محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843298314
روایت پیتر بروک انگلیسی از تماشای یک تعزیه
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: روایت پیتر بروک انگلیسی از تماشای یک تعزیه فرهنگ > تئاتر - تسنیم نوشت:
نمایش تئاتری که اتفاقی از گذشتهای بسیار دور بود، گذشته اینجا و حالا اتفاق میافتاد، تصمیم قهرمان درحال حاضر بود، دلتنگیاش برای اکنون بود و اشک تماشاچیان برای این لحظه، گذشته نه تعریف و نه نشان داده میشد، زمان منسوخ شده بود. «پیتر استفان پل بروک» کارگردان نوآور تئاتر و سینمای انگلیسی است؛ او با بدعت و تأثیرگذاری بر تئاتر معاصر و با بهکارگیری عناصر تئاتر شرق به شهرت رسید. بروک در سفری که به ایران دارد به مشاهده اجرای یک تعزیه در یکی از روستاهای مشهد میرود؛ در ادامه روایت او از اجرای این تعزیه را میخوانید:
در اولین سفرم به ایران در 1970 فرم بسیار قدرتمندی از تئاتری را مشاهده کردم که به نام تعزیه شناخته شده بود.گروه کوچک دوستانه ما راه درازی را از راه هوا تا مشهد پشت سر گذاشته بود و سپس با یک تاکسی بر روی یک جاده گلی غلتکخورده در میان یک دشت مسطح و دور از جاده اصلی مسیری پیمودیم تا به میعادگاه بسیار دور خود با یک گروه تئاتر برسیم.سپس، در بیرون یک دیوار قهوهای که روستائی را احاطه کرده بود قرار گرفتیم،جایی که نزدیک یک درخت دویصد روستائی حلقهای ساخته بودند.ایستاده و نشسته در آفتاب سوزان، آنها حلقه انسانی را آنقدر کامل ساخته بودند که ما پنج خارجی در اتحاد آنها محو شده بودیم. آنجا مردان و زنانی بودند با لباسهای سنتی، مردان جوان جینپوش تکیه زده بر دوچرخههایشان و کودکان در همهجا بودند. روستائیان در انتظاری کامل بودند زیرا آنها به تمامی جزئیاتی که در حال اجرا بود وقوف داشتند و ما که هیچ نمیدانستیم یک نوع تماشاچی کامل بودیم.تمام چیزی که به ما گفته شده بود این بود که تعزیه فرحی اسلامی است از اجرای یک آئین دینی،که اجراهای فراوانی از این دست وجود دارد و تمامی آنها با شهادت دوازده امامی که به دنبال پیامبر آمدهاند ربط پیدا میکند. با اینکه تعزیه سالیان متمادی توسط شاه ممنوع شده بود، بهطور مخفیانه در 300 یا 400 روستا اجرای آنها ادامه داشت. اجرایی که ما دیدیم «حسین» نامیده میشد، اما چیزی از آن نمیدانستیم؛ تنها میدانستیم که فکر یک درام اسلامی چیزی را معلوم نمیکرد و حتی زوایای مشکوک ذهن را بیدار کرد و به ما یادآور شد که کشورهای عربی هیچ تئاتری سنتی ندارد چون شبیهسازی فرم انسانی توسط قرآن ممنوع شده است. ما مطلع بودیم که حتی دیوارهای مساجد با کاشیها و خطوط تزئین شدهاند در مقایسه با سرهای بزرگ عالمی مسیحیت وجود دارد. نوازندهای که زیر درخت نشسته بود یک ریتم را مصرانه بر طبل مینواخت و یک روستائی در مرکز دایره ایستاده بود. او چکمههای لاستیکیاش را میپوشید و نوائی به کمال قدرتمندانه داشت. او به دور شانههایش یک پارچه سبز روشن بلند انداخته بود، رنگ مقدس هفت رنگ سرزمین حاصلخیز نشان داده میشد، همانگونه که به ما گفته شد که او مردی مقدس است.