدست بياوريم راهي است براي ما تا بگويد كه شما در حكومتي كه بر مبناي ايده اسلام و ايده عاشورا گذاشتيد چه هشدارهايي و چه توجهاتي را بايد داشته باشيد. اما امام حسين (ع ) راه را در اين ديد كه با همه امكاناتش، با همه ابزارش، با همه اخلاقش قيام بكند و خون خودش ،خون همراهان و ياران خودش را ذبح بياورد، بلكه بتواند با اين خون، آن زاويه به وجود آمده، آن عدم شفافيت را برگرداند. اين سوال واقعا ً سوال كوته بينانه است كه ما بگوييم كه آيا امام حسين (ع ) مي دانست شهيد مي شود يا نه ؟ جاي اين سوال نيست؟ اين ضرورت جامعه زمان امام بوده تا وظيفه اي كه دارد انجام دهد و آن همه حوادثي كه در طول اين مدت كوتاه شكل گرفت و اين خونها كه ريخت به ما مي گويد كه وظيفه ما چه هست؟ اين چه بكنيم تا مثل آن جامعه نشويم. چه بكنيم تا ما هم فرآيند زاويه پذيري و يا غير شفافي را پيدا نكنيم ؟ اما گفتيم ارزشها از بين رفته بود بهترين موضوعي است كه در تحليل تاريخي به آن مي رسيم. بالاخره، جاهليت ويژگيهايي داشت و پيامبر اكرم آمد با اين جاهليت مقابله كرد، جاهليتي كه مرد سالاري، كشتار دختران، جنگ و خونريزي، قبيله و خويشاوند پذيري، نژاد پرستي و برتري جويي بود و اشرافيگري و تفاخر و زور مداري و قدرت طلبي از شاخصه هاي اصلي آن محسوب مي شد. پيامبر اكرم (ص )اسلام را آورد. اسلام تقوي را ملاك قرار داد ، برادري را محور آن قرار داد. زن را كانون تربيت و محبت خانواده و حقوق هركدام را مشخص كرد. نژاد را بي اعتباردانست. محبت را به عنوان يك متغير اصلي در رفتار اجتماعي قرار داد و امامت و خدا محوري را ملاك قرار داد. در عين حال حاكميت و مردم به تدريج حركت ارتجاعي را به خود گرفتند. از اهل بيت جدا شدند، امامت شان تبديل به پادشاهي شد و خواص زمينگير شدند و مشكلات ديگري پيدا كردند . مهمتر از همه عواملي كه موجب شد ارزشها از بين برود، زمينگير شدن و وام دار شدن خواص است.
خواص چه كساني بودند ؟! كه توانستند اين مقدار بر روي جامعه زمان امام حسين (ع) اثر بگذارند و البته در طول تاريخ پيامبر اكرم (ص ) تا امام حسين (ع )و چه شد كه اين تغيير درخواص به وجود آمد؟ خواص همان نخبگان بودند و نخبگان از ديد جامعه شناسي، گروه اثر گذار و مرجع هستند. گروهي كه مي تواند تاثير بيشتري روي مردم داشته باشند. مردم به آنها نگاه مي كنند و راه هاي خودشان را انتخاب مي كنند. به عبارتي آدم هاي معتبر. آدم هايي كه بنا به اسلاميت خودشان اعتبار پيدا كرده بودند و يا اعتبارات ديگري را هم داشتند و امروز مسلمان شده بودند،حالا مبدل بودند به آدم هايي كه مي ترسند. ترس از چي ؟ ترس از اينكه موقعيت شان از دست برود، ترس از اينكه مالشان به خطر بيافتد. ترس از اينكه جانشان به خطر بيافتد، پست و مقام از دست بدهند و يا تنها بمانند و به قول سياسي ها بايكوت بشوند. اين يك مسأله بسيار مهم است.