واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و هنر > سینمای ایران تحسین «ایندی وایر» از فیلمی ایرانی
«تابور» فصل مشترکی از سینمای خودروفسکی و لینچ است
سایت تخصصی سینمایی «ایندی وایر»، در مورد فیلم سینمایی «تابور» به کارگردانی وحید وکیلیفر نوشت: «تابور» یک شاهکار بر فراز منظره منکوب کننده شهری و فصل مشترک دنیای ماوراءالطبیعی فیلمهای الخاندرو خودوروفسکی و دنیای آرامشدهنده فیلمهای دیوید لینچ است.
به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از منتقدان سایت تخصصی «ایندی وایر» که یکی از معتبرترین سایتهای سینمایی در نزد سینمادوستان و منتقدان سینمایی بهشمار میرود و سال گذشته فیلم سینمایی «تابور» به کارگردانی وحید وکیلیفر از ایران را جزو 10 فیلم برتر اکراننشده سال ۲۰۱۳ دنیا معرفی کرد، درباره این فیلم که از اول آبان ماه امسال، توسط گروه سینمای «هنر و تجربه» در سینما آزادی، پردیس کوروش، موزه سینما و سینماتک خانه هنرمندان در تهران و همچنین در سینما هویزه مشهد به مدت ۳ ماه روی پرده خواهد رفت، مینویسد: در مورد «تابور» چه میشود گفت، در درون این فیلم احساسی نهفته است که گویی از جهانی وارونه ما را هدف قرار میدهد. این یک فیلم افسانهای ـ علمی دیوانهکننده است، اما نه به طور مطلق. به نظر میرسد که «تابور» و فیلم «موتورهای مقدس» دارای ژنی مشترک هستند. داستان «تابور» بر حول مردی میگردد که خود را از هر تعریفی رهانیده است. در ابتدا او فقط مرد نحیف و مسنی است که نیمه شب از خواب برمیخیزد، لباس کارش را بر تن میکند. لباسی که بسیار خاص است. لباس سر همی نقرهای رنگ با یقهای بزرگ که همچون پیلهای ابریشمی او را در برمیگیرد. مرد به راه میافتد. این هنگام است که با خود میاندیشیم، آیا این مرد یک قهرمان افسانهای است؟ که البته میتواند باشد.
او در میان تاریکی شب، سوار بر موتورش پیش میرود. پنداری که شب او را به بیرون پرتاب کرده است. مرد با آن نگاه جدی بر صورتش، به حرکت ادامه میدهد، با سکوتی مرگبار. دیالوگهای فیلم را با انگشتان 2 دست میتوان شمرد. مرد غرورانگیز راه میرود، در اولین برداشت ما، این گونه به نظر میرسد که او بسیار متکبر و خودستاست. مأموریت و هدف او بر مدار تاریکی شب میچرخد. در این میان، آشکار است که او بر سر قرارهای از قبل تعیین شده میرود. او همچون خدمتکار آنهاست. خدمتکار به این معنی که این کار همیشگی و تکراری اوست و هیچ اتفاق غیرمنتظرهای هم نمیافتد و کسی هم از دیدن او خوشحال و یا ناراحت نمیشود. همه چیز با حضور او گویی که غیب و نامرئی میشود، به خصوص با دیدن آن کلاه زخیم و ریش آراسته که مانند یال نقرهای به دور گردنش پیچیده شده است. او در همه حال در سکوت، با چشمانی خیره و با قدرت، حضور دارد. وحید وکیلیفر نویسنده و کارگردان فیلم، به نظر یک موجود عجیب و غریب میآید. بخشهایی از «تابور» فصل مشترکی مابین دنیای ماورا طبیعی و روزمره فیلمهای الخاندرو خودوروفسکی و از طرفی دنیای خوابزده و آرامش دهنده فیلمهای دیوید لینچ است. وکیلیفر به نمای (شات) دو نفرهای که پرسپکتیو را به اجبار تحمیل میکند علاقه خاصی دارد و همین ایده «تابور» را همچون دریچهای برای دریافت آرزوها و امیدهای دیگران تبدیل کرده است. چه آن هنگام که شاهد وقوع یک کار خدماتی در یک خانه باشد، چه به مثابه مهرهشدن مرد در یک بازی عجیب و غریب. با اینکه من در مورد آیندهنگارانه بودن فیلم زیاد مطمئن نیستم، ولی یک ایده علمی تخیلی در پس این فیلم وجود دارد و جهان بیرون اثر به ما میگوید که «تابور» روزگارهای آینده را نشان میدهد.
اولین نمای «تابور»، هنگامی که مرد به آهستگی لباسش را بر تن میکند، در اتاق کوچکی اتفاق میافتد که با فویلهای آلومینیم تا سقفش پوشیده شده است، همچون اتاق سفینه فضایی که «دیوید بووی» در فیلم «مردی که بر زمین افتاد» ناگهان پرواز میکند. مرد با سفری در جهان مجازی در یک سینمای پنچ بعدی، به آرامش میرسد. اگر چه او همواره ساکت و آرام است. میزبان مرد در این غار زیرزمینی مجازی، پیرمردی معدنچی است که رازآلود و سحرآمیز به زبان انگلیسی حرف میزند. آیا مقصود مرد، این است که به گذشته بپیوندد؟ آیا هشدارهای پیرمرد در مورد مقدس بودن زمین از گریز مرد میگوید و فرار از تعامل و تحمل با آدمها و موضوعات زندگی آنها؟ آیا «تابور» آیینی است از تسلیم شدن؟ در تمام طول این فیلم مرموز، که یک شاهکار بر فراز منظره منکوب کننده شهری است، تمرکز ما بر روی چین و چروکهای صورت ستاره فیلم محمد ربانیپور باقی میماند. با توجه بر رفتار مکانیکی و اتومات شده مرد، میتوان گفت که او خود نیز یک پدیده دیگر از جهان صنعتی است. در این فیلم فقط با استعاره و ایهام صحبت از وضعیت سلامتی و پاکیزگی میشود و این نشان دهنده آن است که مرد در تقابل و تضاد با محیط پیرامونش، توانایی و قدرتی را در خود پرورش داده که میتواند خود را شفا دهد. اما با توجه به بدبینی ترسناکی که در «تابور» هست، میتوان اینگونه هم استنباط کرد که کوشش مرد بیهوده است؛ ماشینها نمیتوانند خود بازسازی را بیاموزند. ترجمه از منصور جهانی
۱۳۹۳/۷/۲۹ - ۱۲:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]