او شروع به خواندن عبارت بلند شعرگونهایکرد که از نتهای بسیار کمی در یک الگو تشکیل شده که تکرار میشد و تکرار میشد،با کلماتی که نمیتوانستیم دنبال کنیم اما معنایشان فورا به وضوح از طریق یک صدا که از اعماق خواننده برمیخاست، درک میشد. حس هیجانبرانگیز او از آن خودش نبود. انگار که ما صدای پدرش را شنیدیم و صدای پدر پدرش و همچنان الی آخر؛ او آنجا ایستاده با گامهای باز از هم، قدرتمند، کاملا مطابق با نقشش و او نمونه مجسم آن فیگوری بود که برای تئاتر ما همیشه اغفالکنندهترین «یکی از همه»است، قهرمان. من به مدت زیادی در شک بودم که آیا قهرمانان میتوانند چنین شرح داده شوند:در اصطلاح ما، قهرمانان،به مانند تمامی هستند. شخصیتهای خوب، به راحتی رنگ میبازند و احساساتی میشوند، یا خشک و چوبی و مضحک، و این فقط ما را به سمت شرارتی سوق میدهد که بعضی چیزهای جالب توجه میتواند آغاز به ظهور کند. زمانی اینها را به خود میگفتم،شخصیت دیگر، این دفعه با یک پارچه قرمز تاب خورده به دورش،وارد حلقه شد. هیجان ایجادشده ناگهانی بود: شخصیت بد واورد شده بود. او آواز نمیخواند،هیچ اصراری برای اجرای آهنگین نداشت. او فقط در یک تن آزار دهنده قوی دکلمه میکرد و سپس درام اتفاق افتاد. داستان روشن شد: امام در میان اطرافیانش محفوظ بود، اما او مجبور بود که به سفری دور برود. در حالی که این کار ار مجبور بود انجام دهد، باید از میان سرزمین های دشمنان عبور نماید، دشمنانی که از قبل دامی پهن میکردند. همچنان که آنان مقاصد حیوانی خود را خرناسکنان فریاد میکردند، ترس و وحشت بر کل تماشاچیان مستولی گشت.
البته، هر کسی میدانست که او سفر میکند و هرکسی میدانست که او کشته خواهد شد، اما در آغاز اینگونه بنظر میرسد که او اینبار میتواند از سرنوشت خود جلوگیری نماید. دوستانش با او به بحث نشستند که نرو، دو پسر کوچک که با همآهنگی آواز میخواندند، پسرانش، به درون حلقه آمدند و با عجز از او خواستند که نرود. شهید از سرنوشتی که انتظار او را کشید اطلاع داشت. او به فرزندانش نگاهی افکند، یکسری کلمات حزنانگیز را در وداع آنها به آواز خواند، آنان را به سینه خود چسبانید و سپس با گامهای استوار دور شهر، چکمههای کشاورزی بزرگش روی زمین کشیده میشد. پسران رفتن او را نظارهگر بودند و لبهایشان میلرزید، پس از مدت کوتاهی که از آنها فاصله گرفته بود، آنها به دنبالش دویدند و خود را بر روی پاهایش افکندند. دوباره التماس، در عبارات موزیکال مشابهای تکرار گشت.دوباره او آهنگ خود را برای وداع خواند،دوباره آنها را به خود چسباند، دوباره آنها را ترک کرد، دوباره آنها مردد ماندند و سپس دوباره آنها دویدند، با شور بیشتری، برای افکندن بار دیگر خود به پای او،در مقابل آهنگی مشابه تکرار گشت...دوباره و دوباره،جلو و عقب دایره،یک صحنه یکسان تکرار شد.