حكومت نقش بسيار مهمي در حفظ ارزش ها دارد. هم مي تواند تثبيت بكند و هم مي تواند تبديل و يا القائات ديگري نمايد. كما اينكه وقتي يزيد از امام حسين (ع ) بيعت خواست، امام حسين (ع ) فرمودند: بايد فاتحه اسلام را خواند، در حالي كه شخصي همانند يزيد حاكم مسلمان ها باشد. مردم به دين شان با نگاه حكام نگاه مي كنند. يزيدي كه صلاحيت نداشت، دين نداشت، دين را وارونه جلوه مي داد، ارزش ها را به اين صورت منقلب مي كند و تغيير پيدا كرد. حكومت در اختيار غيرمستحق ،مردم پيرو حكومت، نخبگان حكومت و خواص هم تبديل شدند به وضعيت ديگري. خلاصه مردم از اسلام جدا شدند. مباني حكومتي به تدريج سست شدند و تغيير پيدا كرد. امامت به پادشاهي تبديل شد. برخي موفقيت ها و پيروزي هايي كه به طور طبيعي به وجود آمد و حكام به دست آوردند، به نفع نظرات و منافع خودشان مصادره مي كردند و از او بهره برداري مي نمودند. نيروهاي انقلابي طرد شدند، عمار، ابوذر، مالك اشتر، كميل، طرد شدند و خواص با دنيا گرايي، تجمل گرايي، مصرف گرايي و مقايسه خودشان و امكانات خودشان با ديگران، رانت خواري و شاد خواهي، راحت طلبي، افزون خواهي يك جامعه اي را شكل داد كه در نتيجه اش شد: حب الدنيا، كه راس كل خطيئه است. پس جامعه اي كه در زمان امام شكل گرفته بود، جامعه اي بود كه هم مردم آن جامعه، هم خواص آن جامعه، به تدريج با دور شدن از ارزش ها، يك جامعه غرق شده وگرفتار بودند. براي همين هم نامه هايي را هم نوشتند، حالا به روايت تاريخ، جند صد هزار نفر يا تعداد كمتر، به رغم نامه هايي كه نوشتند ، رنگ باختند و هيچ گونه همكاري و پشتيباني نكردند پس واقعا زمان امام و با حضور پر بركت ايشان در برهه اي نبود كه اتفاق مقطعي افتاده و عاشورا را ضروري ساخته باشد، بلكه زماني بود كه به تدريج از نظرات و ارزشهايي كه مورد نظر پيامبر اكرم (ص )، قرآن كريم بود كه به تدريج از نظرات و ارزشهايي كه مورد نظر پيامبر اكرم ( ص )، قرآن كريم بود فاصله گرفت. حضرت علي (ع ) و امام حسن (ع ) و هم امام حسين (ع ) گله مند بودند اما اگر اين اتفاق نمي افتاد، همچنان زاويه بيشتر مي شد و حكومت غرق مي شد و ما بايد توجه كنيم كه از تاريخ انقلاب ما الان بيست وجند سال گذشته است. از خواسته هاي ارزشي امام و مردم بيست و چند سال گذشته است. آيا چقدر از ارزش ها فاصله گرفته ايم؟ آن كساني كه در سيرت و در صورت تمام هستي و زندگي خودشان را گذاشتند و با كف اخلاص، در ميدان انقلاب حاضر شدند، الان كجا هستند؟ آيا خواص ما زمينگير شدند؟ آيا اشرافيگري، آيا تجمل گرايي، آيا مصرف گرايي، آيا برتري جويي، آيا مقايسه، آيا خويشاوند گرايي در تشكيلات هاي ما به وجود نيامده؟ و اين نكته قابل توجه است،اگر ما بتوانيم خودمان از اين حادثه عاشورا عبرت بگيريم و از عبرت هاي فراوان عاشورا بهره برداري كنيم، ديگر ضرورتي نخواهد داشت كه الزامي به ريخته شدن خون هاي مجددي مثل امام حسين (ع ) باشد و اين برهه، برهه اي است كه همچنان ما مي توانيم در ابعاد ديگري هم تحليل كنيم كه ان شاء الله خواهيم كرد.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن