واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: «اينگمار برگمن»، كارگرداني فقيد سوئدي و از بزرگترين فيلمسازان سينماي جهان كه ٩ بار نامزد جايزه اسكار بود، ٩٠ سال پيش در چهاردهم جولاي ١٩١٨ چشم به جهان گشود. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «اينگمار برگمن» متولد شهر «اوپسالا» سوئد بود كه در طول شش دهه فعاليت هنري، از كارگردانان بزرگ سينما، تئاتر و اپرا محسوب ميشد. او در توصيف شرايط زندگي انساني از مايههاي كمدي، اميد، ياس و نااميدي بهره ميگرفت. «برگمن» طي سالها فعاليت سينمايي درمجموع ٦٢ فيلم ساخت كه فيلمنامه بسياري از آنان را نيز خودش نوشته بود. كارگرداني ١٧٠ نمايش تئاتر از او يك چهره درخشان در عرصه اين هنر نمايشي ساخته بود. او بيش از ٦٠ سال در سطح اول فيلمسازي جهان قرار داشت، اما پس از آنكه به او اتهام فرار از ماليات زدند، در سال ١٩٧٦ خود را به آلمان تبعيد كرد و به مدت هشت سال از دنياي سينما كناره گرفت، هرچند در عرصه تئاتر همچنان فعال بود. «برگمن» با بازي گرفتن از چهرههايي چون «بيبي اندرسون» و «ليو اولمن»، موضوعاتي چون مرگ، بيماري، خيانت و جنون را در فيلمهايش بهتصوير ميكشيد. وي كودكي خود را در خانوادهاي گذراند كه پدري كشيش و محافظهكار، او را مقيد به انجام اعمال مذهبي ميكرد، به طوريكه به گفته خودش، در هشتسالگي اعتقاد خود را از دست داده بود. «برگمن» در ١٩ سالگي براي تحصيل در رشته هنر و ادبيات وارد دانشگاه استكهلم شد، اما بيشتر وقت خود را به نگارش نمايشنامه مِيگذراند. در سال ١٩٤٢، وي اين فرصت را يافت تا يكي از نمايشنامههاي خود بهنام «مرگ كاسپار» را كارگرداني كند. سال ١٩٧٦ يكي از تاريكترين دوران زندگي «برگمن» بود. در سيام ژانويه اين سال، دو مأمور پليس به اتهام فرار از پرداخت ماليات، او را دستگير كردند. تأثير اين واقعه بر «برگمن» آنچنان وحشتناك بود كه او را دچار افسردگي شديد كرد و او در بيمارستان بستري شد. اگرچه او بعدها از اين اتهام تبرئه شد، اما ترس از اينكه نتواند به عرصه فيلمسازي بازگردد، او را نااميد كرده بود. او بهرغم درخواست نخستوزير وقت سوئد و مقامات بلندپايه صنعت فيلم اين كشور، اعلام كرد كه ديگر در سوئد فيلم نخواهد ساخت. «برگمن» پس از تعطيلي استوديو فيلمسازياش، دو پروژه فيلم درحال ساخت را به حالت تعليق درآورد و خود را به مونيخ آلمان تبعيد كرد. هرچند در سالروز ٦٠ سالگياش به سوئد بازگشت و دولت اين كشور به افتخار او، جايزه فيلم سالانه «اينگمار برگمن» را براي تقدير از بهترينهاي سينما راهاندازي كرد. «برگمن» در دسامبر ٢٠٠٣ از دنياي فيلم كناره گرفت و روز سيام جولاي ٢٠٠٧ در سن ٨٩ سالگي در «فارو» درگذشت؛ در همان روز كه «ميكلانجلو آنتونيوني»، كارگرداني فقيد سينماي ايتاليا درگذشت. «برگمن» براي اولينبار به صورت جدي در سال ١٩٤٤ با نگارش فيلمنامه «شكنجه/جنون» وارد دنياي سينما شد و اولين فيلمش را يك سال بعد بهنام «کريس» ساخت. اولين موفقيت بينالمللي او در سال ١٩٥٥ با فيلم «لبخندهاي يك شب تابستاني» بدست آمد كه در جشنواره كن همان سال علاوه بر كسب جايزه بهترين اثر طنز شاعرانه، تا آستانه كسب نخل طلا نيز پيش رفت. موفقيت «برگمن» در جشنواره معتبر كن سالهاي بعد از آن نيز ادامه يافت. او با «مهر هفتم» جايزه ويژه هيأت داوران را كسب كرد و «توتفرنگيهاي وحشي» نيز در بسياري از جشنوارهها مورد استقبال منتقدين قرار گرفت. «برگمن» همچنان در عرصه فيلمسازي عملكرد فوقالعادهاي را به ثبت ميرساند. او با ساخت سهگانه «همچون يك آينه» (١٩٦١)، «چراغ زمستاني» (١٩٦٢) و «سكوت» (١٩٦٣)، باورهاي مذهبي خود را بهتصوير كشيد. در سال ١٩٦٦ «برگمن» فيلم «پرسونا» را كارگرداني كرد كه به عقيده خودش، يكي از بهترين ساختههاي او بود. اين فيلم با كسب جوايز متعدد، شاهكار «برگمن» و يكي از بهترين ساختههاي تاريخ سينما نام گرفت و او خود آن را در كنار «فريادها و نجواها» (١٩٧٢) دو فيلم برتر كارنامه سينمايياش ميدانست. پس از تبعيد خود به آلمان، «برگمن» اولين و تنها فيلم انگليسي خود را در سال ١٩٧٧ با نام «تخم مار» ساخت كه محصول مشترك آلمان و آمريكا بود. او در سال ١٩٧٨ با فيلم «سونات پاييزي» محصول مشترك انگليس و نروژ كارنامه سينمايي خود را پربارتر ساخت. در سال ١٩٨٢ «برگمن» با بازگشت به سوئد، اعلام كرد كه فيلم «فاني و الكساندر» آخرين ساخته او خواهد بود كه البته از نگاه منتقدين، يك فيلم تجاري و سطحي تلقي شد. اما همين فيلم در جشنوارههاي بزرگ اروپايي، بويژه كن بسيار خوش درخشيد. اين فيلم درباره دوران كودكي «برگمن» و عشق او به سينماست كه «برگمن» آن را خلاصه زندگياش ميدانست. «برگمن» در سالهاي اوليه فيلمسازي، با همكاري برخي نويسندگان، آثارش را براساس نمايشنامههايش ميساخت و در فيلمهاي آخرين او، آزادي بازيگران در استفاده از ديالوگهاي اضافي نمود بيشتري پيدا كردند. برگمن بارها اعلام كرده بود كه فيلم «سكوت» پايان دورهاي بوده است كه پرسشهاي مذهبي، محوريت اصلي فيلمهاي او بوده است. كارگردانان بسياري آثار «برگمن» را الهامبخش حيات سينمايي خود دانستهاند كه از آن جمله ميتوان به «روبرت آلتمن»، «وودي آلن»، «آتوم اگويان»، «استنلي كوبريك»، «ديويد لينچ»، «پل شرادر»، «آندره تاركوفسكي» و «فرانكو اوزون» نام برد. اگرچه بسياري «برگمن» را به جهت فعاليتهاي درخشاناش در سينما ميشناسند، اما او در عرصه تئاتر نيز بسيار فعال بود. به طوريكه در ٢٦ سالگي جوانترين كارگردان تئاتر در اروپا نام گرفت. گوشهگيري «برگمن» در سالهاي پاياني عمرش بهاندازهاي بود که حتي زمانيکه پنجاهمين جشنواره فيلم کن او را بهعنوان بزرگترين کارگردان تمام دوران سينما انتخاب كرد، شخصاَ در مراسمي که به اين منظور برگزار شده بود، شرکت نکرد. برگمن در سال ١٩٧١ جايزه يادبود «اروينگ تالبرگ» را از آكادمي اسكار بهدست آورد. سه فيلم او شامل «چشمه باكرگي» (١٩٦١)، «همچون يك آينه» (١٩٦٢) و «فاني و الكساندرا» (١٩٨٤) موفق به كسب جايزه اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي شدند. «برگمن» سه بار براي فيلمهاي «توتفرنگيهاي وحشي» (١٩٦٠)، «همچون يك آينه» (١٩٦٣) و «فريادها و نجواها» (١٩٧٤) نامزد اسكار بهترين فيلمنامه اصلي شد و با «فريادها و نجواها» تا آستانه كسب اسكار بهترين فيلم و بهترين كارگرداني نيز پيش رفت. درخشش او در جوايز اسكار در سال ١٩٧٧ با فيلم «چهره به چهره» ادامه يافت كه نامزد بهترين كارگرداني اسكار شد. سپس با فيلم «فاني و الكساندر» نامزد بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه اصلي اسكار شد. او در سال ١٩٧٩ با فيلم «سونات پپاييزي» تا آستانه كسب اسكار نيز رفت. «برگمن» در جوايز آكادمي فيلم انگليس (بافتا) نيز در سال ١٩٦٠ براي فيلم «جادوگر» نامزد بهترين فيلم و در سال ١٩٨٤ با فيلم «فاني و الكساندر» نامزد بهترين فيلم غيرانگليسي شد. «برگمن» در جوايز سينمايي «سزار» فرانسه نيز درخشش زيادي داشت. او علاوه بر آنكه در سال ١٩٨٤ براي فيلم «فاني و الكساندر» جايزه بهترين فيلم غيرانگليسي را كسب كرد، در سال ١٩٧٦ براي فيلم «فلوت جادويي» و در سال ١٩٧٩ براي فيلم «سونات پاييزي» نامزد بهترين فيلم غيرانگليسي شد. او در سال ٢٠٠٥ با «ساراباند» نامزد بهترين فيلم اروپايي جوايز سزار شده بود. اما بيشترين درخشش «اينگمار برگمن» در عرصه سينماي جهان مربوط به جشنواره معتبر كن است كه ركورد دستنيافتني برجاي گذاشت. او در سال ١٩٥٥ با فيلم «لبخندهاي يك شب تابستاني» جايزه بهترين طنز شاعرانه را كسب كرد. دو سال بعد با فيلم «مهر هفتم» جايزه ويژه هيأت داوران كن را گرفت كه البته با همين فيلم نامزد نخل طلا هم بود. در سال ١٩٥٨ «برگمن» براي فيلم «آستانه زندگي» جايزه بهترين كارگرداني كن را دريافت كرد كه با همين فيلم تا آستانه كسب نخل طلا نيز رفت. در سال ١٩٦٠ براي فيلم «چشمه باكرگي» تقدير ويژه شد؛ در سال ١٩٧٢ با فيلم «فريادها و نجواها» جايزه بهترين دستاورد فني را از جشنواره كن بهدست آورد و در سال ١٩٩٧ در مراسم ويژه بزرگداشت خود در كن، «نخل نخلها» را بهدست آورد. در جشنواره فيلم برلين نيز «برگمن» در سال ١٩٥٨ براي فيلم «توتفرنگيهاي وحشي» خرس طلايي را به خود اختصاص داد و در سال ١٩٧١ شير طلايي افتخاري جشنواره ونيز را براي يك عمر دستاورد سينمايي كسب كرد. از ديگر فيلمهاي برجسته «برگمن» ميتوان از «مردي با يک چتر» (١٩٤٦)، «سرزمين آرزو» (١٩٤٧)، «آينده با من است» (١٩٤٨)، «زندان» (١٩٤٩)، «رازهاي زنان» (١٩٥٣)، «تابستاني با مونيکا» (١٩٥٣)، «درسي در عشق» (١٩٥٤)، «چشم شيطان» (١٩٦٠) و «صحنه يک ازدواج» (١٩٧٣) نام برد. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]