پس از شش دفعه تکرار،من متوجه زمزمهء خفیفی در اطراف خود شدم،چشمهایم را برای لحظهای از بازی برگرفتم،من لبان لرزانی را مشاهده کردم،دستان و دستمالهایی که به دهانها چسبیده بود، صورتهایی که در طغیانی از غم غوطهور شده بود و سپس مردان و زنان بسیار سالمند، بعد کودکان و سر آخر مردان جوانی که روی دوچرخهها بودند، همه شروع به زار زدن و گریستن نمودند. فقط گروه خارجی ما چشمهایش خشک ماند، اما خوشبختانه کوچکتر از آن بودیم که عدم مشارکت ما بتوانند مزاحمتی ایجاد نماید. القای نیرو بسیار قدرتمند بود و ما نتوانستیم از حلقه خارج شویم و همچنان در یک حالت ثابت بودیم به مانند نظارهگرانی از نزدیک به قلب اتفاقی از یک فرهنگ بیگانه، بدون اندک دخالت و ایجاد مزاحمت و تغییر حالت. حلقه برپایه قوانین بسیار اصولی خاص و یک پدیده واقعی هدایت میشد، «نمایش تئاتری» که اتفاقی از گذشتهای بسیار دور با همان روند بود و دوباره ارائه میشد و تبدیل به حال شد. گذشته اینجا و حالا اتفاق میافتاد، تصمیم قهرمان درحال حاضر بود، دلتنگیاش برای اکنون بود و اشک تماشاچیان برای این لحظه بود.گذشته نه تعریف و نه نشان داده میشد، زمان منسوخ شده بود. روستا مستقیما و به طور کامل مشارکت میکرد، اینجا و اکنون در مرگی حقیقی از یک شخصیت حقیقی که چند هزار سال پیش رفته بود. داستان برایشان بارها خوانده شده بود و به صورت کلمات تعریف شده بود، اما فقط فرم تئاتری میتوانست کار برجسته ساخن قسمتی از تجربه زندگی را انجام دهد.
این ممکن است زمانی که هیچ کوششی برای وانمود کردن نباشد، آن گاه هر عنصر بیش از آن چیزی باشد که هست. درنتیجه هیچگونه کمالگرایی بیهودهای نیست. از یک نقطه نظر کمالگرایی میتواند «انسان» بودن دیده شود. تلاش انسانی فداکاری برای عبادت، عقیدهای است که صنعتگری و هنرمندی او را به محدودهاش متصل میکند. از نقطه نظری دیگر، این موضوع میتواند به صورت سقوط ایکاروس دیده شود، ایکاروسی که سعی در پرواز بر فراز سطح خودش و رسیدن به خدایان داشت، در تعزیه هیچ کوششی صورت نمیگیرد، گفتگوی تئاتری، برای انجام هر فعالیت خوبی نیامند بازی با شخصیتپردازیهایی که بسیار کامل و جزئی یا بسیار واقعگرایانه هستند، ندارد.اگر تلاشی جهت خودنمایی نباشد، ملاک دیگری بجای آن قرار میگیرد و آن نیاز به یافتن انعکس درون حقیقی است. به وضوح معلوم است که این نمیتواند یک ذکاوتمندی و یا یک نظر پرداختشده هوشیارانه باشد، اما آوای اصوات یک حلقه بدون اشتباه است از سنتی بزرگ، اسرار عیان گشت. پشت این گفته راه زندگی بود،یک موجودیت که مذهب را در ریشه داشت، تماما متجلی و تماما نافذ. هرآنچه که در مذهب یک تجربه، یک عقیده دینی یا یک باور باشد اینجا تبدیل به ایمان روستائیان شد. انعکاس درونی از ایمان منتج نمیشود و ایمان است که با انعکاس درونی برمیخیزد.
یکسال بعد زمانی که شاه سعی در تصویر کردن آزادی کشورش را داشت، تصمیم گرفت که تعزیه در جشن فرهنگ و هنر شیراز به جهان نشان داده شود،خب طبیعتا این اولین تعزیه بین المللی باید بهترین تمام تعزیهها میبود. نمایندگانی به سرتاسر کشور فرستاده شدند تا برترین عناصر را جمعآوری کند. عاقبت بازیگران و نوازندگانی که از روستاهای دورافتاده در تهران کنار یکدیگر گرد هم آمدند، توسط طراحان لباس اندازهگیری و لباسدوزی شدند و توسط یک کارگردان حرفهای تمرین داده شده و توسط یک رهبر ارکستر آماده شوند و سپس به وسیله مینیبوس برای اجرا به شیراز فرستاده شوند.
