واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: عصاهایی که دنیای سیاه را سفید می کنند وقتی اسباب بازی هایی که برایش خریده بودند را جلوی صورتش تکان می دادند چشمهایش هیچ عکس العملی نداشت، اصلا حرکت اسباب بازی را دنبال نمی کرد، تازه فهمیدند این بچه یک چیزیش هست و بعد تاره دکتر گفت: نابیناست.
خبرگزاری ایسنا منطقه کرمانشاه روز چهارشنبه در گزارشی به نقل از فاطمه کمانی نوشت: شیشه شیر را نمی دید که دستش بگیرد، باید اسباب بازی را بین دستهایش می گذاشتند و بی آنکه ببیندش با آن سرگرم شود.
هیچوقت ندید که پدر و مادرش چطور به او لبخند می زنند، ندید بچه های دیگر چطور بازی و شیطانی می کنند، همیشه منتظر بود پدرش دستش را بگیرد و جایی ببرد، منتظر بود مادرش غذا در دهنش بگذارد، هیچوقت بچه های دیگر او را بین بازی هاشان راه ندادند، چون نمی دید، چون دست و پاگیر بود، چون به یک چیزی می خورد و زمین می افتاد.
سن مدرسه که رسید وضعیت بدتر شد، کدام مدرسه برود که کتاب هایش به خط بریل باشد، کدام مدرسه برود که معلم بلد باشد الفبا را با لمس انگشت به او یاد بدهد، کدام مدرسه باشد که شعرها را برای او ضبط کند تا گوش بدهد و حفظ کند و بعد بخواند: من یار مهربانم، صد دانه یاقوت، باز باران با ترانه.
باید تا پای نیمکت مدرسه همراهی اش می کردند تا بنشیند و بعد باز یکی از همان جا بلندش کند، بعضی از بچه ها کمکش می کردند، کتابش را جلو دستش می گذاشتند، بعضی هم فقط صدای خنده های تمسخرآمیزشان می آمد و او گوش هایش خیلی تیز بود، صداهاشان را می شناخت، می دانست کی دوست است و کی بدجنس.
همه سال های مدرسه را به سختی طی کرد،علوم و ریاضی و دینی را خواند، املا نوشت، امتحان داد و آخر هم دانشگاه رفت.
دوستی پیدا کرد که قبلا می دیده، تصادف کرده و چشمش را از دست داده، او دنیایش سخت تر بود، او همه چیز را دیده بود، یک هو نابینا شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه کرمانشاه، چند صد هزار نفر از این آدمها هر روز کنار ما زندگی می کنند، از چاله چوله های خبابان با تق تق همان عصای سفید عبور می کنند، عینک بزرگ مشکی به چشم می زنند که وقتی از خیابان رد می شوند راننده ها بدانند که نمی بیند.
خبرهایی می رسد که به فلان مدارج تحصیلی رسیده اند، که یک نابینا در مقطع دکترا و ارشد تحصیل می کند، که یک نابینا قهرمان فلان رشته پاراالمپیک شد، هر روز می بینیم و می شنویم، اما باور نمی کنیم که نابیناها هم جزء ما هستند و حق دارند بیایند، بروند و زندگی کنند.
در کرمانشاه هم چهار هزار نفری نابینا و کم بینا داریم، افرادی که به هر دلیلی و با هر درجه ای یا نمی بینند یا خوب نمی بییند، معاون توانبخشی بهزیستی کرمانشاه این آمار را می دهد.
رسول اکبرزاده به ایسنا می گوید: تنها راه کاهش تعداد افراد نابینا پیشگیری است، غربالگری هایی که باید بین 3 تا 6 سالگی انجام شود، چون این سن بهترین زمان درمان است.
وی یادآوری می کند: افراد نابینا با وجود اینکه بخش قابل توجهی از جامعه هستند، اما به نسبت جمعیتشان دیده نمی شوند و فضاها و امکانات برای آنها فراهم نشده است.
این مسوول از حس ترحم برخی از مردم هم انتقاد می کند، از اینکه به جای کمک به نابینا یا هر معلول دیگری برای او دل می سوزانند.
کاش به جای اینکه بگوییم" الهی! این دختر نمی بیند، وای آن پسر کور است" روزی برسد که دستهاشان را بگیریم و کمک کنیم از عرض خیابان عبور کنند، کمک کنیم از جلو ماشین ها سالم رد شوند، کمک کنیم درس بخوانند و منزوی نشوند.
رییس جامعه معلولین کرمانشاه هم همین خواسته را دارد و از اینکه هنوز افرادی هستند که فکر می کنند نابینایان حق زندگی ندارند، انتقاد می کند.
مهناز حدادی به معلولین و نابینایانی اشاره می کند که موفقیت های زیادی داشته اند، در حوزه های تحصیلی، ورزشی و ... اما باز هم دیده نمی شوند.
وی از نبود شغل و مناسب نبودن فضاهای شهری برای عبور و مرور نابینایان نیز انتقاد می کند و معتقد است، بهزیستی به تنهایی نمی تواند شرایط را برای زندگی نابینایان ایده آل کند.
و او هم از مردم می خواهد با دید دلسوزی و ترحم به روشندلان نگاه نکنند، آنها نمی بییند، اما حواس دیگر آنها بسیار قوی است و همه چیز را خوب احساس می کنند.
---- روز آدمهایی که دنیاهاشان تاریک است و عصاهای سفید دارند مبارک. این روز را نگذاشته اند که عدد نابینایان را اعلام کنیم و از اقدامات بگوییم.
روز جهانی نابینایان را گذاشته اند که باور کنیم آنها جزیی از جامعه اند، فقط با کمی محدودیت نه محرومیت.
اگر خودشان نمی خواهند محروم باشند، ما محرومشان نکنیم.
567
23/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]