اینجا، در حضور ملکه و 500 مهمان فستیوال بین المللی در لباسهای شب مجلل، کاملا متفاوت با محتوای مقدسش، روستائیان برای اولین بار در طول عمرشان بر روی سکو قرار گرفتند، در مقابل پروژکتورهایی که نور نقطهای بر روی آنان تابیده بود، در حالی که آنها به سختی حاشیه اجتماع را مشاهده میکردند و از آنها انتظار میرفت که «کارشان را انجام دهند». چکمههای لاستیکی که توسط روستایی فروشنده پوشیده شده بود، در جایی که او به سختی دیده میشد، با چکمههای چرمی تعویض شد، یک طراح نور افکتهای نوری را آماده کرده بود، پایههای موقتی با نوع مرغوب آن عوض شده بود، اما هیچکس نپرسید که چه کاری از آنها انتظار میرود که انجام دهند و چرا؟ و برای چه کسی؟ اینها سؤالاتی بودند که پرسیده نشد، چون برای هیچکس پاسخها خوشآیند نبود. عاقبت ترمپتهای بلند آوایشان برآمد و طبلها نواخته شدند و این قطعا هیچ معنائی در بر نداشت.
تماشاچیانی که برای دیدن قسمت زیبائی از فولکلور آمده بودند، مشعوف شدند، آنها تشخیص ندادند که به آنها چیزی خورانده شده بود و آنچه که آنها دیده بودند یک تعزیه نبود. بلکه کاری بسیار معمولی،کاملا خستهکننده، تهی از جذابیت و چیزی بود که به آنها هیچچیز نداد، آنها این را درک نکردند، چون اجرا در مقام «فرهنگ»به آنها ارائه شده و در پایان مقامات رسمی لبخند زدند و هرکس خوشحال آنها را تا بوفه دنبال کرد.
بورژوازی نمایش کامل بود، اما غمانگیز و سیمایی و غیر قابل تماشا و برای تماشاگران بسیار «کشنده» بود، تمام تراژدی فعالیتهای فرهنگی تشریفاتی در همان یک شب خلاصه شده بود. این تنها یک مسئله ایرانی نیست، مانند این است که هرجا افرادی با حسن نیت بهطور خیرخواهانهای سعی نمایند، برای حفظ فرهنگ محلی و سپس تقسیم آن با تمامی دنیا، انگار سرنگون از بالا آویزان هستند. غمانگیز این است که حیاتیترین عنصر پیشروی تئاتر که به آن کمترین توجهی نشان داده نشده، تماشاگر است. زیرا معنای تعزیه با تماشاچی در اجرا آغاز نمیشود بلکه با روش زندگی که توسط تماشاگر تجربه شده شروع میشود. این روش زندگی با مذهب نفوذ داده میشود که میآموزد الله همهچیز است و در همه چیز و این زمینهای است که موجودیت هر روزه را هدایت میکند، این صحنه مذهبی به همهچیز بسط پیدا میکند، تا آنجا پیش میرود که نمازهای روزانه و نمایش سالانه تنها فرمهای متفاوتی از یک چیز هستند.خارج از این وحدت ضروری میتواند یک ارتباط منسجم و اتفاق تئاتری لازم بیابد. اما تماشاگر فاکتوری است که این اتفاق را زنده نگاه میدارد. همان طور که دیدیم، آن میتوانست خارجیان را درخود محو کند به شرط آنکه قسمت کوچکی از جمعیت تماشاچی میبودند. زمانی که طبیعت و انگیزه تماشاگر تغییر پیدا کند، نمایش تمامی معنی خود را از دست میدهد. 2323
کلید واژه ها: تعزیه - سینمای جهان - کارگردانان سینمای جهان - انگلیس -
پنجشنبه 8 آبان 1393 - 09:22:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
صفحات پیشنهادی
نذر خواننده موسیقی پاپ برآورده شد/ روایت قاسم افشار از «تعزیه» -
نذر خواننده موسیقی پاپ برآورده شد روایت قاسم افشار از تعزیه Loading دریافت فایل قطعه تعزیه قاسم افشار با حجم 11 MB خواننده موسیقی پاپ کشور تازهترین تک آهنگ خود را همزمان با فرا رسیدن ایام عزاداری حضرت سید الشهدا ع منتشر کرد قاسم افشار در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره بهروایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعش/ زایش امید از زخم «کردستان»
روایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعش زایش امید از زخم کردستان شب سقوط شهر تفنگها را از ته تنورها بیرون میکشند و آماده میشوند با اسلحه میروند بیرون مرد و زن و حتی کودکانشان در شهر خبر پیچیده که پیشمرگهها هم به کمکشان خواهند آمد عقربه 10 صبح هنوز به مقصد نرسیده که خروایت دکتر ولایتی از تلاشهای تیم پزشکی آیت الله مهدوی کنی
اجتماعی بهداشت و سلامت روایت دکتر ولایتی از تلاشهای تیم پزشکی آیت الله مهدوی کنی سرپرست تیم معالج حضرت آیت الله مهدوی کنی در پی درگذشت رئیس مجلس خبرگان رهبری ضمن تسلیت این ضایعه بزرگ به مقام معظم رهبری ملت شهید پرور ایران اسلامی و بیت معزز آن مرحوم وضعیت بیماری آخرین لحظهروايتي كوتاه از رشادتهاي شهيد قنبرعلي هادي
روايتي كوتاه از رشادتهاي شهيد قنبرعلي هادي زادگاه پدري شهيد قنبر علي هادي ديار بنيانگذار انقلاب اسلامي امام عظيم الشأن دارالمؤمنين خمين است نویسنده مبينا شانلو اين شهيد در خانوادهاي متوسط و كشاورز در روستاي فرمين خمين بهدنيا آمد قبل از پيروزي اپاسخ نعمتزاده به شایعات حضورش در ۲۰ شرکت خصوصی/ بروکراسیهای تولید و صادرات مربوط به امروز نیست
پاسخ نعمتزاده به شایعات حضورش در ۲۰ شرکت خصوصی بروکراسیهای تولید و صادرات مربوط به امروز نیست وزیر صنعت معدن و تجارت گفت حضورم در ۲۰ شرکت خصوصی خلاف واقع است و در ۴ سالی که از کادر دولت دور بودم برای کمک به بخش خصوصی و سرمایهگذاری در طرحهای صنعتی بزرگ تنها یک سهم بابت عضویتروایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعش/ زایش امید از زخم «کردستان»
روایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعش زایش امید از زخم کردستان جامعه > شهری - شب سقوط شهر تفنگها را از ته تنورها بیرون میکشند و آماده میشوند با اسلحه میروند بیرون مرد و زن و حتی کودکانشان در شهر خبر پیچیده که پیشمرگهها هم به کمکشان خواهند آمد عقربه 10در نخستین روز هفدهمین جشنواره استانی قصهگویی 21 قصهگو در اهواز روایتگری کردند
در نخستین روز هفدهمین جشنواره استانی قصهگویی21 قصهگو در اهواز روایتگری کردنددر نخستین روز از برگزاری هفدهمین جشنواره استانی قصهگویی در اهواز 21 قصهگو روایتگر داستانهای خود برای کودکان و نوجوانان اهوازی میشوند به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز صبح امروز در نخستین روز برگزاآیا تدریس به انگلیسی جای نگرانی دارد؟
آیا تدریس به انگلیسی جای نگرانی دارد پیرو سخنان رئیس جمهور مبنی بر بین المللی شدن دانشگاه ها و تدرس به زبان انگلیسی آقای حدادعادل مصاحبه ای کرده اند و گفته اند که از رئیس جمهور در مورد این مسئله سوال شده و ایشان توضیح داده اند که مقصود ایجاد چند دانشگاه برای خارجی ها بوده تا درپهپادهای انگلیسی هم از راه رسیدند
پهپادهای انگلیسی هم از راه رسیدند نیروی هوایی سلطنتی انگلیس در حال استقرار هواپیماهای بدون سرنشین ریپر Reaper در منطقه خاورمیانه با نام مبارزه با داعش است این فرصت مناسبی برای آزمایش عملکرد این هواپیماها در یک نبرد برای انگلیس محسوب میشود به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ازروایت گری 21 قصه گو در اولین روز هفدهمین جشنواره قصه گویی در اهواز
روایت گری 21 قصه گو در اولین روز هفدهمین جشنواره قصه گویی در اهواز خبرگزاری پانا صبح امروز در نخستین روز برگزاری هفدهمین جشنواره استانی قصه گویی در اهواز 21 قصهگو روایتگر داستانهای خود برای کودکان و نوجوانان اهوازی میشوند ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۷ مهر ساعت 12 28 به گزارش خبرگزا14 دوره ليگبرتر به روايت سازمان ليگ
14 دوره ليگبرتر به روايت سازمان ليگ سازمان ليگ حرفه اي قصد دارد مجموعه اطلاعاتي جامعي از آنچه به فوتبال ما در 14 دوره ليگبرتر گذشته تهيه کند به گزارش "ورزش سه" بهمنی مدیرروابط عمومی سازمان لیگ با اعلام مطلب فوق اعلام کرد «که این مجموعه اطلاعاتی به مرور تمامقرآنِ هنری و هنرِ قرآنی به روایت رییس فرهنگستان هنر
قرآنِ هنری و هنرِ قرآنی به روایت رییس فرهنگستان هنر فرهنگ > کتاب - نخستین دفتر قرآن ِهنری و هنرِ قرآنی به قلم استاد محمدعلی معلمدامغانی توسط موسسه تالیف ترجمه و نشرآثار هنری متن منتشر شد به گزارش خبرآنلاین نويسنده در دفتر اول « قرآن ِهنري و هنرِ قرآنمدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان خبر داد گردهمایی تعزیهخوانان در رشت
مدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان خبر دادگردهمایی تعزیهخوانان در رشتمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان از گردهمایی تعزیهخوانان در رشت خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از رشت فیروز فاضلی ظهر امروز در نشست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در آستانه ماه محرم اظهار کرد همزمان با آغاز دروایت یک مستند از هند تا ایران/ «ملی بدون کارت» به پخش میرسد
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون روایت یک مستند از هند تا ایران ملی بدون کارت به پخش میرسد مستند ملی بدون کارت به زندگی جانبازی هندی میپردازد که هنوز نتوانسته است در ایران کارت ملی دریافت کند به گزارش خبرنگار مهر در طول دفاع مقدس علاوه بر ملت قهرمان ایران افرادی از دیگر مروایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعش
روایت فرار زن باردار ایزدی از دست داعشتاریخ انتشار يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۷ ۴۹ شب سقوط شهر تفنگها را از ته تنورها بیرون میکشند و آماده میشوند با اسلحه میروند بیرون مرد و زن و حتی کودکانشان در شهر خبر پیچیده که پیشمرگهها هم به کمکشان خواهند آسه تیم بزرگ انگلیسی به دنبال خریداری بمب آسیا
سه تیم بزرگ انگلیسی به دنبال خریداری بمب آسیا روزنامه دیلی اکسپرس در انگلستان اعلام کرده است که سه تیم بسیار بزرگ انگلیسی به دنبال خرید اوکازاکی بازیکن تیم مانیز هستند به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران و به نقل از پایگاه خبری کالچونیوز روزنامه دیلی اکسپرس در انگلستان اعلاوزیر ارشاد و معاون هنری به تماشای اجرای کیتارو نشستند
وزیر ارشاد و معاون هنری به تماشای اجرای کیتارو نشستند تهران - ایرنا- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه معاون امور هنری به تماشای اجرای کیتارو آهنگ ساز شهیر ژاپنی نشستند به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا از معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علی جنتی وزیر ارشا-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها